نویسنده:محمد محمدی اشتهاردی
منبع:داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)
سفیان ثوری از صوفیان عصر مام صادق (ع) بود، روزی به حضور امام صادق (ع) آمد، دید لباس سفید براقی پوشیده که سفیدی آن مانند پوسته نرم تخم مرغ ، سفید و شفاف است ، به عنوان اعتراض به امام گفت : چنین لباسی ، لباس تو نخواهد بود،)یعنی این لباس ، مناسب زهد و پارسایی نیست ( امام صادق (ع) به او فرمود:سخن مرا بشنو و به خاطرت بسپار، که موجب سعادت دنیا و آخرت تو است ، اگر در راستای سنت پیامبر(ص) بمیری ، نه در راه بدعت ، منحرفان ، به تو خیر می دهم که رسول خدا(ص) در زمانی که زندگی می کرد که مردم فقیر بودند، ناداری و قحطی همه جا را فرا گرفته بود ولی وقتی که مواهب دنیا در جامعه ای فراوان شد، شایسته ترین افراد برای بهره گیری از نعمتهای الهی ، نیکان هستند، نه منحرفان و گنهکاران ، مؤمنان و مسلمانان ، شایسته مواهب خدا هستند نه منافقان و کافران ، ای ثوری ! یقین بدان من با این حال و با این لباس که در تن دارم هرگونه حقی را که خدا برایم تکلیف کرده ، انجام داده ام ، و هرگز حق الهی را ترک ننموده ام. (بنابراین کسی که وظایف دینی خود را به خوبی انجام دهد، در عین حال که جامعه ای که اقتصاد خوب دارد، لباس زیبا و خوب بپوشد، از نعمت های الهی ، بهره مند شده و باکی بر او نیست).