نویسنده:حجت الاسلام جواد محدثی
زیارت عاشورا
از زمانهاى بسیار مناسب و با فضیلت براى زیارت امام حسین«ع»،روز عاشوراست،چه به صورت حضورى و رفتن به دیدار مرقد سید الشهدا«ع»در کربلا و چه خواندنزیارتنامه از دور. امام صادق«ع»فرمود:«من زار الحسین«ع»یوم عاشورا وجبت لهالجنه».[40] کسى که حسین«ع»را روز عاشورا زیارت کند،بهشت براى او واجب است.درحدیث دیگرى زیارت آن روز، مانند به خون خویش غلتیدن پیش روى آن حضرتبه شمار آمده است:«من زار قبر الحسین یوم عاشورا کان کمن تشحط بدمه بین یدیه»[1].
متن زیارتنامهاى هم که از سوى ائمه دستور به خواندن آن داده شده به«زیارتعاشورا»شهرت یافته است و خواندن همه وقت و همه روز آن،آثار و برکات زیادى دارد.
این زیارت را امام باقر«ع»به علقمه بن محمد حضرمى آموخته که هر گاه خواست از دور وبا اشاره آن امام را زیارت کند،پس از دو رکعت نماز زیارت،چنین بخواند:«السلام علیکیا ابا عبد الله،السلام علیک یابن رسول الله…»[2] تا آخر،که در کتب زیارت آمده است.اینزیارت،تجدید عهد همه روزه پیرو حسین بن على«ع»با مولاى خویش است که همراه با«تولى»و«تبرى»است و خط فکرى و سیاسى زائر را در برابر دوستان و دشمنان اسلام واهل بیت،ترسیم مىکند و اعلام همبستگى و سلم و صلح با موافقان راه حسین«ع»و اعلانجنگ و مبارزه با دشمنان حق است.«زیارت عاشورا»ولایتخون و برائتشمشیر استو تسلیم دل و یارى در صحنه است،تا عشق درونى به جهاد بیرونى بیانجامد و نفرت قلبىبه برائت على برسد.زیارت عاشورا، منشور«تولى»و«تبرى»نسبت به جریان حق و باطلدر همه جا و همه زمانهاست.
*********
زیارت کربلا
از مقدسترین و با فضیلتترین زیارتهایى که در فرهنگ دینى و روایات اسلامى بیانشده است، زیارت قبر سید الشهدا«ع»در کربلاست و براى زیارت هیچ امامى،حتىزیارت قبر رسول خدا«ص»به این اندازه سفارش و دستور نیست.در احادیث،گاهىزیارت امام حسین«ع»از زیارت کعبه هم برتر و بالاتر به حساب آمده و براى زیارت آنحضرت،پاداشى برابر دهها و صدها حج و عمره بیان شده است و لحن روایات،بگونهاىاست که آن را براى یک شیعه در حد یک«فریضه»مىشمارد و ترک آن را ناپسند مىداند وهیچ عذر و بهانه و خوف و خطر را مانع از آن به حساب نمىآورد و ترک آن را جفامىداند.از امام صادق«ع»روایت است:«زیاره الحسین بن على واجبه على کل منیقر للحسین بالامامه من الله عز و جل»[3] زیارت حسین بن على«ع»،بر هر کس که او را ازسوى خداوند،«امام»مىداند واجب است.
