عنایت خداوند به شاکرین

عنایت خداوند به شاکرین

نویسنده: آیت الله محمدتقی مصباح یزدی

چگونه توفیق ستایش و سپاسگزاری به بندگان شاکر عنایت می شود؟
بدون شک، ستایش و سپاسگزاری، خود نعمت عظیمی است که نصیب هر کس نمی شود. همه غرق در نعمتیم، اما توجه به آن و بیان و انتشارش کاری نیست که همه ی ما موفق به انجامش شویم. به عبارت دیگر، این طور نیست که نعمت سپاسگزاری نصیب همه بشود. اگر بنده ای موفق به شکر شد، این خود نشانه ی عنایت دیگری از سوی خداوند به بنده است و اساساً چه کسی حمد و سپاسگزاری از نعمت را به ما داده است؟ البته دست ما از این مقاوم و مرتبه بس والا و ارجمند کوتاه است؛ مگر اینکه خود بخواهیم و سعی و تلاش وافری داشته باشیم. بدان امید که خداوند متعال توفیق این توجه ها را به ما عنایت فرماید. نفس فهم و درک این امور و سپس توان عمل به آن، همه، نعمتی است که خداوند متعال به ما عنایت می فرماید.
لزوم حمد و سپاس الهی که خود حکمی عقلی است، چندان مهم است که خداوند متعال به صورت های گوناگون آن را به ما یادآور شده است:
اولاً، آن را اولین و شریف ترین سوره قرآن قرار داده است؛ (1)
ثانیاً، برای نشان دادن عظمت مقام این سوره مبارکه، آن را عِدل تمام قرآن قرار داده، به پیامبر خود فرمود: وَ لَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثَانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ‌؛(2) «ای پیامبر، ما به تو هفت آیه [سوره ی حمد] و قرآن عظیم را داده ایم».(3) افزون بر این، اولین آیات قرآن نیز با کلمه «الحمد» شروع می شود؛
ثالثاً، چند سوره ی دیگر از سوره های قرآن نیز با عبارت «الْحَمْدُلله» شروع شده اند؛ (4)
رابعاً، توصیه و دستور به حمد و سپاس الهی با عبارات مختلف، نظیر سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ(5) در جای جای قرآن تکرار شده است.
بنابراین، خداوند متعال، ابتدا توفیق فهمِ ستایش و سپاس، و سپس توفیق عمل و به جای آوردن آن را به ما عطا فرموده است.

توان عقل در شناخت خدا
خوب است اینجا و به مناسبت، این بحث را مطرح کنیم که آیا با کمک دلایل عقلی، براهین و مسائل فلسفی و کلامی می توان خدا را به گونه ای شناخت که از تعالیم دین مستغنی شد یا خیر؟ البته این بحث مهم، تنها به دین خاصی چون اسلام یا مذهب خاصی چون شیعه یا سنّی اختصاص ندارد؛ بلکه این مباحث دغدغه فکری و ذهنی همه دانشمندان و علما، از جمله دانشمندان و متکلمین مسیحی و یهودی نیز هست. آنها هم این مباحث را دنبال می کنند و می خواهند نتایج روشنی به دست آورند.(6)
در یک مناظره ی علمی که بین ما و دو تن از متکلمان مسیحی و یهودی برقرار شده بود، موضوع بحث همین مسئله بود. کشیش مسیحی اعتقاد داشت که شناخت خداوند تنها به وسیله ی عقل و فقط با برهان و روش های فلسفی ممکن است؛ ولی به نظر خاخام یهودی، روش های فلسفی و براهین عقلی توان اثبات خدا را ندارند و نمی توانند ما را با او آشنا کنند؛ بلکه اثبات وجود خدا و شناخت او، تنها در خود دین و از راه وحی، یعنی تورات و تبعیت از انبیای الهی ممکن است.
ما به عنوان یک مسلمان و بنا به درخواست آنها چنین پاسخ دادیم که: اثبات وجود خدا به عنوان آفریننده ی جهان و انسان، تنها با عقل و برهان عقلی ممکن است و اگر منکر توان برهان عقلی در این موضوعات باشیم، اساساً حجیت و اعتبار دین، به معنای نزول محتوای دین از طرف خداوند به پیامبر، قابل اثبات نخواهد بود؛ زیرا با انکار برهان عقلی، هنوز خدایی اثبات نشده است؛ پس چگونه می توان مدعی اعتقاد به دین بود؟ در نتیجه هیچ امر دینی نیز قابل اثبات و هیچ مطلب دینی قابل استدلال نخواهد بود. ولی پس از اثبات وجود خدا و صفات او که هدایت انسان و تشریع دین را ایجاب می کند، می توان جزئیات صفات و افعال الهی و کیفیت ارتباط و تقرب به او را از راه دین شناخت.
بنابراین، از نظر ما، هر دو طریق، یعنی طریق عقل و برهان عقلی و طریق وحی و دین، لازم است و هیچ کدام جای دیگری را نمی گیرد. برخلاف دیدگاه های دیگر که گاه یکی از این دو طریق را نادیده می گیرند یا آن را فدای طریق دیگر می کنند. البته فلسفه و برهان عقلی اثبات می کند که انسان خالقی دارد. همچنین عقل تشخیص می دهد که باید در برابر نعمت وجود و دیگر نعمت ها، شاکر ولی نعمت خود، یعنی خالق متعال باشد؛ ولی بعد از اثبات وجود خدا و اصل دین، نمی تواند نوع ارتباط انسان به خداوند را تعیین کند. چگونگی ارتباط با خداوند، در اموری مانند نماز، رکوع و سجود، و انواع مختلف عبادات است که عقل انسان قدرت درک و تشخیص آنها را ندارد. تمام این امور و مسائل دین و شرعی، به برکت خود دین و انبیای الهی به بشر میسر می شود.
البته هر که از معارف دین و اولیای الهی بیشتر بهره مند باشد، از این مواهب بهره ی بیشتر و بهتری خواهد برد. ما مسلمانان، به ویژه شیعیان، فراگیری این گونه معارف را، که بیان کننده ی چگونگی ارتباط با خداوند متعال است، مدیون رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام هستیم. این معارف، فوق توان عقل بشر است. به همین دلیل، خدای را در برابر تمام نعمت هایش به ویژه نعمت آشنایی با رسولش و اهل بیت علیهم السلام و معارف ایشان، هزاران بار شاکریم.(7)
چگونه ستایش کردن و سپاسگزاری و اعمال و مناسک مربوط به آن نیز از مواردی است که خداوند به وسیله ی انبیای خود و در قالب دین و شریعت به انسان عنایت کرده است و او را بدان سوی هدایت می کند. به همین دلیل امام سجاد علیه السلام دعای آغاز ماه مبارک رمضان را با این عبارت شروع می کنند: الْحَمدُلله الذَّی هَدَانَا لِحَمْدِهِ؛ «ستایش مخصوص خداوند یکتایی است که ما را به ستایش کردن خودش هدایت کرد».

پی‌نوشت‌ها:

1. فاتحه الکتاب.
2. حجر(15)، 87.
3. مقصود از «سَبْعاً مِنَ المَثانِی»، سوره ی مبارکه ی فاتحه الکتاب یا همان سوره حمد، اولین سوره ی قرآن کریم است. در وجه تسمیه ی آن گفته اند که این سوره دارای هفت آیه است: «سَبْعَاً» و به دلیل اهمیت محتوای آن، دوباره بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است:‌«الْمَثانِی». بر اساس قول دیگر، این سوره دارای هفت آیه است: «سَبْعاً» که دوبخشی است: «الْمَثَانِی»؛ نیمی از آن حمد و ثنای الهی و نیمه ی دیگر، دعا و بیان نیازهاست.
4. سوره های «حمد»، «انعام»، «کهف»، «سبأ» و «فاطر» با «الحمدلله» شروع شده است.
5. حجر(15)، 98؛ طه(20)، 130؛ غافر(40)، 55؛ ق(50)، 39؛ طور(52)، 48؛ نصر(110)، 3 و … .
6. تقریباً بیست سال پیش از این، برای ارائه ی مقاله ای به یک کنفرانس علمی در کشور امریکا دعوت شدیم و به اتفاق جناب آقای دکتر حداد عادل، به آنجا سفر کردیم. بعد از آن کنفرانس و پس از ارائه ی دو مقاله ی فلسفی، به ما پیشنهاد شد که در یک بحث و مناظره ی علمی بین یک خاخام یهودی و یک کشیش مسیحی که هر دو از استادان دانشگاه بودند، شرکت داشته باشیم. کشیش مسیحی، کاتولیک و از فرقه ی ژزوئیت ها یا یسوعیان بود. یسوعیان اساساً فرقه ای فلسفه گرا و اهل استدلال و برهان هستند. به دلیل عدم تسلطِ من و آنها به زبان همدیگر، مطالب به وسیله ی یکی از استادان آنجا و جناب آقای دکتر حداد، برای دو طرف، ترجمه می شد.
7. انسان بدون کمک انبیا و معارف دینی، چگونه می توانست این مطلب را نیز درک کند که دعایی که با حمد خدا آغاز نشود، لیاقت اجابت ندارد؟ چگونه خدای را حمد کند؟ با چه تعبیراتی او را بخواند؟ ادب دعا در برابر خداوند چگونه است؟ چگونه می تواند با او ارتباط برقرار کند و حرف بزند؟ از کجا بفهمد که خداوند حرف او را می شنود و به او پاسخ می دهد؟ اینکه در ارتباط با او چه چیز باید گفت و از او چه چیزی باید خواست و اموری از این قبیل، چیزی نیست که عقل بشر با کنکاش و دقت بیشتر، از آن سر درآورد. همه ی این مسائل از آموزه های انبیا و اهل بیت علیهم السلام و از مسائل درون دینی است.
منبع مقاله: مصباح یزدی، محمدتقی، (1391)، صهبای حضور(شرح دعای چهل و چهارم صحیفه ی سجادیه)، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله علیه، چاپ اول.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید