بررسی آیه ی «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ» با رویکرد به تفاسیرشیعی (2)

بررسی آیه ی «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ» با رویکرد به تفاسیرشیعی (2)

نویسنده:دکتر عزت الله مولایی نیا استادیاردانشگاه قم

آیه ی «الرجال…» در پرتو روایات
سیوطی با روایت از بیهقی، می‌گوید: زنی از انصار به نام «اسماء بنت یزید» به محضر رسول ‌خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شد و عرضه داشت: پدر و مادرم فدایت یا رسول ‌الله صلی الله علیه و آله! من به عنوان نماینده ی زنان جهان به خدمتتان رسیده‌ام. جانم فدایت یا رسول‌الله صلی الله علیه و آله! من یقین دارم که زبان حال همه ی زنان در شرق و غرب عالم همین است که عرض می‌کنم: خداوند عالم، شما را به حق برای کافه ی انسان‌ها- زنان و مردان عالم- مبعوث نموده و ما نیز به تو و پروردگار تو ایمان آوردیم؛ اما این سؤال همه ی ما زنان است: خداوند جبهه و جهاد را بر شما مردان واجب فرموده که اگر مجروح شدید، پاداش مجاهدان به شما تعلق می‌گیرد و اگر کشته شدید، «أحیَاء عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُونَ»(آل‌عمران: 169) می‌گردید؛ اما ما زنان با آنکه در خدمت شوهران خود هستیم و از فضیلت جبهه و جهاد محرومیم، در برابر اجر مجاهدان و شهیدان راه حق، چه به دست می‌آوریم؟ (سیوطی، 1417ه‍.ق، 152).
در حدیث دیگری با همان سند،اسماء در ادامه ی سخن می‌گوید:… ما زنان در چهاردیواری خانه‌های شما محدود بوده و پاسدار خانه و زندگی شما مردان هستیم و نیازهای جنسی شما را برآورده می‌نماییم و فرزندان شما را به دنیا می‌آوریم؛ در عین‌ حال، شما مردان به برتری‌ هایی دست یافته‌اید و ما زنان از آنها بی‌بهره‌ایم؛ چرا که شما حق شرکت در میدان‌ های کارزار، جمعه و جماعت، عیادت بیماران، تشییع جنازه و شرکت در مراسم حج و عمره ی مستحبی و… را دارید و ما زنان از شرکت در آنها محرومیم، و از سوی دیگر ما هنگام مسافرت، نگهبان اموال شماییم و کارهای خانه‌تان را انجام می‌دهیم و امر منزل شما را اداره می‌نماییم و فرزندانتان را تر و خشک کرده، تربیت می‌کنیم. بفرمایید چه پاداشی در برابر این همه کار نصیب ما می‌شود؟رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله به حاضران در مسجد رو کرد و با تعجب پرسید: تاکنون گفتاری بهتر و زیباتر از گفتار این زن در مورد حقوق زنان شنیده‌اید؟ یاران پیامبر صلی الله علیه و آله، عرض کردند: ما تاکنون نه تنها چنین سخنی پرمغز و منطقی از هیچ زنی نشنیده‌ایم، بلکه باور نمی‌کردیم که زنی چنین منطقی داشته باشد. آن‌گاه رسول ‌خدا صلی الله علیه و آله به آن زن رو کرد و فرمود: اکنون به عنوان نماینده من (در میان زنان در شرق و غرب عالم) این پیام را به همه ی آنان برسان: هر یک از شما که به خوبی از عهده ی وظایف شوهرداری برآید و به دنبال خشنودی شوهر خود باشد و دستورات وی را با میل و رغبت اجرا نماید، معادل همه ی پاداش‌های شوهرش در محضر حضرت احدیت اجر خواهد داشت. آن‌ گاه آن زن با خرسندی از بیان ارجمند رسول ‌خدا صلی الله علیه و آله تکبیرگویان جلسه را ترک نمود(سیوطی، 1417ه‍.ق، ج2، ص153/ علامه طباطبایی، [بی‌تا]،
ج4، ص350-351).(1)
سیوطی از ابن‌ ابی شیبه و احمد بن حنبل از معاذ بن جبل روایت می‌نماید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اگر به بشری فرمان سجده می‌دادم، یقیناً به زنان دستور می‌دادم به شوهران خود سجده نمایند؛ و از بیهقی نقل شده است رسول ‌خدا صلی الله علیه و آله پاداش خانه‌داری زنان را معادل پاداش مجاهدان را در راه خدا می‌دانست (سیوطی، پیشین/ علامه طباطبایی، پیشین).
بنابراین روایات و اخبار در این مقوله آن ‌قدر فراوان است که از تواتر معنی برخوردار بوده، فریقین بر آن تأکید دارند و مجامع حدیثی شیعه و سنی مالامال از آن است. زیباترین آنها سخنی است که از امام‌ کاظم علیه السّلام روایت شده است. حضرت علیه السّلام می‌فرمایند: «جهاد المراه حسن التبعل»؛ و از امیرمؤمنان علیه السّلام نقل شده است که فرمود: «ان المراه ریحانه و لیست بقهرمانه» (علامه طباطبایی، همان)؛ همچنین رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله پاداش
زنان باردار را معادل پاداش روزه‌داران شب زنده‌دار می‌داند و می‌فرماید: پاداش درد زایمان او را کسی جز خدا نمی‌داند و در برابر هر بار که فرزندش از سینه او می‌مکد، پاداش احیای یک نفس- که معادل احیای همه ی جمعیت کره زمین است- را داراست (نظام نیشابوری،1409ه‍.ق، ج5، ص33-36).(2)

نقد و بررسی حدیث اسماء بنت یزید
از مطالعه این حدیث، نکات مهمی از حقوق زنان مستفاد می‌گردد:
1. زنان عصر رسول ‌خدا صلی الله علیه و آله با توجه به وظایف خانه‌داری، فرزندداری و شوهرداری- سه رکن اساسی و مهم در نهاد خانواده- در چهارچوب پاسداری از حقوق شوهر و فرزندان، از حضور در مجالس رسول ‌خدا صلی الله علیه و آله و مسئولان حکومتی و احقاق حقوق ممنوع نبوده‌اند؛ همچنین از چنان آزادی اندیشه و اظهارنظری در چهارچوب شریعت اسلامی در ارتباط با حقوق نوع خویش برخوردار بوده و آن ‌را بی‌پرده بیان می‌کرده‌اند که هرگز یک ‌صدم آن آزادی، در عصر حاضر در هیچ‌جای دنیا وجود ندارد.(3)
2. از مجموع اخبار وارد شده در تفسیر آیه ی کریمه و آیات مربوط به نظام حقوقی زنان در شرع مقدس اسلامی استفاده می‌شود که بهترین و مفیدترین راهکار در زندگی یک زن مسلمان آن است که: تمام تلاش خود را در تدبیر امور
خانه‌داری، شوهرداری و تربیت فرزندان خویش به کار گیرد. اگرچه این سه رکن اساسی از دیدگاه دین مقدس اسلام بر زنان واجب نیست، اما با ترغیب و تشویق و تحریص استحبابی زنان بر آن سه رکن در یک جَوّ دینی، آمیخته به تقواپیشگی، پافشاری شده است؛ فضایی که در آن تمام افراد سعی و تلاش دارند همه ی کارهای خود را برای جلب رضایت خشنودی خدا سامان دهند و دستاوردهای اخروی را به دنیا ترجیح می‌دهند؛ محیطی که در آن پرورش و رشد زنان بر پایه ی ارزش‌های اخلاقی- انسانی همچون پاکدامی، حیا و محبت بر فرزندان و علاقه به اداره منزل پایه‌ریزی شده و در راه پایداری این سنت‌ها و قوانین مقدس دینی و فطری، قدم برمی‌دارند.
3. این علاقه و دلمشغولی، زنان پاکدامن را به پایداری و پاسداری از عواطف و احساسات پاک فطری خویش وامی‌دارد و اینکه: آنها کار در محیط منزل و تربیت فرزندان صالح را بر کار در محیط بیرون از منزل، در میان مردان بیگانه ترجیح می‌دهند.
4. استمرار این وضع و اعمال این سنت حسنه، در میان خانواده‌های مسلمان باعث شد براساس آن، کارهای شاق و سخت بیرون منزل، بر عهده ی مردان و کارهای ظریف در عین‌ حال معجزه‌آسای درون خانه مانند تربیت فرزندان و گرم نگاه داشتن محیط منزل برای همسر و فرزندان بر عهده ی زنان باشد.
5. اینکه جبهه و جهاد و میدان‌داری حرکت‌های آزادی‌بخش از وظایف اختصاصی و ویژه ی مردان بوده و شرکت در آن برای زنان لازم نیست و این از ضروریات دین اسلام و مورد اتفاق مذاهب اسلامی است(شهید اول و دوم، [بی‌تا]، ص129).