میان عقیده به امامت و دیدار امام(چه در حال حیات و چه پس از مرگ)نوعى ملازمهاست و در روایات،به این نکته اهمیت داده شده است.زیارت خائفانه سید الشهدا هم ارجبیشتر و ثواب افزونترى دارد.این،هم نشانه تاثیر اجتماعى«زیارت»و هم میزان عشق وفداکارى«زائر»است.امام صادق«ع»به«ابن بکیر»که سخن از خوف و هراس در راهزیارت سید الشهدا مىگفت،فرمود:آیا دوست ندارى که خداوند،تو را در راه ما ترسانببیند؟…[4] و در حدیثى که زراره از امام باقر«ع»در باره زیارت خائفانه آن حضرتمىپرسد،حضرت پاسخ مىدهد:خداوند،از هراس قیامت،ایمنش مىدارد.[5] امامصادق«ع»نیز به«محمد بن مسلم»که با خوف و هراس به زیارت سید الشهدا مىرفت،فرمود:هر چه مساله دشوارتر و پر مخاطرهتر باشد،پاداش زیارت هم به اندازه آن است وهر کس خائفانه قبر آن حضرت را زیارت کند، خداوند،هراس او را در روز قیامت،ایمنمىسازد:«ما کان من هذا اشد فالثواب فیه على قدر الخوف و من خاف فى اتیانه آمن اللهروعته یوم یقوم الناس لرب العالمین…»[6] در حدیث مفصلى،امام صادق«ع»به ثوابهاى آناشاره کرده،مىفرماید:کسى که هنگام زیارت آن حضرت، دچار ستم سلطانى شود و او رادر آنجا بکشند،با اولین قطره خونش،همه گناهانش بخشوده مىشود و هر که در این راهبه زندان افتد،در مقابل هر روزى که زندانى و اندوهگین گردد،در قیامت برایش یک شادى است،و اگر در راه زیارت،کتک بخورد،براى هر ضربهاى یک حورى بهشتى استو در برابر هر درد و رنجى که بر جسمش وارد مىشود،یک«حسنه»براى اوست.[7] ومىفرماید:«من اتى قبر الحسین عارفا بحقه غفر الله ما تقدم من ذنبه و ما تاخر».[8] هر کهعارفانه قبر سید الشهدا را زیارت کند،خداوند گناهان گذشته و آیندهاش را مىآمرزد.
آرى…براى رسیدن به کربلا،باید ارادهاى آهنین،قلبى شجاع،عشقى سوزان داشت ودر این سفر،باید رهتوشهاى از صبر و یقین،پاپوشى از«توکل»،سلاحى از«ایمان»ومرکبى از«جان»داشت تا به منزل رسید،چرا که راه کربلا،از«صحراى عشق»و«میدانفداکارى»و پیچ و خم خوف و خطر مىگذرد.پاداشهاى زیارت کربلا نیز شگفت است.ازقبیل:پاداش نبرد در رکاب پیامبر و امام عدل،اجر شهیدان بدر،ثواب حج و عمره مکرر،پاداش آزاد کردن هزار بنده و آماده کردن هزار اسب براى مجاهدان راه خدا و…[9] البتهتفاوت اجر و ثواب،به معرفت زائر و کیفیت زیارت و شرایط اجتماعى هم بستگى دارد.
کربلا،از یک سو،سمبل مظلومیت اهل بیت و امامان شیعه است،از سویى دیگر مظهردفاع بزرگ آل على و عترت پیامبر از اسلام و قرآن.توجه و روى آوردن به مزارسید الشهدا،در واقع تکرار همه روزه و همواره حق و یادآورى مظلومیت است.اگر کعبه وحج و نماز و جهادى هم باقى مانده است،به برکتشهید عاشوراست که احیاگر دین شد واسلام،تا همیشه مدیون«ثار الله»است.خصومت دشمنان اسلام نیز با حسین«ع»و مرقداو،از همینجاست.زیارت آن حضرت، همیشه با سختى و هراس و موانع،رو به رو بودهاست.شوق زیارت کربلا،از آغاز در دل شیعیان حق طلب و انسانهاى آزاده و فضیلتخواه بوده است.شیفتگان سید الشهدا در این راه حاضر به بذل جان و مال و دست و پابودهاند و«راه بسته کربلا»همیشه چون حسرتى بر دل شیعه بوده است،چه در دورهامویان و عباسیان،چه در عصر حکومت بعثیان و در تاریخ معاصر،و آرزوى«باز شدن راهکربلا»همواره چون مشعلى در دل عاشقان حسین«ع»روشن بوده و تلخیهاى هجران را بااین«امید»تحمل مىکردهاند.زائر حسین«ع»،عاشقى از خود گذشته است و زیارت کربلا،عبادتى خدایى و ملکوتى.
[10] هر گاه خواستى حسین«ع»را زیارت کنى،با حالتى اندوهگین و پر رنج،خاکآلوده و پژمرده، گرسنه و تشنه زیارت کن…(در حدیث دیگرى است که:)چون حسین بنعلى اینگونه به شهادت رسید.[11] به قول حافظ:
نیازمند بلا،گو رخ از غبار مشوى
که کیمیاى مراد است،خاک کوى نیاز
غبار راه زیارت کربلا،خود،طراوت و پاکى است و این آشفتگى و افسردگى،نشاطروح عاشق است.
