نویسنده:حجت الاسلام جواد محدثی
نذر
نذر،التزام به انجام یا ترک عملى به نحو خاص بخاطر خداست که با صیغه خاصىمنعقد مىشود،مثل«لله على…»و انجام آنچه که نذر شده واجب است و تخلف از آنگناه است و کفاره دارد.[1] علاقهمندان به اهل بیت و امام حسین«ع»گاهى انجام برخى ازامور را نذر مىکردند تا ملزم شوند آن را ادا کنند،از قبیل:نذر زیارت امام حسین«ع»،عزادارى براى آن حضرت، برپایى مجالس و تعزیه و ذکر مصیبت،اهداى وسیله یا پولىبراى حرم یا زوار،اطعام،شرکت در دستجات زنجیرزنى و عزادارى،ساختن تکیه یاحسینیه و…اینگونه نذرها بطور طبیعى تامین کننده بخشى از هزینههاى احیاى عاشورا وترویجخط اهل بیت«ع»است و به کمکهاى مالى و جنسى یا انجام خدمات مربوط بهسید الشهدا«ع»جنبه معنوى و قداست مىبخشد و افراد با افتخار به چنین کارهایى اقداممىکنند.در میان مردم،سنتهایى همچون آش نذرى،سفره نذرى،گوسفند نذرى،شلهزرد،ترحلوا و…متداول است که اغلب با نذر،بر خود واجب مىسازند و در کنار آنمرثیهخوانى انجام مىگیرد و این اطعامها به یاد اهل بیت است.
*********
نعش
پیکر بىروح،جسد.به معنى تابوت هم آمده است.در کربلا امام حسین«ع»بر سرنعش شهدا حاضر مىشد.اهل بیت امام حسین«ع»،پس از عاشورا کنار نعش شهیدانآمدند و گریه و عزادارى کردند.در مراسم تعزیه و شبیهخوانى هم که اشخاص،نقشهاىمختلفى به عهده مىگیرند،برخى هم در نقش«نعش»در میدان بر زمین مىافتند و تداعىکننده اجساد شهداى کربلا مىگردند.کسى که در تعزیه،نقش بىاهمیت و بىسخنى را بهعهده دارد.[2] در تعزیهها،نعش را همراه با پیکانهاى خونآلود و شمشیرهاى شکسته وسنانها که بر روى نعشها دوخته یا جاسازى شده بود نشان مىدادند که یادآور وضع طبیعىکشتههاى میدان باشد،یا همراه با پرندگان و کبوترانى با شهپر خونین بر نعش شهیدان،کهسمبل رساندن خبر شهادت به مدینه بود.
*********
نفس المهموم
نام کتاب شیخ عباس قمى در مقتل سید الشهدا«ع»است که بر گرفته از حدیث امامصادق«ع»است که فرمود:«نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عباده و کتمان سرنا جهادفى سبیل الله»[3] نفس کسى که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود تسبیح است، اندوه برما عبادت است و کتمان و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست.امام صادق«ع»سپسفرمود:واجب است که این حدیث با طلا نوشته شود.چون کتاب محدث قمى یادآورمصیبتهاى اهل بیت است،این نام را براى کتابش برگزیده است،به فارسى هم ترجمه شده است.
*********
نقش نگین حسین«علیه السلام»
ائمه«ع»هر کدام شعار و جملهاى را بر نگین انگشتر خود حک مىکردند و نشان دهندهروح و فکر خاص آن امام بود.نقش نگین انگشتر سید الشهدا«ع»عبارت بود از«ان اللهبالغ امره»و به نقلى دو انگشتر داشت.بر نگین یکى«لا اله الا الله،عده للقاء الله»و بردیگرى«ان الله بالغ امره»بود.[4] هر دو تعبیر،گویاى روح شهادت طلب آن حضرت ومقام رضا و تسلیم او به دیدار خدا و پروردگار است.روایت است که در دست امامصادق«ع»انگشتر جدش حسین بن على«ع»بود و بر نگین آن نوشته بود:«لا اله الا الله عدهللقاء الله»[5] و این نیز که توحید،سرمایه لقاى الهى است،نشان دهنده روح خداجویى و شهادت طلبى اوست.
*********
نقض مقررات جنگى
عملکرد سپاه کوفه در حادثه کربلا با اصحاب و اهل بیت امام حسین«ع»،از اصول وقواعد جنگى تجاوز کرد.نمونههایى از این نقضها از این قرار است:
1-حمله عمومى به یک نفر:بر خلاف مقررات نبردهاى تن به تن و رفتن یک هماوردبه میدان یک مبارز،در کربلا گاهى دسته جمعى به یکى از یاران حسین«ع»حمله مىشد،مثل عابس که بر او تاختند یا دستور سنگباران او صادر شد.
2-تعرض مسلحانه به زن و کودک:زنان و کودکان در جنگها مصونیت دارند،ولى درکربلا،به دستور شمر،خیمهها را بر سر زنان و کودکان بىپناه سوزاندند و به خیمهنشینانبىدفاع تاختند و آنان را آواره صحرا کردند.
3-اسیر گرفتن زن مسلمان:زن مسلمان را نمىتوان اسیر گرفت.على«ع»هم در جنگصفین اسیر نگرفت،اما سپاه یزید،بازماندگان اصحاب و اهل بیت امام حسین«ع»را(زینب،ام کلثوم، سکینه و…)به اسارت گرفته به کوفه و شام بردند.در دربار شام هم یکىاز شامیان از یزید مىخواست که فاطمه،دختر سید الشهدا را بعنوان کنیز به او ببخشد،کهمورد اعتراض زینب قرار گرفت.
4-غارت:پس از شهادت امام،به خیمهها تاختند و هر چه یافتند به غنیمت و غارتگرفتند، حتى روپوش زنان و جامه سید الشهدا و گوشواره دخترکان را.[6] اینها همه افزون براصل ماجرا و کشتن فرزند پیامبر و منادى حق و عدالت بود،که آن نه تنها نقض مقرراتجنگ،بلکه نقض اسلام و قرآن بود.به همین جهت،این ننگ و نفرت و نفرین از آل امیه ویزیدیان،تا قیامت بر آن سنگدلان ماند.آنچه از کوفیان و یزیدیان در این حادثه دیده شد،همه تخطى از اصول انسانى و اسلامى بود،برخى هم بىسابقه و شگفت بود و براىارعاب دیگران به آن گونه سرکوب شدید پرداختند و مخالفان را گردن زدند و شهدا رالگدکوب سم اسبان ساختند.عبد الله بن بقطر را در کوفه،از بالاى قصر پایین انداختند وهنوز رمقى در بدن داشت که سرش را بریدند.قیس بن مسهر را از بالاى دار الاماره بهپایین انداختند و متلاشى شد و جان داد.مسلم بن عقیل را نیز بالاى قصر برده،گردن زدند،سپس بدن او را پایین انداختند.هانى بن عروه را نیز دست بسته در بازار گردن زدند،سپسپاهایش را بسته و پیکرش را در بازار کشیدند.[7] نیز آوردن انبوه آن سپاه عظیم براى کشتنجمعى محدود،استفاده از شیوه آب بستن به روى سپاه و تشنه نگهداشتن آنان،سرهاىشخصیتهاى بارز را از تن جدا کردن و شهر به شهر گرداندن،همه از شیوههاى زشتى بودکه در حادثه کربلا انجام گرفت و مقررات جنگى و اصول اخلاقى و انسانى نقض شد.
*********
نماز
پایه دین بر نماز استوار است.جهادهاى پیامبر و نبردهاى على«ع»و نهضتحسینى،همه براى«اقامه نماز»و ایجاد و تقویت رابطه بندگى میان خالق و مخلوق است.درنهضت عاشورا، نماز جایگاه مهمى دارد.در برخورد کاروان حسینى با سپاه حر در مسیرکوفه،وقت نماز که مىرسد،اذان گفته مىشود،نماز جماعت برگزار مىگردد و سپاه حرنیز به سید الشهدا«ع»اقتدا مىکنند.پیش از شب عاشورا که سپاه عمر سعد به طرفخیمهگاه امام مىتازند،حضرت برادرش عباس را مىفرستد تا با آنان گفتگو کند و شب رامهلت بخواهد تا به نماز و عبادت بگذرانند«ارجع الیهم فان استطعت ان تؤخرهم الى غداهلعلنا نصلى لربنا هذه اللیله و ندعوه و نستغفره،فهو یعلم انى احب الصلوه و تلاوه کتابه وکثره الدعاء و الاستغفار».[8] در همان وقت نیز حبیب بن مظاهر به سپاه دشمن خطاب کردکه چرا مىخواهید با گروهى بجنگید که سحرخیزان و شب زندهداران و اهل عبادتند؟[9]خصلتیاران شهید او،روح معنوى و حال عبادت و نیایش و نماز بود و شب عاشورا،زمزمه نماز و نیایش آنان در خیمههایشان پیچیده بود.به گفته مورخان«لهم دوى کدوىالنحل و هم ما بین راکع و ساجد و قارىء للقرآن»[10] همه شب را به نماز مشغول بودند.به نقلتاریخ ابن اثیر:شب که شد،تمام شب را به نماز و استغفار و تضرع و دعا پرداختند.صبحعاشورا نیز،حسین بن على«ع»پس از نماز صبح با یاران،نفرات خود را سازماندهى کرد.[11]ظهر عاشورا،ابو ثمامه صائدى،وقت نماز را به یاد حضرت آورد.حضرت نیز او را دعاکرد که:خداوند تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد. آنگاه به اتفاق جماعتى به نماز ایستادندو نماز خوف خواندند.[12]سعید بن عبد الله نیز از یاران او بود که هنگام نماز،جلوى امامایستاد و بدن خویش را سپر تیرهاى بلا ساخت و با پایان یافتن نماز امام،او بر زمین افتاد وشهید نماز گشت.[13]حسین و یارانش همه کشته راه نماز شدند.از این رو در زیارتنامه امامخطاب به او مىگوییم:«اشهد انک قد اقمت الصلاه و آتیت الزکاه و آمرت بالمعروفو نهیت عن المنکر»(زیارت وارث).
آنچه به جهاد،ارزش مىدهد،آمیختگى آن با نماز است.عاشورا تلاقى عرفان وحماسه بود و نهضت کربلا براى احیاى سنتهاى دینى و فرایض الهى از جمله نمازبود.شیعه او نیز باید اهل نماز و خشوع باشد و از دیندارى تنها عزادارى را نشناسد.
حتى معتقدان و امیدواران به شفاعتحسین«ع»نیز باید اهل نماز باشند.چونشفاعت بىنمازان نخواهد رسید.دریغ و افسوس از کار آنان که در ایام سوگوارىبه عزادارى و سینهزنى و نوحهخوانى و دسته و هیات مىروند،اما نسبت بهنمازهاى واجب بىاعتنایند.
*********
نوحه
بیان مصیبت،گریه کردن با آواز،آواز ماتم،شیون و زارى،مویهگرى،زارى بر مرده،شعرى که در ماتم و سوگوارى با صوت حزین و ناله و زارى خوانند،اعم از سوگوارىبراى کسى که تازه مرده، یا براى امامان شیعه.[14] ترکیبات دیگر آن عبارت است از:نوحهآراستن،نوحه ساختن،نوحه سرودن،نوحهخوانى.نوحهگرى بر مرده،رسم جاهلیتبوده است و کارى مکروه است،[15] مگر براى معصومین«ع»که نوحه و گریه بر آنان از شعائرمهم و از عوامل نشر فضیلتها و احیاى یاد اسوههاى کمال است و خود امامان برسید الشهدا«ع»مىگریستند و امر به نوحهخوانى مىکردند.بر جعفر طیار و حمزهسید الشهدا نوحهخوانى شد.آنچه که از کراهت نوحه و ناپسند بودن شغل نوحهگرى وزشت بودن اجرت نوحهگر در روایات یاد شده،ناظر به نوحهگریهاى جاهلى است کهآمیخته به باطل و گاهى حرام بود.[16]در فرهنگ عزادارى براى امام حسین،نوحه به نوعى خاص از شعر مرثیه مىگویند کهدر مجالس به صورت جمعى اجرا مىشود.«اشعار نوحه را براى سینه زدن مىساختند،یکى نوحه مىخواند و دیگران به نوا و آهنگ و وزن اشعار نوحهخوان سینه مىزدند.ولىاشعار مرثیه را با آهنگ در مجالس سوگوارى براى به گریه افکندن و اظهار تاسفشنوندگان بر قتل شهداى کربلا مىخواندند و عنوان روضه نداشت.»،[17]«…از معروفترینشعراى عصر قاجار که مرثیه و نوحه ساختهاند، مىتوان یغماى جندقى و وصال شیرازىرا نام برد».[18] این شیوه در بین عربها هم متداول است و سبک مرثیه سرایى و نوحهخوانىبر سالار شهیدان مخصوص است.با توجه به گستردگى این مراسم و رواج آن در طولسال،حتى در سوگ امامان دیگر،ضرورت دارد که سرودههاى ناب و نوحههاى صحیح ودور از تحریفها و دروغها پدید آید و فرهنگ عاشورا در قالب نوحه نیز ترویج گردد ونوحه خوانان نیز،بیش از هدف قرار دادن گریه،نشر فضیلتهاى اهل بیت را هدف قرار دهند.[19]
*********
نوحهخوان
کسى که در ایام سوگوارى امامان براى دستههاى سینهزن یا زنجیر زن،اشعار مصیبتو نوحه و مرثیه را با آهنگ مخصوص مىخواند و عزاداران به آهنگ او سینه و زنجیر مىزنند.[20]
*********
نوحهسرا
محل نوحه،عزاخانه،ماتمکده،ماتمسرا،غمکده.[21] همچنین به کسى که اشعار نوحه ومرثیه مىسراید«نوحه سرا»گویند،یعنى سراینده نوحه.
*********
نهر علقمه
نهر علقمه یا علقمى،نهرى بوده که از فرات منشعب شده و آب زلال آن را به منطقهکربلا و سرزمینهاى اطراف آن مىرسانده است.نسبت علقمى به شخص است،جدمؤید الدین علقمى وزیر،حفر کننده آن نهر بوده است.[22] در مرثیهها،شهادت عباس بنعلى«ع»را کنار نهر علقمه یاد مىکنند(کنار نهر علقمه،افتاد دست عباس).
*********
نهضتیا شورش؟
حرکت امام حسین«ع»که بصورت امتناع از بیعت با یزید و هجرت به مکه و از آنجا بهکربلا بود،حرکتى الهام گرفته از قرآن و سنت پیامبر«ص»و بر اساس عمل به تکلیف دربرابر حکومت جور و ولایت فسق و براى مبارزه با بدعتها و مقابله با اعاده جاهلیت بود(-اهداف نهضت عاشورا).این از مجموعه سخنان و خطبههاى آن حضرت و ماهیتقیام وى و عملکرد امویان روشن است و چون مبتنى بر اصل«ولایت صالحان»و فلسفهسیاسى ناب اسلام بود و آن حضرت،صرفا براى قیام به وظایف امامت و نهى از منکر واحیاى سیره پیامبر«ص»دست به آن حرکت زد،حرکت او یک«نهضت مکتبى»تلقىمىشود.اما هواداران بنى امیه،چه در آن زمان و چه قرنهاى بعد و حتى عصر حاضر،کوشیدهاند که حرکت آن حضرت را نوعى شورش،آشوب، فتنهانگیزى،ایجاد تفرقه درامت و تمرد از خلافت معرفى کنند و در کشتن او،حق را به جانب یزید بدهند که یکشورشگر بر ضد خلافت مرکزى را کشته است.در این مورد،به احادیثى هم استنادمىکنند که رسول خدا«ص»به کشتن کسى که یکپارچگى امت را به هم زند فرمان دادهاست و مىگویند:«قتل الحسین بسیف جده».در حالى که حدیث،بر فرض صحتمخصوص جایى است که حکومتى اسلامى و حاکمى متعهد و عادل باشد و کسى یاکسانى بخواهند بر ضد آن آشوب و فتنهگرى کنند.اما نه حکومت امویان مشروع بود، نهبیعت مردم آزادانه و به اختیار بود،نه حکام،به دین و عدل رفتار مىکردند و نه از ارتکابفسق و فجور و محرمات پروا داشتند و نه مال و جان و نوامیس مسلمانان پاک،از تعرض وستم یزید و عمال او مصون بود.بنابر این جهاد بر ضد چنین حکومتى،تکلیف دینى امامحسین«ع»بود.
گر چه امام مىدانست که در آن شرایط،به پیروزى نظامى سریع دست نمىیابد،اما بازچنان نبود که بىفکر و برنامه و بدون نقشه خود را به کشتن دهد.نتایج مقطعى و درازمدت آن حرکتخونین در آگاهانیدن مردم و افشاى چهره ظلم و ایجاد انگیزه مبارزه درمردم و حفظ دین از نابودى و بالاتر از همه«عمل به وظیفه»آن حضرت را به قیام واداشتو اینها براى آن امام،«فتح»به شمار مىرفت،هر چند خون خود و یارانش در این راه،ریخته مىشد.چون مىدانست که به هر تقدیر او را خواهند کشت،براى نحوه شهادتبرنامه ریزى کرد تا به مؤثرترین صورت و الهام بخشترین شکل در آید.در واقع،سلاحاو«شهادت»بود و در استراتژى او«خون»،بر«شمشیر»پیروز شد.
*********
نى،نیزه
نى،گیاهى آبى داراى ساقه میان کاواک و راست.ساقه آن میان تهى و به ضخامتانگشتى یا بیش از آن است و رنگ آن غالبا زرد است…و هر لوله مانندى که میان تهىباشد،مزمار،ناى. نیزه سلاحى معروف که چوبى باریک است و استوانهاى شکل،مانند نىکه در سر آن پیکانى نصب کردهاند،به عربى رمح گویند.به معناى پرچم و رایت هم آمدهاست.[23] در عاشورا،هم به عنوان سلاح جنگ به کار گرفته مىشد،هم سر شهدا را بر نوکنیزهها کردند و به دربار بردند و در شهرها گرداندند.به قول محتشم:
روزى که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد زکوهسار
در کاربرد ادبى،نى به جاى نیزه هم به کار مىرود.به گفته جودى:
اى رفته سرت بر نى،وى مانده تنت تنها
ماندى تو و بنهادیم ما سر به بیابانها
نیز نوعى قرینه سازى ادبى میان نى و نینوا به کار مىرود.به گفته فرید:
سر نى در نینوا مىماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا مىماند اگر زینب نبود
*********
نینوا
شهادتگاه امام حسین«ع».نام منطقهاى در کوفه و شرق دجله و شرق کربلا،ازروستاهاى منطقه طف.«نینوا یک سرى تپههاى باستانى است که کشیده شده و تا مصبنهر علقمه امتداد مىیابد.قریه«یونس بن متى»است و آن حضرت از میان مردم این منطقهبیرون آمده است[24].نینوا امروز به«باب طویرج»معروف است که در شرق کربلا قرار گرفتهاست.»[25] «ناحیهاى در سواد کوفه که کربلا از آن ناحیه است.نام قصبه موصل و نام شهرىکه یونس علیه السلام به آنجا جهت دعوت کردن مردم آن شهر رفته بود.»[26] وقتى حسین بنعلى«ع»به این منطقه رسید به سوارى برخورد که نامه ابن زیاد را براى حر آورده بود.
مضمون نامه این بود:حسین را محاصره کن و در سرزمین بىآب و علفى فرود آر.کمىپیشتر رفتند تا به زمین کربلا رسیدند و فرود آمدند.[27]در ادبیات عاشورا،نسبت به نى و نینوا نیز تعابیر عاطفى و عرفانى فراوانى ساخته و بهکار بردهاند و صحراى کربلا را پر از نواى حقجویى و حقگویى دانستهاند.
از آن آتش که نمرود زمان در جان ابراهیمیان افکندبه دشت«نینوا»،ناى حقیقت از«نوا»افتاد.
ولى…مرغ شباهنگ حقیقت،از نواى ناله«حق،حق»نمىافتد.[28]
پی نوشتها:
1- تحریر الوسیله،امام خمینى(ره)،ص 237.
2- فرهنگ فارسى،معین.
3- همان،ج 44،ص 278.
4- سفینه البحار،ج 1،ص 377.
5- امالى صدوق،ص 124.
6- با استفاده از«انقلاب تکاملى اسلام»،ص 824 با تلخیص.
7- ر.ک:«تاریخ طبرى»،ج 4،ص 300،298،و 299(طبع قاهره،1358 ق).
8- الکامل،ابن اثیر،ج 2،ص 558.
9- الفتوح،ابن اعثم،ج 5،ص 177.
10- حیاه الامام الحسین،ج 3،ص 175.
11- الکامل،ج 2،ص 560.
12- سفینه البحار،ج 1،ص 136،الکامل،ج 2،ص 567.
13- بحار الانوار،ج 45،ص 21.
14- لغتنامه،دهخدا.
15- بحار الانوار،ج 79،ص 88.
16- به روایات مربوط به تعزیه و ماتم و نوحه در بحار الانوار،ج 79،ص 71 تا 113 مراجعه کنید.
17- موسیقى مذهبى ایران،ص 7.
18- همان،ص 29.
19- نگرشى به مرثیه سرایى در ایران،عبد الرضا افسرى،بررسى گستردهاى از سابقه این کار در ایران و انواع مرثیهسراییها دارد.
20- لغتنامه،دهخدا.
21- همان.
22- موسوعه العتبات المقدسه،ج 8،ص 32 و 38.
23- لغتنامه،دهخدا.
24- آثار البلاد و اخبار العباد،قزوینى،ص 55(چاپ امیر کبیر).
25- الحسین فى طریقه الى الشهاده،ص 136.
26- لغتنامه،دهخدا.
27- مقتل الحسین،مقرم،ص 227.
28- قبله این قبیله،ص 73.
منبع: فرهنگ عاشورا