نویسنده:حسینعلى آذربادگان
مطلع سخن
خطبهاى که بانوى گرامى اسلام، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ، در فاصله زمانى کوتاهى پس از رحلت مصیبتبار پدر بزرگوارشان ، در مسجدالنبى (صلی الله علیه واله) و در حضور بسیارى از انصار و مهاجرین ایراد فرمودند ، یکى از اسناد و مدارک تاریخى مهم مربوط به وقایع صدر اسلام، و تحولاتى است که منجر به انزواى کامل امام على( علیه السلام) از صحنه سیاسى – اجتماعى جامعه گردید.
این خطبه که پس از تلاشهاى بىنتیجه فاطمه (سلام الله علیها) جهت استرداد فدک(1) ایراد گردید، در حقیقت شکوائیهاى بود که زهرا از وضع زمانه ابراز داشت. او که از وضعیت پیش آمده پس از رحلت پدر ناراضى بود ، فدک را بهانهاى جهت اعلام مواضع به حق خود دید و به بیان و شرح دیدگاههاى خود پیرامون مسائل مهم جامعه پرداخت.
آنچه بیشتر در نظر شیعه حائز اهمیت است، آن قسمت از خطبه است که به شرح وقایع پیش آمده پس از رحلت پیامبر بزرگ اسلام مىپردازد. این خطبه حاوى مطالب و مسائل عمیق فکرى بسیارى است که نشان از آگاهى و معرفت حضرت به موضوعات علمى دارد، اما بخش تاریخى خطبه از نظر شیعه داراى اهمیت بیشترى است. این در حالى است که برخى از اندیشمندان و مورخان اهل سنت، درست به دلیل در برداشتن این گونه مباحث، این خطبه را مجعول و ساخته و پرداخته محدثان و مورخان متأخر شیعى مذهب دانستهاند.(2)
درباره این خطبه تا به حال کتب زیادى ، به خصوص توسط دانشمندان شیعه نگاشته شده است. اما اکثر، بلکه همه این تألیفات و تحقیقات، دربرگیرنده شرح محتوایى خطبه و مباحث مربوط به متن آن است و کمتر به مسائل مربوط به اسناد و رجال خطبه پرداخته شده است.
آنچه هدف اصلى این مقاله را تشکیل مىدهد ، نظرى از برون به خطبه، و نگاهى هر چند کوتاه و گذرا به اسناد و منابعى است که به گونهاى به این خطبه اشاره و یا آن را نقل نمودهاند.
این، به خودى خود، باعث مىشود به نوعى پاسخ شبهه مجعول بودن این خطبه نیز داده شود.
مباحث مربوط به اسناد و رجال خطبه ، جهت بررسى میزان اعتبار آن ضرورتى است انکارناپذیر، و تحقیق در آن منطقاً مقدم بر پژوهش در محتواى خطبه است، اما به دلیل گستردگى مباحث پیرامونى آن، مجال ورود به این مبحث در این مقاله وجود ندارد ؛ لذا این نوشته مىتواند پیش درآمدى بر تحقیقات و پژوهش در اسناد و رجال این خطبه جهت تعیین اعتبار آن باشد. در این مقاله به منابع، اسناد، و طبقات راویان خطبه، به صورتى مختصر و گذرا پرداخته مىشود.
الف: منابع خطبه
گزارشهاى تاریخى حاکى از آن است که این خطبه در منابع مربوط به نیمه دوم قرن دوم هجرى آمده است. لوط بن یحیى، معروف به أبو مخنف أزدى(م 157 ه)، کتابى مستقل به نام خطبه الزهرأ( علیه السلام) داشته که البته این کتاب از بین رفته است.(3) همچنین ابوالفرج اصفهانى، از محدثان و مورخان مشهور قرن چهارم هجرى، نیز کتابى تحت عنوان کلامفاطمه فی فدک داشته که آن هم چون دیگر آثار مربوط به این واقعه از میان رفته است.(4) همچنین احمد بن عبدالواحد بن احمد البزّاز، معروف به ابن عبدون (330 – 423ه)، از مشایخ مرحوم نجاشى و شیخ طوسى، کتابى به نام تفسیر خطبه فاطمه الزهرأ داشته است.(5)
علاوه بر این سه کتاب مستقل که پیرامون این خطبه به رشته تحریر درآمده و گزارشهاى آن به ما رسیده است، بسیارى از محدثان و مورخان اسلامى، تمامى خطبه یا بخشى از آن را، با ذکر سلسله اسناد و رجال آن – یا بدون اسناد، در کتب خود آوردهاند و برخى دیگر نیز اشارهاى به وجود این خطبه نمودهاند.
ما در این بخش به منابع مکتوبى که هم اکنون در دسترس است و خطبه حضرت در آن وجود دارد، به ترتیب زمانى حیات مؤلفان، اشاره مىکنیم. این منابع عبارتند از:
1 – بلاغات النساء ، تألیف أحمد بن طیفور
أبوالفضل أحمد بن أبی طاهر، معروف به ابن طیفور، در سال 204 هجرى در بغداد متولد شد و به سال 280 هجرى در شام بدرود حیات گفت. تألیف حدود پنجاه کتاب را به او نسبت دادهاند. اثر مشهور او تاریخ بغداد و اثر دیگر او المنثور و المنظوم است.(6) ابن طیفور این کتاب را در چهارده جز تألیف نمود که تنها دو جز یازدهم و دوازدهم آن باقى مانده و بقیه اجزاى آن مفقود گردیده است. بخشى از جز یازدهم کتاب فوق، به نام بلاغات النسأ هم اکنون در دسترس است.
این کتاب که اکنون به صورت مستقل تحت همین عنوان چاپ شده است، حاوى سخنان برخى از زنان اندیشمند و خطباى عرب زبان است. ابن طیفور خطبه حضرت فاطمه ( علیه السلام) را پس از سخنان عایشه، همسر پیامبر(صلی الله علیه واله)، ذکر کرده است.(7) این کتاب از قدیمىترین منابع مکتوبى است که خطبه حضرت با سلسله اسناد در آن موجود است و هم اکنون در دسترس ما قرار دارد.
2 – مختصر بصائر الدرجات ، تألیف حسن بن سلیمان حلّى
سعد بن عبدالله اشعرى قمى از علماى بزرگ و از محدثان جلیل القدر شیعه (م 300 ه)، کتابى به نام بصائر الدرجات را تألیف نمود.(8) این کتاب که حاوى احادیث اعتقادى و تاریخى در اثبات عقاید شیعه بود، تا قرن هشتم هجرى در دست علماى شیعه بوده و بنا به نقل مرحوم مجلسى از کتب مورد اعتماد نزد آنان به شمار مىآمده است.(9)
حسن بن سلیمان حلّى که او نیز از علماى شیعه در قرن هشتم بود، بخشى از احادیث کتاب بصائر الدرجات را گزینش کرد و ضمن اضافه نمودن برخى احادیث دیگر به این مجموعه، آن را مختصر بصائر الدرجات نامید. مرحوم حسن بن سلیمان، در ضمن ذکر حدیث مفصلى از امام صادق( علیه السلام)، به گونهاى مختصر و گذرا و بدون ذکر اصل خطبه، اشارهاى به محتواى آن نموده است.(10)
3 – السقیفه و فدک ، تألیف أحمد بن عبدالعزیز جوهرى
أحمد بن عبدالعزیز از محدّثان اهل سنت در قرن دوم هجرى است. او مورخ و ادیب و شاعر توانایى بود و در علم حدیث نیز تبحر داشت و از جمله محدثان مشهور آن عصر به شمار مىآمد. کتاب السقیفه و فدک و اخبار الشعرأ از جمله تألیفات اوست. جوهرى در سال 323 ه در بصره بدرود حیات گفت.(11)
کتاب السقیفه و فدک چنان که از نام آن پیداست، حاوى مطالبى درباره دو واقعه مهم تاریخى صدر اسلام است. این کتاب اکنون موجود نیست ، اما ابن ابى الحدید معتزلى در کتاب گرانسنگ خود به نام شرح نهج البلاغه، بخشهایى از این کتاب را نقل نموده است. کتابى که اکنون به نام السقیفه و فدک، از احمد بن عبدالعزیز جوهرى ، وجود دارد، در اصل مطالب جمعآورى شده از شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحدید است. جوهرى بخشهایى از خطبه حضرت را به دو طریق با ذکر سلسله اسناد آورده است.(12)
4 – مقاتل الطالبیین ، تألیف أبوالفرج اصفهانى
گذشت که على بن الحسین ، معروف به ابوالفرج اصفهانى ، متوفاى 356ه ، کتابى مستقل پیرامون خطبه حضرت نگاشته که حوادث روزگار آن را از بین برده است.(13)
