پیشزمینههای حماسه بزرگ
امام حسین (ع) اندیشمند و انقلابی شجاع و نستوه، کسی که هرگز مرگ خفتبار را نپذیرفت و زیر بار ظلم نرفت. امام را با لقبهای متفاوتی میشناسیم، اما این لقبها توانایی وصف شخصیت و ویژگیهای اخلاقی او را ندارند.
یکی از ویژگیهای بارز اخلاقی و مشی سیاسی امام حسین (ع) که بر شکلگیری اندیشههای انقلابی او تاثیر مستقیم گذاشت این بود که هیچگاه تحمل دیدن ظلم و فساد و انحراف و بیعدالتی را نداشت. به عبارت دیگر شجاعت بر دیگر ویژگیهای اخلاقی او برتری دارد. (1)
در میان باورها و اجتماع شیعیان به صفات ارزنده امام حسین(ع) کمتر توجه شده و برجنبههای مظلومیت و سوگواری و گریه برای او بیشتر تکیه شده است. شایسته نیست شان و منزلت وی در حد مظلوم تقلیل یابد. بدون شک در حق او و خاندان اهلبیت(ع) ظلم تاریخی شده است، اما نباید شخصیت والای امام خدشهدار شود و اسلام و تشیع که با خون حسین آبیاری شد به فرهنگی توام با غم و اندوه و ترس و ظلمپذیری تبدیل شود.
در این نوشتار تفکر و دیدگاه و مشی امام را که به شکلگیری انقلاب سترگ عاشورا انجامید و سرآغاز تحولات بعدی در جامعه فاسد عرب شد، بررسی میکنیم.
زمینههای شکلگیری عاشورا
سوم شعبان سال سوم هجری در کلبه کوچک و گلین علی (ع) و فاطمه(س) صدای نوزادی طنین انداخت که سالیان بعد، یعنی روز دهم محرم سال 61 ه . ق چهره تاریخ بشر را تغییر داد. (2) در این روز، تاریخ شاهد مصیبتی بزرگ بود. ولی بحث این است که چرا و به چه علت این وقایع به وجود آمد و امام که قرار بود به درخواست مسلمانان و اقتضای جامعه مسلمین عهدهدار امور آنها شود، همانند پدرش و با تیغ جهالت خاندان بنیامیه که پیشتر با ستم به علی (ع) خلافت را از وی سلب کرده بود، به قتل برسد. به بیان دیگر، امام حسین (ع) نیز همانند پدرش توسط مسلمانان کشته شد، زیرا جامعه مسلمین و بخصوص عرب در فقرفرهنگی و تفکر به سر میبرد و اندیشهای که بتواند درست را از نادرست تشخیص بدهد، به عبارتی اندیشههای روشنگرانه که به طور خاص از سوی امام ابراز میشد جایگاهی نداشت یا بهتر بگوییم مردم آن را میفهمیدند و میپسندیدند، اما حکومت فاسد و نامشروع بنیامیه مانع میشد. این معنای همان تعبیر و برداشت مسلمبن عقیل از کوفه به عنوان نماینده شهرهای عربی و اسلامی است که به امام پیغام داد: مردم دلهایشان با تو و شمشیرهایشان علیه توست.
پس از ورود آیین اسلام به ایران، پیشینه فرهنگی، اعتقادی و تاریخی ایرانیان موجب شد آموزههای آن را بویژه تعالیم علی (ع) را متناسب با آرمانهای خود بیابند و بپذیرند، زیرا آیین جدید که داعیه جهانی شدن داشت، تعالیم نوین از جمله ظلمستیزی، رهاییبخشی، آگاهیدادن، برابری و بسیاری وجوه ارزنده دیگر را با خود به ارمغان آورده بود، به همین علت در ایران با اقبال عمومی مواجه شد. از اینرو میان اسلام و ایرانیان و خاندان اهلبیت پیامبر (ص) پیوند و رابطه عمیق ایجاد شد.
بعلاوه اعراب در زمان یورش به ایران کارنامه تاریکی از خود بر جای گذاردند و با کشتارهای بیرحمانه که خاطره تبعیضنژادی طبقاتی گذشته را در ذهن ایرانیان زنده میکرد از این حملات متنفر شدند، اما رشته مودت و محبت خود را با پیامبر (ص) و علی (ع) و اهلبیت (ع) محکم کردند.
از سوی دیگر، میان اعراب که در نتیجه فتوحات صدر اسلام، به منابع ثروت، غنایم و سرزمینهای جدید دست یافته بودند، فرهنگ اشرافیت حاکم بود؛ به نحوی که خلافت در عمل به نوعی سلطنت تبدیل شده بود.
در چنین وضعیتی، فساد و هرزگی و کژروی بهنهایت خودش رسیده بود؛ در نتیجه اسلام دردست خاندان بنیامیه آنقدر خوار و بیمقدار شده بود که یزید، فردی که جز زن و شراب و بوزینهبازی هیچ چیز را در دنیا نمیشناخت و تفریح و سرگرمیاش همین اعمال پست بود، عهدهدار امور مسلمان شده و بر جای پیامبر تکیه زده بود. بنیامیه با فریب، تطمیع، استثمار و ترساندن مسلمانان، آنها را علیه فرزند پیامبر برانگیخت. به عبارتی، میخواست اسلام را به دست مسلمانان ریشهکن کند. در چنین موقعیت مهم و حساسی که آیین پیامبر بر لبه پرتگاه سقوط قرار گرفته بود، ناجی بزرگ و آگاه و اندیشمند آن، قیام و با خون خودش، دین اسلام را زنده و پویا کرد.
تفکر عاشورا و آموزههایش برای تمام اعصار زنده، پویا و جاودان و در رگهای زمان ساری و جاری است.
این واقعه به همان اندازه ریشه در وقایع سالهای قبل از خود دارد. فرآیندی تاریخی که از نخستین سپیدهدمان طلوع اسلام علیه پیامبر و رسالت آسمانیاش آغاز شد و در طول حیات او تداوم یافت و پس از درگذشت ایشان، دشمنان سوگند خورده و دو چهره با گردآمدن در سقیفه بنیساعده محل شور اعراب مدینه نخستین کودتا و توطئه سیاسی را علیه اسلام و با هدف ریشهکنی آن ترتیب دادند. طرحی که 40 سال بعد در کوفه و 60 سال پس از آن در سرزمین «تفماریه» (3) خود را نشان داد. تحلیل واقعه عظیم عاشورا از لحظهای که وحی بر پیامبر نازل شد تا ظهر روز دهم محرم سال 61 ه . ق قابل بررسی و موشکافی است. در بررسی یک پدیده یا رخداد باید تمامی عوامل اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی را در نظر گرفت؛ زیرا پدیدههای اجتماعی به صورت زنجیرهای به یکدیگر پیوند میخورند و با هم مرتبط هستند. به عبارت دیگر برای تحلیل واقعه عاشورا باید شرایط سیاسی اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه عرب را مدنظر قرار دهیم. غالب منابعی که درباره عاشورا و علل و انگیزههای شکلگیری آن قلم زدهاند، سالها و قرنها پس از این واقعه نوشته شدهاند، بنابراین جز سلسله نوشتارهایی با نام مقاتل کمتر به سند، تحلیل یا نوشتار جامعی برمیخوریم که به تحلیل واقعبینانه و ژرف عاشورا پرداخته باشد. اگر هم نوشتههایی باشد پراکندهاند، شاید به دلیل تعصب و عدم فهم و درک فاجعه عاشورا باشد؛ زیرا در پروسه تاریخی اسلام غالبا دین یک ابزار مشروعیت دهنده و در خدمت حکومت و حاکمان بوده است، مسالهای که انگیزه بنیادین امام حسین(ع) برای قیام عاشورا بود؛ چنین تحرکاتی در همان آغاز سرکوب شدهاند.
در مقتلنویسی نیز تقریبا یک روش واحد را در شرح و بیان وقایع عاشورا شاهدیم و حتی برخی از آنها همانند نوشتههای ابنخلدون جنبه محافظهکارانه و ریاکارانه دارند. در واقع مقتلنویسی عنوانی ویژه برای نوشتارهای تاریخی است که به مساله عاشورا پرداختهاند. همانند طبقات اکبری اثر محمدبنسعد، انساب الاشراف بلاذری، مقتل ابیمخنف، تاریخ طبری، مقتلالحسین خوارزمی، والفتوح ابناعثم کوفی. از میان مقاتل فوق، مقتل ابیمخنف به واسطه حضور شاهدان عینی واقعه کربلا همانند ابنربعی، ضحاک مشرقی، امام سجاد(ع) و تنی چند، مستندتر از موارد دیگر به نظر میرسد.
تراژدی عاشورا: 72 تن در صحرایی خشک، گرم و بیآب و علف به نام کربلا در برابر دشمن تا دندان مسلح، محاصره و اسیر شدند. جنگی چند ساعته درگرفت. جنگی که به عنوان تنها راه باقیمانده اجتناب ناپذیر مینمود و حسین باید کشته میشد و اگر نمیشد دین ریشهکن میشد. ژرفنگری در این تراژدی پررمز و راز، حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
نبرد اباعبداللهالحسین(ع) با سپاهیان عمربنسعد، با شکوهترین تراژدی تاریخ بشری را رقم زده است. رویداد عاشورا خواه از جنبه فیزیکی و چه در معنا و مفهوم و فلسفه درگیری، یکی از پیچیدهترین پدیدههای تاریخی و اجتماعی است که اندیشه اعتقادی و فلسفه دینی و فرهنگی اسلام تشیع از دل آن بیرون میآید؛ زیرا عاشورا بیدار کننده و آگاهی دهنده جامعه آن عصر بود و بر جنبشهای اجتماعی و سیاسی جوامع عرب و سرزمینهای پیرامونی تاثیر مستقیم گذارد، به طوریکه قیامهای بعدی مسلمین علیه ظلم و جور و تبعیض و تزویر و بیعدالتی و فساد و جهل و استبداد، ریشه در عاشورا و پیام تاریخی آن دارد.
اهمیت مبارزه امام حسین(ع) زمانی قابل درک است که به سخنان ارزشمند و پرمایهاش توجه کنیم. فرمود: من برای اصلاح امت جدم رسولالله (ص) و دعوت به خوبیها و بازداشتن از پلیدیها و زشتیها قیام کردهام. اگردین جدم، رسولالله (ص) جز با کشته شدن من پا بر جا نمیماند، پس ای شمشیرها مرا دریابید.
متفکر و انقلابی دانای عاشورا امام حسین(ع) همیشه میگفت: «مردم بنده دنیا و اسیر آن شدهاند. در جامعهای که سرشار از منکرات و پلیدیها و فساد است، مردم در برابر چشم یکدیگر فساد میکنند، حرمت دین نگاه داشته نمیشود و بیعدالتی و فقر بیداد میکند و زشتیها به خوبی و خوبیها به زشتی تبدیل شده است.
هر انسان آزادهای حق دارد در آن اجتماع تغییری ایجاد کند اگر نه مرگ بر چنین زندگی ننگین و نکبتباری شرافت دارد. به خدا این همان آخرالزمان است که جدم رسولالله(ص) از آن نام برد.» امام حسین(ع) در چنین شرایطی اندیشههای خود را ابراز و برای عملی کردن آنها به پا خواست.
اندیشههای امام حسین(ع): با دقیق شدن در سخنان امام و برداشتی که از محتوای آن داریم، درمییابیم که همزمان با نهضت عاشورا، فساد و انحرافات اخلاقی و دینی و عقیدتی آنقدر گسترده شده بود که ایشان ضرورت پایداری و ایستادگی در برابر نابسامانیها را با عمق وجود خویش احساس کرد.
وقتی امام قاطعانه بیعت با یزید را رد کرد، پسر عمویش مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد که یاران امام را گردآوری کند و نظم بدهد. مسلم توانست افزون بر 20 هزار تن را با خود همراه و شرایط را برای ورود امام فراهم کند. لیکن یزید در واکنش به اقدام امام، سراسیمه عبیدالله زیاد را که حرامزادهای متولد شده از مرجانه بود، به حکومت کوفه گمارد. عبیدالله به کوفه آمد و با نیرنگ و تطمیع، مسلم را کشت و یاران امام را که برای دیدار او لحظهشماری مینمودند، پراکنده کرد.
عاشورا دارای زمینه های تاریخی است که از نخستین سپیدهدمان اسلام علیه پیامبر و رسالتش آغاز شد و در طول حیات او تداوم یافت
امام حسین (ع) بر تمام این وقایع آگاه بود و میدانست سرانجام چه خواهد شد؛ بنابراین برای تحقق آرمانها و اندیشههایش حتی به قیمت جان، از مدینه به قصد کوفه حرکت کرد، هیچ چیز و هیچ کسی نتوانست امام را از هدفش منصرف کند؛ زیرا بجز خودش کسی دیگر نمیتوانست اندیشههای او را درک کند.
اندیشهای که بسیار فراتر از زمان و مکان امام بود. اندیشهای که اعتقاد راسخ به راهی را نشان میدهد که یک فرد آگاه میتواند انتخاب کند و در آن گام بگذارد. اگر چه شیعیان در طول تاریخ اسلام بر مظلومیت اهلبیت (ع) اشک حسرت و ماتم و اندوه ریختهاند، اما واقعیت این است که مبارزه طلبی و پایمردی اهلبیت (ع) در برابر حکام فاسد زمان بدون کمترین حمایت، در خور ستایش است و حکومتهای منحرف و رعایای کم خرد هیچگاه نتوانستند حقانیت اهلبیت(ع) را تحمل کنند، از این رو حقیقت پیام عاشورا موجب شده، تشیع در معرض هولناکترین یورشهای فکری واقع شود.
امام از مدینه خارج شد. امام برای آزادی «انسان» ارزش فوقالعادهای قائل بود. در شب عاشورا به اندک افرادی که با او مانده بودند فرصت انتخاب داد. میگفت: این جماعت نادان و فاسد و گمراه با من دشمنی دارند و تنها مرا میخواهند… و فردای آن روز همانند پدرش که حتی در بحبوحه جنگ دست از هدایت و آگاه ساختن مردم بر نمیداشت بار دیگر آزادی را برای بشریت فریاد زد: ای قوم اگر دین ندارید، لااقل در زندگی و دنیای خودتان آزاد مرد باشید. (4)
مرگ در دیدگاه اباعبدالله و یارانش شیرینتر و گواراتر از شهد وعسل بود. رمز سربلندی و عظمت عاشورا در دل و اندیشه فردفرد شهدای کربلا نهفته است. آنها که همه هستیشان را فدای آرمان و اندیشه امام نمودند. آنها با درایت و اندیشه تابناک، خودشان راه را به روشنی دریافتند. انسانهایی که هر کدام در یک زمینه اخلاقی سرآمد بودند: ابالفضل نماد معرفت و جوانمردی، حر نخستین فدایی آگاه، قاسم الگوی بصیرت و آگاهی دینی و… غلام سیه چرده نماد برابری انسانها در هر قوم و نژاد.
یاران امام جملگی در شمار خواصاند. خواص افرادی هستند که انتخاب مبتنی بر اندیشه و عقل دارند و با آگاهی و روشن بینی جوانب کار را میسنجند و سپس در آن راه گام میگذارند. از این رو نهضت عاشورا به سبب آگاهانه بودن، از تمام مبارزاتی که بشر انجام داده متمایز و متفاوت است. تشنگی حسین و یارانش نمادی از صبر و مقاومت و سرکوب کردن امیال نفسانی و تا حدی برای درک عمق غمانگیزی فاجعهای است که بر آنها گذشت. امام حسین(ع) مکتب اسلام را با شهادت خود از نو بنیان نهاد و الگوی عینی اسلام بود. سفارش پیامبر و پیشوایان دینی در ذکر مصیبت حسین برای پویایی مکتب عاشوراست تا ندای پر صلابت او همیشه در گوش زمان طنینانداز شود.
تحریف عاشورا: مساله تحریف و به بیراهه بردن و آلودن حادثه عاشورا به خرافات و روایات دروغ و بیاساس، موضوعی است که به هیچ عنوان نباید مورد غفلت و سهلانگاری واقع شود. امروزه کجفهمی و کینهتوزی دشمنان دانا و دوستان نادان واقعه عاشورا را آنقدر مورد اجحاف قرار داده که یک شیعه واقعی انگشت حیرت بر دهان میگیرد و از خود میپرسد: آیا رخداد عاشورا این گونه بوده است؟ «عاشورا بزرگ و افتخارآمیز است، ولی ما با تحریفات، چهره تابناک امام حسین(ع) و عاشورا را تاریک نموده و تغییر دادهایم.» (5)
هر شیعه واقعی وظیفه دارد واقعه عاشورا را با خرد و اندیشه درست و معقولانه تحلیل کند و آنچه را صحیح و منطبق با عقل و منطق است، بپذیرد. بدون شک فهم درست عاشورا و شخصیت واقعی اباعبدالله الحسین و شناخت اصولی رویه سیاسی و اخلاق اجتماعیاش، در حفظ و نگهداری و انتقال فرهنگ و دستاوردها و پیامهای عاشورا به آیندگان بسیار موثر است. اگر نه در سالهای نهچندان دور از عاشورا و قیام حسین و رسالت آن هیچ چیز جز خرافه و خرافهپرستی باقی نخواهد ماند. موضوعی که به شعف و سرور بدخواهان اسلام دامن خواهد زد، آن هم در زمانهای که فرهنگ و هویت ایرانی اسلامی ما بیش از هر زمان دیگری مورد تهاجم واقع شده است.
موضوع تحریف عاشورا ذهن علما و مراجع تقلید را به خود مشغول داشته و موجب شده که به شیعیان هشدار دهند: «حادثه عاشورا برای مردم ما خواه ناخواه یک حادثه بزرگ اجتماعی است و در خلق و خوی ما تاثیر دارد. حادثه عاشورا به خودی خود و بدون اجبار، میلیونها انسان را به استماع قضایای مربوط به آن میکشاند. قضیه عاشورا باید بدون کم و کاست و به دور از انحرافات هولناکی که در طول تاریخ در آن شده، بیان شود وگرنه به جای بهره گرفتن از عاشورا، قطعا ضرر خواهیم کرد.» (6) یک واعظ واقعی گفته: «برای مصیبت حسینبن علی(ع) باید گریست ولی نه برای شمشیرها و نیزههایی که در آن روز بر پیکر شریفش وارد شد، بلکه به خاطر دروغها و انحرافات.» (7)
کسی که ذکر مصیبت حسین و یارانش را میگوید باید کمال صداقت و امانت را رعایت کند و مطالب واقعی و ریشهدار را مطرح کند و از گفتن مطالب بیاساس و خرافات بپرهیزد. امام حسین (ع) فدا شد که اسلام و قرآن زنده بماند. گریه برای حسین عین ثواب و افتخار است. منتها این سوگواری نباید آمیخته به دروغ و گناه باشد. گریاندن برای حسین خوب است، اما به هر وسیله گریاندن گناهی نابخشودنی است. متاسفانه جامعه امروز ایران گرفتار چنین کجفهمی و نادرستی از عاشورا و امام حسین(ع) شده و شایسته است به روشهای درست برگردد.
پینوشتها:
1- مورخان و اندیشمندان فراوانی اعم از دوست و دشمن، شیعه و سنی، مسیحی و… این صفت امام حسین(ع) را ستودهاند؛ ازجمله ابن ابی الحدید متفکر اهل تسنن و جبران خلیل جبران نویسنده عرب مسیحی، جورج جرداق که کتابی هم درباره علی(ع) صدای عدالت انسانی نوشته است.
2- درخصوص تولد امام، عقاید دیگری هم وجود دارد که در آخر ماه ربیعالاول یا سیزدهم رمضان سال سوم متولد شده، اما عقیده سوم شعبان قویتر است. برای آگاهی بیشتر، ن.ک. تاریخ دو هزار و پانصد ساله ایران، عباس پرویز، ص 310 و منتهیالآمال، جلد اول، ص 280.
3- صحرای کربلا، برای آگاهی بیشتر از تحلیل واقعه عاشورا ن.ک. حماسه حسینی، شهید مرتضی مطهری، جلد سوم، انتشارات صدرا.
4- برای آگاهی از خطبهها و دیدگاههای امام حسین(ع)، ن.ک. بحارالانوار، علامه مجلسی، جلد 44، ص 392 تا 381 – 366، ارشاد، شیخ مفید، ص 30 تا 240.
5- برای آگاهی بیشتر از تحریفات واقعه عاشورا، ن.ک. حماسه حسینی، شهید مطهری، جلد اول.
6- همان منبع، ص 32، 20 و 17.
7- لولو و مرجان، در آداب منبر و صداقت و درستی روضهخوان، حاج میرزا حسین نوری.