۱۴ـ لَیْسَ لِبَخیلٍ راحهٌ، ولالِحَسُودٍ لَدَّهٌ
(بخیل را راحت و حسود را لذت، نیست)
بُخل رنج است و حسادت محنت است از ولیّ آموز درس عبرتی:
راحتی در بخل نتوان یافتن در حَسَد هرگز نیابی لذّتی
۱۵ـ مٰا الْتَقَتْ فِئتٰانِ قَطُّ الّا نُصِرَ اَعْظَمُهٰا عَفْواً
(از دو گروه متخاصم خدا آن را که عفوش بیشتر است، نصرت می دهد)
عفو آیین بزرگان باشد بخشش آیینه دور اندیش است
دو گروهی که به جنگند و ستیز نصرت آن راست که عفوش بیش است
۱۶ـ عَوْنُکَ لِلضَّعیفِ اَفْضَلُ مَنِ الصَّدَقَهِ
(کمک کاری به ضعیف، افضل از صدقه است)
سخنی دارم از امام همام که مفید است بهر هر طبقه
دستگیری زناتوان و ضعیف بیقین بهتر است از صدقه
۱۷ـ اَلمُؤمِنُ اِذَا اَحسَنَ اِسْتَبْشَرَ وَ اِذا اَسٰاءَ اِسْتَغْفَرَ
(مؤمن چنان است که اگر نیکی کند خرسند گردد، و اگر بد کند بخشایش طلبد)
گرز بخت بد به کس بد کرده ای هان! مشو نومید از درگاه ربّ!
مؤمن ار نیکی کند شادان شود ورکند بد، می کند بخشش طلب
۱۸ـ اَلْمُسْلِمُ، اَلَّذی سَلِمَ المُسِلمُونَ مِنْ لِسانِهِ وَ یَدِهِ
(مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دستش به سلامت باشند)
شنو پند فرزند موسی بن جعفر امام بحق، ماه برج امامت
کسی هست مسلم که باشند مردم زدست و زبانش به امن و سلامت
۱۹ـ لَیْسَ مِنّٰا مَنْ لَمْ یأمَنْ جٰارُهُ بوائِقَهُ
(کسی که همسایه از شر وی ایمن نباشد، از ما نیست)
به همسابه نیکی کن ای نیکمرد که همسایه را بر تو حقها بود
از آن کس که همسایه ایمن نبود بفرمود مولا: نه از ما بود
۲۰ـ اَلتَّوٰاضُعُ اَنْ تُعْطِیَ النٰاسَ مِن نَفسِکَ مٰا تُحِبُّ اَنْ یُعطوکَ مِثلَهُ
(فروتنی آن بود که به مردمان کنی که خواهی با تو آن کنند)
چنان سرکن ای دوست با نیک و بد: که باشد ز تو نیک و بد در امان
تواضع چنان کن به خلق خدای که خواهی کند خلق با تو چنان
۲۱ـ مِنْ عَلٰاماتِ الْفَقیهِ، اَلْحُکْمُ، وَالْعِلمُ وَالصَّمتُ
(از نشانه های فقیه، قضاوت بحق و علم و سکوت است)
بصیر باش به احکام دینِ حق که خدای از آن فقیه که، دانا به حکم اوست، رضاست
نشانه های فقاهت به نزد پیر خرد: قضاوت بحق و دانش و سکوت بجاست
۲۲ـ اَلصَّفْحُ الجَمیلُ، اَلْعَفْوُ مِنْ غیرِ عِتابٍ
(نیکو در گذشتن، آن باشد که کس را بدون عتاب ببخشایی)
عفو چون کرده ای، خطاب مکن! کار بی جا و ناثواب مکن!
وه چه نیکوست، عفو بی منت عفو کردی اگر، عتاب مکن!
۲۳ـ لاَیَأبیَ الْکَرامَهَ اِلّا الحِمارُ
(هدیه را که در آن منت نباشد جز احمق، رد نمی کند)
بشنو کلام نغز فرزند پیمبر گفتار او روشنگر دلهای تار است:
جز مردم احمق نتابد رخ زاحسان هرکس کند احسان مردم رد، حمار است
۲۴ـ اَلسَّخِیُّ یَأکُلُ مِنْ طَعٰامِ النّاسِ لِیَأکُلُوا مِنْ طَعٰامِهِ
(سخاوتمند از طعام مردم می خورد تا از طعامش بخورند)
سخی می خورد نان زخوان کسان که مردم برغبت زخوانش خورند
بخیل از سر بخل نان کسی نیارد خورد تا که نانش خورند
۲۵ـ اَلسَّخِیُّ قریبٌ مِنَ الله، قَریبٌ مِنَ الْجَنَّهِ، قَریبٌ مِنَ النّاسِ
(سخی به خدا و بهشت و مردمان نزدیک است)
سخاوتمند هرگز نیست تنها که تنهایی، نصیب دیگران است
سخی باشد قریب رحمت حق به نزدیک بهشت و مردمان است
۲۶ـ صَدیقُ الْجٰاهِلِ فِی التَّعَبِ
(دوست مردم نادان در رنج باشد)
به نادان مکن دوستی، چون ترا گدازد زکردار خود روز و شب
بگفتا علی بن موسی الرّضا: رفاقت به نادان غم است و تعب
۲۷ـ اَفْضَلُ الْعَقْلِ مَعرِفَهُ الْاِنْسَانِ بِرَبِّهِ
(والاترین خرد معرفت آدمی به پروردگار است)
زخاطر مبر شکر یزدان پاک که شکر نِعَم، نعمت افزون کند
بهین دانش، ای دوست! آن دانشی است که ات رهبری سوی بیچون کند
۲۸ـ مَنْ رَضِیَ بِالْیَسیِر مِنَ الْحَلٰالِ خَفَّتْ مَئُونَتُهُ
(کسی که به حلال اندک خشنود باشد زندگیس آسان گذرد)
رضا باش برداده کردگار که خشنودی از حق بود بندگی
اگر شاد گردی به اندک حلال سبک بگذری از پُل زندگی
۲۹ـ مَنْ رَضِیَ بِالْقَلِیلِ مِنَ الرِّزْقِ قُبِلَ مِنْهُ الیَسیِرُ مِنَ الْعَمَلِ
(کسی که به روزی اندکی که خدایش داده راضی باشد خداوند عمل اندکش را قبول فرماید)
کلامی شنو از شهنشاه طوس ولیّ خداوند و سبط رسول
چو بر رزق اندک رضایی خدای کند طاعت اندکت را قبول
پی نوشت:
۱۴ : تحف العقول.
۱۵ : تاریخ یعقوبی.
۱۶ : تحف العقول.
۱۷ : عیون اخبار الرضا.
۱۸ : عیون اخبار الرضا.
۱۹ : عیون اخبار الرضا.
۲۰ : عیون اخبار الرضا.
۲۱ : عیون اخبار الرضا.
۲۲ : عیون اخبار الرضا.
۲۳ : عیون اخبار الرضا.
۲۴ : عیون اخبار الرضا.
۲۵ : عیون اخبار الرضا.
۲۶ : وفات الامام الرضا، مقرّم.
۲۷ : وفات الامام الرضا، مقرّم.
۲۸ : وفات الامام الرضا، مقرّم.
۲۹ : وفات الامام الرضا، مقرّم.