از شیشه غبار غم نمىباید شست
و ز دل،رقم«الم»نمىباید شست
پایى که به راه عشق شد خاک آلود
با آب حیات هم نمىباید شست[12]
*********
زیارت ناحیه مقدسه
زیارتنامهاى است که به امام زمان«ع»نسبت داده شده و شیخ طوسى با سندهاى خودآن را روایت کرده است.به این صورت که در سال 252 هجرى از ناحیه مقدس حضرتحجت«عج»این روایت به دستشیخ محمد بن غالب اصفهانى صادر شده است. متنزیارت،خطاب به سید الشهدا و شهداى کربلاست و نام یکایک آنان،اغلب با ذکر اوصافو خصوصیاتشان و نیز اسامى قاتلان آن شهدا در آن آمده است.آغاز زیارت،اینگونهاست:«السلام علیک یا اول قتیل من نسل خیر سلیل…».متن زیارت،در کتاب اقبال سید بنطاووس،ص 573 و نیز در بحار الانوار،ج 98،ص 269 نقل شده است.زیارت رجبیه نیزمشتمل بر اسماء شهداست که در بحار(ج 98،ص 340)ذکر شده است.در این زیارت،به برخى حوادث پس از شهادت امام حسین«ع»و اوضاع کربلا و اهل بیت و ذو الجناح وسراسیمه شدن عترت پیغمبر در آن صحرا نیز اشاره شده است.[13]
*********
زیارتنامه
متنى که هنگام زیارت مرقد پاک امام حسین«ع»و هر یک از امامان معصوم و ذریه پاکپیامبر و شهداى اهل بیتخوانده مىشود،دعایى که به عنوان تشرف باطنى براى ائمهو امامزادگان مىخوانند و حاوى سلام و درود زائر نسبت به مدفون در آن مرقدهاست.
از آنجا که«زائر»را ادب و معرفتشرط است،پس سخنى که هنگام زیارت بر زبانمىآورد،باید والا و عارفانه و مؤدبانه باشد.هر زائر مىتواند از پیش خود و به زبان خود،جملاتى و نیایش و دعایى را به عنوان زیارتنامه بخواند،ولى در منابع ما،متونى به نام«زیارتنامه»نقل شده که سند آنها به ائمه مىرسد و به عنوان«زیارتهاى ماثوره»شناختهمىشود.علماى دین،کتب متعددى بصورت مجموعههاى زیارات،تدوین کردهاند،کهآمیختهاى است از زیارتهاى مستند و منقول از معصومین و زیاراتى که انشاى علماىبزرگ است.در این میان،آنچه از ائمه نقل شده،بسیار است،همچون زیارتهاى:امین الله،جامعه کبیره،وارث،عاشورا و زیارت اربعین.کتابهاى دعا و زیارات نیز بسیار است،همچون:مصباح المتهجد،مفاتیح الجنان،مزار،بحار الانوار(جلد زیارات) .
دقت در مضامین و محتواهاى زیارتنامهها بسیار مفید است.مفاهیم کلى که در زیاراتدیده مىشود،بسیار است،از جمله:محبت،مودت،موالات،اطاعت،صلوات،سلام،عهد،شفاعت،توسل، وفا،دعوت،نصرت،تسلیم،تصدیق،صبر،تولى و تبرى،مواسات،نماز،زکات،زیارت،تبلیغ،وراثت، مساعدت،معاونت،سعادت،رضا،خونخواهى،جنگ و صلح،امر به معروف و نهى از منکر،تقرب به خدا،برائت از دشمنان،ولایت،فوز،نصیحت،جهاد،فدا شدن و…دهها عناوین و مفاهیم کلى که از مطالعه فقراتزیارتنامهها برمىآید.اوصافى که در زیارتنامهها آمده،برخى کلى و قابل انطباق بر همه ائمهو معصومین است،و برخى هم به تناسب وضعیت زندگى و شهادت امام خاص یا امامزادهو شهید بخصوصى به کار رفته است.محورهاى کلى مفاهیمى که در زیارتنامهها آمدهاست،مىتواند اینگونه فهرستشود:
-مسائل اعتقادى،توحید،نبوت،صفات خدا…
-شناخت ائمه،اوصاف،فضایل و مقاماتشان.
-تاریخ زندگى و عملکرد اولیاء دین و مظلومیتهایشان.
