نویسنده: شیخ حر عاملی
هرگاه سه نفر با هم باشند کراهت دارد دو نفر از آن ها در گوشی صحبت کنند
1-امام صادق فرمود:هرگاه سه نفر با هم باشند نباید دو نفر از آنان با یکدیگر در گوشی صحبت کنند زیرا این کار نفر سوم را اندوهگین و آزرده خاطر می کند.(1)
2-امام کاظم فرمود:هرگاه سه نفر در خانه ای باشند نباید دو نفر از آنان با هم در گوشی صحبت کنند زیرا این کار دوستشان را غمگین می سازد.(2)
قطع کردن سخن مسلمان
1-امام جعفرصادق از پیامبر نقل فرموده است:کسی که سخن برادر مسلمانش را قطع کند مانند آن است که صورت او را بخراشد.(3)
کسانی که رفت و آمد به خانه آن ها شایسته است
1-امیرالمؤمنین فرمود:حکیمان روزگاران گذشته گفته اند:لازم است انسان از روی ده انگیزه رفت و آمد داشته باشد:اول، خانه خدا برای انجام عبادت و ادای حقّ و واجبات.دوم، خانه فرمانروایانی که اطاعت آن ها در پیوند با اطاعت خداست و رعایت حقشان واجب و منفعتشان فراوان و ضررشان سهمگین است.سوم، خانه دانشمندانی که علمشان نفع دینی و دنیوی دارد.چهارم، خانه اهل جود و بخشش که اموالشان را برای شکرگزاری خدا و اجر آخرت انفاق می کنند.پنجم، افرادی که از خرد بهره زیادی ندارند و در حوادث و پیش آمدها به آن ها نیاز هست و برای رفع گرفتاری ها از آن ها کمک گرفته می شود.ششم، خانه اشراف و بزرگانی که دارای بخشش و مردانگی هستند و حاجت را برآورده می سازند.هفتم، کسانی که فکر و اندیشه شان و نیز مشورت با آن ها باعث رشد فکری انسان است.هشتم، برادران ایمانی که پیوند و رعایت حقوقشان واجب است.نهم، دشمنانی که شرّ و دشمنی آن ها با مدارا و نرمی و مهربانی نسبت به آن ها برطرف می شود.دهم، کسانی که دیدار و گفتگوی با آن ها بر ادب و فرهنگ انسان می افزاید.(4)
مدارا کردن با هم سفر
1-امام جعفرصادق از رسول خدا نقل فرموده است:از جمله حقوق مسافر بر همراهانش این است که اگر بیمار شود سه روز برای او توقف کنند.(5)
2-امام صادق از رسول خدا نقل فرموده است:از میان دو هم نشین آن که نسبت به دوستش بیش تر مدارا می کند اجرش بیش تر و نزد خدا گرامی تر است.(6)
3-امام جعفرصادق از رسول خدا نقل فرموده است:هرگاه در سفر یکی از همراهان شما بیمار شود سه روز به خاطر او توقف کنید.(7)
4-امام صادق فرمود:رساندن سخن به گوش شخص ناشنوا در حدّی که باعث ملال و خستگی نگردد صدقه پسندیده ای است.(8)
بدرقه هم سفر هنگام جدا شدن اگرچه کافر ذمی باشد
1-امام صادق از پدرانش نقل کرده است که امیرالمؤمنین با مردی ذمّی هم سفر شد.ذمّی به آن حضرت گفت:قصد کجا داری؟ حضرت فرمود:می خواهم به کوفه بروم.چون ذمّی جدا شد و به راه خود رفت، امیرالمؤمنین نیز با او همراه شد.ذمّی پرسید چرا مسیر خود را به جانب من تغییر دادید؟ حضرت فرمود:این نشانه کمال حسن رفاقت است که انسان هنگام جدا شدن چند قدمی همراهش را بدرقه کند، این دستور پیامبر ماست.در دنباله همین مطلب آمده است که آن ذمّی به همین جهت اسلام آورد.(9)
لطف و محبت به یکدیگر و به دیدار هم رفتن
1-شعیب عقرقوفّی گوید:از امام صادق شنیدم که به یارانش می فرمود:از خدا پروا کنید.برادرانی خوش رفتار باشید.در راه خدا با یکدیگر دوستی ورزید، و رابطه داشته باشید.به ملاقات یکدیگر بروید و درباره امر(ولایت)با هم مذاکره کنید و آن را زنده دارید.(10)
2-امام صادق فرمود:شایسته است مسلمانان در پیوستن به همدیگر، مهرورزیدن به هم، مواسات با نیازمندان و رأفت نسبت به یکدیگر بکوشند، تا چنان باشند که خدای عزوجل فرموده«رحماء بینهم».مؤمنان با یکدیگر مهرورزند و نسبت به امری که مربوط به آن هاست و از بین رفته اندوهگین می شوند، همان گونه که گروه انصار در زمان رسول الله بودند.(11)
3-امام صادق فرمود:با یکدیگر خوش رفتاری و محبت داشته، برادرانی نیکوکار باشید آن چنان که خدای عزوجل به شما امر فرموده است.(12)
آداب استقبال و بدرقه مسافر
1-امام حسن عسکری فرمود:چون جعفر بن ابی طالب از حبشه برگشت پیغمبر به سویش شتافت و به اندازه دوازده قدم از او استقبال فرمود، او را در آغوش گرفت و پیشانی اش را بوسید و با دیدن او اشک شادی ریخت.(13)
2-پیغمبر فرمود:از جمله حقوق مهمان بر صاحبخانه این است که وی را تا در منزل همراهی و بدرقه کند.(14)
3-اسحاق بن عمار گوید:به امام صادق عرض کردم کسی برای تعظیم دیگری از جایش برمی خیزد، فرمود:مکروه است مگر برای مردی که به خاطر دینش برپا خیزد.(15)
4-طبرسی در مکارم الاخلاق ذکر نموده که مردی در مسجد بر پیغمبر وارد شد و او تنها نشسته بود.حضرت کنار رفت(برایش جا باز کرد)و فرمود:از جمله حقّ مسلمان بر مسلمان این است که چون قصد نشستن کند کنار رود(او را جای دهد).(16)
5-در روایت هست که پیغمبر فرمود:هرکه دوست داشته باشد که مردم به احترامش به پا خیزند جایگاهش پر از آتش می شود.(17)
6-حضرت [صادق]فرموده:مانند عجم ها برای یکدیگر برپا نخیزید، ولی برای احترام از جا تکان خوردن عیب ندارد(جا دادن به او)(18).
کرنش در برابر بزرگان
1-صفوان بن یحیی گوید که ابوقرّه رفیق جاثلیق از من تقاضا کرد که او را پیش حضرت رضا ببرم.از امام اجازه خواستم.فرمود:او را پیش من بیاور.وقتی ابوقرّه بر آن حضرت وارد شد فرشش را بوسید و گفت:وظیفه دینی ما این است که نسبت به بزرگان زمانمان این گونه تعظیم نماییم.(19)
2-سیدرضی در نهج البلاغه گوید:در مسیر حضرت علی به شام کدخدایان و بزرگان انبار(اسم محلی است)با آن حضرت دیدار کردند و به احترامش پیاده شدند(و در پیش رکابش)دویدند.فرمود:این چه کاری بود که شما کردید؟ گفتند این از آداب ماست،بدین وسیله فرماندهانمان را تعظیم می کنیم.فرمود:سوگند به خدا حکمرانان شما از این کار سودی نمی برند و شما هم با این کار به زحمت می افتید و در آخرت هم باعث مشقت شماست.چه زیان آور است رنجی که کیفر به دنبالش باشد و چه سودمند است رها کردن کاری آن گاه که ایمنی از آتش را به دنبال داشته باشد.(20)
تحریم گماشتن دربان برای منع ورود شیعه
1-ابوحمزه گوید:به امام باقر عرض کردم فدایت شوم:چه می فرمایی در مورد مسلمانی که برای دیدن یا حاجتی نزد مسلمانی برود و اجازه ورود بخواهد، او اجازه ندهد و از خانه هم بیرون نیاید؟ فرمود:ای اباحمزه، هر مسلمانی که برای دیدار یا درخواست حاجتی نزد مسلمانی برود که در خانه است و اجازه ورود بخواهد و او بیرون نیاید، پیوسته به لعنت خدا گرفتار باشد تا همدیگر را ملاقات نمایند.عرض کردم:فدایت شوم، در لعنت خداست تا یکدیگر را دیدار کنند؟ فرمود:آری ای اباحمزه.(21)
2-اسحاق بن عمار گوید:خدمت امام صادق رسیدم.حضرت با ترش رویی به من نگاه کرد.عرض کردم(یابن رسول الله)چه چیز حالت شما را نسبت به من دگرگون نموده است؟ فرمود:آنچه که رفتار تو را نسبت به برادرانت دگرگون ساخته.ای اسحاق به من خبر رسیده که در خانه ات دربان گذاشته ای تا فقرای شیعه را راه ندهند.عرض کردم:فدایت شوم من از شهرت ترسیدم.فرمود:آیا از بلا نترسیدی؟ آیا نمی دانی چون دو مؤمن به هم برسند و مصافحه نمایند خدای عزّوجل بر آن ها رحمت فرو می فرستد.نود و نه درصد رحمت برای کسی است که محبتش به رفیقش بیش تر باشد و اگر محبتشان یکسان باشد رحمت خدا پرده ای برایشان فرو کشد، و چون به مذاکره نشینند، برخی از فرشتگان محافظ آن ها به بعضی دیگر می گویند:از این ها دور شویم شاید رازی داشته باشند که خدا بر آن ها پرده کشیده است.عرض کردم:مگر خدای عزوجل نمی فرماید:«به گفتاری لب نگشاید جز آن که نزد او فرشته ای مراقب و آماده باشد.»(22)
فرمود:ای اسحاق اگر محافظان نشنوند، خداوند عالم رازها را می شنود و می بیند.(23)
3-مفضل بن عمر گوید:امام صادق فرمود:هر مؤمنی که میان او و مؤمن دیگر حجابی باشد، خداوند میان او و بهشت هفتاد هزار دیوار بلند می کشد که فاصله میان دو دیوار هزار سال راه باشد.(24)
4-محمد بن سنان گوید:در خدمت امام رضا بودم.حدیثی طولانی ذکر فرمود که مضمونش این بود:سه نفر از بنی اسرائیل مؤمنی را از وارد شدن بر خود منع کردند و به او اجازه ملاقات ندادند، ولی بعداً با او همراه شدند «چهار نفری به باغی می رفتند»پس آتشی از آسمان فرود آمد آن سه نفر را سوزاند و مؤمن زنده ماند.(25)
5-امام رضا فرمود:مؤمن به منزله برادر مؤمن است که از یک پدر و مادر باشند.هرکه برادرش را متهم کند ملعون است و هرکه به او نیرنگ زند ملعون است.هرکه خیرخواه برادرش نباشد ملعون است و هرکه بین خود و برادرش مانعی ایجاد نماید و غیبت او کند ملعون است ملعون، ملعون.(26)
استفاده رساندن برادران به همدیگر در راه خدا
1-محمد بن زید گوید:از امام رضا شنیدم که می فرمود:هرکه در راه خدا به برادرش نفعی برساند در بهشت خانه ای به دست می آورد.(27)
2-امام صادق به نقل از اجدادش فرمود که پیغمبر فرمود:مسلمان از هیچ چیزی بعد از اسلام همانند بهره رساندن به برادر دینی در راه خدا بهره مند نمی شود.آن گاه امام به فضل بن عبدالملک فرمود:ای فضل فقرای شیعیان ما را تحقیر نکنید، زیرا فقیر در روز قیامت همانند ربیعه و مضر شفاعت می کند، سپس فرمود:ای فضل این که مؤمن را مؤمن گفته اند برای این است که او به خدا ایمان آورده و امان خدا را دریافت داشته.آن گاه فرمود:آیا نشنیده ای که خداوند درباره دشمنانتان می فرماید:چون در روز قیامت شفاعت کردن یکی از شماها را برای دوستش ببینند، می گویند:«برای ما شفاعت کننده و دوستی نزدیک و صمیمی نیست(28)»(29).
پینوشتها:
1.اصول کافی، ج4، ص 490، ح1(باب المناجات).
2.همان، ج4، ص 490، ح3.
3.همان.
4.خصال صدوق، ج2، ص 48.
5.اصول کافی، ج4، ص 502، ح4(باب حسن الصحابه).
6.همان.
7.قرب الاسناد، ص 64.
8.ثواب الاعمال، ص 139، (باب ثواب الصدقه).
9.اصول کافی، ج4، ص 502، ح5(باب حسن الصحابه).
10.اصول کافی، ج3، ص 269، ح1(باب التراحم).
11.همان، ج3، ص269، ح4.
12.همان، ج3، ص269، ح2.
13.عیون اخبارالرضا، ص 140.
14.همان، ص 227.
15.محاسن برقی، ص 233.
16.مکارم الاخلاق، ص 15.
17.همان.
18.همان.
19.عیون اخبارالرضا، ص 344.
20.نهج البلاغه، حکمت 36.
21.اصول کافی، ج4، ص 66، ح4.
22.«ما یلفظ من قول الا لدیه رقیبٌ عتیدٌ»، ق/ 18.
23.اصول کافی، ج3، ص 279، ح14.
24.همان، ج3، ص475.
25.اصول کافی، ج4، ص 70، ح2.
26.عده الداعی، ص 131.
27.همان، ص 83.
28.«فما لنا من شافعین*و لا صدیق حمیمٍ»، شعراء/ 100، 101.
29.مجالس پسر شیخ طوسی، ص 29.
منبع: حر عاملی، محمد بن حسن، (1104) / محمد علی فارابی، یعسوب عباسی علی کمر، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی، چاپ دوازدهم، (1389).