اسماء دختر عمیس گوید: در لحظات آخر عمر فاطمه (علیهاالسلام) در حضورش بودم به من فرمود: این تابوتها ناپسند است ، زیرا جسد را خوب نمی پوشاند، من عرض کردم در مهاجرت به حبشه ، تابوتهائی دیده ام که جسد را به خوبی می پوشانند، فاطمه (علیهاالسلام) فورا فرستاد چند چوب درخت خرما آوردند، و من با آنها تابوت خوبی ساختم ، فاطمه (علیهاالسلام) خوشحال شد و فرمود: ما احسن هذا و اجمله لاتعرف به المرثه من الرجل . به به این تابوت چه زیبا و نیکو است، که جسد مرد و زن در آن تشخیص داده نمی شود….
منبع:داستان صاحبدلان