نویسنده: علی لباف
امیرالمومنین علیه السلام و خودداری شدید از انجام بیعت با ابوبکر
عدم سکوت امیرالمومنین علیه السلام در مقابل غصب خلافت را می توان در ماجرای دو نوبت هجوم به خانه فاطمه علیها السلام و شدت استنکاف آن حضرت علیه السلام نسبت به قبول انجام بیعت با ابوبکر مشاهده نمود. (1)
«ابوبکر و عمر با آگاهی کامل از حق علی علیه السلام و احترام خاصی که وی در گروهی از اصحاب پیامبر صلی الله و علیه واله داشت و ترس اینکه عکس العمل جدی از طرف او و یارانش صورت گیرد، آنان را برای بیعت به مسجد فرا می خواندند، ولی حضرت صریحاً از آمدن سر باز زدند و در جواب فرمودند: من به خلافت حق بیشتری دارم؛ با شما بیعت نمی کنم و شما به بیعت کردن با من اولی تر(2) اید…
ولی عمر بن خطاب به علی علیه السلام گفت که تا بیعت نکنی تو را رها نخواهیم کرد. در این میان، بیشترین تلاش را عمر صورت می داد تا جائی که علی علیه السلام به او فرمود: شیری را بدوش که بخشی از آن متعلق به توست و امروز در تقویت ابوبکر تلاش کن که فردا خلافت بتو برسد.
سپس هرگونه بیعت با حاکمیت مسلط را رد می کند…» (3)
«در پی مخالفتهای علی علیه السلام و یاران وی و اجتماع در خانه فاطمه علیها السلام، عمر- که پیرو سیاست شمشیر برنده و زور بود- به ابوبکر توصیه کرد که وی، سریعا و قبل از اینکه اوضاع برگردد، وارد عمل شود و لذا، با گروه مسلحی به طرف خانه علی علیه السلام رفت و خانه حضرت را محاصره کرده و تهدید کرد که اگر وی و هوادارانش از خانه خارج نشوند و با خلیفه بیعت نکنند، آن را به آتش خواهند کشید و این مطلب موید این حقیقت است که مخالفت علی علیه السلام برای حاکمیت جدید چقدر بحران زا بوده است.
عمر در راستای تهدید خویش، مقدمات کار را نیز فراهم کرد و دستور داد هیزم جهت این کار جمع کنند و وقتی که تصمیم گرفت درب خانه را به آتش بکشد، به عمر گفته شد که فاطمه علیها السلام در خانه است، او گفت: اگر چه… (4)
ولی هیچ کدام از اینها باعث نشد که علی علیه السلام جهت بیعت
بیرون آید و نشان داد که در مقابل غصب حاکمیت مقاومت خواهد کرد.
… عمر مصرانه تلاش می کرد که به ابوبکر توصیه کند که به هر ترتیب شده باید بیعت علی علیه السلام را به دست آورد، لذا ابوبکر مجدداً علی علیه السلام را به بیعت فراخواند، ولی علی علیه السلام در پاسخ اینکه خلیفه رسول خدا شما را فرا می خواند، فرمودند: چه سریع بر رسول خدا صلی الله و علیه و اله دروغ بستید.
ولی عمر دست بردار نبود و مجدداً به ابوبکر تأکید کرد که نباید به علی علیه السلام مهلت داد و ابوبکر نیز مجددا درخواست بیعت کرد، ولی علی علیه السلام قاطعانه آن را رد کرد و فرمود: چیزی را ادعا می کند که از آن او نیست. تحمل این وضع برای عمر قابل قبول نبود و لذا با تکیه بر سیاست زور و شمشیر برنده به خانه علی علیه السلام هجوم می برد و از وی می خواهد که بیعت کند و گرنه گردنش را خواهد زد و نهایتا او را با تهدید و زور و اهانت به مسجد کشاندند…
این جریان به خوبی بیان کننده عمق مقاومت علی علیه السلام در مقابل مخالفان خود و غصب خلافت می باشد.» (5)
مروری بر مواضع سیاسی امیرالمومنین علیه السلام پس از غصب خلافت
شاید در یک نگاه ابتدایی، چنین تصور شود که امیرالمومنین علیه السلام در قبال غصب خلافت، هیچ واکنشی و عکس العملی از خود نشان ندادند و به هیچ اقدامی علیه حکومت غاصبانه ابوبکر دست نیازیدند.
در حالی که شواهد تاریخی گویای آن است که آن حضرت علیه السلام موضوع گیریهای خود علیه ارتجاع حاکم را از احتجاج های کوبنده و رسواگر- آن هم در مسجد النبی- آغاز نمودند.
این سخنرانی های کوبنده در روزهای دوشنبه و سه شنبه (روز رحلت رسول خدا صلی الله علیه واله و فردای آن، یعنی نخستین روز حکومت غاصبانه ابوبکر) و با هدف اعاده حق به یغما رفته خلافت، ایراد گردید.
امیرالمومنین علیه السلام در ضمن این احتجاج های کوبنده، به صراحت از حق خلافت خویش سخن به میان آورده و بر غاصبانه بودن خلافت ابوبکر و نامشروع بودن آن، تأکید ورزیدند.
به دنبال تلاش نظام حاکم جهت اخذ بیعت اجباری از ساکنین شهر مدینه که با حمایت چماق به دستان قبیله أسلم و در نخستین روز حکومت ابوبکر (سه شنبه) صورت گرفت؛ منزل مسکونی امیرالمومنین و فاطمه زهرا علیها السلام (بیت فاطمه علیها السلام) به کانون تحصن و اجتماع برخی از مخالفین خلافت ابوبکر تبدیل گردید. مخالفینی که به تصریح برخی اسناد تاریخی، سلاح به همراه داشتند.
رفت و آمد « مخالفین خلافت ابوبکر» به بیت فاطمه علیها السلام و تحصن آنان در آن مکان شریف، از چشم خلیفه و هواداران او پنهان نبود.
حتی برخی اسناد تاریخی حاکی از نفوذ عناصر هوادار خلیفه در جمع تحصن کنندگان می باشد و از حضور خطر آفرین افرادی چون طلحه و سعد بن ابی وقاص که با ابوبکر پیوند دوستی داشتند، یاد می کند.
سرانجام، این تحصن با هجوم نظامی هواداران خلیفه و تهدید عمر مبنی بر به آتش کشیدن بیت فاطمه علیها السلام، به شکست انجامید. (6)
با توجه به برخی قرائن می توان گفت: این تحصن، حداکثر سه روز به طول انجامید که در نهایت، با هجوم مسلحانه هواداران خلیفه و ضرب و شتم شدید متحصنین، در روز جمعه (چهارمین روز پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و اله) پایان یافت و تنها امیرالمومنین علیه السلام بود که باتوجه به حمایت خاص حضرت زهرا علیها السلام از ایشان، از گزند این هجوم مصون ماند.
هر چند شکست این تحصن- که با تهدیدهای عمربن خطاب مبنی برسوزاندن بیت فاطمه علیها السلام همراه بود-، اجتماع «اندک مخالفین بیعت با ابوبکر» را پراکنده ساخت؛ اما این حادثه ناگوار، هیچ خللی در عزم راسخ امیرالمومنین علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام جهت سرنگون ساختن طاغوت حاکم پدید نیاورد.
شهر مدینه در شب پنجمین روز پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه واله شاهد اقدامات جدیدی از سوی امیر المومنین و حضرت زهرا علیها السلام گردید.
نخستین حادثه مهم در این ایام، استنصارهای شبانه می باشد.
مطابق برخی اسناد معتبر تاریخی، امیرالمومنین علیه السلام با اتکا به همراهی و مساعدت حضرت زهرا علیها السلام، در سه شب متوالی، به در خانه های مهاجرین و انصار مراجعه فرمودند و از آنان برای سرنگون ساختن خلافت ابوبکر طلب یاری نمودند.
به موازات این استنصارهای شبانه- که در حقیقت دعوت به جهاد بود- حضرت زهرا علیها السلام از طریق مطالبه حقوق مالی غصب شده اش، به رسوا سازی نظام حاکم و آشکار ساختن چهره ظالمانه خلیفه اقدام فرمودند.
این مطالبات مالی (7)- که با حمایت و پشتیبانی حضرت علی علیه السلام و در چندین روز متوالی صورت یافت-، نخست شامل مطالبه میراث و سهم ذی القربا(8) بود. دادخواست های مالی حضرت زهرا علیها السلام – که
همچون پُتکی بر سر نظام خلافت فرود می آمد- سرانجام در دهمین روز پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه واله، با ایراد خطبه آتشین حضرت زهرا علیها السلام در مسجد النبی (خطبه فدک) به نقطه اوج خود رسید.
همچنین مطابق برخی شواهد تاریخی، حضرت امیر علیه السلام نیز در هفتمین یا نهمین روز پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و اله به ایراد سخنرانی پرداخته و در شامگاه همان روز، برای چهارمین بار از مهاجرین و انصار طلب یاری نمودند تا با مساعدت آنان، ابوبکر را از مسند خلافت ساقط گردانند.
البته این استنصار نیز همچون دفعات قبل، بی پاسخ باقی ماند و از کوتاهی صحابه در یاری رساندن به وصی بر حق رسول خدا صلی الله علیه واله حکایت داشت.
این سستی و رخوت در یاری رساندن به امیرالمومنین علیه السلام آن چنان تلخ و رنج آور بود که حضرت زهرا علیها السلام بخشی از خطابه خود در مسجد النبی را به سرزنش انصار اختصاص دادند و با قرائت آیه شریفه (فَقاتِلوا ائمَّه الکُفر) (9) بار دیگر آنان را به جهاد علیه ارتجاع حاکم فرا خواندند.
به جرأت می توان روزهای دهم (پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و اله) به بعد را روزهای اوج غربت، تنهایی و مظلومیت خاندان وحی علیهم السلام نامگذاری کرد.
از جمله حوادث ناگوار در این ایام، ماجرای غم انگیز مصادره و غصب باغ فدک می باشد که به احتمال زیاد، در پانزدهمین روز پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه واله به وقوع پیوسته است.
از آن جایی که امیرالمومنین علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام (با توجه به برخی سخنان عمر بن خطاب) از تصمیم خلیفه مبنی بر غصب فدک بی اطلاع نبودند؛ لذا ، حضرت زهرا علیها السلام بلافاصله پس از رسوا سازی ابوبکر در ماجرای میراث، اقدام به طرح و اثبات مالکیت خود بر باغ فدک نموده و سرانجام، طی چندین نوبت متوالی، استرداد فدک را خواستار گردیدند.
پشتیبانی و حمایت های گسترده حضرت علی علیه السلام از مطالبات مالی حضرت زهرا علیها السلام از یک سو، و نیز ترس و وحشت نظام حاکم از بیداری افکار عمومی و خارج شدن ابوبکر از گردونه قدرت- به ویژه پس از سخنرانی دوازده تن از یاران امیرالمومنین علیه السلام در مسجد النبی – موجب گردید تا خلیفه و اطرافیانش در اندیشه شوم « دومین هجوم»، یعنی هجوم اصلی به بیت فاطمه علیها السلام و اخذ بیعت اجباری از امیرالمومنین علیه السلام فرو روند.
لذا، دار و دسته خلیفه در روزهای پایانی دومین هفته خلافت ابوبکر و به قصد سرکوب امیرالمومنین علیه السلام، حمله نظامی ددمنشانه ای را تدارک دیدند که با نظارت و دستور مستقیم خلیفه آغاز گردید و با سوزاندن در خانه فاطمه علیها السلام و دفاع خون بار حضرت زهرا علیها السلام از جان امیرالمومنین علیه السلام پایان یافت.(10)
آن چه در این ماجرا قابل تأمل فروان است، شدت استنکاف امیرالمومنین علیه السلام از پذیریش انجام بیعت با ابوبکر- علیرغم رفتارهای خشونت آمیز هوادارن خلافت – می باشد.
امتناع شدید حضرت علی علیه السلام از قبول پیشنهاد مهاجمین و پایداری در مقابل درخواست آنان- که با دفاع خون بار حضرت زهرا علیها السلام از مقاومت و ایستادگی ایشان همراه بود-؛ از اوج مخالفت اهل بیت علیهم السلام با دستگاه حاکم حکایت دارد.
نکته ظریفی که در روند حوادث مذکور حائز اهمیت می باشد، ناامیدی امیرالمومنین علیه السلام از امکام سرنگون ساختن خلافت غاصبانه ابوبکر، به ویژه در روزهای دهم به بعد (پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و اله) می باشد. چرا که در طول این ده روز، استنصارهای مکرر امیرالمومنین و حضرت زهرا علیهما السلام بی پاسخ مانده بود و همین امر، امکان ثمر بخشی « قیام با شمشیر» را منتفی می ساخت.
بار دیگر خاطر نشان می گردد:
جهاد مسلحانه جهت سرنگون ساختن خلافت ابوبکر، در صورتی حکیمانه بود که آن حضرت علیه السلام از نیروهای کافی برای درافتادن با نظام حاکم برخوردار بودند.
زیرا هدف از «قیام با شمشیر»، صرفاً انجام یک مبارزه مسلحانه با ارتجاع حاکم نبود؛ بلکه این مبارزه، حتماً باید به سقوط طاغوت حاکم و به ویژه، تسلط امیرالمومنین علیه السلام بر اوضاع و احوال آشفته ای که بر اثر این مبارزه پدید می آمد، می انجامید.
لذا، هر گونه اقدام نظامی که به « سرنگونی ابوبکر و تسلط حضرت علی علیه السلام بر امور» منجر نمی گردید- اعم از این که حضرت علی علیه السلام و یارانش در این قیام به شهادت می رسیدند و یا قوت و انسجام آنان به قدری به ضعف می گرایید که قادر به اداره امور نبودند- ، هیچ حاصلی جز «تحریف و نابودی اسلام» در پی نداشت.
همان طور که گفتیم، اگر در این قیام، حضرت علی علیه السلام به علت تعداد اندک یارانشان به شهادت می رسیدند، صحابیان سالخورده پیامبر – که چهره های مقدسی را از خود به نمایش گذاشته بودند- ، به راحتی در مسیر تثبیت پایه های قدرت خود، اسلام را از حقایق آن تهی می ساختند و برای همیشه تاریخ، جای حق و باطل را عوض می کردند؛ به گونه ای که با گذشت مدت زمان اندکی از حکومت آنان، هیچ اثر و نشانه ای از اسلام واقعی و دین مورد رضایت خدای متعال (= تشیع) باقی نمی ماند.
البته این احتمال هم می رفت که پس از شهادت حضرت امیر علیه السلام و یاران اندکش، حزب بنی امیه به رهبری ابوسفیان، به طمع به چنگ آوردن قدرت از دست رفته اش، نبردی خونین با ابوبکر را آغاز نمایند و به دنبال پیروزی و دست یابی ابوسفیان به قدرت، بنی امیه اسلام را به طور کامل محو و نابود ساخته و مردم را به دوران بت پرستی و جاهلیت بازگردانند.
همچنین یادآور می شویم که اگر در این قیام، از یاران امیرالمومنین علیه السلام به قدری کشته می شدند که علیرغم سرنگونی ابوبکرو پراکنده شدن هواداران او، آن حضرت علیه السلام توان سامان دهی امور جامعه را نداشته و نمی توانستند (به سرعت) بر اوضاع و احوال آشفته ای که پدید آمده بود مسلط گردند، باز هم خطر جنگ افروزی ابوسفیان و کشته شدن حضرت علی علیه السلام توسط حزب بنی امیه و تبعات شوم به قدرت رسیدن آنان، به قوت خود باقی بود.
به عبارت دیگر، کوتاهی صحابه در حمایت و یاری رساندن به امیرالمومنین علیه السلام از یک سو، و تشدید تمایل نظام خلافت به سرکوبی امیرالمومنین علیه السلام از سوی دیگر، اوضاع را به گونه ای دگرگون ساخته بود که در آن شرایط بحرانی و حساس، به ویژه پس از آغاز دومین هفته حکومت ابوبکر، پیوند میان «حفظ اسلام از خطر نابودی و ارتداد»(11) و «حفظ جان امیرالمومنین علیه السلام» روز به روز ظهور بیشتری می یافت.
به همین دلیل، از هفته دوم به بعد است که از تلاش های امیرالمومنین علیه السلام برای سرنگون ساختن خلافت ابوبکر کاسته شده و اقدامات آن حضرت علیه السلام به پشتیبانی و حمایت قاطع از افشاگری های حضرت زهرا علیها السلام معطوف می گردد.
( به عبارت دیگر، پس از گذشت یک هفته از خلافت ابوبکر، حضرت زهرا علیها السلام پیشتاز عرصه مبارزه با نظام حاکم می گردند.(12)
بنابراین، پس از تثبیت و استمرار کوتاهی صحابه در یاری رساندن به امیرالمومنین علیه السلام و تقارن آن با تشدید تمایل هوادارن خلافت به سرکوب آن حضرت علیه السلام ، شکل و شیوه مواجهه حضرت علی علیه السلام با نظام خلافت، تغییر محسوسی یافته و در نهایت، مطابق بخش دوم از وصیت رسول خدا صلی الله علیه و اله، گونه دیگری به خود می گیرد که از آن به «صبر» تعبیر می نماییم.
در مجموع می توان گفت:
پیوند میان «حفظ اسلام از خطر نابودی و ارتداد» با «محفوظ ماندن جان امیرالمومنین علیه السلام»، از همان روزهای آغازین خلافت ابوبکر شکل گرفته بود.
با این تفاوت که در روزهای نخست، امیرالمومنین علیه السلام «پیشتاز» مخالفت با ابوبکر بوده و حضرت زهرا علیها السلام در مقام «حامی و حافظ جان ایشان» عمل می فرمود؛ ولی با گذشت ده روز و استمرار کوتاهی صحابه در یاری رساندن به حضرت علی علیه السلام و نیز بروز تمایل شدید هواداران ابوبکر به سرکوب ایشان، حضرت زهرا علیها السلام، علاوه بر عهده داری «مسئولیت خطیر حفاظت از جان امیرالمومنین علیه السلام»، در مقام «پیشتاز» مخالفت با ارتجاع حاکم نیز قرار گرفته و از آن پس، حضرت علی علیه السلام علیه السلام، عمدتاً در مقام «پشتیبان»، از اقدامات ایشان علیها السلام « حمایت و جانبداری» می نمود و این نوع از مقاومت و ایستادگی امیرالمومنین علیه السلام ، حتی برای لحظه ای به سردی نگرایید.(13)
دورنمایی از حوادث نخستین روزهای غصب خلافت
0) دوشنبه: رحلت جانگداز خاتم الانبیا صلی الله علیه و اله- تشکیل سقیفه بنی ساعده و غصب خلافت.
1) سه شنبه: اخذ بیعت اجباری از ساکنین مدینه (بیعت عمومی)- احتجاج امیرالمومنین علیه السلام درباره خلافت در مسجد النبی و مراجعه به منزل- تدفین غریبانه خاتم الانبیا صلی الله علیه و اله در نیمه شب.
2) چهارشنبه: اولین روز از ایام جمع آوری قرآن توسط حضرت علی علیه السلام- اولین روز از ایام تحصن در بیت فاطمه علیها السلام.
3) پنج شنبه: دومین روز از ایام جمع آوری قرآن- دومین روز از ایام تحصن در بیت فاطمه علیها السلام.
4) جمعه: سومین روز از ایام جمع آوری قرآن- سومین روز از ایام تحصن در بیت فاطمه علیها السلام – هجوم اول (= هجوم منجر به شکست تحصن)- اولین نوبت از استنصارهای شبانه.
5) شنبه: ایام مطالبه میراث و سهم ذی القربا توسط حضرت فاطمه علیها السلام- دومین نوبت از استنصارهای شبانه.
6) یک شنبه: ایام مطالبه میراث و سهم ذی القربا توسط حضرت فاطمه علیها السلام- سومین نوبت از استنصارهای شبانه.
7) دوشنبه: ایام مطالبه میراث و سهم ذی القربا توسط حضرت فاطمه علیها السلام- بی وفایی صحابه در یاری رساندن به امیرالمومنین علیه السلام- عرضه قرآن توسط امیرالمومنین علیه السلام و ایراد خطبه “وسیله”.
8) سه شنبه: ایام مطالبه میراث و سهم ذی القربا توسط حضرت فاطمه علیها السلام.
9) چهارشنبه: ایام مطالبه میراث و سهم ذی القربا توسط حضرت فاطمه علیها السلام.
10) پنج شنبه: خطابه فاطمی در مسجد النبی.
11) جمعه: سخنرانی دوازده نفر از یاران امیرالمومنین علیه السلام در مسجد النبی و احتجاج آنها با ابوبکر درباره خلافت پس از کسب اجازه از امیرالمومنین علیه السلام.
12) شنبه: ایام (سه روزه) انزوای سیاسی ابوبکر.
13) یک شنبه: ایام (سه روزه) انزوای سیاسی ابوبکر.
14) دوشنبه: ایام (سه روزه) انزوای سیاسی ابوبکر.
15) سه شنبه: تثبیت دوباره پایه های حکومت ابوبکر توسط عناصر مسلح کودتا- اخراج کارگزاران حضرت زهرا علیها السلام از فدک.
16) چهارشنبه: رسیدن خبر غصب فدک به صدیقه طاهره علیها السلام در مدینه.
17) پنج شنبه: ایام مطالبه فدک.
18) جمعه: ایام مطالبه فدک.
19) شنبه: ایام مطالبه فدک.
20) یک شنبه: ایام مطالبه فدک- احتمال وقوع هجوم اصلی (یعنی: دومین هجوم به بیت فاطمه علیه السلام) در این روز یا پس از آن، که این حمله، ضرب و جرح حضرت زهرا علیها السلام و سوزاندن در خانه ایشان را در پی داشت.
21) دوشنبه: احتمال وقوع هجوم اصلی در این روز یا پس از آن.
پینوشتها:
1- ر. ک: علی لبّاف: دانشنامه روابط سیاسی حضرت علی علیه السلام با خلفا، بخش دوم.
2- [ یعنی: سزاوار است که شما با من بیعت کنید و خلافت مرا بپذیرید.]
3- جلال درخشه: مواضع سیاسی حضرت علی علیه السلام در قبال مخالفین، ص 44- 45.
4- [یعنی: اهمیتی برایم ندارد.]
5- جلال درخشه: مواضع سیاسی حضرت علی علیه السلام در قبال مخالفین، ص 46- 47.
6-از این حمله نظامی با عنوان «هجوم اول» یاد می کنیم.
7- ر. ک: علی لبّاف: درسنامه های فاطمیه، بخش دوم.
8- حق ویژه حضرت زهرا علیها السلام از خمس.
9- توبه:12.
10- ر. ک: علی لبّاف: دانشنامه شهادت حضرت زهرا علیها السلام.
11- بازگشت به بت پرستی.
12- ر. ک: علی لبّاف: درسنامه های فاطمیه، بخش یکم.
13- ر. ک: علی لبّاف: دانشنامه روابط سیاسی حضرت علی علیه السلام با خلفا ، بخش دوم.
منبع:علی لباف / غروب سرخ غدیر/انتشارات منیر/ تهران چاپ اول 1378