6. دین مقدس اسلام محرومیت از شرکت در میدان‌های کارزار را برای زنان نادیده نگرفته، بلکه آنها را در میدان دیگر، حتی مقدس‌ تر از میدان جبهه و جنگ
مردان قرار داده است(علامه طباطبایی، [بی‌تا]، ج4، ص350).(4)
این یک حقیقت قرآنی است که ارزش یک همسر در همسرداری قرآنی و ارزش یک مادر در تربیت فرزندانی قرآنی و ارزش یک بانو در اداره ی یک خانه قرآنی است؛ خواه اینکه انسان معاصر آن حقیقت را درک کرده و به آن عمل نماید و خواه از درک حقیقت و ارزش آن ناتوان شده، بر خلاف آن عمل نماید. آمار نابسامانی‌ها در تمامی عرصه‌های زندگی زنان، مردان، جوانان و نوجوانان دلیل بر حقانیت حرف ماست(5) و امروز هم فراوانند خانواده‌هایی که به این ارزش‌ها افتخار می‌نمایند و در ربودن گوی سبقت از یکدیگر به رقابت برخاسته‌اند.
7. بنابراین، جانبازی در میدان‌های معرکه از دیدگاه اسلام بر خانه‌داری و تربیت صحیح اولاد و همسرداری قرآنی، در صورتی‌ که هردو برای رضای خداوند عالم باشد، هیچ امتیازی ندارد؛ همان‌گونه که قضاوت، والیان و حکام در هر عرصه‌ای که برای خدمت به مردم مسلمان تلاش می‌نمایند، هیچ امتیازی بر وظایفی که زنان در جامعه ی اسلامی، در محیط خانه انجام می‌دهند، ندارند؛ چرا که فرمود: «إنَّ اللهَ لاَیُضِیعُ أجرَ المُحسِنِینَ» (توبه: 120)، (هود: 115/یوسف: 90/کهف: 30).
8. این ارزش‌ها در جامعه‌ای رشد می‌کند که دولت و ملت در راستای ارزش‌های قرآنی بسترسازی مناسبی نموده باشند؛ چرا که در جامعه ی فاسد، رشد و تعالی امکان‌پذیر نیست، مگر آنکه جامعه را- چون بت‌شکنان بزرگ الهی- با خود همراه کنی و بستر مناسبی برای رشد ارزش‌های قرآنی تدارک ببینی(علامه طباطبایی، [بی‌تا]، ج4، ص347-352).

قیمومت در حقوق مدنی
در قوانین دولت جمهوری‌ اسلامی‌ ایران، خواه در قوانین مدنی و خواه در قوانین کیفری، به طور کلی قیمومت مردان بر زنان به هر دو معنی آن پذیرفته شده و این با زیربنای فقهی شیعه، یعنی قرآن، سنت، عقل و دیگر ادله، تطبیق داده شده است؛ و این مسئله در جای ‌جای فقه و قوانین موضوعه جمهوری ‌اسلامی‌ ایران از جمله قانون اساسی، مطرح شده است:
1. مانند عبادات مستحبی که بدون اذن شوهر از زنان پذیرفته نمی‌شود.
2. در قضا، مرجعیت، ولایت و حکومت، ذکوریت شرط شده است.
3. در بحث ازدواج دختر باکره که اذن پدر شرط است (قانون مدنی، ماده1043، اصلاحی70/8/14) و نکاح کودکان که پدر و جد پدری بر آن ولایت دارند (قانون مدنی، ماده1041) و به کودکان و دیوانگانی که دیوانگی آنان متصل به بلوغ باشد، که پدر بر هر دو گروه ولایت دارد؛ اما اگر مادر برای فرزندان خود بدون اطلاع آنها همسری انتخاب نماید، عقد وی فضولی خواهد بود(شهید اول و دوم، [بی‌تا]).
4. بحث قسم، نشوز: خروج از اطاعت شوهر (شهید اول و دوم، تحریرالروضه، [بی‌تا]، قانون مدنی، ماده1109 و1108، ص233)، وجوب نفقه، مشروط بر تمکین کامل زوجه است(شهید اول و دوم، [بی‌تا]، قانون مدنی، ماده1108، ص233).
5. به اجماع همه ی مذاهب اسلامی طلاق در اختیار مردان است، مگر آنکه زن در ضمن عقد از مرد وکالت بلاعزل داشته باشد(شهید اول و دوم، [بی‌تا]، قانون مدنی، ماده1052، ص352، ماده1138، صص227 و228 و238، ماده1133، ص237).
6. احکام ظِهار، لِعان و ایلاء از احکام مخصوص مردان است(شهید اول و دوم، همان).
7. احکام قصاص دیه که دیه ی زن یک ‌دوم دیه ی مرد است و در صورت قصاص مرد در قتل زن، باید نصف دیه ی وی پرداخت شود(شهید اول و دوم، [بی‌تا]، قانون مجازات اسلامی، ماده209، ص460/ قانون مدنی، دیات، ماده301، ص481).

نتیجه
از نقد و بررسی آرا و گفته‌های دانشمندان حوزه قرآنی (لغت‌شناسان، مفسران، فقیهان، حقوق‌ دانان، قرآن‌پژوهان و محدثان)، چنین نتیجه گرفته می‌شود که:
الف)در نظام اسلامی، مردان بر اساس برتری‌های موهبتی و اکتسابی در عرصه‌های فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دیگر بسترهای بشری بر زنان قیمومت دارند.
ب) عامل موهبتی، ذاتی و آفرینشی است، و اکتسابی است به دلیل لیاقت‌هایی که از خود نشان داده است. موارد حاکمیت فوق عبارتند از:
1. جنبه ی عقلانیت در تدبیر امور و فزونی یقین و باورهای دینی، اعتقادی و عملی؛
2. برتری شهادت در همه ی محاکم قضائی، در همه ی عرصه‌های مالی، حقوقی، حق‌الله و حق‌الناس؛
3. داشتن حق تصرف در اموال به جز موارد استثنا؛
4. وجوب جهاد، نمازجمعه، نمازجماعت، عیادت مریض و مانند آنها و معافیت زنان از آن؛
5. وجوب پرداخت مهر و نفقه بر مردان؛
6. حق ازدواج با بیش از یک همسر همزمان و محرومیت زنان از آن؛
7. در اختیار داشتن حق طلاق؛
8. فزونی مردان در ارث و دیه؛
9. اختصاص مقام شامخ نبوت، وصایت و امامت، حکومت دینی و قضاوت بر مردان؛
10. نیاز فطری و طبیعی زنان به سرپرستی مردان در امور فردی، اجتماعی و وجوب اطاعت از شوهران؛
11. برتری‌های مدیریتی، فیزیکی و روحی در برابر ناملایمات و حوادث بزرگ؛
12. عدم وجوب قصاص مردان در جنایات مادون نفس در صورت عدم افراط و تفریط در معاشرت و زناشویی؛
13. وجوب حفظ و حراست و تأمین امور مادی و معنوی و روحی زنان و کودکان بر مردان؛
14. بدون به کاربستن قوانین اسلام ناب، امور جهان بشریت به نحو شایسته، امکان‌پذیر نمی‌باشد؛
15. زنان بر اساس موهبت و اکتساب از نظر عواطف و احساسات مادری، همسری و خانوادگی نقش بسیار بزرگی در عرصه‌های خانوادگی و اجتماعی دارند که هرگز از عهده ی مردان برنمی‌آید؛
16. حیطه و قلمرو قیمومت در امور اجتماعی، رهبری، حکومت، قضا، امور دفاعی و… مربوط به امور مشترک این قشر بوده و منافاتی با آزادی‌های فردی و استقلال زنان در میدان عمل ندارد؛
17. قوامیت در روابط زناشویی تنها به مسائل آن مربوط بوده و زن در چارچوب میثاق مقدس و الهی ازدواج، باید حقوق همسرش را رعایت نماید؛
18. مردان در چارچوب قوانین ارجمند خانواده باید حقوق همسر خود را رعایت نمایند؛
19. رکن رکین وظایف محوله ی بانوان که خانه‌داری، شوهرداری و فرزندداری است، بر اساس اصول اسلام با همه فعالیت‌ها و تلاش‌های مردان در عرصه‌های مختلف برابر بوده، بلکه در صورت رعایت حقوق همسر و خانواده بر آن فزونی دارد؛
20. از نظر اسلام برای یک بانوی مسلمان، پس از اسلام، عملی مقدس‌تر از ازدواج و ایفای نقش سه‌گانه ی همسرداری، خانه‌داری و فرزندداری در عرصه ی خانواده، وجود ندارد؛
21. مدیریت داخلی خانواده به بانوان سپرده شده است و زنان در این عرصه، جانشین و قائم‌ مقام همسران خود می‌باشند؛ و همین ‌امر است که بهشت را زیر پای آنان قرار داده و مقام مقدس مادری و همسری را به آنها ارزانی داشته است؛
22. جهاد زنان (حسن‌التبعل) شوهرداری نمونه، قرار داده شده است؛
23. در عین ‌حال هیچ ‌یک از امور فوق به جز رعایت حقوق زناشویی شوهران بر زن واجب نمی‌باشد و زن می‌تواند دربرابر فعالیت در منزل و تربیت فرزندان، از مرد حقوق و کارمزد طلب نماید، و این امر از اجر و پاداش اخروی او نمی‌کاهد؛
24. قوانین موضوعه ی دولت جمهوری ‌اسلامی، بر اساس اصول کتاب و سنت وضع شده و قیمومت را به مردان داده است.
منابع:
* قرآن‌کریم.
1. آلوسی، سید محمد بغداد؛ روح‌المعانی؛ بیروت: دارالتراث العربی، [بی‌تا].
2. آملی، سید حیدر؛ تفسیر المحیط‌ الاعظم و البحر ‌الخضم؛ چ3، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1422ق.
3. ابن‌ عباس، عبدالله؛ غریب‌القرآن؛ بیروت: مؤسسه الکتب الثقافیه، 1413ق (چاپ شده در حاشیه ی تفسیر الدُّر المنثور سیوطی).
4. ابن‌ کثیر شامی؛ تفسیر القرآن ‌العظیم؛ بیروت: دارابن حزم،1420ق.
5. ابن‌منظور مصری؛ لسان‌العرب؛ قم: دفتر تبلیغات اسلامی، [بی‌تا].
6. ابوالسعود؛ ارشاد العقل السلیم الی مزایا الکتاب الکریم؛ عربستان سعودی: مطبعه الریاض، [بی‌تا].
7. ثمالی، ابوحمزه؛ تفسیر القرآن ‌الکریم؛ تحقیق عبدالرزاق محمد حسین حرزالدین و محمدهادی معرفت؛ بیروت: دارالمفید، 1420ق.
8. استرآبادی، محمد بن علی؛ آیات‌الاحکام؛ تهران: مکتبه المعراجی، [بی‌تا].
9. بحرانی، سیدهاشم؛ البرهان فی ‌تفسیر القرآن؛ تهران: بنیاد بعثت، 1416ه‍.ق و چاپ سنگی، 1295ق.
10. بروجردی، سید محمد ابراهیم؛ تفسیر جامع؛ چ6، تهران: صدر، 1366ش.
11. بغوی، حسین‌ بن مسعود؛ معالم ‌التنزیل؛ مصر: دارالعلم، 1402ق.
12. بلاغی، محمدجواد؛ آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن؛ قم: بنیاد بعثت، 1420ق.
13. بلخی؛ مقاتل ‌بن سلیمان شیعی؛ تحقیق دکتر عبدالله شحاته؛ بیروت: دارالاحیاء التراث، 1423ق.
14. بیضاوی قاضی؛ تفسیرالبیضاوی؛ ترکیه: دیار بکر: المکتبه الإسلامیه، [بی‌تا].
15. تستری، ابومحمد سهل ‌بن عبدالله؛ تفسیر التستری؛ تحقیق محمد باسل و عیون ‌السود؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1423ق.
16. ثقفی تهرانی، محمد؛ تفسیر روان جاوید؛ چ3، تهران: برهان، 1398ق.
17. جزیری، عبدارلحمن؛ الفقه علی‌ المذاهب الاربعه؛ بیروت: دار ابن حزم، 1422ق.
18. جوهری، اسماعیل‌ بن حماه؛ صحاح‌ اللغه؛ مصر: مطبعه الخانجی، 1980م.
19. حبری کوفی، ابوعبدالله حسین ‌بن حکم؛ تفسیر الحبری؛ بیروت: مؤسسه آل ‌بیت علیهم‌ السَّلام، لاحیاءالتراث، 1408ق.
20. حجتی، سیدمحمدباقر؛ اسباب‌ النزول؛ چ6، تهران: دفتر نشر فرهنگ‌اسلامی، 1377ش.
21. حسینی جرجانی، سیدامیرابوالفتح؛ آیات‌الاحکام؛ تهران: نوید، 1404ق.
22. حسینی شاه‌ عبدالعظیمی، حسین‌ بن احمد؛ تفسیر اثنا عشری؛ تهران: میقات، 1363ش.
23. حسینی شیرازی، سیدمحمد؛ تبیین ‌القرآن؛ چ2، بیروت: دارالعلوم، 1423ق.
24. حسینی همدانی، سیدمحمدحسین؛ انوار درخشان؛ تهران: کتاب‌ فروشی لطفی، 1404ق.
25. حویزی، عبد علی بن‌ جمعه؛ تفسیر نورالثقلین؛ قم: اسماعیلیان، [بی‌تا].
26. خازن، علاءالدین بغدادی؛ تفسیرالخازن؛ مصر: [بی‌نا]، [بی‌تا].
27. خمینی، سیدروح‌الله؛ تحریر الوسیله؛ قم: مؤسسه نشر آثار امام‌خمینی، [بی‌تا].
28. دوانی، جلال‌الدین؛ تفسیر القرآن ‌الکریم(تفسیر جلالین)؛ بیروت: دارالکتاب العربی، [بی‌تا].
29. رازی، ابوالفتوح؛ روض‌ الجنان و روح‌ الجنان؛ تحقیق جعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح؛ مشهد: بنیاد پژوهشگران اسلامی، 1370ش.
30. رازی، فخرالدین؛ التفسیرالکبیر؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بی‌تا].
31. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ تحقیق صفوان، عدنان داودی؛ بیروت: الدارالشامیه، 1412ق.
32. رهنما، زین‌العابدین؛ ترجمه و تفسیر قرآن ‌کریم؛ تهران: کیهان، 1346ش.
33. زبیدی، سیدمحمد؛ تاج ‌العروس فی شرح‌ القاموس؛ بیروت: مؤسسه الرساله، [بی‌تا].
34. زحیلی، وهبه؛ المنیر فی‌ تفسیر القرآن؛ بیروت: دارالفکر، 1424ق.
35. زمخشری، جارالله، محمود بن عمر؛ تفسیرالکشاف؛ [بی‌تا] (افست حوزه علمیه قم).
36. زمخشری، محمود بن عمر؛ اساس البلاغه؛ مصر: قاهره: عیسی ‌الحلبی البابی، [بی‌تا].
37. سبزواری، سید عبدالعلی؛ مواهب ‌الرحمن فی تفسیرالقرآن؛ قم: مطبعه جاوید، 1414ق.
38. سبزواری نجفی، محمد بن حبیب ‌الله؛ ارشاد الاذهان الی تفسیرالقرآن؛ بیروت: دارالتعارف، 1419ق.
39. سیدقطب؛ تفسیر فی ظلال‌ القرآن‌ الکریم؛ داراحیاء التراث العربی، [بی‌تا].
40. سیدکریمی حسینی، سیدعباس؛ تفسیر علیین؛ قم: اسوه، 1382ش.
41. سیوطی، عبدالرحمن؛ الدّر المنثور فی ‌التفسیر بالمأثور؛ بیروت: دارالکتب، 1417ق.
42. شَبَّر، سیدعبدالله؛ تفسیر القرآن‌ الکریم؛ بیروت: دارالبلاغه للطباعه و النشر، 1412ق.
43. شرتونی، سیعد؛ اقرب الموارد؛ قم: کتابخانه آیه ‌الله مرعشی نجفی، 1405ق.
44. شریف لاهیجی، محمد بن علی؛ تفسیر القرآن ‌الکریم؛ تحقیق جلال ا‌لدین ارموی، تهران: داد، 1373ش.
45. شهاب؛ بیضاوی و حاشیه بر تفسیر بیضاوی؛ بیروت: دارالصادر، [بی‌تا].
46. شهید اول و دوم؛ شرح لمعه؛ بیروت: دارالتراث العربی، [بی‌تا] (چاپ شده در حاشیه ی بیضاوی، سید محمد کلانتر).
47. شیخ‌زاده، محمد بن مصطفی؛ حاشیه بر تفسیر بیضاوی؛ مصر: مطبعه النعمان، 1303ق(چاپ سنگی).
48. صادقی، محمد؛ البلاغی فی تفسیرالقرآن بالقرآن؛ قم: [بی‌نا]، 1419ق.
49. صدوق ابن بابویه، علی ‌بن ‌الحسین؛ الامالی؛ قم: منشورات داوری،[بی‌تا].
50. ____________، علل الشرایع؛ قم: منشورات داوری، 1385ق.
51. ____________، من لایحضره الفقیه؛ [بی‌جا]، [بی‌نا]، [بی‌تا].
52. صفی علی‌ شاه، حسن ‌بن محمد باقر؛ تفسیر صفی؛ تهران: منوچهری، 1378ش.
53. طباطبایی، علامه سیدمحمدحسین؛ المیزان فی تفسیرالقرآن؛ بیروت: اعلمی، [بی‌تا].
54. طبرسی، فضل‌بن حسن؛ جوامع‌الجامع؛ تهران: دانشگاه تهران، [بی‌تا].
55. ____________، مجمع البیان؛ قم: منشورات النجفی المرعشی، 1403ق و بیروت: دارالفکر، 1414ق.
56. طبری، محمدبن جریر؛ تفسیر جامع‌ البیان؛ بیروت: دارالمعرفه، 1409ق.
57. طریحی نجفی، فرالدین؛ مجمع ‌البحرین؛ الطبعه الثانیه، تهران: ناصر خسرو، المکتبه المرتضویه، 1395ق.
58. طنطاوی؛ تفسیرالجواهر؛ بیروت: دارالفکر، 1402ق.
59. طوسی، محمد بن الحسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تحقیق احمد قصیر عاملی؛ ج3، بیروت: داراحیاء التراث العربی، [بی‌تا].
60. ____________، التهذیب؛ ج9، بیروت: دارالتعارف، 1419ق.
61. طیب، سید عبدالحسین؛ اطیب البیان فی تفسیرالقرآن‌الکریم؛ تهران: اسلامی، 1387ش.
62. عاملی، ابراهیم؛ تفسیر عاملی؛ تحقیق علی ‌اکبر غفاری؛ تهران: صدوق، 1360ش.
63. عیاشی، محمدبن مسعود؛ تفسیرالعیاشی؛ بیروت: منشورات اعلمی، 1411ق.
64. فرات‌ الکوفی، ابوالقاسم، فرات بن ابراهیم؛ تفسیر القرآن‌ الکریم؛ تحقیق محمد کاظم محمودی؛ تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1410ق.
65. فضل‌الله، سیدمحمدحسین؛ من‌ وحی‌ القرآن‌ الکریم؛ بیروت: دارالملاک للطباعه و النشر، 1419ق.
66. فیض کاشانی، ملامحسن؛ الاصفی فی تفسیرالقرآن؛ تحقیق محمد حسین درایتی و محمدرضا نعمتی؛ قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1418ق.
67. ____________، تفسیرالصافی؛ تحقیق حسین اعلمی؛ تهران: صدر، 1415ق.
68. قرشی، سید علی‌اکبر؛ تفسیراحسن‌ الحدیث؛ تهران: بنیاد بعثت، 1377ش.
69. قرطبی، ابوعبدالله محمد بن احمد انصاری؛ الجامع الاحکام ‌القرآن؛ بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1605ق.
70. قشیری؛ لطائف الاشارات؛ بیروت: دارالکتاب العربی، [بی‌تا].
71. قمی، علی‌ بن ابراهیم؛ تفسیرالصافی؛ تحقیق سید طیب موسوی جزائری؛ قم: دارالکتاب، 1367ق.
72. قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا؛ تفسیر کنزالدقائق و بحر الغرائب؛ تحقیق حسین درگاهی؛ تهران:ارشاد اسلامی، 1368ش.
73. کاشانی، محمد بن المرتضی؛ تفسیر المعین؛ تحقیق حسین درگاهی؛ قم: کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، 1410ق.
74. کاشانی، ملا فتح‌الله؛ منهج‌ الصادقین علیه السّلام فی الزام المخالفین؛ تهران: اعلمی، 1336ش و چاپ سنگی، 1296ق.
75. کرمی حویزی، محمد؛ التفسیر لکتاب الله المنیر؛ قم: چاپخانه علمیه، 1402ق.
76. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ تحقیق محمد جعفر شمس‌الدین؛ بیروت: دارالتعارف، 1419ق.
77. گنابادی، سلطان محمد؛ بیان‌ السعاده فی مقامات العباده؛ بیروت: مؤسسه اعلمی، 1408ق.
78. متقی هندی، کنزالعمال، بیروت: مؤسسه الرساله، 1399ق.
79. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ بیروت: دارالتراث العربی، 1403ق.
80. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی ‌کلمات القرآن‌ الکریم؛ تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.
81. مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن؛ تهران: مرکز نشر کتاب، 1380ش.
82. مغنیه، محمدجواد؛ التفسیرالمبین؛ قم: بنیاد بعثت، [بی‌تا].
83. ____________، الفقه علی ‌المذاهب الخمسه؛ بیروت: دارالکتب العربیه، [بی‌تا].
84. مفید، محمد بن محمد النعمان؛تفسیر القرآن ‌المجید؛ تحقیق سید محمد علی ایازی؛ قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1424ق.
85. مکارم شیرازی، ناصر؛ الامثل فی تفسیر الکتاب المنزل؛ قم: مدرسه الامام امیرالمؤمنین علیه السّلام، 1421ق.
86. ملکی میانجی، محمدباقر؛ بدایع ‌الکلام فی تفسیرآیات الاحکام؛ بیروت: مؤسسه الوفاء، 1400ق.
87. میرزا خسروانی، علی‌رضا؛ تفسیر خسروی؛ تحقیق محمد باقر بهبودی؛ تهران: اسلامی، 1390ق.
88. نجفی خمینی، محمد جواد؛ تفسیر آسان؛ تهران: اسلامی، 1398ق.
89. نظام النیشابوری، حسن ‌بن محمد؛ تفسیر غرائب‌ القرآن؛ بیروت: دارالمعرفه، 1409ق، (چاپ شده در حاشیه تفسیر طبری).
90. هویدی بغدادی، محمد؛ التفسر المعین للواعظین والمتعظین؛ قم: ذوی ‌القربی، [بی‌تا].

پی نوشت:

1.متن حدیث چنین است: «إنّها أنت النَّبی و هو بین اصحابه فقالت: «بابِی أنتَ و امِی یا رسول‌ الله اِنّی وافِدهٌ النساءِ اِلیکَ، و اَعِلم نَفسِی لکَ الفداءُ، انه مَا من امراهٍ کائِنَهٍ فی شرقِ و لا غَربٍ سَمِعَت بمَخرَجی هذا الا وَ هِیَ عَلی مِثل رَاییِ، إنَّ الله بعثکَ بالحَق الیَ الرِجال والنساءِ فَامنا بکَ و بالهِکَ الذی ارسَلکَ، و اِنا معاشرَ النساءِ محصوراتٌ مقصوراتٌ قواعدُ بُیُوتِکُم و مقضِیَ شهَواتِکُم و حامَلاتُ اولادِکُم، و انکم معاشر الرِّجال فُضلتُم عَلَینا بالجُمعَه وش الجماعاتِ و عِیاده المرضی و شهود الحنائز والحج، والفضلُ من ذالک الجهادُ فی سبیل‌ الله، و ان الرجال منکم اذا حاجاً او معتمراً او مرابطاً حفظنا لکم اموالکم و عزلنالکم اصوافکم و ربینا لکم اولادکم فما نشارککم فی‌الاجر یا رسول‌ الله؟ فالتفت النبی صلی الله و علیه و آله الی الأصحاب بوجهه کله ثم قال: هل سمعتم مقاله امراه قط احسن من مسئلتها فی امر دینها من هذه؟ فقالوا: یا رسول‌الله صلی الله و علیه و آله ما ظننا ان امراه تهتدی ال هذا، فالتفت النَّبی صلی الله و علیه و آله إلیها ثم قال: انصرفی ایتها المراه و اعلمی من خلفک من النساء ان حسن تبعل احداکن لزوجها و طلب مرضائه و اتباعها مرافقه، تعدل ذلک کله» (مجلسی، 1403ق، ج10، ص227/ فضل‌الله، 1419ق، ج7، ص235).
2.«من أجلِ ذَلِکَ کَتَبنَا عَلَی بَنِی إِسرَائِیلَ أنَّهُ مَن قَتَلَ نَفساً بِغَیرِ نَفسٍ أو فَسَادٍ فِی ‌الأرضِ فَکَأنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَ مَن أحیَاهَا…» (مائده؟: 32).
3. منظور از آزادی از نظر افکار عمومی آن است که: در اندیشه عمومی، زن در تمامی ابعاد زندگی و تصمیمات خود، در محدوده قانون، آزادی صد در صد داشته و حرمت او نیز محفوظ بوده است؛ ولی اکنون چنین نیست.
4. قال رسول‌الله صلی الله و علیه و آله: «جَهادُ المَراهِ حُسنُ التَّبَعُّل» (کلینی، 1419ق، ج5، صص9 و507) به نقل از اصول کافی.
5. نگاه کنید به: آمار مفاسد اجتماعی در میان قشرهای گوناگون جامعه در گروه‌های سنی متفاوت در نشریات و آمارهای رسمی مقالات ذی‌ ربط.
منبع:نشریه شیعه شناسی ،شماره 21

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید