مرد بی‌نیاز

مرد بی‌نیاز

شخصی به یکی از خلفای دوران خود مراجعه و درخواست کرد، تا در بارگاه او به کاری گمارده شود.

خلیفه از او پرسید: قرآن می‌دانی؟

او گفت: نمی‌دانم و نیاموخته‌ام.

خلیفه گفت: از به کار گماردن کسی که قرآن خواندن نیاموخته است، معذوریم.

مرد بازگشت و به امید دست یافتن به مقام مورد علاقه‌ی خود، به آموختن قرآن پرداخت.

مدتی گذشت، تا این که از برکت خواندن و فهم قرآن به مقامی رسید که دیگر در دل نه آرزوی مقام و منصب داشت و نه تقاضای ملاقات و دیدار با خلیفه.

پس از چندی،خلیفه او را دید و پرسید:

«چه شد که دیگر سراغی از ما نمی‌گیری؟»

آن آزادمرد پاسخ داد:

«چون قرآن یاد گرفتم، چنان توانگر شدم که از خلق و از عمل بی‌نیاز گشتم».

خلیفه پرسید:

«کدام آیه تو را این گونه بی‌نیاز کرد؟»

مرد پاسخ داد:

«مَن یَتّقِ اللّه یَجعَل لَهُ مَخرَجاً وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِب ؛ هر کس از خدا پروا بدارد و حدود الهی را رعایت نماید، خدا برای بیرون شدن او از تنگناها، راهی پدید می‌آورد و از جایی که تصور نمی‌کند، به او روزی می‌رساند و نیازهای زندگی‌اش را برطرف می‌سازد».   (سوره‌ طلاق، آیات 2 و 3)

منبع:

جعفری، عالیه، نشریه بشارت، مهر و آبان 1386، شماره 61

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید