قرآن کتاب نور و ذکر محفوظ

قرآن کتاب نور و ذکر محفوظ

خدای سبحان قرآن را به عنوان نور، معرّفی کرده است: « قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ»[1] و در جای دیگر می‌فرماید: کفّار و منافقین در تلاشند که نور خدا را با فوت دهانشان خاموش کنند ولی خدا نمی‌گذارد: « یُرِیدُونَ أَنْ لیُطْفئِوُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ الله مُتّمُ نُورِهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»[2] از بین بردن قرآن کریم و خاموش کردن این نور الهی به یکی از دو صورت محقق می‌شود: یا قرآن را از اساس نابود کنند و یا آن را به صورت کتابی تحریف شده در بین مردم باقی گذارند که نتواند هدف و رسالت اصلی خود را برساند، بلکه مرد را به ضلالت و گمراهی بکشاند.
برخی به رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ پیشنهاد دادند قرآن را عوض کند: « ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ»[3] یعنی یا این کتاب را عوض کن و یا خطوط اساسی این قرآن را تغییر بده که آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « ما یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحى إِلَیَّ»[4] عوض کردن یا تغییر دادن قرآن به دست من نیست و من هر چه درباره‌ی دین می‌گویم یا هرچه می‌کنم بر اساس وحی الهی است. گروه مزبور که پیشنهاد تغییر یا تبدیل را دادند، قصد داشتند نور خدا را به وسیله‌ی خود پیامبر خاموش کنند و افرادی هم سعی داشتند تا با تبلیغات مسموم یا مبارزه با آن در حدّ ادعای مثل آوری برای قرآن و یا تحریف و دست بردن در قرآن و کم و زیاد کردن آن، در نور الهی ضعفی ایجاد کنند و خدای متعال به عنوان قانونی کلّی و همیشگی می‌فرماید: « وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»[5] خداوند بر خلاف میل کافران نور خود را تتمیم و تأیید می‌کند.
در سوره‌ی توبه نیز آیه‌أی به همین مضمون آمده: « یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»[6] تفاوت این آیه با آیه‌ی سوره‌ی «صف» آن است که در اینجا می‌فرماید ما نمی‌گذاریم آنها خاموش کنند ولی در سوره‌ی صف می‌فرماید اینها دارند مقدّمات خاموش کردن نور الهی را فراهم می‌کنند و ما اجازه‌ی آماده کردن مقدّمات را هم به آنها نمی‌دهیم و نور خود را برای همیشه حفظ می‌کنیم. متعلّق اراده در « یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ» خود خاموش کردن است یعنی اراده‌ی خاموش کردن نمودند ولی در « یُرِیدُونَ لیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ» متعلق اراده، سبب و مقدّمه‌ی خاموش کردن است یعنی اراده‌ی کاری را کرده‌اند که به خاموش کردن منتهی می‌گردد. «وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ» یعنی «یحفظ أصله و یتمّمهُ حدوثاً و بقاءً» خداوند هم اصل قرآن را در مرحله‌ی حدوث و هم در مرحله‌ی باقی ماندن از گزند حوادث حفظ می‌کند و از هر نقص و آسیبی نگه می‌دارد؛ زیرا اوست که بر بندگانش قاهر است: « وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ»[7] کافران خیال کرده‌اند که «نور خدا» مانند نور شمع یا کبریت است که بتوانند آن را با دمیدن خاموش کنند. نور قرآن کریم از باب تشبیه معقول به محسوس مانند نورخورشید است که هیچ گاه با دمیدن خاموش نمی‌شود. البتّه زمانی نور خورشید از بین می‌رود، ولی نور قرآن برای ابد باقی است. آن روزی که خورشید نور خود را از دست می‌دهد « إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ»[8] تازه روز نور افشانی قرآن کریم است. آن روز روشن می‌شود که قرآن، سراسر جهان را نورانی کرده و این نور برای همیشه باقی خواهد ماند.
کافران درگذشته می‌خواستند با کشتن پیامبران نور شریعت و دین الهی را خاموش کنند: « وَ یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ»[9] ولی شهادت آنها نور خدا را پر فروغتر کرد. درباره‌ی ائمه ـ علیهم السّلام ـ نیز همین کار را کردند ولی نتیجه برعکس شد. خواستند وجود مبارک سیّد الشهداء ـ سلام الله علیه ـ را بکشند که نور الهی خاموش شود ولی همان شهادت، نور خدا و دین خدا را برای همیشه تثبیت و تضمین کرد و لذا زینب کبری ـ سلام الله علیه ـ در شام به یزید فرمود: «کِد کیْدک و ناصب جهدک واسع سعیک فوالله لا تمحو وحینا ولا تمیت ذکرنا»[10] هر چه در توان داری به کار گیر و هر فکر و حیله‌ای که می‌توانی بکار بند، تو هرگز نمی‌توانی وحی ما را خاموش کنی و ذکر ما را بمیرانی و از یاد تاریخ و جوامع بشری ببری.

قرآن، ذکر محفوظ است
از آیاتی که دلالت بر حفظ قرآن از بطلان و تحریف دارد، آیه‌ی کریمه‌ی «رصد» است که می‌فرماید: « فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً* لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ أَحْصى کُلَّ شَیْ‌ءٍ عَدَداً»[11] رصد یعنی مراقبانی که در کمینند « إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ»[12]. خدای سبحان طبق این آیه، وجود مبارک رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ را در محافظت فرشتگان قرار داده که برخی پیش ازآن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند تا وحی را از مبدأ نزول، تا قلب مطهّر آن حضرت – صلّی الله علیه و آله ـ همراهی کنند و برخی پس از آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ تا رسول اکرم وحی الهی را صحیح و سالم، نگهداری کرده و به مردم برساند پس این گونه نیست که فرشتگان وحی را به آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ برسانند و کار را رها کنند بلکه در مرحله‌ی بعدی نیز حافظ آن هستند « فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ».[13] خدای سبحان پس از دو آیه‌ی تتمیم نور در دو سوره‌ی «توبه» و «صف» این آیه را آورده است: « هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»[14] یعنی او خدایی است که رسولش را با کتاب هدایت و دین حقّ فرستاده تا بر همه‌ی دینها غالب و ظاهر گردد گرچه این پیروزی برای مشرکان ناخوشایند باشد. اگر رسالت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ طبق آیه‌ی «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّه‌ی لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً»[15] جهانی است و قرآن کریم هم « ذِکْرى لِلْبَشَرِ»[16] و « لِلْعالَمِینَ نَذِیراً»[17] است، پس این قرآن باید تا قیام قیامت، محفوظ باشد و به همه‌ی افراد بشر برسد. قرآن کریم که معجزه‌ی ختمیه است، وقتی حجت بر مردم خواهد بود که خود از گزند هرگونه تغییری در امان باشد و فرشتگان، که مراقبان الهی‌اند، این وظیفه‌ی مهم را بر عهده دارند.
خدای متعالی در سوره‌ی مبارکه‌ی «حجر» می‌فرماید: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»[18] یعنی به درستی که ما ذکر را فرستادیم و ما خود حافظ آن خواهیم بود. در این آیه سه بار فرموده است «ما چنین کرده و می‌کنیم» که نشان دهنده‌ی اهمیّت مسئله است، و افزون بر این، چند تأکید نیز در آیه آمده که کلمه‌ی «إنَّ»، ضمیر منفصل «نحن» و «لام تأکید» می‌باشند. مقصود از ذکر در این آیه، قرآن کریم است نه خود پیامبر زیرا کلمات «انزال» و «تنزیل» برای وحی و کتاب الهی بکار می‌رود و برای پیامبران معمولاً از کلمه‌ی «ارسال» استفاده می‌شود. علاوه بر این، در آیات پیش از این آیه نیز فرمود: « وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لََمجْنُونٌ»[19] کافران گفتند أی کسی که ادعا می‌کنی که این ذکر برتو نازل شده معاذ الله ـ تو مجنونی ـ کافران به آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ نسبت جنون دادند و قرآن را افسانه‌ی پیشینیان دانستند نه ذکر الهی « إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ»[20].
خدای سبحان از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و کتاب خود دفاع می‌کند. درباره‌ی رسولش می‌فرماید « وَ ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ»[21] و یا: « ن* وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ * ما أَنْتَ بِنِعْمَه‌ی رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ* وَ إِنَّ لَکَ لَأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍ * وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ* فَسَتُبْصِرُ وَ یُبْصِرُونَ * بِأَیِّکُمُ الْمَفْتُونُ»[22] یعنی قسم به قلم، و آنچه را نویسندگان سطرها با قلم می‌نویسند، که تو به لطف و نعمت ویژه پروردگارت دیوانه نیستی، و بی‌گمان برای تو پاداشی بدون انقطاع بی منّت خواهد بود، و به راستی که تو دارای خُلْق عظیم هستی، پس به زودی خواهی دید و کافران نیز خواهند دید که کدام یک از شما دچار جنون گشته‌اید.
در دفاع از تهمت افسانه بودن نیز، قرآن کریم را نیکوترین سخن می‌داند که هیچ‌گاه کهنه نمی‌گردد و بطلان در آن راه ندارد و آن را ذکر محفوظ و نور خاموش نشدنی اعلام می‌دارد.

مقصود از «حفظ الهی»
مقصود از «حفظ» در این آیه این نیست که قرآن از گزند شبهات علمی حفظ می‌شود؛ زیرا این معنا باید با توصیف قرآن به وصف «حکیم» فهمیده شود چنانکه در آیات فراوانی «حکیم» بودن قرآن و نزول آن از مبدأ حکمت بیان شد. قرآن، کتاب حکیم و استواری است که از درون نمی‌پوسد و فرو نمی‌ریزد و در برابر شبهات علمی نیز استوار است.
نیز مراد از «حفظ» این نیست که قرآن را در لوح محفوظ نزد فرشتگان یا در مرتبه‌ی علمی امامت، پیش ولی عصر (ارواحنا فداه) حفظ می‌کنیم؛ زیرا قرآن کریم پیش از آنکه به این عالم بیاید در لوح محفوظ بود «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ * فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ»[23] چه اینکه صرف حفظ آن نزد ولیّ غایب (عج) از جوامع بشری مشکل هدایت بشر را برطرف نمی‌کند، بلکه مقصود آن است که ما قرآن را به صورت ذکر محفوظ نازل کردیم و در آینده نیز آن را از تصرف و زیاده و نقصان حفظ می‌کنیم. کارهایی که خدای سبحان به خود نسبت می‌دهد، ریشه‌ی صفت مشبهّی دارد، گرچه به صورت اسم فاعل بیان می‌شود و کلمه‌ی «حافظون» نیز معنای حفظ مستمر را که مناسب با ذات اقدس اله است، می‌رساند.
بنابر آنچه گفته شد، قرآن کریم، آخرین کتاب و معجزه‌ی ختمیّه‌ای است که برای هدایت همه‌ی بشریت آمده و حجّت بر آنان است و بر اساس همین ضرورت، ذات اقدس اله آن را کتابی عزیز و حکیم نازل فرموده تا هیچ بطلانی از درون و بیرون بر آن چیره نشود و نور هدایتی باشد که برای همیشه پرفروع است و هرگز به خاموشی نمی‌گراید و ذکر محفوظی برای فطرت الهی انسانها باشد و همیشه آنان را به سوی مبدأ و آفریدگار خود سوق دهد « فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ».[24]

پی نوشت

[1] ـ سوره‌ی مائده، آیه‌ی 15؛ (آری،) از طرف خدا، نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد.
[2] ـ سوره‌ی صف، آیه‌ی 8.
[3] ـ سوره‌ی یونس، آیه‌ی 15.
[4] ـ سوره‌ی یونس، آیه‌ی 15.
[5] ـ سوره‌ی صف، آیه‌ی 8.
[6] ـ سوره‌ی توبه، آیه‌ی 32.
[7] ـ سوره‌ی انعام، آیه‌ی 18؛ اوست که بر بندگان خود، قاهر و مسلّط است.
[8] ـ سوره‌ی تکویر، آیه‌ی 1.
[9] ـ سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 112؛ و پیامبران را به ناحق می‌کشتند.
[10] ـ کلام حضرت زینب ـ سلام الله ـ در شام به یزید (بحار، ج 45، ص 135).
[11] ـ سوره‌ی جن، آیات 27 و 28؛ و مراقبین از پیش رو و پشت‌سر برای آنها قرار می‌دهد، تا بداند پیامبرانش رسالت‌های پروردگارشان را ابلاغ کرده‌اند؛ و او به آنچه نزد آنهاست احاطه داردو همه چیز را احصا کرده است.
[12] ـ سوره‌ی فجر، آیه‌ی 14؛ به یقین پروردگار تو در کمین‌گاه (ستمگران) است.
[13] ـ سوره‌ی جن، آیه‌ی 27؛ و مراقبینی از پیش‌رو و پشت‌رو برای آنها قرار می‌دهد.
[14] ـ سوره‌ی توبه، آیه‌ی 33.
[15] ـ سوره‌ی سبأ، آیه‌ی 28؛ و ما تو را جز برای همه مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداش‌های الهی) بشارت دهی و (از عذاب الهی) بترسانی.
[16] ـ سوره‌ی مدثر، آیه‌ی 31؛ هشدار و تذکری برای انسانها نیست.
[17] ـ سوره‌ی فرقان، آیه‌ی 1؛ تا بیم دهنده جهانیان باشد.
[18] ـ سوره‌ی حجر، آیه‌ی 9.
[19] ـ سوره‌ی حجر، آیه‌ی 6؛ و گفتند: ای کسی که «ذکر» (قرآن) بر تو نازل شده، مسلماً تو دیوانه‌ای!
[20] ـ سوره‌ی مؤمنون، آیه‌ی 83؛ این فقط افسانه‌های پیشینیان است.
[21] ـ سوره‌ی تکویر، آیه‌ی 22؛ و مصاحب شما (پیامبر) دیوانه نیست.
[22] ـ سوره‌ی قلم، آیات 1ـ6.
[23] ـ سوره‌ی بروج، آیات 21 و 22؛ (این آیات، سحر و دروغ نیست) بلکه قرآنِ با عظمت است، که در لوح محفوظ جای دارد.
[24] ـ سوره‌ی ذاریات، آیه‌ی 50؛ پس به سوی خدا بگریزید، که من از سوی او برای شما بیم دهنده‌ای آشکارم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید