اشک پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم بارها به مناسبتهایی مصایب امام حسین علیهالسلام را بیان میکردند و میگریستند، هنگامی که حسین علیهالسلام به محضر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میرسید، آن حضرت او را در آغوش میگرفت و به علی علیهالسلام میگفت که وی را نگاه دارد. سپس او را میبوسید و گریه میکرد. چون امام حسین علیهالسلام علت گریه آن حضرت را جویا شد، فرمود: «محل ضربههای شمشیر را میبوسم و میگریم». امام حسین علیهالسلام عرضه داشت: «آیا من کشته میشوم؟» پیامبر فرمود: «آری. به خدا سوگند! تو و پدرت و برادرت کشته میشوید». امام حسین علیهالسلام گفت: «محل کشته شدن و مدفن ما متعدّد است؟» حضرت پاسخ داد: «آری، فرزندم». پس امام حسین علیهالسلام پرسید: «چه کسی به زیارت ما میآید؟» پیامبر فرمود: «زائران من، پدر، برادرت و تو، راستگویان و حق جویان امت من هستند».
نفرین پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم
دو سال از ولادت حسین علیهالسلام میگذشت که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم عزم سفر کرد. پس در نقطهای از مسیرش ایستاد و همچنان که میفرمود: «اناللّه و اناالیه راجعون»، اشک از دیدگانش سرازیر شد. هنگامی که مردم از علت این حال پرسیدند؛ حضرت فرمود: «اکنون جبرئیل مرا از منطقهای خبر داد که در کنار شطّ فرات واقع شده و کربلا نام دارد و فرزند من حسین ـ پسر فاطمه ـ در آن سرزمین کشته میشود». عرض شد: «یا رسول اللّه! چه کسی او را میکشد؟» فرمود: «مردی به نام یزید که خدایش لعنت کند! گویا میبینم جایی را که حسین در آن جان میدهد و محلی که در آن دفن میشود».
خبر جبرئیل
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم پس از بازگشت از سفری، بر بالای منبر رفت و مردم را پند داد. در پایان دست راستش را بر سر حسن علیهالسلام و دست چپش را بر سر حسین علیهالسلام نهاد و سر به سوی آسمان برداشت و فرمود: «پروردگارا! به یقین، محمد بنده تو و پیغمبر توست و این دو پاکترین افراد خاندان من و برگزیده فرزندان و خانواده من هستند که پس از خود، این دو را در میان امّتم به جای میگذارم. جبرئیل مرا خبر داد که این پسرم (با اشاره به امام حسین علیهالسلام ) غریبانه و مظلومانه کشته خواهد شد. بارالها! شهادت را بر او مبارک فرما و او را از سروران شهیدان قرار بده. خداوندا! آنان که او را تنها میگذارند و کسانی که به کشتن او اقدام میکنند، از برکات دنیا و آخرت محروم گردان».
میوه دل پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم
زمانی که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم مصایب امام حسین علیهالسلام را برای مردم نقل میکرد، آنان میگریستند. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به آنان فرمود: «آیا بر حسینم گریه میکنید و او را یاری نمیکنید؟» سپس با رنگی برافروخته و چهرهای سرخ، در حالی که به شدت از چشمانش اشک فرو میریخت، خطبه کوتاه دیگری خواند. سپس فرمود: «ای مردم! من دو یادگار نفیس را در میان شما به جای گذاشتم و آن دو کتاب خدا و عترت و خاندان من است و آنان با آب و گل من آمیختهاند و میوه دل من و جگر گوشه من هستند. این دو هرگز از هم جدا نگردند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. هان که من در انتظار دیدار با آنان هستم و من درباره این دو، از شما چیزی نمیخواهم، جز آنچه پروردگارم به من دستور داده است. پروردگارم به من امر فرموده که من دوستیِ خویشان و نزدیکان خود را از شما بخواهم. مبادا فردای قیامت که در کنار حوض با من دیدار میکنید، خاندانم را دشمن داشته و بر آنان ستم نموده باشید!»
اشک امام حسین علیهالسلام
امام حسین علیهالسلام در واپسین ساعتهای عمر امام حسن علیهالسلام به حضورش شرفیاب شد و بسیار گریست. امام حسن علیهالسلام فرمود: «چرا گریه میکنی؟» حضرت پاسخ داد: «به دلیل حال شما». امام حسن علیهالسلام فرمود: «من به وسیله زهر کشته میشوم، ولی روزی مانند روز تو نیست که سی هزار نفر به ظاهر مسلمان ـ و در باطن کافر ـ گرد تو جمع میشوند تا خون تو را ریخته، به حرم و خاندانت بیاحترامی کنند. سپس آنان را به اسارت برده، لوازم خیمههای تو را غارت کنند. در این هنگام، خداوند لعنتش را بر بنیامیه فرو میفرستد و آسمان به سبب این مصیبت هولناک خون میگرید. نه تنها آسمان، بلکه همه زمین و زمان بر تو میگریند؛ حتی حیوانات وحشی و ماهیان دریا».
آگاهی بخشی امام سجاد علیهالسلام به مردم
روزی امام سجاد علیهالسلام از بازار عبور میکرد. قصابی را دید که قصد ذبح گوسفندی را دارد، ایستاد و گریست. قصّاب و مردم کوچه و بازار گرد او جمع شدند. قصاب که بیم آن داشت از او خطایی سر زده باشد، از حضرت پوزش طلبید. امام سجاد علیهالسلام پس از آنکه همه دیدگان مردم را به سوی خود جلب کرد، فرمود: «آیا به این حیوان که قصد سر بریدنش را داری، آب دادهای؟» وی گفت: «یابن رسول اللّه! روش مسلمانی چنین است». آنگاه حضرت فرمود: «من به چشمان خود دیدم که پدر و برادرانم و یارانش را در کنار آب گوارای فرات، با لب تشنه شهید کردند». بدین ترتیب، آن حضرت در میان بازار، مجلس عزاداری برای سالار شهیدان تشکیل داده، مصایب او را یادآور شد.
سوز امام سجاد علیهالسلام
امام صادق علیهالسلام میفرماید: پس از حادثه عاشورا، امام سجاد علیهالسلام بیست سال پیوسته گریست. هنگامی که غذا پیش او میآوردند، گریه میکرد؛ تا اینکه یکی از غلامان عرض کرد: «فدایت گردم! میترسم که بر اثر این رفتار، جانتان به خطر افتد». حضرت فرمود: «من غم و غصه خودم را به خدا عرضه میکنم (یعنی شما توان ادراک واقعیت را ندارید تا بازگو کنم) و چیزی میدانم که شما بدان آگاه نیستید. هنگامی که به یاد قتلگاه فرزندان فاطمه علیهاالسلام میافتم، ناخودآگاه چشمانم پر از اشک میشود».
روزی پر از غم
روزی امام سجاد علیهالسلام به عبیداللّه ـ فرزند عمویش عباس ـ نگریست و چشمانش اشک آلود شد. سپس فرمود: «روزی سختتر از روز جنگ احد برای پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نبود؛ زیرا در آن روز عمویش که شیر خدا و رسولش بود، به شهادت رسید. پس از آن، روز نبرد موته بود که پسرعمویش جعفر طیار شهید شد، ولی برای ما روزی به سختی روز عاشورا نیست که سی هزار نفر گرد هم آمدند تا پدرم، سیدالشهدا علیهالسلام را به شهادت برسانند و با این عمل ننگین خویش به خدا تقرب جویند؛ در حالیکه آن حضرت ایشان را نصیحت و موعظه کرد و خدا را بر آنان یادآور شد، ولی آنان از روی ستم و عدوان پدرم را کشتند».
زائر امام حسین علیهالسلام ، همنشین اهل بیت علیهمالسلام
امام باقر علیهالسلام فرمود: «چنانچه کسی دوست دارد که جایگاهش بهشت برین باشد، زیارت مظلوم را ترک نکند». از آن حضرت پرسیده شد: «مظلوم چه کسی است؟» فرمود: «حسین پسر علی علیهماالسلام است که آفریننده حماسه پرشور کربلاست. هر آنکه با عشق او و محبت به خاندان رسالت به زیارتش بشتابد، پیش از دیگر مردم در بهشت وارد شده، همنشین اهل بیت نبوی خواهد شد».
روز عاشورا
عبداللّه بن سنان، یکی از یاران امام صادق علیهالسلام میگوید: «روز عاشورا به محضر امام صادق علیهالسلام مشرف شدم. اشکهای امام چون دانههای مروارید از چشمانش سرازیر بود. عرض کردم: «چرا گریه میکنید؟» آن حضرت فرمودند: «چگونه غافلی؟ آیا نمیدانی که در چنین روزی جنایت بینظیر کربلا اتفاق افتاد؟» عرضه داشتم: «نظر شما درباره روزه گرفتن در این روز چیست؟» در پاسخ فرمودند: «روزه کامل نگیر و از شب پیش نیّت روزه مکن و هنگام عصر با مقداری آب افطار کن؛ زیرا در چنین ساعتی بود که جنگی سخت و نابرابر که بر خاندان رسالت تحمیل شده بود، پایان یافت، در حالی که سی نفر از آنان بر زمین افتاده بودند. بر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم بسیار سخت بود که آنان را در آن حالت ببیند و اگر در آن روز، حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم زنده بود، به یقین ایشان صاحب عزا بود و باید که به ایشان تسلیت گفته میشد».
تشویق شاعر
امام صادق علیهالسلام به جعفر پسر عفّان طایی فرمود: «شنیدهام درباره حسین بن علی علیهماالسلام شعر و مرثیه میگویی و خوب هم میسرایی». او گفت: «آری» و سپس برخی از اشعارش را در محضر امام صادق علیهالسلام خواند. آن حضرت و حاضران به شدت گریستند و اشکهایشان بر صورتها جاری شد. امام فرمود: «ای جعفر! سوگند به خدا در این لحظه که مرثیه حسین علیهالسلام را میخواندی، فرشتگان خدا شاهد و شنوای سخن تو بودند. آنان نیز همچون ما گریستند. خداوند بهشت را بر تو لازم کرد و تو را آمرزید».
تدبیر امام کاظم علیهالسلام برای یادآوری عاشورا
امام کاظم علیهالسلام در شرایطی میزیست که هرگونه امکان برگزاری مراسم عزاداری امام حسین علیهالسلام از او سلب شده بود. ولی حضرت در موقعیت مناسبی دیدهها را به سوی کربلا جلب کرد. در نوروز یکی از سالها، هارون الرشید به حضرت پیشنهاد داد که سران کشوری و لشکری به دیدن امام بیایند. آن حضرت خواسته هارون را نپذیرفت، ولی مخالفت ایشان سودی نبخشید و ناگزیر به دستور هارون تن داد. همه شخصیتهای سیاسی و نظامی به دیدار امام شرفیاب شدند و هر کدام هدیهای تقدیم کردند. در این میان، پیرمردی حاضر شد و گفت: «من مالی ندارم که اهدا کنم، ولی اشعاری را که پدرم در رثای جدت سیدالشهدا علیهالسلام سروده است، به شما تقدیم میکنم». حضرت وی را بسیار گرامی داشت و در کنارش نشانید. پس از پایان مراسم، امام علیهالسلام به مأموری که هارون برای کنترل اوضاع گماشته بود، فرمود: «نزد هارون برو و درباره این هدیهها کسب تکلیف کن». وی پس از مراجعت از نزد هارون، گفت: «شما در تصرف این هدیهها مختارید». بدین ترتیب، حضرت، تمام هدایا را به شاعر مرثیه سرای حسینی هدیه کرد و در پاسداری حماسه حسینی نقش آفرینی فرمود.
امام رضا علیهالسلام در رثای امام حسین علیهالسلام
امام رضا علیهالسلام در موقعیتهای مناسب، مصایب امام حسین علیهالسلام را یادآور میشد و در رثای سالار شهیدان میگریست. آن حضرت خطاب به پسر شبیب میفرماید: «ای پسر شبیب! اگر بر چیزی گریه میکنی، بر حسین پسر علی گریه کن؛ زیرا او را مثل گوسفند سر بریدند و هجده نفر از مردان خاندانش را که مردان بیمانند عصر خویش بودند، شهید کردند و در سوگ شهادت او، آسمانها و زمینها گریستند».
حرم حسینی
امام هادی علیهالسلام در اوضاع خفقانبار زمان خویش، آشکارا نمیتوانست به عزاداری جد بزرگوارش، امام حسین علیهالسلام بپردازد، ولی از هر فرصتی برای تبلیغ و نشر فرهنگ عاشورا بهره میبرد. ایشان به شخصی که به زیارت سیدالشهداء مشرف میشد، فرمود: «برای من در آن مکان شریف دعا کن؛ زیرا من دوست دارم در مکانی برای من دعا کنی که خداوند دعا کردن در آن را دوست دارد، و حرم حسینی از آن مکانهاست».
نجوای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در رثای سالار شهیدان میفرماید: «اگر روزگاران مرا به تأخیر انداخت و تقدیر الهی مرا از یاری تو باز داشت و نتوانستم در رکاب تو با دشمنانت بجنگم، همواره در این مصیبت ناله میکنم و به جای اشک چشم، خون دل میگریم، تا از سوزش این مصیبت و غصه رنج و محنت آن جانْ به جانبخش تسلیم کنم».
منبع: پایگاه حوزه