نویسنده : محمد رحمانى
8. همراهى با مرده در قبر
از کارهایى که مستحب است براى میت انجام داده شود، همراهى مقدارى از تربتسیدالشهدا(ع) با میت، در حنوط و کفن و قبر است.
شیخ حر عاملى بابى را با نام «استحباب وضع التربه الحسینیه مع المیت فى الحنوط والکفن و فى القبر» گشوده است و در آن، سه روایت را نقل کرده است؛ از جمله:
«علامه حلى در منتهى المطلب نقل کرده زنى که زنا مىکرد و فرزندانش را از>ترس
امام صادق(ع) فرمود: زمین این زن را نمىپذیرد؛ زیرا وى بندگان خدا را به عذاب الهى(آتش) عذاب مىکرد. در قبر او مقدارى از تربت امام حسین(ع) بگذارید. چون این کار راکردند، خداوند آن زن را (به وسیله خاک) پوشاند».
گفتنى است که آنچه از این روایت استفاده مىشود، گذاشتن تربت در داخل قبر است واین غیر از استحباب مخلوط کردن تربت با حنوط است.
9. استحباب خوردن تربت سیدالشهدا(ع) به قصد تبرک، در عصر عاشورا
از جمله احکام و آداب روز عاشورا، زیارت امام حسین(ع) و خوددارى از خوردنغذاوآب تا بعدازظهر و سپس خوردن مقدارى از تربت سیدالشهدا(ع) است. شیخطوسىمىنویسد:
«و یستحب صیام هذا العشر فاذا کان یوم عاشورا امسک عن الطعام و الشراب الى بعدالعصر ثم یتناول شیئاً من التربه»؛
[35]
یعنى مستحب است که ده روز اول محرم (دهه عاشورا) روزه گرفته شود و چون روزعاشورا فرا رسید، از خوردن و آشامیدن خوددارى کن تا بعد از عصر. سپس مقدارى از تربتسیدالشهدا را بخور.
از این مطلب و همانند آن استفاده مىشود که افزون بر اینکه خوردن مقدارى ازتربتسیدالشهدا(ع) به قصد استشفا جایز است، در عصر روز عاشورا خوردنمقدارىازتربت، پس از امساک (نه نیت روزه) نیز جایز است. صاحب جواهر در
اینبارهمىنویسد:
«به هر حال، خوردن خاک قبر امام حسین براى غیر استشفا، از جمله، به قصد تبرک درعصر روز عاشورا جایز نیست… این مطلب، درکلام بعضى از فقها تصریح شده است و کلامبعضى دیگر، در این مطلب ظهور دارد، در حالى که شیخ طوسى با آن مخالفت کرده و خوردنخاک قبر سیدالشهدا را به قصد تبرک، در عصر عاشورا جایز دانسته است».
[36]
10. افطار در عید فطر باتربت
در عید فطر مستحب است روزه با مقدارى از تربت سیدالشهدا(ع) افطار شود. شیخ حرعاملى بابى را با نام «استحباب الافطار یوم الفطر على تمر وتربه حسینیه…» گشوده و از جملهاحادیثى که در آن نقلکرده، عبارت است از:
«على بن محمد النوفلى قال: قلت لابىالحسن(ع): انى افطرت یوم الفطر على طین و تمر. فقاللى: جمعت برکه و سنه»؛
[37]
یعنى على، پسر محمد نوفلى مىگوید: به امام رضا(ع) عرض کردم: من روز عیدفطر با تربت وخرما افطار کردم حضرت فرمود: میان برکت و سنت جمع کردهاى.
هر چند بر اساس روایات «من بلغ» مىتوان استحباب افطار روزه عید فطر و قربان راپذیرفت، اما برخى از فقها، از جمله، محقق نراقى تنها با قصد استشفا خوردن تربت را جایزدانسته است و درغیر این صورت، مرجع، همان ادله حرمت اکل خاک است.
[38]
در هر صورت، فقها درباره استحباب این مورد اختلاف نظر دارند. بعضى از فقهااستحباب را پذیرفتهاند. صاحب جواهر مىنویسد:
«در هر صورت، خوردن خاک قبر سیدالشهدا تنها براى استشفا جایز است، نه غیر آن، هرچند براى تبرک در عصر عاشورا و روز عیدفطر و عید قربان باشد. این مطلب، صریح کلامبعضى و ظهور کلام دیگران است، در حالى که شیخ طوسى با آن مخالفت کرده است. او درکتاب مصباح، خوردن خاک سیدالشهدا را در عصر عاشورا و عید فطر و عید قربان جایزدانسته است».
[39]
محدث عالىمقام، شیخ عباس قمى، در آداب روز عید فطر مىنویسد:
«شیخ مفید فرموده: مستحب است تناول کردن مقدارکمى از تربت سیدالشهدا علیهالسلام که شفا است از براى هر دردى».
[40]
11. همراهى تربت براى امان
روایاتى دلالت دارد بر اینکه همراه داشتن تربت سیدالشهدا براى امان و دورى از ترس،مستحب است. در جامع احادیث الشیعه بابى را با عنوان «استحباب استصحاب تربه الحسینللامان و دفع الخوف» گشوده شده و از جمله روایاتى که در آن نقل شده، این روایتاست:
«عن الصادق(ع)…اذا اراد احدکم ان یکون آمناً من کل خوف فلیأخذ السبحه من تربته…ثمیضعها فى جیبه فان فعل ذالک فى الغداه فلایزال فى امان الله حتى العشاء و ان فعل ذلک فىالعشاء فلا یزال فى امان الله حتى الغداه»؛
[41]
صاحب جواهر در مقام بیان آنچه مستحب است با مسافر باشد، مىنویسد:
«سزاوار است براى مسافر و غیرمسافر، همراهى مقدارى از تربت امام حسین(ع) زیرااین تربت، موجب امان از هرگونه ترس و موجب شفاى هرگونه دردى است».
[42]
12. همراهى با اثاثیه
مستحب است از خاک قبر امام حسین(ع) در میان اثاثیه گذاشته شود. در این باره نیزروایاتى نقل شده است. در جامع احادیث الشیعه، در بابى با نام «باب استحباب وضع الطینمن قبر الحسین(ع)، فیما بین المتاع» روایاتى نقل شده است؛ از جمله:
«محمد بن عیسى الیقطینى قال: بعث الى ابىالحسن الرضا(ع)… رأیت فى اصفاف الثیاب طیناًفقلت للرسول: ما هذا؟ فقال: لیس یوجّه بمتاع الاجعل فیه طیناً من قبر الحسین(ع) ثم قالالرسول: قال ابوالحسن (ع) هو امان باذن الله»؛
یعنى محمد بن عیسى یقطینى مىگوید: امام رضا(ع) برایم مقدارى لباس فرستاد… در میانلباسها مقدارى خاک دیدم. از مأمور پرسیدم: این خاک ها چیست؟ پاسخ داد: امام رضاهیچگاه اساسى را به جایى نمىفرستد، مگر اینکه در آن، مقدارى از خاک قبر امام حسین قرارمىدهد. سپس فرستاده گفت: امام رضا مىفرماید: این خاک، موجب حفظ اثاثیه است بهخواست خدا.
13. بوییدن و بوسیدن تربت سیدالشهدا(ع)
در روایات، افزون بر استشفا با تربت سیدالشهدا(ع) بوسیدن و مالیدن آن بر اعضاى بدننیز توصیه شده است. در جامع احادیث الشیعه، در بابى با نام «باب استشفاء بتربه الحسین…وتقبلیها…» بیش از هشت روایت نقل شده است؛ از جمله:
«عن زید بن ابى اسامه قال: کنت فى جماعه من عصابتنا بحضره سیدنا الصادق(ع) فاقبل علیناابوعبدالله (ع) فقال: ان الله تعالى جعل تربه جدّى الحسین(ع) شفاء من کل داء و اماناً من کلخوف فاذا تناولها احدکم فلیقبلها و لیضعها على عینیه و لیمرها على سایر جسده…»؛
[43]
یعنى زید، پسر اسامه مىگوید: با گروهى در محضر امام صادق بودیم. پس آن حضرت رو به ماآورد و فرمود: خداوند متعال تربت جدم حسین را شفاى هر درد و امان از هر ترس قرار دادهاست. پس اگر یکى از شما خواست آن را تناول کند، آنرا ببوسد و بر چشمانش قرار دهد و بردیگر اعضاى بدن بکشد.
14. غسل کردن براى برداشتن تربت
صاحب عروه الوثقى در مقام بیان غسلهاى مستحب، غسل براى برداشتن از تربتسیدالشهدا(ع) را مستحب دانسته است. وى مىنویسد:
«الثانى عشر للاخذ تربه قبر الحسین(ع)»؛
[44]
یعنى دوازدهم، غسل کردن براى برداشتن از تربت قبر امام حسین(ع) مستحب است.
فقهاى صاحب حاشیه بر عروه بر این مسأله حاشیه نزده و آن را تلقى به قبول کردهاند.محقق آملى، شارح عروه الوثقى در مقام استدلال کلام سید مىنویسد:
«ففى مصباح السید روى فى اخذ التربه انک اذا اردت اخذها فقم فى آخر اللیل و اغتسل والبس اطهر ثیابک (و فى البحار) عن المزار الکبیر عن الباقر(ع) اذا اردت ان تأخذ التربه فتعمدلها آخر اللیل و اغتسل لها بماء الفرات…»؛
یعنى در مصباح سید روایت کرده است که هرگاه خواستى تربت را بردارى، پس در آخرشب به پا خیز و غسل کن و بهترین لباسهایت را بپوش…و در کتاب بحار از مزار کبیر از امامباقر(ع) نقل شده هرگاه خواستى تربت را بردارى، در آخر شب، با آب فرات غسل کن.
[45]
15. استحباب تبرک به کربلا
روایاتى در باره فضیلت و احترام کربلا نقل شده است. در برخى از آنها به تبرک جستنبه کربلا نیز اشاره شده است. محدث عالىمقام شیخ حر عاملى بابى را با نام «باب استحبابالتبرک بکربلاء» گشوده و در آن هفت روایت را نقل کرده است؛ از جمله:
«عن صفوان الجمال قال: سمعت ابا عبدالله(ع) یقول: ان الله فضل الارضین و المیاه بعضهاعلى بعض…و ان کربلاء و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدّس الله و بارک علیه فقال لها تکلّمىبما فضلک الله فقالت: انا ارض الله المقدسه المبارکه، الشفاء فى تربتى و مائى»؛
یعنى صفوان جمال مىگوید: شنیدم که امام صادق(ع) مىفرمود خداوند برخى از زمینها وآبها را بر برخى دیگر ترجیح و فضیلت داده…و همانا کربلا و آب فرات، اول زمین و آبىهستند که خداوند آنها را مقدسساخته و در آنها برکت قرار داده است. پس خداوند به کربلاخطاب کرد به آنچه خداوند تو را فضیلت داده، سخن بگو. پس کربلا گفت: من زمین مقدس ومبارک الهى هستم و تربت و آب من شفا است.
16. بطلان فروش تربت به کافر
در فقه،این مسأله مطرح است که آیا فروش عبد مسلمان به مشترى غیرمسلمان جایزاست یا نه؟ در این مسأله، فقها اختلاف نظر دارند. محقق حلى در مقام تبیین شروط خریدار وفروشنده مىفرماید:
«اگر مبیع عبد مسلمان باشد، باید مشترى مسلمان باشد، هر چند گفته شده است که اگرمشترى کافر باشد، معامله صحیح است ولیکن مجبور مىشود بر فروش و اما قول اول(عدمجواز) اشبه است».
[46]
صاحب جواهر پس از استدلال بر قول اول، مىفرماید:
«فاضل و فقهاى پس از او ملحق کردهاند به عبد مسلم، مصحف…و کتابهاى حدیث وتفسیر و مزارات و خطب و مواعظ و دعا و تربت حسینى را…».
[47]
در هر صورت، طبق نظر این فقها فروش تربت امام حسین(ع) به مشترى کافر جایزنیست. تفصیل این مسأله، از حوصله و موضوع این نوشته خارج است.
17. تخییر میان قصر و اتمام در حائر حسینى
از جمله احکام مربوط به کربلا و تربت حسینى، از تخییر مسافر میان قصر و تمام خواندننماز است. صاحب عروه الوثقى در این باره مىنویسد:
«اقوا این است که مسافر، میان قصر و تمام، در چهار مکان مخیر است و این چهار مکانعبارتند از: مسجد الحرام، مسجد النبى، مسجد کوفه و حائر حسینى؛ ولى تمام خواندن افضلو قصر احوط است…».
[48]
بر این بخش از مسأله، فقهاى صاحب حاشیه بر عروه نظرى بر خلاف ندادهاند و آن راپذیرفتهاند. آیهالله حکیم در مقام تبیین مسأله مىنویسد: «این مطلب، میان فقها مشهور استدر حد نزدیک به اجماع، هر چند در سرائر و مفتاح الکرامه ادعاى اجماع شده است؛ به علتوجود اخبار فراوان، که در میان آنها خبر صحیح و موثق هست و در فهرست وسایل، تعدادآنها 34 حدیث است».
[49]
در اصل این مسأله، اختلافى نیست، هر چند در محدوده آن اختلاف وجود دارد.
حضرت امام خمینى مىفرماید:
«اقوا این است که همه روضه شریفه، داخل در عنوان حائر است. پس از طرف سر مبارک
تا پنجره متصل به رواق و از طرف پا تا در متصل به رواق و از پشت تا مسجد و الحاق رواقشریف، خالى از قوت نیست، هر چند احتیاط واجب، قصر است».
مباحث دیگر
مباحث دیگرى درباره تربت سیدالشهدا(ع) در کتابهاى فقهى مطرح شده است که ازحوصله این نوشته خارج است؛ از جمله:
الف. روایات درباره به وسعت مکانى که خاک آن موضوع احکام یاد شده است، مختلفاست.
[50] صاحب کامل الزیارات بابى را با عنوان «من این یؤخذ طین قبر الحسین(ع) و کیفیؤخذ» گشوده و روایات مختلفى را نقل کرده است. در بعضى قبر شریف و در بعض دیگر،شعاع یک فرسخ در یک فرسخ… آمده است. حضرت امام خمینى در این باره مىنویسد:
«قدر متیقن، خاک قبر شریف و جاهایى که عرفاً به آن ملحق است، محکوم به احکامتربت است و احوط عبارت است از اکتفا به قبر شریف».
[51]
ب. درباره مقدار نیز اختلاف است. امام خمینى در این باره مىفرماید:
«جایز نیست خوردن بیشتر از اندازه یک نخود متوسط».
[52]
ج. درباره خوردن نیز اختلاف شده است. امام خمینى مىفرماید:
«خوردن تربت به سه شکل جایز است: 1. خوردن خاک. 2. مخلوط کردن با آب. 3.مخلوط کردن با شربت».
[53]
پینوشتها:
[35]. شیخ طوسى، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ص713.[36]. جواهر الکلام، ج36، ص368.
[37]. همان، ج3، باب 13 از ابواب کتاب الصلاه، ج1، ص114.
[38]. ملا احمد نراقى، مستند الشیعه، ج15، ص164.
[39]. جواهر الکلام، ج36، ص368.
[40]. مفاتیح الجنان، آداب روز عید فطر، ص344.
[41]. جامع احادیث الشیعه، ج15، باب 78 از ابواب زیاره النبى، ج1، ص414.
[42]. جواهر الکلام، ج18، کتاب الحج فیما یستحب استصحابه به فى السفر، ص163.
[43]. جامع احادیث الشیعه، ج15، باب 76 از ابواب زیاره النبى، ج2، ص400.
[44]. عروه الوثقى، ج1، ص463، فى الاغسال المکانیه و الفعلیه.
[45]. شیخ محمد تقى آملى، مصباح الهدى، ج7، ص108.
[46]. شرائع الاسلام، ج2، ص16.
[47]. جواهر الکلام، ج22، ص338.
[48]. عروه الوثقى، ج2، مسأله 11 از احکام صلاه المسافر.
[49]. مستمسک العروه، ج8، ص163.
[50]. در بحارالانوار بابى با عنوان «الحایر و فضله و مقدار ما یؤخذ من التربه» هست(ج98، ص106).
[51]. تحریرالوسیله، ج2، ص145، مسأله 11.
[52]. همان.
[53]. همان.
منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27