از سخنان بزرگان استفاده می شود که اولین کار لازم برای محصل علوم دینی این است که در صدد تصفیه ی دل و تطهیر روان و تهذیب نفس خود باشد؛ زیرا تا شست و شوی قلب از آلودگی ها و صفات شیطانی و رذائل نفسانی تحقق نیابد، هیچ چیز حتی علم انسان را نجات نمی دهد. علم به سان ابزار جراحی است که اگر در دست متخصصِ متدین باشد جان انسان هایی را نجات می دهد و اگر دست شخصِ بی بند و بار افتد بلای جان مردم خواهد شد.
در روایات، از عالمان غیر مهذب مذمت بسیار شده و خطر آنان فوق العاده بزرگ تلقی شده است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید:
قَصَمَ ظَهری عالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جاهِلٌ مُتَنَسّکٌ، فَالجاهِلُ یَغُشُّ الناسَ بِتَنَسُّکِهِ وَ العالِمُ یُنَفِّرُهُم بِتَهَتُّکِهِ؛(1)
دو گروه کمر مرا شکستند؛ دانشمندان بی شرم و پرده دَر، و نادان مقدس نما، نادان با تظاهر به پارسایی مردم را فریب می دهد، و عالم دریده و بی پروا، با پرده دری خود انسان ها را از دین گریزان می کند.
حضرت امام خمینی قدس سره در این موضوع گفتارهای بس ارزنده ای دارند که قسمت هایی از آن نقل می شود:
اگر خدای نخواسته در مرکز علم، خود را اصلاح نکردید به هر جا که بروید مردم را منحرف ساخته به اسلام و روحانیت بدبین خواهید کرد. اگر شما درس بخوانید ممکن است عالم شوید ولی باید بدانید که میان مهذب و عالم خیلی فاصله است. هرچه این مفاهیم در قلب سیاه و غیر مهذب انباشته گردد حجاب زیادتر می شود، در نفسی که مهذب نشده علم حجاب ظلمانی است، علم نور است ولی در دل سیاه دامنه ظلمت و سیاهی را گسترده تر می سازد.
مواظب باشید مبادا پنجاه سال با کدّ یمین و عرق جبین در حوزه ها جهنم کسب نمایید، به فکر باشید، در زمینه ی تهذیب و تزکیه ی نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظیم کنید. خدا نکند انسان پیش از آن که خود را بسازد جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ پیدا کند، خود را می بازد. تا ریش سفید نشده کاری بکنید.(2)
سخنی از آقا نجفی قوچانی
عالم آگاه، مرحوم آیه الله نجفی قوچانی رحمه الله می نویسد:
… و بالجمله، طلبه باید اولاً در تغسیل باطن خود جدیت نماید، و چنانچه در اول طفولیت است و باطن او هنوز چرکین و نجس نشده، مواظب باشد که نجس نشود. پس در اولین وهله، از روی تقلیت هم که باشد علم و اخلاق را دارا بشود، پس از آن با جدیت مشغول تحصیل حقیقت علم گردد. (3)
بی گهر را علم و فن آموختن *** دادن تیغ است دست راهزن
تیغ دادن در کف زنگی مست *** به که افتد علم ناکس را به دست
علم و مال و منصب و جاه و قران *** فتنه آرد در کف بدگوهران
چون قلم در دست غداری فتاد *** لاجرم منصور بر داری فتاد(4)
شرایط صدرالمتألهین برای پذیرش شاگرد
از تمام ایران برای استفاده از درس صدرالمتألهین به شیراز می رفتند و استاد شاگرد را نمی پذیرفت مگر این که شاگرد چند شرط را بپذیرد و بدان عمل نماید. از جمله: در صدد تحصیل مال نباشد مگر به اندازه ی تحصیل معاش، درصدد تحصیل مقام نباشد و معصیت نکند.
اگر شاگرد این شرط ها را می پذیرفت و بدان عمل می کرد، ملاصدرا موافقت می نمود که او را در جرگه ی شاگردان بنشاند و گرنه به او می گفت که در جای دیگر تحصیل کند.(5)
محمد زکریای رازی، در صفات دانشجویان پزشکی می گوید: « واجب است که دانشجوی پزشکی، طب را برای جمع مال نخواهد، بلکه متذکر باشد که نزدیک ترین مردم به خدا، عالم ترین و عادل ترین و مهربان ترین آنها به مردم است».(6)
عالم دینی تا زمانی که خود را مهذب نکرده نباید متصدی مشاغل اجتماعی- دینی، مانند امامت جمعه و جماعت و منبر و تبلیغ رسمی بشود و به تجربه ثابت شده که زیان این امر بیش از سودش خواهد بود.
سفارشی به طلاب
به طلابی که خواهان سعادت خویشند توصیه می شود کتاب های زیر را -نه یک بار بلکه چندین بار- بخوانند:
1. منیه المرید، تألیف شهید ثانی رحمه الله. میرزای شیرازی رحمه الله درباره ی این کتاب گفته است:
چقدر شایسته است که اهل علم، مواظبت نمایند به مطالعه ی این کتاب شریف، و مُتَأدِّب شوند به آداب مزبوره ی در آن. (7)
2.معراج السعاده؛ یکی از نویسندگان معاصر درباره ی این کتاب می نویسد: … این کتاب، اهمیت بسیار دارد و باید کتاب بالینی طلبه باشد؛ یعنی، کتابی که هر شب مقداری بخواند و خود را- اگرچه با تمرین بسیار و زحمت- با آن منطبق کند، چون بعضی کتاب ها مطالعه ای نیست؛ یعنی، این طور نیست که انسان بخواند و کنار بگذارد مانند داستان که می خوانند و کنار می گذارند؛ مثلا، اگر شما کتابی درباره ی دستورات ورزشی بگیرید و بخوانید و کنار بگذارید چه سودی دارد؟ … کتب اخلاق هم همین طور است؛ باید انسان فصل هایش را، صفحاتش را یکی یکی بخواند و عمل کند و خود را از نو بسازد و چون در یک مرحله موفق شد، به مرحله ی دیگر برود. (8)
3. تذکره المتقین؛ این کتاب، مجموعه ی نامه ها و نوشته هایی است از سه تن از اساتید بزرگ علم اخلاق: مرحوم مولی حسینقلی همدانی، سیداحمد کربلایی و شیخ محمد بهاری همدانی در زمینه ی مسائل اخلاقی و طریق سلوک الی الله. (9)
پی نوشت ها :
1. منیه المرید، ص 181 و بحار الانوار، ج2، ص 111.
2. جهاد اکبر ( چاپ شده همراه ولایت فقیه با نام نامه ای از امام موسوی کاشف الغطا) به ترتیب، ص 204، 205، 212، 216، با تلخیص.
3. سیاحت شرق، ص 214.
4. مثنوی، ص 696-697 ( تصحیح نیکلسون، چاپ امیرکبیر).
5. ملاصدرا فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی، ص 186.
6. رسائل فلسفیه، ( محمدبن زکریای رازی، تحقیق کراوس، قاهره، 1939) ص 108؛ به نقل نور علم، ش 7، ص 127؛ مقاله ی « نقش علم و صنعت در جامعه ی اسلامی».
7. منیه المرید، ص 6، 55، مقدمه.
8. هویت صنفی روحانی، ص 97-98.
9. نُقَباء البشر، ج1، ص 88.
منبع مقاله :
مختاری، رضا، (1386)، گزیده سیمای فرزانگان، قم: بوستان کتاب، چاپ ششم