روزی امام صادق (ع) در واکنش به رفتار غیر اخلاقی تاجران مدینه با برادران مسلمان خود در مصر فرمود؛ چگونه شما علیه گروه دیگری از مسلمانها به کمتر از سود صد در صد رضایت نمیدهید، پس همدلی و هم دینی و انسانیت کجا رفته است؟
همه ما سخنان زیادی درباره ضرورت همدردی با جامعه و همدلی با دیگران میدانیم و نقل میکنیم. همه ما در سیره عملی اماممان معصوم (ع) داستانهای زیادی از همدلیها و همدردیها با جامعه شنیده و گفتهایم. با استناد به سبک زندگی اسلامی ایران از کتاب احمد حسین شریفی و به مناسبت سالروز شهادت امام صادق (ع) این موضوع را بررسی میکنیم:
در احادیث نقل شده است که روزی امام صادق (ع) به دلیل تأمین مخارج زندگی خود و خانوادهاش مبلغ هزار دینار به شخصی به نام «مصادف» داد که برای کارهای تجاری به مصر برود و کسب در آمد کند. مصادف نیز با آن پول کالاهایی را در مدینه تهیه کرد تا بتواند با فروش آنها در مصر درآمدی کسب کند.
با کاروان تجاری به سمت مصر راه افتادند، در نزدیکیهای مصر با یک قافله تجاری دیگری برخورد کردند که در حال خروج از مصر بودند، وضعیت بازار مصر را جویا شدند. متوجه شدند کالایی که همراه آنها است در مصر به شدت کمیاب شده است و چون از مایحتاج عمومی مردم است، تقاضای زیادی نسبت به آن در مصر وجود دارد.
همگی «هم قسم» و «هم پیمان» شدند که با سودی صد در صد کالای خود را بفروش برسانند. وقتی به مدینه بازگشتند مصادف به محضر امام صادق (ع) رفت و دو کیسه که در هر کدام هزار دینار پول بود در محضر امام گذاشت! و عرض کرد یکی از آنها همان هزار دینار مال التجارهای است که در اختیار من قرار دادید و دیگری نیز هزار دینار سودی است که من کسب کردم ! امام فرمود این سود خیلی زیاد است، خلاف قاعده است چگونه و از چه راهی کسب شده است؟ مصادف داستان را برای امام تعریف کرد.
امام در واکنش به این رفتار غیر اخلاقی تاجران مدینه با برادران مسلمان خود در مصر فرمود: چگونه شما علیه گروه دیگری از مسلمانها هم قسم و هم پیمان میشوید که به کمتر از صد در صد سود کالای خود را به آنها نفروشید! پس همدلی و همدردی و هم دینی و انسانیت کجا رفت!
امام البته آن سود را قبول نکرد و فقط مال التجاره خود را برداشت و فرمود ما نیازی به چنین سودی نداریم و در آخر خطاب به مصادف فرمود: «مجادله السیوف اهون من طلب الحلال ، جنگ با شمشیر راحت تر از درآمد حلال است.» ـ الکافی . ج 5
*وقتی امام صادق (ع) ذخیره غذایی خود را در بازار فروخت
یکی از یاران امام صادق (ع) به نام معتّب که گویا ناظر خرید و مسئول هزینههای منزل امام نیز بوده است میگوید، سالی در مدینه خشکسالی بود و کالاها به شدت نایاب و در نتیجه گران شده بود. قیمتها بسیار بالا رفته بود. امام صادق (ع) از من سؤال کرد چه میزان طعام در خانه داریم؟ من در پاسخ گفتم به اندازهای ذخیره کردهایم که تا ماههای زیادی ما را کفایت میکند.
امام صادق (ع) فرمود تمام آنها را بیرون ببر و در بازار بفروش! من در پاسخ عرض کردم که در مدینه غذایی نیست که بخریم! یعنی چنین کاری از نظر عقل اقتصادی به صلاح نیست. چطور ممکن است که ما که به دلیل تدابیر قبلی مایحتاج خود را ذخیره کردهایم اکنون که قحطی آمده است، ذخیره خود را به فروش برسانیم! امام امام (ع) فرمود همه ذخایر را در بازار بفروش.
ما نیز همچون سایر مردم نیازمندیهای روزانه خود را به صورت روزانه تهیه میکنیم و حتی به معتّب دستور داد نانی که برای خانواده من تهیه میکنید نیمی از آن جو باشد و نیمی گندم! و بعد به دلیل و فلسفه این کار را چنین توضیح دادند: «فانا نکره ان ناکل جیدا و یاکل الناس ردیا: ما خوش نداریم که خود غذای خوب بخوریم و سایر مردم غذای پست بخورند.»