مشعلی تابناک و فروزنده ، در یازدهم ذیقعده 336 هـ . ق در عکبرای بغداد پای هستی بر جهان گذارد و «محمد» نام وی گردید . از آنجا که پدر او شخصی پارسا و مذهبی بود و به تعلیم اشتغال داشت ، «ابن المعلم» لقب وی شده و پس از چندی «عکبری» و «بغدادی» دو لقب دیگر او گردید.
محمد دوران کودکی خود را با «بزرگی» می گذراند. فراست و تیزهوشی او خبر از گذشته ای پاک ، از خاندان خویش و آینده ای روشن در بغداد و جهان اسلام می داد . عشق و شور فراوان به تحصیل موجب شد که همراه پدر به بغداد رفته و فراگیری علم و دانش را آغاز کند . او از نشاط وافر و فرح بخش بسیاری در مطالعه برخوردار بود . عطر اخلاص در وجود محمد کار را بدانجا رسانید که در پنج سالگی برای او از ابن الیاس اجازه روایت گرفته اند و در حالی که هفت سال و چند ماه داشت از ابن سماک نقل روایت کرده است . وی فرزانه ای تلاشگر گردید به طوری که پیش از دوازده سالگی از برخی محدثان روایت اخذ کرده و از استاد خویش ، شیخ صدوق قبل از بیست سالگی حدیث شنیده است .
تحصیلات و استادان
«ابن معلم » سرو وجود خود را از چشمه ی دانش بغداد طراوت و شادابی بخشید و از محضر بیش از هفتاد نفر از بزرگان ، بهره ی علمی برد. از محضر مظفربن محمد، ابویاسر و ابن جنید اسکافی، «کلام و عقاید» آموخت و از درس حسین بن علی بصری و علی بن عیسی زمانی بهره جست . «فقه» را نزد جعفربن محمد بن قولویه فرا گرفت و از محضر ادیب و مو رخ چیره دست محمد بن عمران مرزبانی «علم روایت » آموخت . ابن حمزه طبری ، ابن داود قمی ، صفوان و شیخ صدوق دیگر اساتید «محمد» بودند که شهد شیرین دانش را در کام جان او ریختند .
در میان استادان وی عالمانی از شهرهای مختلف مانند قم ، کوفه ، بصره، ساری، طبرستان ، حلب، قزوین، بلخ ، مراغه و همدان دیده می شوند.
جهان اسلام در عصر «مفید»
از رحلت رسول الله (ص) حدود 300 سال می گذشت. در این مدت امامان و شیعیان تحت فشار بنی امیه و در خفقان خشن بنی عباس به سر می بردند . شکنجه های روحی و جسمی و اذیت و آزار خلفا و حکمرانان همچنان ادامه داشت تا اینکه در اواسط قرن چهارم هجری محدودیت شیعیان به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش یافت .
خلفای فاطمی که شیعه ی اسماعیلی بودند در مصر دولت نیرومندی تشکیل دادند که با تشکیل این دولت ابهت و جلال دربار بغداد کاسته شد و از طرفی سیف الدوله حمدانی و امرای آن خاندان در شام حکومت می کردند که آنها نیز افتخار شیعی بودن را داشتند .
در کنار این دو ، غوریان ، صفاریان و طاهریان و از همه مهمتر دولت ، آل بویه که از شیعیان مخلص و فرزانه ی اهل بیت (ع) بودند ، در قسمتهایی از ایران و عراق قدرت یافتند.
دو سال پیش از ولادت شیخ مفید ، احمد معزالدوله با ورود خود به بغداد و تاسیس شاخه ای از حکومت آل بویه در این شهر، صفحه ی نوینی در تاریخ بغداد گشود . با این حرکت، فرصتی فراهم شد و شیعیان در پناه آل بویه از آزادی موجود بهره برده و عقاید خویش را نشر دادند.
سال 352 هـ .ق اولین عزاداری علنی شیعیان در عاشورا بر پا شد و در پی آن جشن عید غدیر ، روحی تازه در کالبد شیفتگان شیعی دمید. عزالدوله در 356 هجری به حکومت رسید و در 367 هـ .ق با ریاست عضد الدوله ، بغداد رونقی تازه یافت و شور ونشاط علمی قابل توجهی به دست آورد . شیخ مفید در این عصر می زیست و باتوجه به اوضاع ، از مقام و منزلتی بسیار برخوردار بود. به طوری که عضدالدوله به هنگام بیماری شیخ به دیدار او رفت و از وی عیادت کرد . شفاعت مفید در حق دیگران پذیرفته می شد و رهنمودهایش مورد قبول قرار می گرفت و این در حالی بود که بیش از 36 بهار از عمر پر برکت شیخ مفید نگذشته بود .
در این ایام مرجع قدرتمند و رهبر اندیشمند مسلمانان و شیعیان فرهیخته ، شیخ فرزانه ، شیخ مفید بود.
بر کرسی زعامت شیعه
با وفات عضد الدوله، طوفان حوادث بر پا شد و گرد و غبار دشمنی علیه شیعه بار دیگر پدید آمد . سال 372 هجری برخی دیگر از خاندان بویه به حکومت رسیدند و با روی کار آمدن قادر – خلیفه عباسی، در سال 381 هجری – خلافت عباسی تجدید حیات یافت و از نفوذ آل بویه کاسته شد . آشوبهای مذهبی ، فتنه انگیری عیاران، سخن سرایی قصه خوانان ، خطابه های واعظان بی سواد و آشوب طلبی سیاست پیشگان ، آتش فتنه را شعله ور تر می کرد و آن دوران را به عصری پر التهاب و روزگاری پر از پیکارهای عقیدتی جلوه گر می ساخت . اما تدبیر عالمانه و دقیق شیخ «مفید» که ریاست جهان شیعه را به عهده داشت – راه را بر کج روان بسته بود و وعده های دورغین «مدینه فاضله» توسط افراد منحرف را رسوا و برملا می ساخت .
بیرق مبارزه در سده ی چهارم به دست این دانشمند بصیر بود. وی با استفاده از چشمه ی پاک و زلال وحی ، دانش و معرفت اصیل را به ارمغان آورد، و تا بدانجا پیش رفت که هر گروهی از منحرفین که در مناظره با شیخ مفید شرکت کردند ساعتی بعد خاموشی خجالت برگزیدند و با سکوت عجز آلود خود، نشان افتخار و سربلندی را به دست شیخ سپردند. رساله های استوار، متین و دقیق وی و بیان اعتقادات شیعه با اسلوبی صحیح و کم نظیر، توفیقی افزون بود که رهبری شیعیان را برای شیخ مفید پربارتر می نمود .
در آینه نگاه اندیشمندان
شیخ طوسی ، سید شرف الدین عاملی ، علامه بحر العلوم ، قاضی نورالله شوشتری ، ابن شهرآشوب مازندارانی ، شیخ آقا بزرگ تهرانی ، حاج میرزا حسین نوری و بسیاری دیگر از سبز سیرتان اندیشمند و دانایان شیعه شیخ را مردی فقیه ، مولفی زبر دست و صاحب دویست کتاب صاحب فکری بلند و عالی دارای ذهن دقیق و قابل توجه دانسته اند. او را در دوری از خطا و گناه ، برخورداری از فقاهت و عدالت و بهره مندی از تیزهوشی و فضایل بسیار، کم نظیر شمرده اند. در بین دانشمندان اهل تسنن نیز شخیصتهایی چون ابن ندیم ، ابن جوزی ، ابن حجر عسقلانی و دیگران زبان به تمجید این فرزانه سپید سیرت گشوده اند او را پاسدار علم ، فروتن، دارای جایگاهی والا و صاحب نظر در فقه و کلام و روایت دانسته اند و از سویی دیگر ریاست امامیه را به او نسبت داده و بر مقام بس رفیع شیخ سر تعظیم فرود آورده اند.
معنویت «شیخ» و اخلاق «مفید»
اشتغالات اجتماعی و دل مشغولیهای تحصیلی و علمی ، شیخ را از فتوحات معنوی غافل نساخته بود. هر روز که می گذشت شکوفایی اخلاقی و عطر ملکوتی بر شاخسار وجود این فقیه فرهیخته بیشتر و افزون تر می گردید .
صدقات بسیار، خشوع وخضوع فراوان ، روزه ها و نمازهای بی شمار و ساده پوشی شیخ ، اثری ژرف در دیگان دوست و دشمن گذارده بود. همرنگی او با اقشار کم درآمد و فقیر جامعه و دوری گزیدن از دنیای فانی ، موجب آرامش نفس و اطمینان خاطر آن فرزانه ی والا گوهر شده بود. به طوری که رسیدن به تکامل و تهذیب نفس برای او آسان شده و ارجمندی شخصیت شیخ را پدید آورد. سخنان و دستورالعمل های شیخ نه تنها «نسخه ای کارآمد» بلکه « دارویی شفابخش » حساب می شد و نورانیتی ویژه با خود داشت . از تاثیر کلام شیخ و تربیت اخلاقی وی همین بس که « ابوالقاسم علی» فرزند شیخ، راه روشن و نورانی پدر را ادامه داده و صاحب شخصیت قابل توجهی در جامعه شیعی به حساب آمده است .
عرصه تدریس و تالیف
جاذبه فوق العاده و پشتکار فراوان شیخ مفید موجب جذب بسیاری به حوزه درس وی گردید و باعث تالیف آثاری گرانبها و ارزشمند شد .
این عالم فهیم و بلند همت با احاطه و تسلطی اندیشمندانه پای به میدان نبرد علمی، فرهنگی گذارد و با استفاده از مبانی علم کلام و اصول فقه، راهی هموار و روشن در بحث و استدلال بر روی شیعیان گشود.
از یک سو گروه بی شماری از دانشمندان مذاهب مختلف را تربیت نمود و مشعلهای فروزانی چون سید مرتضی، سید رضی، شیخ طوسی، نجاشی و دهها نفر دیگر را تحویل حوزه های علمی و دینی داد و از سوی دیگر قلم به دست گرفت و با این سلاح برق آسا و ژرف تحولی بهنگام ایجاد کرد .
اصول فقه را با سبکی شیوا و دلپذیر فراهم آورد . علم کلام را از غنای بیشتری برخوردار کرد و در اصول دین و عقاید ، موضوعات خاصی چون اثبات امامت امیرالمومنین علی (ع) را از قرآن به طور بسیار نفیس تدوین نمود.
قلم روان و دلپذیر این شیخ اندیشمند بود که غیبت امام زمان ( عج ) را زیبا توضیح داد و تاریخ زندگانی ائمه معصومین (ع) را در کتابهای گونانی – چون ارشاد و جُمُل – به رشته تحریر در آورد .
تاثیر بخشی و انسان سازی آثار مفید، محصول معجونهای معنوی چون اخلاص در نوشتار ، اطلاع از ادیان و مذاهب مختلف ، محوریت عقاید، توجه و تاثیر رهبری و فلسفه سیاسی در اسلام است . جامعیت این فرزانه سخت کوش به همراه عقل گرایی و استدلالات منطقی و شناخت مقتضیات زمان، جامه ی جاودانگی بر آثار وی پوشانید.
غروب نابهنگام …
نخستین روزهای رمضان 413 هجری قمری آغاز شده بود که غبار غم سراسر دلهای پاک را فرا گرفت. شهر بغداد جامه ی سیاه به تن کرد و رودهای مصیبت و اندوه ، از گوشه و کنار سیل ماتم و عزا به سوی میدان شهر روانه ساخت. هشتاد هزار نفر سوگوار، اشک یتیمی ریخته و عاشورایی دیگر در ماه صیام پدید آمد. پیکر شیخ مفید بر دستان انبوه خلایق تشییع شد و همگان به امامت سید مرتضی بر او نماز گزاردند . ساعاتی بعد، بدن آن فرزانه آسمانی در کاظمین دفن شد.
… و امروز پس از قرنهای متمادی «مفید» هنوز «مفید» است . در معرکه آراء کلام وی ، خورشید مناظرات و آفتاب گفتگوهاست و فردا و فرداها از آن او و راهیان او خواهد بود.
منبع: ماهنامه شاهد نوجوان شماره 367