ابوالفرج در سال 284ه در اصفهان زاده شد. او پس از طى مراحل مقدماتى در علوم مختلف چون تاریخ، ادب، شعر، حدیث، و… ، شهرت یافت. ابوالفرج داراى آثار و تألیفات بىشمارى است که مشهورترین آنها کتاب حجیم و دایره المعارفگونه الاغانى است که از شهرت بسزایى برخوردار است.(14)
از دیگر آثار او کتاب ذى قیمت مقاتل الطالبیین است. او در این کتاب به ذکر زندگینامه فرزندان عبدالمطلب و شهداى طالبى از عصر نبوت تا زمان حیات خود پرداخته است.(15) ابوالفرج در این کتاب اشارهاى به صدور این خطبه نموده و در شرح حال زینب کبرى(سلام الله علیها) نوشته است:
والعَقیله هى الّتى روى ابن عباس عنها کلام فاطمه فی فدک، فقال: حدثتنى عقیلتنا زینب بنت على( علیه السلام).(16)
5 – شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار ، تألیف نعمان بن محمد
این کتاب توسط نعمان بن محمد، معروف به قاضى نعمان مغربى، متوفاى 363ه و از علماى شیعى اسماعیلى، نگاشته شده است. موضوع کتاب بیان احادیث در فضایل و مناقب ائمه اهل البیت( علیه السلام) است.(17) قاضى نعمان، بخشى از خطبه حضرت زهرا را بدون ذکر سند، به صورت مرسل از عبدالله بن سلام از فاطمه زهرا نقل نموده است.(18)
6 – من لا یحضره الفقیه ، تألیف شیخ صدوق (ره)
محمد بن الحسین، معروف به شیخ صدوق در سال 381ه وفات یافت.(19) مرحوم صدوق یکى از علماى طراز اول جهان تشیع و یکى از ارکان مهم مذهب شیعه است. کتاب من لا یحضره الفقیه که یکى از چهار منبع اصلى حدیث نزد شیعه امامیه به شمار مىرود ، از تألیفات اوست.
شیخ صدوق در این کتاب بخشى از خطبه فدک را از حضرت زینب نقل نموده و در آخر نوشته است:
و الخطبه طویله أخذنا منها موضعَ الحاجه.(20)
7 – علل الشرائع ، تألیف مرحوم صدوق(ره)
مرحوم صدوق در حوزه تألیف و تصنیف یکى از پرکارترین عالمان شیعه است. کتاب علل الشرائع که از زاویه فلسفه احکام به احادیث نظر افکنده است، از جمله مصنفات او به شمار مىرود. شیخ در این کتاب، آن مقدار از خطبه را که در کتاب من لا یحضر آورده بود، با دو سند مختلف دیگر ذکر کرده است.(21)
8 – المناقب ، تألیف احمد بن موسى بن مَردُویَه اصفهانى، متوفاى 410 ه
این کتاب هم اکنون مفقود است. اسعد بن شقروه، متوفاى 635 ه ، در کتاب خود به نام الفائق، خطبه حضرت را از این کتاب نقل نموده است. اکنون کتاب فوقالذکر نیز وجود ندارد، اما سید بن طاووس در کتاب الطرائف، خطبه فدک را از کتاب الفائق نقل نموده است.(22) بنابراین، کتابى که هم اکنون تحت عنوان المناقب ابن مردویه منتشر شده است، در حقیقت احادیثى است که مرحوم سید بن طاووس در کتاب الطرائف خود از کتاب الفائق، از کتاب المناقب نقل نموده است.
9 – نثر الدرر ، تألیف منصور بن حسین رازى
منصور بن حسین رازى، معروف به ابو سعد آبىِ وزیر، یکى از علماى شیعى مذهب و از اهالى رى بود. او از ادبا و دانشمندان قرن پنجم هجرى است که مدتى وزارت مجد الدوله رستم بن فخرالدوله را عهدهدار بود.(23)
از مصنفات او کتاب هفت جلدى نثر الدرر است که البته به نام نثر الدر چاپ شده و معروف است. نزهه الأدیب و التاریخ از دیگر آثار او به شمار مىرود.
کتاب نثر الدرر حاوى بخش زیادى از خطبه حضرت است ، که متأسفانه بدون ذکر سند آمده است.(24)
10 – الشافى فی الإمامه، تألیف مرحوم سید مرتضى
على بن الحسین موسوى ، معروف به سید مرتضى، یکى از ارجمندترین و بزرگترین مصنفان و از قدماى دانشمندان شیعه امامیه به شمار مىرود. او در موضوعات مختلف از قبیل فقه، حدیث، اصول فقه و تاریخ، صاحب تألیف و تصنیف است.(25)
کتاب الشافى فی الإمامه چنان که از نام آن پیداست، در بیان احادیث مربوط به مسئله امامت و از جمله تألیفات هم این دانشمند شیعه به شمار مىآید. مرحوم سید مرتضى بخشى از خطبه فدک را به سه طریق از استادش ابوعبداللّه مرزبانى نقل نموده است.(26)
11 – دلائل الامامه ، تألیف محمد بن جریر طبرى
باید توجه داشت که علىرغم تشابه اسمى و اشتراک در آبا و اجداد و حتى اشتراک در کنیه، این محمد بن جریر، غیر از محمد بن جریر مشهور، صاحب تفسیر و تاریخ، است. همچنین این شخص، کسى غیر از محمد بن جریر شیعى، صاحب کتاب المُسْتَرشَدُ فی الإمامه است. این شخص معروف به طبرى صغیر در مقابل طبرى کبیر است که به صاحب تفسیر و تاریخ اطلاق مىشود. او از علماى قرن پنجم هجرى به شمار مىآید.(27)
مفصلترین متن موجود و متنى که بیشتر علماى متأخر و معاصران از آن بهره جستهاند، متن خطبه حضرت در این کتاب است. مرحوم طبرى این خطبه را به نُه طریق مختلف با ذکر سلسله اسناد آن آورده است.(28)
12 – مقتل الحسین ( علیه السلام)، تألیف موفق بن احمد مکى
موفق بن احمد، مشهور به خطیب خوارزمى، متوفاى 568ه است. او در این کتاب بخشى از خطبه را به نقل از عایشه ذکر کرده است.(29)
13 – الاحتجاج ، تألیف أبو منصور طبرسى
أحمد بن على بن ابى طالب، مشهور به ابو منصور طبرسى، یکى از علماى شیعه و از محدثان و مؤلفان قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجرى است. کتاب الاحتجاج که مشتمل است بر احتجاجات پیامبر(صلی الله علیه واله) و ائمه ( علیه السلام) و بعضى از صحابه و برخى از علماى اسلام با مخالفین خود، یکى از تألیفات اوست.(30) متاسفانه احادیث این کتاب به غیر از آنچه از تفسیر منسوب به امام عسکرى( علیه السلام) نقل شده، به صورت مرسل و بدون سند است. مرحوم طبرسى این خطبه را به صورت مشروح از عبدالله بن حسن نقل نموده است.(31)
14 – منال الطالب فی شرح طَوال الغرائب ، تألیف مبارک بن محمد الجزرى
این دانشمند به ابن اثیر معروف است و به سال 606 هجرى وفات یافته است. ابن اثیر در این کتاب، خطبه حضرت را مفصل و با شرح لغات آن، در فصل احادیث الصّحابیات، به صورت مرسل از زینب کبرى، دختر امیر مومنان ( علیه السلام)، نقل نموده است.(32)
15 – تذکره الخواص من الأمّه فی ذکر مناقب الأئمه ، تألیف سبط ابن الجوزى
ابو مظفر یوسف بن قُزُغْلى بن عبدالله، معروف به سبط ابن جُوزى حنفى، این کتاب را در خصوص ذکر مناقب و فضایل ائمه اهل البیت به رشته تحریر درآورده است. ابن جوزى بخش مختصرى از خطبه فدک را به صورت مرسل از شعبى نقل نموده است.(33) وى در سال 654ه بدرود حیات گفته است.
16 – شرح نهجالبلاغه ، تألیف ابن ابى الحدید معتزلى
این کتاب که یک دوره کامل تفسیر و شرح سخنان امام على( علیه السلام) در نهجالبلاغه است، از شروح معتبر و قابل استفاده به شمار مىرود و حاوى اطلاعات تاریخى مفیدى است. ابن ابى الحدید این خطبه را از کتاب السقیفه و فدک جوهرى نقل نموده است.(34)
17 – شرح نهجالبلاغه ، اثر على بن میثم بحرانى
ابن میثم بحرانى، متوفاى 679 ه ، بخش کوتاهى از خطبه را بدون ذکر سند آورده است.(35)
18 – کشف الغُمّه فی معرفه الأئمه ، اثر على بن عیسى إربلى
علامه ابوالحسن على بن عیسى بن ابوالفتح اربلى، از علماى شیعه امامیه به شمار مىرود. او این خطبه را از کتاب السقیفه و فدک جوهرى نقل نموده است.(36)
19 – معادن الحکمه فی مکاتیب الأئمه ، تألیف علَم الهدى بن فیض کاشانى
مؤلف در این اثر نامهها و رسالههاى ائمه را جمعآورى نموده است. علمالهدى بخشى از خطبه را بدون ذکر سند آورده است.(37)
جدا از مصادر و منابع فوق ، عدهاى دیگر از علماى ادب و حدیث در ضمن شرح لغات به صدور این خطبه از حضرت اشاره نمودهاند. این افراد عبارتند از:
1 – خلیل بن احمد الفراهیدى ، متوفاى 175 هجرى ق. او در کتاب العین مىنویسد:
و فی الحدیث: جائت فاطمه إلى أبی بکر فی لَمیمهٍ من حفدها و نسأ قومها.(38)
2 – جارالله محمد بن عمر الزمخشرى، متوفاى 538 هجرى ق، در کتاب الفائق در مادّه «اللّمّه» مىنویسد:
و فی حدیث فاطمه إنها خرجت فی لَمّهٍ من نسائها تتوطَّأ ذیلها حتى دخلت على أبی بکر.(39)
3 – ابوالفرج عبدالرحمان بن على بن الجوزى، متوفاى 597 هجرى ق، در کتاب غریب الحدیث نوشته است:
و فی الحدیث: أن فاطمه خرجت فی لَمّهٍ من نسائها إلى أبی بکر فعاتبته، اى فی جماعه، و قیل من الثلاث إلى العشر.(40)
4 – مبارک بن محمد جزرى، معروف به ابن أثیر، متوفاى 56 هجرى، در کتاب النهایه فی غریب الحدیث به شرح لغات و اصطلاحات برخى از احادیث پرداخته، و به این مناسبت در مادّه «لمّه» به بخش کوتاهى از خطبه اشاره نموده است.(41)
5 – ابوالفضل جمال الدین بن منظور، متوفاى 711 هجرى ق، در کتاب لسان العرب به این خطبه اشاره کرده است.(42)
از میان این مصادر، برخى از منابع دست اول و بخشى نیز از منابع متأخر و دست دوم به شمار مىروند. در میان مؤلفان فوقالذکر، ده نفر شیعه و دوازده نفر از اهل سنتاند.
قدیمىترین کتابى که خطبه در آن آمده ، کتاب بلاغات النسأ ابن ابى طیفور است.
ادامه دارد …
پی نوشت :
1. فدک از جمله قرا و قصبات حجاز و حوالى خیبر است که با مدینه طیبه دو یا سه روز طى مسافت فاصله دارد که به مقیاس زمان ما به 130 کیلومتر مىرسد. فدک سرزمینى بوده است آباد و به لحاظ داشتن آب کافى، از نخلستانهاى فراوان و محصولات بىشمارى برخوردار بوده است.
2. بلاغات النساء ، ص 12.
3. الذریعه، ج 7، ص 203.
4. همان، ج 18، ص 109.
5. رجال النجاشى، ص 87 ؛ ایضاح الاشتباه، ص 104 ؛ اَمل الآمل، ج 2، ص 26 ؛ الذریعه، ج 4، ص 348.
6. الاعلام، ج 1، ص 141 ؛ الذریعه، ج 26، ص 125.
7. بلاغات النسأ، ص 26.
8. مختصر بصائر الدرجات، ص 6.
9. بحارالأنوار، ج 1، ص 7 و 21.
10. مختصر بصائر الدرجات، ص 456.
11. الذریعه، ج 12، ص 206.
12. السقیفه و فدک، ص 98.
13. الذریعه، ج 18، ص 109.
14. الاَعلام، ج 4، ص 276.
15. الذریعه، ج 21، ص 376.
16. مقاتل الطالبیین، ص 60.
17. شرح الاخبار، ج 1، ص 71.
18. همان، ج 3، ص 34، ح 174.
19. الاَعلام، ج 18، ص 274.
20. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 372، ح 1754.
21. علل الشرائع، ج 1، ص 289.
22. الطرائف، ص 263، ح 368.
23. الاعلام، ج 7، ص 289.
24. نثر الدر، ج 4، ص 8 .
25. الاعلام، ج 4، ص 278.
26. الشافى فی الاِمامه، ج 4، ص 71.
27. دلائل الامامه، ج 4، ص 71.
28. همان، ص 111.
29. مقتل الحسین، ص 121، ح 59.
30. الاحتجاج، ج 1، ص 5.
31. همان، ج 1، ص 253.
32. منال الطالب، ص 501 – 507.
33. تذکره الخواص، ص 317.
34. شرح نهجالبلاغه، ج 16، ص 263.
35. شرح نهجالبلاغه، بحرانى، ج 5، ص 101.
36. کشف الغُمّه، ج 1، ص 454.
37. معادن الحکمه، ج 1، ص 384.
38. العین، ج 3، ص 653.
39. الفائق، ج 2، ص 212.
40. غریب الحدیث، ج 2، ص 33.
41. النهایه فی غریب الحدیث، ج 4، ص 273.
42. لسان العرب، ج 12، ص 54.