-پیوندهاى«ولایى»بین زائر و پیشوا و همسویى در فکر و موضع و عمل و اقدام.-افشاگرى بر ضد ستمگران حاکم و جنایتهایشان نسبت به طرفداران«حق»وطالبان«عدل».
-تولى و تبرى،شفاعت،توسل،دعا و…معارفى از این قبیل.
-طرح آرمانهاى والا و خواستههاى متعالى و نیازهاى برتر.
-و برخى موضوعات دیگر.در واقع،یک سرى معارف دینى و ارزشهاى مکتبىو فضایل رفتارى در قالب فقرات زیارتنامه،از طریق ائمه به شیعیان و زائرانآموخته شده است.زیارتنامهها، نوعى اعلام مواضع اعتقادى،اخلاقى وسیاسى است که توسط زائر،در مقدسترین مکانها،با زبانى رسا ابراز مىشود.
«سلام»ها و«لعن»ها،محور عمده دیگرى در زیارتنامههاست،بخصوص آنچهبه شهداى عاشورا مربوط مىشود.سلام به امام و پیامبر و شهید مورد زیارت،و لعنت به دشمنان،ظالمان، غاصبان،شریکان جور،همدستان ظالم،راضیان بهستم،زمینه سازان ظلم.
«حب و بغض»،جلوه دیگرى از اصل مهم«تولى»و«تبرى»است که با عباراتمختلف در زیارتنامهها آمده است،از سادهترین شکل آن که حالت قلبى است،تاشدیدترین صورت برونى آن که با عنوان«حرب»و«سلم»مطرح شده است.«بیعت»،عنصر دیگرى در زیارتنامههاست. پیمان و میثاق زائر با امام و شهدا.«جهاد»،محتواىزنده دیگرى در راستاى عملکرد اولیاء خدا. مثلا در مورد پیامبر خدا،امیر المؤمنین،حمزهسید الشهدا،امام حسن،امام حسین،شهداى احد،شهداى کربلا و…تعبیر«جهاد»به کاررفته است،با خطابهایى چون:«جاهدت فى سبیل الله، جاهدت فى الله حق جهاده،جاهدتالملحدین…»و«شهادت»،از جلوههاى بسیار روشن فرهنگ عاشوراست که درزیارتنامهها دیده مىشود.
فرهنگ شهادت و نیز شهادت طلبى،در جا به جاى زیارتهاى ماثوره دیده مىشود.
کشته شدن در راه خدا و بر منهاج رسول الله و دین حق و سعادتمند شدن در سایهشهادت،و طرح جدى این مسائل،معارضه با تبلیغات دشمنانى است که شهداى کربلا وسید الشهدا را یاغى بر خلیفه و خارجى معرفى مىکردند.در زیارتى که امام هادى«ع»
آموزش داده است،مىخوانیم:«اشهد انک و من قتل معک شهداء احیاء».درزیارتنامههاى متعدد و نیز ادعیه گوناگون،از خواستههاى زائر،توفیق قیام و خونخواهى در رکاب«قائم»علیه السلام است.این القاء فرهنگ شهادت طلبى در جان و اندیشه شیعهاست:«و ان یرزقنى طلب ثارکم مع امام هدى ظاهر…»(زیارت عاشورا)و در زیارتجامعه،اعلام حمایت و نصرت نسبت به امام زمان«عج»است:«نصرتى معده لکم ومودتى خالصه لکم».
در زیارت شهداى کربلا،تعبیراتى از این قبیل دیده مىشود:اصفیاء،اولیاء،اوداء،انصار،و نشان دهنده ارزشگذارى به صفاتى چون برگزیدگى،ولایت،مودت و نصرت درقاموس کربلاست. همچنین،تقرب به خدا و رسول و ائمه،با برائت از دشمنان خداحاصل مىشود.این نیز جهتگیرى خاص اجتماعى-مکتبى زائر را مىرساند.[14]
*********
زیارت وارث
یکى از زیارتهاى سید الشهدا«ع»که آن حضرت را بعنوان وارث آدم،نوح،ابراهیم،موسى،عیسى، محمد،على،فاطمه زهرا،خدیجه کبرى خطاب مىکند.زیارت وارث ازامام ادق«ع»روایتشده است.[15] و همراه آداب خاصى است و فضیلت بسیار دارد.
«زیارت وارث به زائر مىآموزد که اسلام امامت،رسالت تاریخى ادیان توحیدى را بردوش دارد و به همین دلیل،خاتم الادیان و پیامبرش خاتم الانبیاء است و در اینجاست کهمعناى امامت را مىیابد.زائر در این زیارت،رسالت همه پیامبران بزرگ تاریخ را بر دوشامام حسین«ع»مىیابد و چنین مىفهمد که گویى عاشورا نقطه اوج نبرد همه توحیدتاریخى با همه شرک تاریخى است»[16].
*********
زیارت وداع
در زیارت سید الشهدا«ع»،مستحب است پس از تمام شدن آن،زایر بالاى سر قبرسید الشهدا«ع»رفته زیارت وداع بخواند.متن آن و آدابش در کتب دعا و روایات آمدهاست[17] و متون مختلف و متنوعى دارد و از جمله محتویات آن خداحافظى با قبر امام و دعابراى توفیق زیارت مجدد است و اینکه آخرین بار نباشد:«اللهم لا تجعله آخر العهد منا ومنه…»،«اللهم صل على محمد و آل محمد و لا تجعله آخر العهد من زیارتى ابن رسولکو ارزقنى زیارته ابدا ما ابقیتنى…»
*********
زین العابدین«علیه السلام»
پیشواى چهارم شیعه،حضرت سجاد،امام على بن الحسین،زین العابدین«ع»،فرزندسید الشهدا«ع»که در حادثه کربلا حضور داشت و بعلت بیمارى در خیمه بسترى بود وهمراه با اهل بیت،پس از شهادت امام حسین«ع»به اسیرى رفت و با حالتى دشوار وغمبار،که غل و زنجیر به دست و گردن آن حضرت بسته بودند،به کوفه و از آنجا به شامبرده شد.در کاخ یزید هم خطبه بسیار مهمى ایراد کرد که چهره یزید افشا شد و مردم شامنسبت به ماهیتحادثه کربلا آگاه شدند.امام سجاد«ع»در سال 38 هجرى در مدینه به دنیاآمد.در حادثه کربلا حدود 24 سال داشت،پس از شهادت پدر نیز مدت 35 سال امامتکرد.مادرش شهربانو دختر یزدگرد بود.در حادثه کربلا آن حضرت ازدواج کرده و داراىفرزند بود و فرزند خردسالش امام باقر«ع»هم در کربلا بود.[18]نقش عمده آن حضرت در نهضت عاشورا،پیام رسانى خون شهیدان کربلا و حفظدستاوردهاى آن انقلاب خونین و اهداف پدر،از تباه شدن و تحریف گشتن بود.اینرسالت،در قالب ایراد خطبهها توسط آن حضرت و عمهاش زینب«ع»انجام گرفت.
سخنان امام سجاد در بارگاه یزید،چنان او را به خشم آورد که دستور کشتنش را داد، اماحضرت زینب،جان خود را سپر بلا قرار داد و نگذاشت.در دفن اجساد شهداى اهل بیتدر کربلا،به یارى طایفه بنى اسد آمد و پس از خاکسپارى پیکر سید الشهدا«ع»روى قبر آنحضرت نوشت:«هذا قبر الحسین بن على بن ابى طالب،الذى قتلوه عطشانا غریبا»[19].
پس از عاشورا،حضرت سجاد«ع»دوران بسیار سخت و خفقان بارى را با خلفاىاموى سپرى کرد.ولید بن عبد الملک و هشام بن عبد الملک،از خلفاى معاصر او بودند.
داستان زیارت آن حضرت و بوسیدنش حجر الاسود را و شعرهاى بلند فرزدق در ستایشاو(هذا الذى تعرف البطحاء وطاته…)معروف است.«صحیفه سجادیه»مجموعهاى ازدعاهاى آن حضرت است که اینک در دست ما بعنوان گنجینهاى از معارف دینى موجوداست.آن حضرت در سال 95 هجرى با دسیسه ولید بن عبد الملک به شهادت رسید و دربقیع،مدفون شد.براى آشنایى با زندگى،شخصیت و فضایل بیشمارش باید به کتابهاىمستقل و مفصلتر مراجعه کرد.[20]
*********
زینب«علیها السلام»
زینب کبرى سلام الله علیها،پیامبر خون شهداى کربلا و همراه حسین«ع»در نهضتخونین عاشورا.حضرت زینب،دختر امیر المؤمنین و فاطمه زهرا«ع»در سال پنجمهجرى،روز 5 جمادى الاولى در مدینه،پس از امام حسین«ع»به دنیا آمد.از القاباوست:عقیله بنى هاشم، عقیله طالبیین،موثقه،عارفه،عالمه،محدثه،فاضله،کامله،عابدهآل على.زینب را مخفف«زین اب»دانستهاند،یعنى زینت پدر.
امام حسین«ع»هنگام دیدار،به احترامش از جا برمىخاست.زینب کبرى،از جدشرسول خدا و پدرش امیر المؤمنین و مادرش فاطمه زهرا«ع»حدیث روایت کرده است.[21]این بانوى بزرگ، داراى قوت قلب،فصاحت زبان،شجاعت،زهد و ورع،عفاف وشهامت فوق العاده بود.[22]شوهرش، عبد الله بن جعفر(پسر عموى خودش)بود.از اینازدواج،دو پسر حضرت زینب به نامهاى محمد و عون،در کربلا به شهادت رسیدند.
وقتى امام حسین«ع»پس از امتناع از بیعت با یزید،از مدینه به قصد مکه خارج شد،زینب نیز با این دو فرزند،همراه برادر گشت.در طول نهضت عاشورا،نقش فداکاریهاىعظیم زینب، بسیار بود.سرپرست کاروان اسیران اهل بیت و مراقبت کننده از امامزین العابدین«ع»و افشاگر ستمگرىهاى حکام اموى با خطبههاى آتشین بود.زینب،همدختر شهید بود،هم خواهر شهید،هم مادر شهید،هم عمه شهید.پس از عاشورا و در سفراسارت،در کوفه و دمشق، خطابههاى آتشینى ایراد کرد و رمز بقاى حماسه کربلا وبیدارى مردم گشت.پس از بازگشت به مدینه نیز،در مجالس ذکرى که براى شهداى کربلاداشت،به سخنورى و افشاگرى مىپرداخت.وى به«قهرمان صبر»شهرت یافت.
در سال 63 و به نقلى 65 هجرى درگذشت.قبرش در زینبیه(در سوریه کنونى)است.
برخى نیز معتقدند مدفن او در مصر است.در کتاب«خیرات الحسان»آمده است:درمدینه قحطى پیش آمد.زینب همراه شوهرش عبد الله بن جعفر به شام کوچ کردند و قطعهزمینى داشتند.زینب در همانجا در سال 65 هجرى در گذشت و در همان مکان دفن شد.[23]
صبح ازل طلیعه ایام زینب است
پاینده تا به شام ابد نام زینب است
در راه دین لباس شهامت چو دوختند
زیبنده آن لباس بر اندام زینب است
بارزترین بعد زندگى حضرت زینب،همان پاسدارى از فرهنگ عاشورا بود که باخطابههایش، پیام خون حسین«ع»را به جهانیان رساند.در این زمینه،نوشتهها وسرودههاى بسیارى است،از جمله این شعر:
سر نى در نینوا مىماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا مىماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابرى از ریا مىماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا مىماند اگر زینب نبود
زخمه زخمىترین فریاد،در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا مىماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر،استخوان اشگ سرخ
در گلوى چشمها مىماند اگر زینب نبود
ذو الجناح داد خواهى،بىسوار و بىلگام
در بیابانها رها مىماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ،سیل انقلاب
پشت کوه فتنهها مىماند اگر زینب نبود[24]
خود زینب نیز از فصاحت و ادب برخوردار بود.در هنگام دیدن سر بریده برادر،خطاب به او چنین سرود:«یا هلالا لما استتم کمالا…»بعدها هم در سوگ حسین«ع»
اشعارى سرود،با این مطلع:«على الطف السلام و ساکنیه…»:سلام بر کربلا و برآرمیدگانآن دشت،که روح خدا در آن قبهها و بارگاههاست.جانهاى افلاکى و پاکى که در زمینخاکى، مقدس و متعالى شدند،آرامگاه جوانمردانى که خدا را پرستیدند و در آن دشتها وهامونها خفتند.سرانجام،گورهاى خاموششان را قبههایى افراشته در برخواهد گرفت،وبارگاهى خواهد شد،داراى صحنهاى گسترده و باز…
*********
زینبین
دو زینب.اصطلاحا به حضرت زینب و حضرت ام کلثوم،دختران امیر المؤمنین«ع»
گفته مىشود که در کربلا حضور داشتند.این کلمه از باب تغلیب یک اسم بر دیگرى است، آنگونه که به امام حسن و امام حسین هم«حسنین»گفته مىشود.
*********
زینبیه
جایى که به حضرت زینب«ع»منسوب باشد.آنگونه که به جاى منسوب به امامحسین«ع»، «حسینیه»گفته مىشود.مکانهایى که با این عنوان و به یاد حضرت زینب درشهرهاى مختلف مىسازند و براى برپایى محفلهاى عزادارى یا مجالس دینى براى بانوان،و گاهى هم به عنوان دار الایتام مورد استفاده قرار مىگیرد،از آن جهت که آن بانوىقهرمان،پس از عاشورا یتیمان ابا عبد الله الحسین«ع»را در سفر اسارت سرپرستى ونگهدارى مىکرد.مرقد زینب کبرى«ع»نیز که در شام قرار دارد به همین نام«زینبیه»
شهرت دارد که تا دمشق مقدارى فاصله دارد و زیارتگاه عاشقان عترت پیامبر«ص»است.
البته در مورد مدفن حضرت زینب،اقوال دیگرى نیز وجود دارد.
پی نوشتها:
1 کامل الزیارات،ص 174،المزار،شیخ مفید،ص 52.
2- همان(کامل الزیارات).
3- همان،ص 176،بحار الانوار،ج 98،ص 291.
4- وسائل الشیعه،ج 10،ص 346،امالى صدوق،ص 123.در«مزار»شیخ مفید،ص 26 چنین است(از امامباقر«ع»):مروا شیعتنا بزیاره قبر الحسین بن على«ع»فان اتیانه مفترض على کل مؤمن یقر للحسین علیه السلام بالامامهمن الله عز و جل.
5- همان،345،بحار الانوار،ج 98،ص 11.
6- کامل الزیارات،ص 125،وسائل الشیعه،ج 10،ص 356.
7- وسائل الشیعه،ج 10،ص 357،بحار الانوار،ج 98،ص 11،کامل الزیارات،ص 127.
8- کامل الزیارات،ص 124(نقل به تلخیص).
9- امالى صدوق،ص 197.
10- در منابعى همچون:کامل الزیارات،وسائل الشیعه،بحار الانوار،ثواب الاعمال و…احادیثش آمده است.
11- وسائل الشیعه،ج 10،ص 414.
12- بحار الانوار،ج 98،ص 142.
13- مشفقى دهلوى.
14- براى تحقیق پیرامون سند این زیارت و صحت آن،ر.ک:«انصار الحسین»،ص 146 تا 162.در ضمن،در ج 45،بحار الانوار،ص 65 نیز این زیارت آمده است.
15- براى مطالعه در تحلیل محتوایى زیارتنامهها،ر.ک:مقالات زیارت در مجله«پیام انقلاب». سال 1365.از شماره172 تا 181 به قلم نگارنده.
16- مفاتیح الجنان،ص 427 به نقل از مصباح المتهجد،شیخ طوسى.
17- چشمه خورشید(مجموعه مقالات کنگره امام خمینى و فرهنگ عاشورا)،ج 1،ص 97، مقاله«ادبیات عاشورا».
18- بحار الانوار،ج 45،ص 40.
19- اعیان الشیعه،ج 1،ص 635.
20- حیاه الامام زین العابدین،ص 166.
21- از جمله«الامام زین العابدین»،عبد الرزاق المقرم،«حیاه الامام زین العابدین»،باقر شریف القرشى،«سیرهالائمه الاثنى عشر»هاشم معروف الحسنى،«بحار الانوار»ج 46،«زندگانى زینالعابدین»سید جعفر شهیدى و….
22- الحسین فى طریقه الى الشهاده،ص 65.
23- درباره مقامات معنوى زینب و ویژگیهایش،ر.ک:«الخصائص الزینبیه»از سید نور الدینجزایرى.
24- درباره زندگینامه حضرت زینب،از جمله ر.ک:«بطله کربلا»عایشه بنت الشاطى،که با نام«زینب،بانوى قهرمانکربلا»به قلم حبیب الله چایچیان و مهدى آیت الله زاده ترجمه شده است.
منبع: فرهنگ عاشورا