نویسنده : رقیه شریفی
در مقاله حاضر نویسنده با اشاره به ماهیت کلی یکسان زن و مرد، به تشریح برخی عواملی که باعث دستیابی زنان به کمال ازدیدگاه قرآن می شود پرداخته است که با هم آن را از نظر می گذرانیم :
انسان، مظهر تمام صفات الهی
خداوند به کمال ستوده می شود. کمال به معنای آن است که همه صفات نیک جمالی و جلالی در او به کمال و تمام وجود داشته باشد. صفات جمالی به صفاتی گفته می شود که بیانگر زیبایی ها و جاذبه هاست و درمقابل صفات جلالی صفاتی است که بیان کننده عظمت باشد و نظر بدان، آدمی را می هراساند و به خشیت و خضوع وامی دارد. خداوند هستی، آینه همه صفات حسنای جلالی و جمالی است. از این روست که جاذبه و دافعه آن به حد اعتدال می باشد.
خداوند برای همه صفات خویش، موجوداتی را آفریده است تا آینه آن صفت باشند اما انسان تنها موجودی است که مظهر و آینه تمام نمای صفات جمالی و جلالی الهی است. لذا خداوند از تعلیم همه اسمای الهی به آدم(ع) سخن می گوید و همان را علت خلیفه الهی وی برمی شمارد.
با این همه مظهریت عده ای از انسان ها در برخی از اسماء و صفات الهی بیش از دیگر صفات است. بدین ترتیب شخصی مظهر قهر الهی و آن دیگر مظهر مهر الهی است، یکی درجمال جلوه گری می کند و آن دیگری درجلال خودنمایی نماید.
بی گمان جنس زن را می توان آینه تمام نمای جمال الهی دانست. البته این بدان معنا نیست که وی دارای صفات الهی چون خشم و قهر و غضب نیست ولی زن متعادل و با شخصیت اعتدالی وکمالی، بیش از آن که صفتی دیگر را بنمایاند، اسماء و صفات جمالی را به رخ می کشد. از این رو زن دربردارنده همه زیبایی ها و خوبی هاست و مهر و صفا و صمیمیت از همه وجودش تراوش می کند و پیش از آن که خشمش خودنمایی کند، مهر و محبتش جلوه گری می نماید.
ماهیت یکسان زن و مرد
خداوند در آیات قرآنی به تحسین کمالی زن همانند مرد می پردازد و آن را از نظر روح و روان همانند مرد معرفی می کند و می فرماید که زن و مرد از یک نفس آفریده شده اند. (نساء آیه 1) این بدان معناست که از نظر ماهیت اصلی و کلی هیچ تفاوت و تمایزی میان مرد و زن وجود ندارد و از آن جایی که روح و نفس ماهیتی یکسان است لذا مرد و مرد و زن بودن در آن معنایی ندارد. بااین همه روح هنگامی که درجسم وماده وارد می شود نیازمند آن است که برخی از تفاوت ها را به عللی گوناگون بپذیرد؛ زیرا نظام هستی به علل و حکمت هایی برنظام زوجیت بنیاد نهاده شده است. از این رو، لازم است که در هنگام دمیده شدن در ماده و جسم بر قالب زن و یا مرد قرارگیرد و زوجیت پدید آید.
اما این تفاوت هایی که به اقتضای شرایط زیستی روح و جان درماده تحمیل می شود به معنای آن نیست که زن و مرد از نظر کمالی تفاوت هایی دارند و ازنظر ماهیت روح و جان دوگانه هستند. در هیچ یک از آیات قرآنی اشاره ای به تفاوت های زن و مرد از نظر روح و جان نشده بلکه دربسیاری از آیات ازجمله آیه پیش گفته به صراحت از یگانگی نفس زن و مرد خبر داده شده است که به علت و یا حکمت زوجیت و اهداف آن یعنی دستیابی به آرامش متقابل و ادامه نسل و مانند آن می باشد.
خداوند در آیه 11 سوره تحریم نیز زنان را همانند مردان دارای شایستگی های لازم حتی برای الگوشدن برای دیگران معرفی می کند. این الگوشدن و به دیگری مهم از نظر دیگران تبدیل شدن، اختصاصی به زنان ندارد بلکه زنان نیز می توانند الگوی مردان نیز باشند چنان که حضرت فاطمه زهرا(س) الگوی مردان وزنان در زندگی به ویژه در حوزه مسایل خانوادگی و بسیاری از امور دیگر می باشد. از ا ین رو لازم است که مطالعات کامل و جامع درباره سیره و سنت آن حضرت(ص) صورت گیرد و برای معرفی به جامعه ایمانی آن سیره و سنت معتبر شناسایی و تحقیق شده و ارایه گردد.
به هرحال، آیات قرآنی به صراحت از شایستگی های برابر میان زنان و مردان سخن به میان می آورد و تبیین می کند که از این نظر هیچ گونه تفاوتی میان این دو جنس که مکمل یکدیگرند وجود ندارد. از این رو در همین آیه و آیات دیگر از شایستگی الگو شدن حضرت آسیه همسر فرعون و نیز حضرت مریم دختر عمران(س) سخن به میان می آید و مردم را به شناسایی و آشنایی با زندگی این بزرگواران که در آیات دیگر تبیین شده دعوت می کند تا به این وسیله از شیوه و سیره آنان در زندگی ایمانی بهره گیرند.
آیه 19 سوره نساء و نیز 71 و 72 سوره توبه و 35 سوره احزاب و آیه 12 سوره حدید و 28 سوره نوح البته افزون بر ارج گذاری به شخصیت همتراز مرد و زن به نکته ای دیگر اشاره می کند که عبارت از شخصیت همتراز و احترامی یکسان میان زن و مرد مؤمن است. به این معنا که از نظر خداوند هیچ تفاوتی میان زن و مرد مؤمن نیست و مؤمنان نیز باید با همین نگرش به خود نگاه کنند و قایل به تبعیض جنسیتی در حوزه های خاص نباشند.
این که قید حوزه های خاص مورد تأکید قرار گرفته از آن روست که زن و مرد در شرایط زیستی دنیا و قالب و ساختار بدنی تفاوت هایی دارند که موجب می شود تا نتوانند همانند یکدیگر عمل کنند؛ از این رو نمی توان قوانین و حدود یکسانی را برای آن وضع و جار ی کرد.
رعایت عدالت میان زن و مرد به اقتضای تفاوت های ظاهری
در حقیقت مقتضیات زیستی در دنیا و تفاوت های شکلی و ظاهری موجب می شود تا برخی از تفاوت ها تحمیل شود و اگر این تفاوت ها دیده نشود در حقیقت به هریک از دو جنس ظلم شده و یکسان سازی قوانین و اجرای آن، در حقیقت عین ظلم و بی عدالتی در حق هریک از دو جنس خواهد بود.
یکی از تفاوت هایی که براساس تفاوت های ظاهری و شکلی پدید می آید، تفاوت در زیبایی است. اصولاً زنان به سبب ساختار و شکل بدنی به گونه ای ساخته شده اند که آینه جمال الهی هستند. از این رو جاذبه های زیبایی زن مردان را مجذوب می کند.
خداوند در آیه 221 سوره بقره از جذابیت زیبای زن برای مرد سخن به میان می آورد و در آیه 14 سوره آل عمران این جاذبه را عامل گرایش مردان به دنیا و امور آن برمی شمارد. به این معنا که زن همانند بسیاری از امور هستی بسیار زیبا آفریده شده که همین عامل زیبایی موجب می شود تا مردان گرایش سخت و شگفتی به زنان پیدا کرده و به سوی آنان متمایل و بلکه مجذوب شوند و عشق و محبت زنان آنان را به سوی خود بکشاند.
هرچند که آیه 29 سوره توبه به بهانه گیری های برخی از منافقان برای ترک حضور در جنگ با رومیان و همراهی نکردن آنان با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می پردازد، ولی این آیه به خوبی روشن می سازد که زنان زیبای رومی برای مردان بیابانگرد و بیابان نشین عرب بسیار جذاب و زیبا بوده به گونه ای که ایشان آن را بهانه ای برای ترک حضور خود قرار می دهند و می گویند که می ترسند در دام عشق و محبت زیبایی بی مانند زنان رومی گرفتار آیند و مشکلاتی را برای خود و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پدید آورند.
این بهانه گیری منافقان هر چند که صرفا بهانه ای برای ترک حضور در میدان جنگ نبود ولی به تمایل شدید مردان به زنان به سبب زیبایی های طبیعی آنان اشاره دارد.
این که زیبایی در این آیه به فتنه تعبیر شده از آن روست که زنان زیبا می توانند دل و ایمان شخص را بربایند و مردان را به هر سویی بکشانند و از راه و برنامه اصلی شخصی و یا اجتماعی دور سازند. در این باره داستان های بسیاری در تاریخ نقل شده است.
کمالات زن
از مطالب پیش گفته به خوبی روشن شد که از نظر قرآن زن جلوه ای از جمال الهی است و با آن که روح و نفس زن با روح و نفس مرد یکسان است و به تعبیر خداوند زن و مرد دارای یک نفس واحده می باشند (نساء آیه 1) با این همه تفاوت هایی به سبب حضور نفس در قالب مرد و زن پدید می آید که از آن به مقتضیات و شرایط مادی و جسمی یاد می شود.
هر چند که نفس مرد و زن یکسان است ولی همین تفاوت های ظاهری و شکلی می تواند تاثیراتی را نیز در زندگی، احکام و قوانین پدید آورد؛ بلکه می توان گفت به سبب تفاوت های ظاهری و شکلی، نفس زن و مرد تحت تاثیر آن، واکنش های مختلفی را نشان می دهد. از این رو نفس و روح زنان از لطافت بیشتری برخوردار می شود و مهر و محبت از سویی و نیز جلوه گری و خودنمایی از سوی دیگر در آنان به شکل امری طبیعی خود را نشان می دهد.
بدین ترتیب عواطف و احساسات در کنش ها و واکنش های زنان افزایش می یابد و مهر و محبت زن به عنوان جلوه کمالی مهر الهی معرفی می شود. رفتارهای زنان در کنش ها و واکنش ها بیش از آن که عقل مدارانه و خشک و سرد باشد به سمت و سوی احساس و عواطف می رود.
خداوند برای این که زنان بتوانند به سوی مفهوم کامل کمالی کشیده شده و بدان سو گرایش یابند و کمبودهایی را که به سبب تفاوت های ظاهری و شکلی پدید می آید جبران کنند از آنان می خواهد تا کمال واقعی را در جایی دیگر جست و جو کنند و تنها به کمال جمالی خود بسنده نکنند. البته این حکم اختصاص به زنان نداشته و مردان نیز به علل و اسباب ظاهری و شکلی گرفتار این نقص هستند که باید با اموری، آن را جبران کنند.
خداوند کمال زن و یا مرد را در شکل ظاهری نمی داند بلکه کمال و نیز زیبایی واقعی را در اسلام و ایمان مردان و زنان جست و جو می کند و می فرماید که مردان و زنان می بایست با ایمان و اسلام، خود را به کمال واقعی برسانند. (تحریم آیه 5 و احزاب آیه 35)
از دیگر کمالات زن می توان به داشتن روحیه اطاعت از خداوند اشاره کرد که در همین آیات بدان توجه داده شده است.
البته شیخ طبرسی با استفاده از آیات پیش گفته بر این باور است که زنان با اطاعت از شوهران خویش می توانند به کمالاتی دست یابند که از راه دیگر شدنی نیست؛ زیرا وی می گوید که مراد از «قانتات» در آیه به معنای زنان مطیع از خدا و شوهر است. (مجمع البیان، ج 9 و 10، ص 479)
از دیگر نشانه های کمالی زنان می توان به چشم پاکی آنها اشاره کرد که در آیه 48 سوره صافات و 52 سوره ص و 56 سوره رحمن بدان تاکید شده است. هر چند که این آیات درباره زنان بهشتی است ولی می توان گفت چشم پاکی در زنان دنیوی نیز می تواند به عنوان یک امر کمالی مطرح باشد؛ زیرا اگر برای زنان بهشتی به عنوان یک امر کمالی بسیار مهم مطرح می باشد می بایست در زنان دنیوی نیز امری مهم محسوب شود. (مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 691 و نیز ج 9 و 10، ص 315)
حیا و عفت در روابط با مردان کمال قابل ذکر دیگری است که آیه 25 سوره قصص بدان توجه می دهد. بی گمان زنانی که دارای عفت و پاکدامنی هستند و در روابط با مردان، عفت و حیا را مراعات می کنند به کمالی دست می یابند که دیگران از رسیدن به آن ناتوان خواهند بود. خداوند در هنگام ذکر کمالات زن در آیه 34 سوره نساء و نیز 35 سوره احزاب به این امر کمالی اشاره می کند و در آیه 12 سوره مریم در هنگام بیان علت الگو بودن حضرت مریم(سلام الله علیها) به عفت و پاکدامنی و حیای وی به عنوان عامل کمالی او توجه می دهد.
این امور از جمله اساسی ترین و مهم ترین علل و عوامل دست یابی زنان به کمال از دیدگاه قرآن است. البته اموری چون توبه و بازگشت از گناه (تحریم آیه 5) خشوع و خضوع در برابر خداوند (احزاب آیه 35) راستگویی و صداقت (همان) روزه داری (همان) صبر و بردباری در مشکلات و زندگی (همان) صدقه دادن و داشتن روحیه بخشندگی (تحریم آیه 5) چشم پوشی از برخی حقوق خود برای دست یابی به زندگی بهتر و به دور از تنش و درگیری ها و استحکام بخشی به بنیاد خانواده (بقره آیه 237 و نساء آیه 128) و نیز انجام اعمال نیک و صالح (نساء آیه 34 و احزاب آیه 35 و تحریم آیه 5) و داشتن روحیه احسان و نیکوکاری (احزاب آیه 29) از مهم ترین کمالات زن است که خداوند از زنان مومن خواسته تا آن را در خویش تقویت کنند و این گونه در مسیر کمال مطلق گام بردارند.
بی گمان زنی اگر در این مسیر و با چنین روحیه ای که قرآن ترسیم کرده گام بردارد نه تنها خود را به سوی کمال رسانده بلکه می تواند الگوی برتر زنان و مردان مومن دیگری باشد که می خواهند در مسیر کمالی گام بردارند.
خداوند در آیات سوره تحریم به آسیه همسر فرعون و نیز حضرت مریم(سلام الله علیها) اشاره می کند که ایشان نه تنها به زیبایی زنانه خود بسنده نکردند بلکه در جست وجوی زیبایی واقعی یعنی دست یابی به کمالات انسانی گام برداشتند و اسما و صفات الهی را که در ذات و ماهیت خویش به ودیعه گذاشته شده بود به فعلیت درآوردند و با متاله شدن و رنگ خدایی گرفتن و تقرب به سوی وی بوسیله اسما و صفات الهی، به مقام خلافت الهی دست یافتند.بنابراین هر کسی اگر بخواهد جمال و زیبایی واقعی را تجربه کند می بایست این امور پیش گفته را در خود پدید آورد تا بتواند در نقش انسانی واقعی خود ظاهر شود و الگوی دیگران گردد و خوشبختی واقعی را تجربه کند.
منبع:روزنامه کیهان