اگر شد،بخوانید

اگر شد،بخوانید

نویسنده: مریم راهی

بخوانید

«ای پیامبر بگو این راه من است که از روی بصیرت، مردم را به خدای یکتا فرا می خوانم. این است راه من و کسانی که مرا پیروی کرده اند.آری منزه است خدا از این که شریک داشته باشد و من از مشرکان نیستم.»(یوسف، 108)
* هدف امام حسین (ع) همان طور که بارها خودایشان فرموده مخالفت با حکومت یزید، امر به معروف و نهی از منکر و احیای دین است.
* خدا در قرآن علت از هم پاشیده شدن ملت ها را عملی نکردن به مسئله امر به معروف و نهی ازمنکر معرفی می کند و می فرماید: « شگفت است که چرا از امت هایی که پیش از شما می زیستند گروهی نبودند که قومشان را از فساد درزمین باز دارند و از عذاب برهانند.»(6)
*مؤمن باید در تغییر چنین وضعی اقدام کند و سعی بر تغییر شرایط ویپش بردن آن به سوی حقیقت داشته باشد. امام حسین ، مؤمن ترین است پس مسلماً شهادت را بر می گزیند تا به اسلام زندگانی بخشد.
* امام حسین (ع) اگر به شهادت نمی رسید رسالتش تکمیل نمی شد.همان طور که اگر حضرت محمد (ص) علی بن ابی طالب (ع) را در غدیر خم به جانشینی خود معرفی نمی کرد رسالتش به اتمام نمی رسید.
* باحضور امام حسین در کربلا، تمام دین در برابر تمام کفر قرار گرفت و در واقع روز عاشورا، جنگ برسر خدا بود.
*عاشورا نیاز انسان به بصیرت را آشکار ساخت. بصیرت عبارت است از بینش و آگاهی فرد دربرابر انتخاب درست از نادرست و پایداری برعمل درست تا پای جان و مقاومت در برابر وسوسه های ستمکاران . بصیرت به طور خلاصه، استواری درایمان است.
* آزمایش بهترین وسیله برای تشخیص حق از باطل و بهترین راه برای شناخت افکار انسان ها است. روزی که امام حسین به سوی کربلا حرکت کرد بسیاری از آنان که مدعی دینداری بودند ایشان را همراهی نکرده و بهانه آوردند که این کار خطرناک است و ما نمی توانیم خودمان را به خطر بیندازیم، حتی برخی تا نیمه راه آمدند و شب عاشورا از یاری امام منصرف شدند و میدان را ترک کردند. این ها کسانی بودندکه به فرموده امام حسین به رستگاری نمی رسند.

سخنرانی امام حسین (ع) پس از ورود به کربلا:

پیشامد ما همین است که می بینید.جداً اوضاع زمان دگرگون گردیده، زشتی ها آشکار و نیکی ها و فضیلت ها از میان ما رخت بر بسته است. مگر اندکی از فضایل انسانی چیزی باقی نمانده؛ مانند قطرات ته مانده ظرف آب. مردم در زندگی ننگین وذلت باری به سر می برند که نه به حق عمل ونه ا زباطل رو گردان می شود. شایسته است که درچنین محیط ننگین شخص با ایمان و با فضیلت، فداکاری و جانبازی کند و به سوی فیض دیدار پروردگارش بشتابد. من درچنین محیط ذلت باری مرگ راجز سعادت و خوشبختی و زندگی با این ستمگران را چیزی جز رنج و نکبت نمی دانم. این مردم برده های دنیا هستند و دین لقلقه زبان شان است، حمایت و پشتیبانی شان از دین تا آن جا است که زندگی شان در رفاه است و آن گاه که در بوته امتحان قرار گرفتند دینداران کم خواهند بود.(5)

نامه امام حسین (ع) به بنی هاشم:

بسم الله الرحمن الرحیم. از حسین بن علی به محمد بن علی و افراد دیگر خاندان هاشم که درنزد وی هستند.هر یک از شما که دراین سفر به من ملحق گردد به شهادت نائل خواهد گردید. و هر کس ازهمراهی با من خودداری ورزد به فتح و پیروزی دست نخواهد یافت. و السلام.(3).

نامه دوم امام حسین (ع) به مردم کوفه:

نامه مسلم بن عقیل را که بیانگر اجتماع و هماهنگی شما در راه نصرت و یاری ما خاندان و مطالبه حق ما بود دریافت نمودم. از خداوند مسئلت دارم که عاقبت همه را به خیر و شما را موفق ودراین اتحاد و اتفاق برشما ثواب واجر عظیم عنایت فرماید.من هر روز سه شنبه هشتم ذی حجه ازمکه به سوی شما حرکت نموده ام و با رسیدن پیک من ، شماها به کارهای خویش سرو سامان بخشید که من نیز دراین چند روزه خواهم رسید.(2)

نکات این نامه:

* امام حسین (ع) با وجود این که از عاقبت این سفر آگاه بود اما صلاح ندید با اتکا به علم غیب، دعوت کوفیان را نادیده بگیرد پس دعوتشان را پذیرفت وبرای اتمام حجت به سویشان حرکت کرد.
* امام حسین (ع) به لزوم حضور امام در جامعه برای هدایت مردم اشاره می کند.
* امام حسین (ع) با اشاره به حقانیت خود و روشن ساختن وظیفه اش به عنوان امام، دلیل حرکتش به سوی کوفه و فدا کردن جانش در راه خدا را بیان می کند.

اگر امام حسین (ع) از شهادت خود آگاه است چرا به سوی کشته شدن می رود؟

* خدا در آیه 111 سوره توبه می فرماید: «همانا خدا از مؤمنان ، جان ومال شان را در برابر این بهشت برای آنان باشد خریده است بدین صورت که درراه خدا پیکار کنند و بکشند و کشته شوند. این را خداوند به عنوان وعده ای راست و درست برخود واجب کرده و در تورات و انجیل و قرآن آن را به عنوان سند معامله ثبت کرده است وکیست که به پیمان خویش از خدا وفادارتر باشد؟ پس به این داد وستدی که به آن دست یافته اید شادمان باشید و این است آن سعادت بزرگ ».
* جهاد از دستورات مهم اسلام است.
* اگر جهاد بر مسلمانان واجب است، برای امام که حافظ دین است باید وظیفه ای بالاتر محسوب شود.
* درست است که پایان این سفر شهادت است اما امام حسین به قصد از بین بردن فساد راهی این سفر می شود.
* امام حسین (ع) درجواب برادرش محمد حنفیه که قصد داشت مانع حرکت ایشان شود فرمود که رسول خدا به خواب من آمد و فرمود: « حسین حرکت کن زیرا خدا خواسته است تورا کشته ببیند.»(4)

آیا امام حسین (ع) مجبور به شهادت بود؟

*اگر شهادت امام حسین (ع) به طور جبری صورت گرفته باشد ارزشی نخواهد داشت.
* این جا صحبت از اراده تشریعی خداوند است.
* اراده تشریعی خداوند در اوامر و نواهی الاهی خلاصه می گردد. با این که همواره اراده تشریعی خداوند برقرار است اما تحقق این گونه امور به اراده و خواست وانتخاب بندگان صورت می گیرد.
* امام حسین (ع) می فرماید: « اینک که مسلمانان به فرمانروایی مانند یزید گرفتار شده اند باید فاتحه اسلام را خواند.» پس ایشان برای نجات اسلام و زنده کردن قرآن فراموش شده، خودش و یارانش را قربانی می کند درحالی که همگی راضی و خشنود هستند.
* امام حسین (ع) درانتخاب شهادت ، آزاد بود. ایشان درتمام طول سفر می توانست با بیان دلایل قاطع و روشن از ادامه راه خود داری کند . اما شهادت را برگزید.

چرا امام حسین کوفه را انتخاب کرد؟

* امام حسین (ع) درمدینه از بیعت با یزید خودداری نمود و سپس به سوی مکه رهسپار شد.
* مردم کوفه از مخالفت امام حسین (ع) با یزید و اقامت ایشان درمکه آگاه شدند و حدود دوازده هزار نامه نوشتند و امام را به کوفه دعوت کردند.
* ادامه مبارزه و مخالفت امام حسین (ع) با یزید نتیجه ای جز کشته شدن مخفیانه ایشان به دست عمال یزید را در پی نداشت.
* اگر خون امام حسین درمکه ریخته می شد به قداست خانه خدا توهین می شد و هیچ نفعی هم به اسلام نمی رسید.
* کوفه از شهرهای مهم عراق و مرکز هواداران اهل بیت بود. این شهر پس از فتح سرزمین عراق به دست مسلمانان صدراسلام، مرکز و پایگاهی نظامی برای مسلمانان شد پس می توانست جای مناسبی برای فعالیت امام حسین و یارانش باشد.

نامه اول امام حسین (ع) در پاسخ به نامه های مردم کوفه:

بسم الله الرحمن الرحیم. از سوی حسین بن علی بن بزرگان وپسران اهل ایمان شهر کوفه. آخرین نامه شمابه وسیله هانی و سعید به دست من رسید و من به آن چه شما درنامه های خود تذکر و توضیح داده اید پی برده ام و درخواست شما در بیش تر این نامه این بود که ما امام پیشوایی نداریم ، به سوی ما حرکت کن تا خداوند به وسیله تو ما را به سوی حق هدایت کند. و اینک من برادر وپسر عمومی خویش، مسلم بن عقیل، کسی را که درمیان خانواده ام بیش از همه مورد اعتماد است به سوی شما گسیل داشتم و به او دستور دادم که با افکار شما از نزدیک آشنا شده و نتیجه را به اطلاع من برساند که اگر خواسته مردم و نظر افراد آگاه کوفه همان بود که در نامه های شما منعکس گردید و فرستادگان شما حضورا بازگو نموده اند من نیز ان شاء الله عن قریب به سوی شما حرکت خواهم نمود. به خدا سوگند پیشوای راستین و امام به حق کسی است که به کتاب خدا عمل نموده وراه قسط وعدل را پیشه خود سازد و از حق پیروی کرده وجود خویش را وقف و فدای فرمان خدا کند و السلام.(1)
منبع:مجله دیدار آشنا 123

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید