اوضاع و جوّ سیاسی آن زمان به خاطر سیاستهای استبدادی معاویه کاملاً بر علیه اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ بود. دشمنی معاویه و بنیامیّه نسبت به اهلبیت بر هیچ شخصی پوشیده نیست او در دوران حکومت علی ـ علیه السلام ـ با حضرت به مخالفت برخاست و با حیلهگری و فتنه در صدد از بین بردن حکومت امام بود. پس از آنکه آن حضرت در مسجد کوفه شربت شهادت نوشید معاویه مبارزات خود را به صورت جنگ غیرنظامی درآورد و لحظهای از تبلیغات سوء علیه امام و ناسزا و لعن بر وی دست نکشید و همان طور که در تمام عمرش از حق پیروی نکرده بود، بعد از علی ـ علیه السلام ـ نیز از خلافت برحقّ امام حسن ـ علیه السلام ـ سرباز زد. او شرایط را برای رسیدن به قدرت مناسب دید. لذا برای ارضای جاهطلبی در جستجوی یک فرصت مناسب بود. او برای رسیدن به این نتیجه، به کار بردن هر وسیلهای را روا میدانست و از هیچ ناجوانمردی و پلیدی روگردان نبود، آنجا که بعد از صلح با امام حسن ـ علیه السلام ـ صراحتاً میگوید «به خدا سوگند با شما نبرد نکردم که نماز بخوانید و روزه بگیرد و زکات بپردازید… بلکه تنها میخواستم بر شما ریاست و حکومت بکنم.»[1] امّا چیزی که در این دوره بسیار عجیب و قابل تحلیل است، رابطه نزدیک بین عایشه و معاویه میباشد این دو با همه اختلافی که در گذشته داشته و مبارزهای که با یکدیگر در قتل عثمان کردند، به خاطر مصلحت روزگار در کنار هم قرار گرفتند و یک جبهه واحد تشکیل دادند که بذل و بخششهای مالی دستگاه اموی نسبت به عایشه از عوامل بارز و قوی این بستگی میباشد. بارها و بارها اموال فراوان و هدایاهای گرانبهایی از طرف معاویه و حکومت اموی برای عایشه فرستاده میشد.[2]
این همبستگی در آن زمان ثمرات بسیار شومی برای اسلام و مسلمین برجای گذاشت که کوچکترین آن تیرباران پیکر امام حسن ـ علیه السلام ـ بود که وقتی بر طبق وصیت امام ـ علیه السلام ـ میخواستند پیکر او را در کنار قبر جدّش دفن کنند، بنیامیّه حسادت کردند و از این جریان برآشفتند، زیرا جسد عثمان خلیفه سوّم که از بنیامیّه بود، در حاشیه گورستان یهودیان دفن شده بود، به همین جهت بنیامیه که دفن امام را در جوار قبر پیامبر ـ علیه السلام ـ امتیاز بزرگی برای خاندان اهلبیت میدانستند، برای جلوگیری از این کار سراغ هم پیمان خود عایشه رفتند زیرا عاشیه به هر حال همسر پیامبر بود و به عنوان امالمؤمنین مورد احترام مسلمانان بود. آنها با اطلاعی که از کینه و حسد عایشه نسبت به فرزندان فاطمه به ویژه امام حسن ـ علیه السلام ـ داشتند، به عایشه گفتند «ای مادر مؤمنان میخواهند حسن را در کنار قبر پدرش دفن کنند به خدا سوگند این کار تمام افتخارات پدرت ابوبکر و عمر را از بین خواهد رفت.» با این حرف آتش کینه در دل عایشه دوباره زبانه کشید. عایشه با یادآوری کینه جنگ جمل که در آن امام حسن ـ علیه السلام ـ با شجاعت خود را به شتر فتنه انگیز عایشه رسانده و آن را پی کرده بود، سوار بر مرکبی شده و فریاد برآورد «کسی را که من دوست ندارم وارد خانه من نکنید.» اینجا باید پرسید که چرا عایشه امام حسن ـ علیه السلام ـ را دوست ندارد؟ و چرا در خانهای که بیشتر از یک هفتادم به او نمیرسد، مانع دفن فرزند پیامبر میشود؟ چطور عایشه اجازه دفن «عبدالرحمن بن عوف» را که با رأی خود در سقیفه به علی ابن ابیطالب ـ علیه السلام ـ خیانت کرد، در خانه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ میدهد ولی ریحانه پیامبر و جگر گوشه او را از کنار قبر جدّش دور میسازد؟ چرا عایشه از خلافت علی ـ علیه السلام ـ برادر و وصی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ سخت آشفته میشود ولی وقتی خبر خلافت یزید بیدین و فرعون صفت[3] را میشنود آب از آب تکان نمیخورد.[4]
اینجاست که اندیشه انسان فرو میماند که همبستگی معاویه با عایشه چقدر برای اسلام شوم بوده و معاویه تا چه اندازه در این زن ـ که نان را به نرخ روز میخورد ـ اثر گذاشته است. عایشه و معاویه هر دو کاملاً میدانستند که حق با امام علی ـ علیه السلام ـ است و امام حسن ـ علیه السلام ـ مرتکب هیچ خطایی نشده، ولی نتوانستند در مقابل هواهای نفسانی و راحتی و آسایش موقتی کینه و حسادت را کنار بگذارند و پیرو حق باشند.
دشمنی و حسادت دیرینه بنیامیّه و جاه طلبیهای معاویه و عداوتهای کهنه عایشه، باعث شد که پیکر پاک فرزند رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تیرباران گردد و عایشه در این کار مرتکب ستمی بزرگ گردید و کینهای را که از دیرباز نسبت به امام علی ـ علیه السلام ـ و فرزندان او داشت به ویژه امام حسن ـ علیه السلام ـ داشت آشکار نموئد.
بنیامیّه عقدههای جنگ بدر و کینههای جاهلیّت، دشمنیهای روز احد را تلافی کردند و داغی دیگر بر دل اهلبیت و شیعیان زدند. و با این توهین به مقام امامت، سعی در انحراف مسیر هدایت امّت به سوی خویش بودند.
معرفی منابع، جهت مطالعه بیشتر:
1ـ نقش عایشه در اسلام، علامه عسکری.
2ـ منتهی الامال، شیخ عباس قمی.
3ـ الارشاد، شیخ مفید، ترجمه رسولی محلاتی.
[1] . ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 4، ص 16.
[2] . علامه عسکری، مرتضی، نقش عایشه در اسلام، ترجمه محمد صادق نجمی، ج 3، ص 190 تا 194، نشر دانشکده اصول دین.
[3] . فرعون در کار رعیّت از یزید عادلتر و در کار عامّه و خاصّه مردم خویش منصفتر بود. مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالمعرفه ج 3، ص 77 و 78.
[4] . قریشی، باقر شریف، زندگانی حسن بنابراین علی ـ علیه السلام ـ ، ترجمه فخرالدین حجازی، چ بعثت، ص 689.