نویسنده: احمد ابراهیمی هُرستانی
چکیده
از موهبتهای الهی که به انسان عطاء شده و باید قدردان آن باشد، نعمت چشم است، که اگر بدرستی از آن استفاده بشود موجب سعادت و نیک بختی انسان میگردد و برعکس اگر از این نعمت بزرگ بهره وری صحیح به عمل نیاید، موجبات هلاکت و بدختی را فراهم میسازد. از این جهت، این مقاله ابتدا به حق چشم و سپس پاسخگویی به حق چشم و ارزش گذاری نسبت بدان پرداخته است و بعد از آن به موضوع مهم اثر گذاری منفی چشم چرانی پرداخته، حساسیت اسلام را متذکر شده است و در پایان نوع نگاههای پسندیده و نیکو و نگاههای ناپسند و بیهوده سخن به میان آورده است.
کلید واژهها: نعمت، چشم، حرمت، حساسیت، اسلام، نامحرم.
مقدمه
بی توجهی به نعمتهای خداوند متعال و ارزش گذاری نکردن به این نعمتها، سبب میشود افراد به وادی ضلالت وگمراهی و هلاکت بیافتند و حسرتی روز افزون آنان را فرا بگیرد، از این رو شناخت نعمتهای الهی و سپاس از ولیّ نعمتِ این عطاها، مسئلهای است که باید برای هر شخصی مهم باشد و بزرگی نعمت چشم، چیزی است که نباید قدر و منزلت آن به راحتی بواسطه فرورفتن در مسائل حقیر و کوچک نفسانی و شهوانی از دست برود و ارزشی برای آن قائل نشد؛ زیرا زمانی که این چشم از انسان گرفته شد آن وقت است که خود را ملامت مینماید، کهای کاش قدرش را میدانستم و آن را در راه صحیحی که اسلام بیان داشته است بکار میبردم. نگاه افراد، مسئلهای است که اسلام بسیار بدان پایبند است و حساسیت لازمی را برای آن قائل شده است، بطوری که اگر کسی آنها را رعایت ننماید پیکره درونی اجتماع را به تزلزل وا میدارد.
سپاس از نعمت چشم
شگفتی که خداوند در چشم انسان قرار داده است، او را وا میدارد که در مورد این نعمت عظیم الهی سر شُکر و سپاسگذاری بر زمین بیاساید، همان عضوی که در بدن انسان کار دید بانی قلب ر ا بر عهده دارد وهر آن چه را که در اطراف خود مینگرد بلافاصله به قلب خود منتقل مینماید.
قرآن کریم به این نعمت بزرگ الهی اشاره دارد و میفرماید «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْن وَ لِساناً وَ شَفَتَیْن» (1)؛ آیا ما برای انسان دوچشم ویک زبان ودولب قرار ندادیم.
اما قرآن در مورد شکر این نعمت عظیم میفرماید: «قُلْ هُوَ الَّذی أَنْشَأَکُمْ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَهَ قَلیلاً ما تَشْکُرُون» (2)؛ بگو: او است آن کس که شما را پدید آورده و برای شما گوش و دیدگان و دلها آفریده است. چه کم سپاسگزارید.
خداوند متعال میفرماید «قَلیلًا مَا تَشکُروُن» کمتر کسی سپاس این نعمت عظیم الهی را به جا میآورد. یکی از راههای شکر نعمتهای خداوند آن است که در مسیر و انگیزهای که خود پروردگار معین نموده است به کار گرفته شود ولی متأسفانه اکثر انسانها از آن بهره برداری صحیح ندارند.َ
در مورد این چشم گفتنی است که «120 میلیون تار نازک و هفتاد میلیون تار ضخیم در چشم است که نازکها نور کم را دریافت کرده و تصویر را سیاه و سفید نشان میدهند وتارهای ضخیم، نورهای شدید را دریافت کرده ورنگ ها را مشخص میسازد. دو عصب بینای ضخیم از پشت چشم به دو طرف مغز بزرگ میرود. هریک از این میلیونها رشتهی عصبی، اطلاعاتی را که سلولهای بینایی به دست آورده به مغز میرساند، تا در آن جا تصویر به وجود آید وشخص چیزی را ببیند. وآمده است که در پشت چشم 150 میلیون س لول نوری آماده دریافت تصاویر است. این قدرت چشم تا جایی است که قادر به تشخیص حدود پانصد هزار رنگ است، وچشم سالم، روشنایی یک شمع را از هفده کیلومتری تشخیص میدهد.» (3) امیرالمؤمنین علیه السلام در روایتی میفرمایند: «اَعجِبُوا لِهذَا الإِنسَان یَنظُرَ بِشَحمٍ وَ یَتکَلّم بِلَحمٍ وَ یَسمَعٍ بِعَظمٍ و یَتَنَفَسٍ مِن خَرم» (4) به شگفت آیید که این انسان با یک قطعه پیه میبیند و با قطعه گوشتی سخن میگوید و با استخوانی میشنود و از شکافی نفس میکشد.
اگر آدمی خوب به این سخن گهربار گوش فرا دهد و خود را به تأمل در آن سرگرم نماید هیچ گاه مسیر و هدفی را که برای بهره بردن از چشم قرار داده شده است را به بیراهه نمیکشاند. این چشم است که با انسان میتواند تاریکیها و ظلمتها را درنوردیده، روشناییها را بخوبی نظاره گر باشد، اگر این پیه کوچک که عالمی را میتواند ببیند، نبود، آیا زندگی آن معنای لذت بخش خود را داشت؟
اصل پاسخگویی در مورد حق چشم
خلقت چشم و ارزانی داشتن آن به آدمی از نعمتهای است که خداوند متعال برای نظاره کردن خلقتهای زیبای خود به انسان هدیه نموده است؛ و این انسان است که باید در مقابل این هدیه گرانقدر و عظیم، خود را مسئول بداند و در قبال نگهداری صحیح از آن وظایفش را بخوبی به انجام برساند. خداوند متعال درضمن سفارش و تأکید نسبت به ارزش و جایگاه مهم چشم به مسئولیت انسان در قبال آن اشاره کرده و میفرماید: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلا» (5 )؛ به درستی که گوش و چشم و دل در مقابل آنچه میشنود و میبیند و میاندیشد، مورد سوال واقع خواهند شد و انسان باید در قبال آنها پاسخگو باشد.
حق چشم آن قدر عظیم است که اگر انسان مراقبت از آن نکند امکان دارد، حسنات و خوبیهایی را که میتوانست از این چشم بدست آورد با نگاههای غیر ضروری از دست بدهد و از بسیاری از خیرهای بالاتر محروم گردد، از این جهت خداوند متعال از او پاسخ میخواهد که تو میتوانستی با حفظ این چشم به مقامات دست یابی، به چه سبب حق آن را ادا نکردی تا از این خوبیهای که برای تو فراهم شده بود خود را دور سازی!
امام زین العابدین علیه السّلام در رساله حقوق خود در مورد رعایت حق چشم میفرماید: «وَ أَمَّا حَقُّ بَصَرِکَ فَغَضُّهُ عَمَّا لَا یَحِلُّ لَکَ- وَ تَرْکُ ابْتِذَالِهِ إِلَّا لِمَوْضِعِ عِبْرَهٍ- تَسْتَقْبِلُ بِهَا بَصَراً أَوْ تَسْتَفِیدُ بِهَا عِلْماً- فَإِنَّ الْبَصَرَ بَابُ الِاعْتِبَار…»(6)
و اما حق چشم بر تو آن است که آن را از هر ناروا بپوشانی و با استفاده از چشم عبرت بیاموزی و از هرزه نگری و نگاههای بیهوده پرهیز کنی؛ زیرا بوسیله چشم یا باید بر دانش خود بیفزایی یا بینش خود را بالا ببری؛ چون چشم وسیله عبرت آموزی است.
اصل ارزش گذاری برای چشم
زمانی انسان به ارزش والای یک نعمت دست مییابد که به مشکلات و ناراحتیهای ناشی از فقدان آن آشنا شود و با سختیهای افرادی که فاقد این نعمت هستند، توجه کند و با خود فکر و اندیشه نموده، ناراحتیهای محرومان این نعمت را تصور نمایدآنگاه خواهیم دریافت که نبود اینها چه تبعات غیر قابل تحملی را به دنبال دارد.
امام صادق علیه السلام به بیانی شیوا به مفضل میفرماید: «یَا مُفَضَّلُ فِی أَعْضَاءِ الْبَدَنِ أَجْمَعَ وَ تَدْبِیرِ کُلٍّ مِنْهَا لِلْإِرْبِ-…وَ الْعَیْنَانِ لِلِاهْتِدَاءِ …وَ کَذَلِکَ جَمِیعُ الْأَعْضَاءِ إِذَا مَا تَأَمَّلْتَهَا وَ أَعْمَلْتَ فِکْرَکَ فِیهَا وَ نَظَرَکَ وَجَدْتَ کُلَّ شَیْءٍ مِنْهَا قَدْ قُدِّرَ لِشَیْءٍ عَلَی صَوَابٍ وَ حِکْمَه» (7)؛ای مفضّل! در تمام اعضای جسم آدمی و تدابیری که در آنها نهفته است اندیشه کن…دیدگان برای راه یافتن و دیدن، …اگر ژرف در کار تمام عضوهای بدن اندیشه نمایی مییابی که هر چیزی از سر حکمت و تدبیر و استواری پدید آمده است. علاوه برآن انسان برای ارتباط با دنیای خارج از کشور بدن نیاز به عناصر ارزشمندبی همچون چشم دارد، تا از این طریق بتواند حقایق را دریافت و به کمک مغز و قلب به تحلیل و ارزیابی دیدهها بپردازد و براستی اگر انسان فاقد چشم باشد هستی برای او بی معنا و پوچ و بی معنا واز عالم بی خبر و همه چیز برای او مجهول خواهد بود و معلوم و مجهول برایش هیچ مفهومی ندارد جهان برای او یک قفس تنگ و تاریک وکشنده و دردناک است و در زندانی مخوف و کسل کننده بسر میبرد.
نگاه درادیان و فرهنگ گذشته
ضرورت بحث در مورد نگاه، نه تنها در دین اسلام؛ بلکه در ادیان گذشته نیز مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته شده است و این اهمیت نگاه را در آن ادیان نشان میدهد؛ در تورات میخوانیم «اگر چشمت تو را لغزش دهد آن را از خود قلع کرده، دور انداز؛ زیرا تو را بهتر است با یک چشم وارد حیات شوی، از این که با دو چشم در آتش افکنده شوی» (8)
در جای دیگر از کتاب مقدس مسیحیان آمده است که حضرت عیسی علیه السّلام به یاران خود فرمود: « »شنیدهاید که گفته شده است زنا نکن؛ اما من به شما میگویم: هرگاه مردی از روی شهوت به زنی نگاه کرد، با او زنا کرده است. پس اگر چشم راست تو باعث گمراهی تو میشود، آن را بیرون آور و دور انداز؛ زیرا بهتر است که عضوی از بدن خود را از دست بدهی تا این که به تمام بدن به جهنم افتاده باشی (9)
همچنین روایاتی که از پیامبران گذشته نقل شده است به نوعی بر این موضوع دلالت دارد. در روایتی از حضرت یحیی علیه السّلام آمده است: «المُوتُ َاحبَ إِلَی مِن نَظَرهٍ بِغَیرِ وَاجِب» (10) مرگ برای من دوست داشتنیتر از نگاههای غیر ضروری است. بنابراین یک نگاه هوس آلود به نامحرم، انسان را مواجه میکند با گمراهی و افتادن در آتش گرفتاریها، که بیرون آمدن از آنها به آسانی ممکن نخواهد بود؛ و مسلم که در این میان حیات و هدایت برای انسان مهمتر و بهتر از مرگ وگمراهی است.
این مطلب حتی در مورد ادیان غیر الهی نیز مورد توجه قرار گرفته است بطوری که مهاتما گاندی آرزوی خود را در مورد انسانهای که نگاه به زن زیبا رو دارند اینگونه بیان میدارد که میگوید: «مادامی که در اجتماع وجود زن تنها وقف لذت بخشیدن به مرد است ما همه باید به نام مرد، سر از شرم به زیر افکنیم من ترجیح میدهم که نسل انسان به تمامی نابود شود تا این که بماند و با تبدیل زن- ظریفترین مخلوق الهی – به یک وسیلهی عیش و شهوترانی مرد از هر حیوانی پستتر گردد…ای زنان! اگر آرایش کردن شما تنها به منظور جلب شهوت مرد است، از این کار خود داری کنید و زیر بار ننگ چنین خفتی نروید. (11)»
حرمت نگاه در قرآن
همان طور که بیان شد اگر افراد به ارزش چشم و این نعمت عظیم دقت نمایند، هیچ گاه از ارزش چشم نمیکاهند و آن را بی جهت هدر نمیدهند. از این رو قرآن کریم دستور میدهد که افراد با نگه داشتن حرمت نگاه، خود و جامعه را از فر رفتن در گرداب فساد دور سازند. «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یصنَعُون» (12)؛ به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند، که این برای آنان پاکیزهتر است، زیرا خدا به آنچه میکنند آگاه است. همچنین در مورد زنان فرمود:» وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها…(13)؛ و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را (از هر نامحرمی) فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که (طبعا) از آن پیداست.»
عمل نمودن به کلام الهی مهمترین وسیلهای است که انسان میتواند برای نزدیک شدن به خداوند متعال انجام دهد، عدهای متأسفانه برخی از دستورات خداوند را انجام میدهند، ولی از برخی دیگر بر میتابند و سر تعظیم فرود نمیآورند و مسلماً این چنین افراد، کسانی هستند که ایمان ضعیفی دارند، بطور مثال؛ دستور خداوند را برای انجام حجِ واجب، پرداخت زکات، گوش میدهند ولی به آیه «کنترل چشم» که میرسد، دستور الهی را نادیده میانگارند و در ذهن خود می اندیشندکه عبادت فقط به این است که من خوب حج را بجا آورم و دیگر به فکر بقیه دستورات الهی نیستند. بنابراین انسان مسلمان و موحد، که به پروردگارش ایمان آورده است، باید تمامی دستورات او را انجام دهد و هر آنچه را که مورد غضب اوست را رها سازد، نه اینکه برخی از دستورات را به اجرا گذارد و از دستوراتی که موافق با طبع او نیست روی برگرداند؛ و چه زیباست کلام پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) که فرمودند: «غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ تَرَوْنَ الْعَجَائِب» (14)؛ چشم پوشی کنید عجائب عالم را ببینید. درست است که کنترل نگاه در مرحله اول بسیار سخت جلوه مینماید، ولی در پرتو این سختی، غنیمت بزرگ را بدست میآورید و آن مشاهده و درک عجائبی از خلقت عظیم خداوند متعال است.
پیامدهای منفی نگاه به نامحرم
در هر اجتماعی آسیبها و نابهنجاریهای مختلفی وجود دارد که باید آنها را شناخت و راه درمانی برای آن پیدا نمود. یکی از ناهنجاریها و آسیبهایی که پیکره اجتماع و نظم درونی آن را بر هم میزند و افراد را به بیماریهای مهلکی دچار میسازد، رعایت ننمودن «حریم نگاه» است که دارای پیامدهای منفی بر روی اجتماع و افراد آن دارد، که با شناخت این پیامدها
میتوان راه بروز چنین آسیبهای را گرفت.
این پیامدهای مخرب عبارتند از:
پیک زنا
نگاههای که بر اساس شهوت و هوس بازی رخ میدهد، پرده از چهره یک اتفاق ناهنجار و معصیت بزرگ بر میدارد. نگاههای شهوانی، نامه رسانی هستند برای شخص که خبر از نابودی دارند، نامه رسان خود پیکی است برای هشدار! ولی چقرد باید در حسرت بود که افراد هوس باز به این پیک توجهی نمیکنند و همین امر سبب منشأ اندوه روز افزون آنان میگردد. .امام صادق علیه السلام میفرماید: «اَلنَظَرُ بُرِیدُ الزِنَا» (15)؛ نگاه شهوت آلوده پیک عمل منافی با عفت است. همچنین از حضرت یحیی پرسیدند: منشأ بر قراری روابط نا مشروع چیست؟ فرمود: نگاه (16) همان گونه که از روایات فوق بدست میآید، نگاه متمرکز و هوس آلود با ارسال تلگرافی -کوتاه و مختصر – بی درنگ بیننده را به انجام دادن روابط ناسالم دعوت میکند.
جریان نامرئی از چشم
«تحقییقات دانشمندان ثابت کرده که از طریق چشم بعضی از موجودات، نیرویی گسیل میشود که میتواند بر چشم وبقیه اعضای موجودات دیگر تأثیر بگذارد. آزمایشها و مشاهدههای تجربی نشان داده است که از چشم مار، نیرویی فرستاده میشود که گنجشکها را از حرکت باز میدارد، تا آن که مار، یکی از آنها را شکارکند؛ چنان که برخی مرتاضان میتوانند با نیروی چشم، جلو حرکت لوکوموتیو را بگیرند. مراتب قوی و ضعیف این نیرو در نگاه هر انسانی وجود دارد و چون نگاه چشم با خیانت و هوس درآمیزد، موثرتر میگردد. وقتی دو نفر علاقه مند به یکدیگر به هم مینگرند، نیروی چشم هر دو به یکدیگر برخورد میکند و چیزی مانند جرقهی نامرئی به سوی آن دو، باز میگردد و عشق و علاقه، از طریق ارتباط با همان نیرو به ایشان الهام میشود. در این حال بدون آنکه میان آن دو کمترین گفت وگوی محبت آمیزی رخ دهد، هر یک به علاقهی دیگری پی میبرد. حال اگر آن دو دختر و پسری بیگانه باشند معلوم است که چه فاجعهای رخ میدهد.»(17)
براستی! جریان نامرئی چشم، افراد را به مرزهای می کشاندکه مجوز عبور ندارند، ولی آنان با هوس بازی خود، از یک «نگاه» عبور کرده، به مرور زمان به مرز «گناه» کشانده میشوند و این همان «گام نخستین» برای ورود به «دام شیطان» است.
رنجش خاطر
بسیاری از افرادی که نگاه خود را بسوی نا محرم دوخته و نظرخود را بر نمیدارند در حقیقت تفکر و بینش خود را دچار اختلال و بی نظمی قرار داده، نمیتوانند درست در زندگی خود تصمیم گیری صحیحی را داشته باشند و از این رو زندگیشان دچار بحران میگردد، مثلا جوانی که در روابط خود با دختری، آشنا شده و چشمهای خود را از او بر نمیدارد و از نگاههای هوس آلود هم عقب نشینی نمیکند، وقتی از او جدا میشود و به منزل و یا سر کار خود میرود، دائماً در فکر روی زیبای دختر مورد علاقهاش به سر میبرد و با همین افکار خود به سر میبرد و این امر باعث میشود او دچار بیماری روحی شود و لذا در جایی که باید تصمیم درست بگیرد، همین حواس پرتی او، مانع میشود و زندگیاش را خراب میسازد. حضرت علی علیه السلام فرمودند: «مَن أطْلَقَ نَاظِرَهً أَتْعَبُ خَاطِرَهُ مَن َتتَاَبعَتْ لَحَظَاتُهُ دَامَتْ حَسَرَاتُه» (18)؛ هر کس چشمش را به نامحرم رها کند، خاطرش را به رنج میافکند وهر کس نظرش به نامحرم پی در پی باشد، حسرتهای او همیشگی است.
التهاب درونی
سیستم بدنی و روحی انسان با نگاه شهوانی به التهاب میافتد و آنچنان تغییر می کندکه، همچون انقلاب دگرگون میشود
.به گونهای که هر کس او را نگاه کند، در مییابد که او آدم قبلی نیست. تغییر در چنین افرادی -که مست شهوت هستند- در تمام زوایای زندگیشان مشاهده میشود؛ بطور مثال، در نوع فکر، پوشش و حجاب، حیا، سخن گفتن، راه رفتن، خوردن و خوابیدن و… امام صادق علیه السلام: فرمودند: «اَلنَظَرَهٌ سَهْمٌ مَسْمُوم مِن سَهامِ إِبلیسِ مَن ترکها لِلَه لَا لِغَیرِهِ أعقَبَهُ الله إیِمانَاً یَجِد طَعمَه» (19)؛ نگاه شهوت آمیز، تیری از تیرهای مسموم شیطان است. هر کس او را فقط بخاطر خدا ترک کند خداوند متعال بدنبال این چشم پوش، ایمانی به او میبخشد که طعمش را در دلش احساس میکند. شاید بتوان گفت، معنای تیر زهر آلود همین التهابی است که از طریق نگاه صورت میگیرد و سبب میشود غدد داخلی بدن انسان شروع به ترشح مواد زائد نماید و در خون مواد سمی تولید کند و اعصاب را ملتهب سازد و او را به ارتکاب جرم سوق دهد. یا برعکس ایجاد انبساط و فرح کند و شخص را برای انجام کاری سودمند آماده نماید.
هیجان وتحریک شهوت
حضرت علی علیه السلام به همراه جمعی نشسته بودند که زن زیبایی از آن جا عبور کرد، حاضران دیده به آن زن دوختند. امام علیه السلام فرمود: إِنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ وَ إِنَّ ذَلِکَ سَبَبُ هَبَابِهَا فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَی امْرَأَه …(20) همانا دیدگان این مردان آزمندانه مینگرد و این گونه نگریستن سببب هیجان شهوت و تحریگ آنان میشود. پس هرگاه یکی از شما با نگاه به زنی به شگفتی آمد و زیبایی آن زن، نظر او را جلب کرد، با عیال خود همبستر شود، چرا که آن زن هم زنی همانند خود اوست. یکی از بلاهای که نگاههای نا پاک به سر آدمی میآورد این است که شهوت جنسی او را به هیجان انداخته و شوق و میل و خواستن با شخص نامحرم را در او زیاد میکند و میتوان این مطلب را نوعی «کشش فتنه» نامید؛ مثلاً، همان طوری که آهن ربا، اجسام فلزی را به خود جلب میکند، نگاه هوس بازانه نیز این خاصیت را داراست که، با یک نگاه، کشش به سمت طرف مقابل و کاشته شدن بذر شهوت را بدنبال آورد.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «حضرت عیسی علیه السلام به پیروان خود فرمودند: از نگاههای نا روا بپرهیزید؛ زیرا بذر شهوت را در دل میکارد و انسان را به فتنه وگناه دچار میسازد.» (21)
ترک ازدواج
وقتی نگاه آزاد شد، دل اسیر میشود، اسیر وهم و خیال و اسیر کامجوئی و هوس دیگر نمیتواند آزادانه بیاندیشد و راه عفت و پاکدامنی را بپیماید، از این رو نمیتواند مورد مناسب برای تشکیل زندگیش انتخاب نماید، لذا تن به ازدواج نمیدهد.
سستی اراده
کسی که با نگاه مسموم خود شیفته و دلباخته شد و دستش به محبوب نرسید، روح نا امیدی و یأس در او دمیده میشود و ارده پولادینش سست میگردد. شیفتگی و دل مشغولی به زنان، بازوی حمیت و مردانگی را میشکند و عزم و ارده را تباه میسازد؛ لذا امیر المومنین علیه السلام، وقتی لشکری را برای جنگ فرستادند، در مقام نصیحت و تحریک آنان فرمود: «ِاعْذِّبُوا عَنِ النِسَاءِمَا ِاستَطَعْتُم»؛ تا میتوانید از زنها کناره بگیرید. (22)
بله، دلدادگی به شهوت، مایه شکست مردان در میدان زندگی است و نیروهای سرشار جوانان را، دست خوش امواج کوبندهی طوفان هوس میکند، پس در زمینههای علمی و صنعتی و تجارت، قربانی جلوههای نامشروع میگردند و مصالح دنیوی و سعادت اخروی خود را نابود میسازند.
سردی خانواده
مردی که با نگاه ناپاک خود خانه دل را شهوت آلود کرد و در خانه گرم عشق خانواده، آب سرد ناهماهنگی پاشید، نغمه بهانه تراشی و ایراد از هر گوشه وکنار دلش بر میخیزد وگرمی عشق به زن و فرزند را به سردی و بی محبتی تبدیل مینماید. چرا که لشکر عشق ناپاک، همراه با گرمی و لذت چشم گیر، بی رحمانه هجوم میآورد و به پشتوانه قدرت شهوت پایههای عشق دیرینه را ویران میسازد و دل را یک جا به یغما میبرد، پس همچون تنی بیجان و جسدی بی روح، در خانه رفت و آمد دارد ولی دل، مشغول جای دیگر است و خاطرش آویخته به آستانی دیگر است.
آمار روز افزون فساد، در جوامع بی بند و بار به خوبی نشان میدهد که بسیاری از نزاعهای خانوادگی، که به جنایات گوناگون و مراحل فجیعی کشیده میشود، از همین نگاه مسموم شروع شده، که به دنبال آن سردی و بی رغبتی در خانوادهها حاکم میشود، که گاهی با همراهی و هم یاری شیطان پلید، با یک تصمیم نا جوانمردانه، یا اقدام به طلاق میکند و یا بدتر از آن دست به قتل همسر خود میزند، تا مگر از این تلخی و سردی رها شده، به عشق ِگرم و شیرینش دست یابد، که آن هم جز سرابی بیش نیست.
در یکی از آمارهای شهر نیویورک آمده است: «در اثر چشم چرانی در طی یک سال 2766 تصادف رخ داده و 60 درصد ازدواجها به طلاق وجدایی کشیده شده و 5000 پروندهی جنایت تشکیل شده است» (23)
که البته همه میدانیم این آمارها واقعی نیست و طلاق و جنایت بیش از اینها صورت میگیرد و اصلا ً، وقتی چشم چرانی در اجتماعی آسان شد، دیگر تشکیل خانواده وگرمی و محبت به همسر معنای خود را از دست میدهد و سردی و بی رغبتی جایگزین آن میشود.
فحشاء
نگاه شوم، زنجیری به پای دل میاندازد و فرد را همچون بردهای زبو ن، به خانه فساد میکشاند و با شیطان، هم آغوش میگرداند. لحظهها به تندی میگذرد و شب غفلت و مستی به صبح بی آبرویی و افتضاح میگراید، پس چشم بازکرده خود را در منجلابی از گناه و آلودگی مشاهده میکند و به حسرت مینشیند، غافل از آن که دیگر حسرتش بیهوده و ایمانش بر باد رفته است.
از امیر المومنین علیه السلام روایت رسیده که در آن وظایف هر عضو بیان شده و در قسمتیی از وظیفه چشم میفرماید: «وَ النَّظَرُ سَبَبُ إِیقَاعِ الْفِعْلِ مِنَ الزِّنَا وَ غَیْرِه…»(24)؛ چه بسا نگاه، موجب زنا وغیر آن شود.
همچنین امام صادق علیه السلام فرمودند: «از مواعظی که خداوند متعال به حضرت عیسی علیه السلام فرمود این است که:»
« …وَ غُضَّ طَرْفَکَ عَمَّا لَا خَیْرَ فِیهِ فَکَمْ نَاظِرِ نَظْرَهٍ زَرَعَتْ فِی قَلْبِهِ شَهْوَهً وَ وَرَدَتْ بِهِ مَوَارِدَ الْهَلَکَهِ…»؛ (25) چشم خود را از آن چه خیری در آن نیست فرو بیانداز، که چه بسیار بینندهای که با یک نگاه، بذر شهوت در قلبش کاشته میشود و به دنبال آن به موارد هلاکت داخل میشود…
حساسیت اسلام در مسأله محرم ونامحرم
از جمله مواردی که اسلام به آن اهمیت داده حساسیت ویژهای برای آن قائل شده است که ما بطور اختصار به مواردی از این حساسیتهای بخصوص اسلام اشارهای مینماییم:
الف – میخ آهنین بر مغز، بهتر از تماس با نامحرم
از مواردی که در قرآن آمده میتوان، قضیه آب دادن دختران حضرت شعیب علیه السلام به گوسفندان را نام برد، که حضرت موسی علیه السلام، دید گله را دور تر از سایر گلهها و محل آبشخور گوسفندان نگه داشتهاند! وقتی علت را پرسید، در جواب گفتند: «لا نَسْقی حَتَّی یُصْدِرَ الرِّعاءُ…» (26)؛ ما به گوسفندان خود آب نمیدهیم تا آنکه چوپانان مرد، گلهشان را سیراب کننند وباز گردند. اهمیت حریم بین زنان و مردان از این آیه شریفه نیز روشن میشود.
از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله روایت شده: «لَأَن یُطعَنَ فِی رَأسِ اَحَدکُم بِمِخَبطٍ مِن یَدَیْهِ خَیرٌ لَهُ مِنْ اَنْ یمَسَّ أمراَهً لًا تَحِلُّ لَه» (27)؛ اگر سوزنی یا میخی را با شدت و ضربه، بر سر یکی از شما فرو کنند، بهتر از آن است تا زنی را که نامحرم است لمس کند، یعنی لمس بدن نامحرم، برای دین و ایمان و سعادت و آخرت شما ضربه و خطر بزرگی است و ممکن است باعث سقوط و انحراف شما و بدختی و شقاوت ابدی شما را به ارمغان بیاورد.
ب-خطر نامحرم از شیر درنده بیشتر است
حضرت داوود به پسرش این چنین سفارش کرد: «یَا بُنیّ! ِامشِ خَلفَ الأَََسَدِ وَ الأَسوَد وَ لَا تَمشِ خَلفِ اْلمَرأَه» (28)؛ای پسرم پشت شیر درنده و دیگر درندهها راه برو، اما پشت سر زن نامحرم راه مرو. (زیرا که خطر حرکت در پشت سر نامحرم از خطر حرکت پشت سر شیر درنده بیشتر است)
پس از نگاه متمرکز به پشت سر نامحرم، قوه لذت جویی آدمی، در وجود او بیدار میشود و تصاویر ذهنی او را بیشتر میکند آدمی در این مرحله از درون برای ارضای غریزه تحریک شده به صحنه ذهنی روی میآورد و خیلی زود «ویژگیهای اندامی» فرد مورد نظر را در مغز میپروراند. در این حال فرد بیننده با آنچه میبیند، تماس بدنی ندارد ولی ذهن میتواند در دنیای خیالات، با آن چه چشم دیده، هر طور که بخواهد رابطه بر قرار کند، در چنین حالتی حواس انسان دچار اختلال میشود.
«در نگاههای عادی، شخص به سرعت میتواند چشم و ذهن را از توجه به یک نقطه به سمتی دیگر متمایل سازد، ولی پس از نگاه متمرکز و ایجاد حالت تجسم، چون شبکههای مغز به فعالیتهای ویژه واداشته شده است، انتقال ذهنی از حالتی به حالت دیگر به کندی صورت میگیرد.»
در هر حال، پس از نگاه متمرکز به زن و اوج گرفتن اوهام غریزی و ایجاد حالت تجسم در ذهن، بیننده احساس میکند
بی اختیار به طرف شخص مورد نظر در حال حرکت و نزدیک شدن است، این احساس در حقیقت نشان تمایل سرکشی است که در اثر نگاه در فرد پدید آمده کم کم، شخص دوست دارد صحنه را از فاصلهی نزدیکتر ببیند و از بقیه آنچه نمیبیند هم لذت ببرد. دوست دارد اگر آن فرد میخندد وی تماشایش کند و کسی هم مزاحم او نشود. با او همصحبت شود، بگوید، بخند، حرفی بزند، هرچند یک کلمه! مثلا زن از او بپرسد: آقا ساعت چند است؟ یا به او نگاهی کند. (29)
ج-بر آورده نکردن خواسته نگاه
«لَیْسَ فِی الْجَوَارِحِ أَقَلُّ شُکْراً مِنَ الْعَیْنِ فَلَا تُعْطُوهَا سُؤْلَهَا فَتَشْغَلَکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّه» (30)؛ در میان اعضای بدن چیزی کم ارزشتر از چشم وجود ندارد (همه اعضای بدن مثل چشم با ارزش هستند) پس به او استثناء قائل نشده و هر چه میخواهد به او ندهید که، شما را از یاد خداوند باز میدارد.
عدهای این روایت را در مورد «زیاد خوابیدن» مطرح کردهاند؛ ولی از آن جا که روایت مطلق است و شامل دیدنیهای غیر مشروع هم میگردد، علماء این روایت را در باب «نگاه به نامحرم» ذکر کردهاند.
اگر میخواهید علاقه و محبت خود را نسبت به اطرافیان از قبیل همسر و فرزندان و دوستانتان از دست ندهید، سعی کنید خود را در رابطه با نامحرم و نگاه به او محفوظ دارید و خواسته نگاه را بر آورده نسازید، اگر نگاه به نامحرم وجود داشت، «روابط صحیح و نادرست» با هم در آمیخته میگردد و آن شیرینی که باید از زندگی خود ببرید، از آن محروم میمانید.
د-کوری چشم بهتر از نگاه «فتنه انگیز»
امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند: «ذَهَابُ النَّظَرِ خَیْرٌ مِنَ النَّظَرِ إِلَی مَا یُوجِبُ الْفِتْنَه» (31)؛ کوری چشم بهترست از نگاه کردن به آن چه باعث فتنه شود؛ یعنی در واقع شخص چشم چران با نگاه به ناموس دیگران، خود را عادت میدهد و لذت را در خودش احساس میکند بطوریکه نمیتواند از آن براحتی دست بردارد و همین امر سبب میشود اولین قدم برای فتنهای بزرگ صورت گیرد. عمل ناپسند و قبیح چشم چرانی در کلام امام علی علیه السلام، به گونهای ترسیم شده است که نشان از حساسیت فوق العاده حضرت در مورد این عمل دارد.
ذ- مرگ بهتر از نگاه به نامحرم
حضرت علی علیه السلام فرمودند: «مَن اَطْلَقَ طَرفَهُ جَلَبَ حَتْفَه» (32)؛ هر کس نگاه چشم خود را آزاد بگذارد، زمینه مرگ خویش را فراهم نموده است
«چون جهره و اندام زنان کم پوشش، روح زیبا پسندی و تنوع طلبی افراد را وسوسه میکند، و پس از تحریک، زمینه کامیابی و ارضای غرایز فراهم نباشد، روان شخص در فشار قرار میگیرد و رفته رفته ظرفیت عصبی او به انتها میرسد. در این هنگام به سرعت هورمونهای آزار دهندهی سمی در خون ترشح میشود. در زمانی کمتر از یک دهم ثانیه مغز که به شبکههای ارتباطی به سراسر بدن وصل است به کمک غده هیپوفیز و فرمانهای مرکز هیپوتالاموس، این سم را به همه اعضاء روانه میکند. بدن برای بیرون راندن این سم به تکاپو میافتد و جنگ داخلی اعصاب آغاز میشود.»
شخص در خود احساس اضطراب و خستگی مینماید. تصور میکند چیزی ناشناخته بر روان وی فشار میآورد، علایم این حالت سردرد خفیف، ازدیاد تنفس و احساس خفقان در اطراف قلب و نا آرامی است. فرد نسبت به خطری ناشناخته دلهره وهراس دارد. با استمرار این حالت بیماریهای جسمی مانند؛ زخم معده و اثنی عشر، فرد را آزار میدهد و به گفتهی روانکاوان، او به بیماریهای «روانْ تنی» دچار میگردد، بیماریهای که، نه کاملاًجسمی است و نه کاملاً روانی. وقتی فرد دچار فشار روانی میشود، فعالیت قلب، ریه، جهاز هاضمه و غدد درون ریز و دستگاههای عصبی افزایش مییابد و در صورت ادامه عوامل فشار فرد دچار ضعف و اختلال جسمی میشود وگاهی هم منجر به مرگ میگردد. (33)
ر- حساسیت در صف نماز جماعت
عجیب است که این حساسیت، حتی در صف نماز جماعت هم اعمال شده است؛ از رسول خدا صلی الله علیه وآله منقول است که: «خَیرُ صُفوفِ الرِجَال أَوّلُهُا وَ شَرُّهَا آخِرُهَا وَ خَیْرُ صُفوفِ الِنسَاءِ آخِرهُا وَ شَرُهاَ أوَلُهَا» (34)
بهترین صفوف مردان (در نماز جماعت) صف اول است و بدترین آن صف آخر! و بهترین صفوف زنان، صف آخر است و بدترین آنها، صف اول!!
در نمازهای جماعت معمولا زنها پشت سر مردها میایستاده اند، واین چگونگی باعث میشد که صف اول مردها از همه صفوف دیگر فاصلهاش تا زنها زیادتر باشد و صف آخر مردها، نزدیکترین صفوف به زنها قرار میگرفت.
پیامبرصلی الله علیه وآله با توجه به این ملاک، بهترین و بدترین صفوف را مشخص مینمایند و در مورد زنان هم همین ملاک و حکمت را اجرا میکنند و میفرمایند: بهترین صف زنان، صف آخر است؛ چرا که از مردان نامحرم فاصله بیشتری دارند و بدترین صف زنان، صف اول آنهاست؛ چرا که به مردان نامحرم نزدیکترند!!
ببینید این همه دقتها وحساسیتها را، وبنگرید به این همه باریک بینی وموشکافی اسلامن در روابط زن ومرد نامحرم و آن گاه این همه بی پرواییها و بی مبالاتیهای ما مدعیان اسلام را ملاحظه کنید و ببینید، تفاوت کار از کجاست تا به کجا!!
انواع نگاههای پاک وپسندیده
1- نگاه به امام معصوم (علیهم السّلام)
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اَلنَّظَرُ ِالَی آلِ مُحَمّد عِبَادَه» (35)؛ نگاه کردن به اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه وآله عبادت است. یکی از کارهای که انسان میتواند به عنوان عبادت انجام دهد و راه را برای کمال و سعادت خود هموار و آسان سازد، تحکیم پیوند معنوی و ارتباط روحی با معصومین و نگاه از روی مهر و محبت به آنان است. کسانی که ارتباط روحی با امام معصوم پیداکنند، لذتهای مادی و زود گذر را لذت نمیپندارند، از این رو، هر نگاهی را که آنان را از این ارتباط محروم میدارد، به آن توجه نمیکنند.
2- نگاه به اهل علم
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «َالنّظَرُ اِلیَ الْعَالِم ِعبَِادَه» (36)؛ نگاه کردن به عالم عبادت است.
یکی از خیرهای که با نگاه به عالم به آدمی میرسد آن است که او را موفق در انجام اعمال و تکالیف الهی نموده، میل و رغبتش را در این امر زیادتر مینماید.
«روز قیامت که میشود خداوند متعال علماء را جمع میکند و به آنان میفرماید: به آنان بگویید:ای بندگان من!»
میخواهم به شما خیر برسانم؛ چون شما سختی را در راه من تحمل کردید و مردم بواسطه شما مرا عبادت کردند (37)؛ یعنی راه ورسم عبادت را علماء به ما نشان میدهند و مردم از این طریق به شناخت و معرفت الهی دست مییابند. پس چه نگاه به آنان و چه مجالست با ایشان، به منزله تکامل انسان خواهد بود که نباید از آن غفلت ورزید.
3- نگاه به مؤمن
امام سجاد علیه السلام فرمودند: «نَظَرَ اْلمُومِن فیِ وَجْهِ أَخَیهِ الْمُومِن لِلْمَوَّدَهِ وَالمَحَبَه لَهُ عِبَادَه» (38)؛ نگاه محبت آمیز مومن به چهره برادر مؤمنش و مهر ورزی نسبت به او عبادت است.
اثر گذاری مؤمن، از طریق ایمان راسخ او به خداوند متعال است، از این جهت، هر کسی که به مؤمنِ متقی نگاه میکند در حقیقت به یاد الهی میافتد و مأنوس با خدا میگردد و این نگاه به مومن است که، نتیجهای جز انس با پروردگار را در پی نخواهد داشت. در این زمینه از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمودند: «قَالَتِ الحَواَریُون لِعیسَی یَا رُوحَ الله مَن نُجالِسُ قَالَ مَن یَذکُرکُم الله رَؤیَتَهُ وَ یَزیدُ فِی عِلمِکُم مَنطِقُه وَ یَرغَبکُم فِی الَآخرَه عَمَلُه.»(39)؛ حواریون به حضرت عیسی علیه السلام گفتند: یا روح الله! با چه کسی مجالست کنیم؟ فرمود:با کسی که دیدنش شما را به یاد خدا آرد و رفتارش، به علم شما بیفزاید.
4- نگاه به قرآن
امام باقر علیه السلام فرمودند: «النظر الی المصحف من غیر قرائهعباده» (40)؛ نگاه کردن به قرآن بدون قرائت آن عبادت است.
هر کدام از اعضاء انسان دارای بهرههای هستند و سهمی بخصوص، که هر فردی آن را تحصیل کرد، مطمئناً از آن مراقبت خواهدکرد. یکی از سهمهای که چشم دارد آن است که به کلام زیبای الهی دوخته شود و جان را از آن سیراب سازد و باید به چشم آموخت که از سهم خویش پارا فراتر نگذارد تا عطای از دوست نصیب او گردد و در حریمش راه یابد.
5- نگاه به کعبه
«اَلنَظَرَهُ اِلَی الْکَعبِه عِبَادَه» (41)؛ نگاه کردن به کعبه عبادت است.
همچنین رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «اَلنَظَرُ اِلیَ اَلْکَعبِهِ حِبَالُهَا یَهدِم الخَطَایَا هَدْمَاً» (42)؛
محو گناهان با یک «نگاه عارفانه» به کعبه و شناخت عظمت بی منتهای الهی، همان «هدیه» خداوند به حاجیان است، که در کنار خانهاش و در حریم امن، در حال طواف آن را دریافت میکنند. چشمی که به کعبه نگریست نباید آن را با «گرد وغبار گناه» آلوده سازد، که اگر اینگونه شد، دیگر اثری از آن باقی نمیماند.
6- نگاه به والدین
پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله فرمودند: «وَ الَنظَرُ إِلیَ الوَالِدَینِ بِرَأفَهٍ وَ رَحمَهٍ عِبَادَه» (43)؛ نگاه کردن از روی مهر و محبت به چهره پدر و مادر عبادت به شمار میآید.
رابطه زیبای «نگاه» و «احسان به والدین»، کمترین حد عمل به سفارشات قرآن وروایات اهل بیت علیهم السلام است، که آدمی را به «رشد» میرساند؛ یعنی انسان با نگاه پر محبت خود به والدین، علامت راه را برای رسیدن به رشد، نشان میدهد و زمانی که والدین مشاهده کردند تو با نگاهت به آنان مهر ورزی و محبت میکنی و هیچ گاه سرپیچی از آنان نداری، آن را اشارهای میبینند، از این رو آن چه در توان دارند برایت سرمایه میکنند؛ از دعا برای توشه راهت بگیر، تا هزاران عمل خوب دیگر که از آنان سر میزند تا تو به رشد برسی و سعادتمند گردی. پس هیچ گاه نگاه پر مهر و محبتت را نسبت به آنان دریغ مدار و نگاهت را با احسان به آنها مرتبط ساز، تا سنگینی رشد و تعالیات را، در زندگی احساس کنی.
7- نگاه به سادات
حسین بن خالد میگوید: امام رضا علیه السلام فرمودند: «نگاه کردن به چهره ذریه ما عبادت محسوب میشود.» عرض کردم: منظور شما، نگاه کردن به چهرهی پیشوایان و امامان از نسل شما است، یا نگاه کردن به ساداتی که ذریه ی پیامبر به شمار میآیند؟ حضرت فرمودند: «بَلِ النَّظَرُ اِلَی جمَیِعِ ذُریَّه النَّبی صلی الله علیه و آله و سلم عِبَادَه مَا لمَ یُفَارِقُوا مِنهَاجَه، و َلمَ یَتَلَوَّثُوا بِالْمَعَاصِی.» (44)؛ نگاه کردن به همه کسانی که از ذریه ونسل پیامبر هستند عبادت است، به شرطی که این ذریه از راه وروش پیامبر رویگردان نباشند وخود را به گناه ومعصیت آلوده نسازند.
همان طور که نگاه به پیامبر یا امام معصوم نگاهِ عبادت محسوب میشود، همین امر نیز برای سادات مطرح است. هر چه قدر میخواهید نزد رسول خدا محبوبتر گردید، به ذریه رسول خداصلی الله علیه واله احترام بگذارید. یکی از مصادیق احترام به آنان این است که نوع نگاه و رفتار خود با آنان را تغییر دهید و مهربانانه و دلسوزانه با آنان روبرو شوید و هیچ گاه بر آنان بدون جهت خشمگین نگردید، طوری به آنان ننگرید که حالت غضب باشد، که اثرات نامطلوبی بر زندگی شما خواهد گذاشت. بسیاری از بزرگان ما وقتی سیّدی از اولاد رسول خدا صلی الله علیه وآله را نگاه میکردند، لب به صلوات بر محمد وآل محمد میگشودند تا از این طریق در پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله گواهی دهند که ما فقط به خاطر وجود پیامبر الهی و احترام داشتن به آن حضرت و عمل به دستور ایشان، با آنان اینگونه برخورد مینماییم و نگاه خود را با ذکر صلوات بر محمد و آلش رنگ آمیزی الهی میکنیم، تا در قیامت این نگاه با رنگ و لعاب الهی و بوی خوش محبت به محمد وآل او، عجین گردیده شود و این عمل نشان از برتری محمد وآل او و سادات بر دیگران است. پیامبر صلی الله علیه وآله در این زمینه روایت زیبایی را فرمودندکه: «هیچ بندهی خدائی ایمان حقیقی نیا ورده، مگر آن که من نزد او محبوبتر از خودش باشم و عترت من نزد او محبوبتر عترت خودش باشد و وابستگان من نزد او محبوبتر از وابستگان خودش باشند.»(45)
نگاههای ناپسند و بیهوده
1-نگاه منافقانه
قال أمیر المؤمنین علی علیه السلام: «وَ الْمُنَافِقُ إِذَا نَظَرَ لَهَا وَ إِذَا سَکَتَ سَهَا وَ إِذَا تَکَلَّمَ لَغَا» (46)؛ منافق چون بنگرد برای سرگرمی است و چون لب فرو بندد در غفلت فرو رود و چون سخن گوید یاوه سرایی کند.
، نگاه منافق نگاههای توخالی و پوچ است که از هر گونه فایدهای خالی است و نتیجهای جز سرگرمی چیزی دیگر ندارد. این نگاه، انسان را از مقصد اصلی خلقت دور میسازد و هم او را به طوری تربیت مینماید که نمیتواند از این عمل دست بردارد؛ زیرا وقتی شخصی از روی عادت کاری را انجام داد و ملکهی او شد دست برداشتن از آن کار برای او سخت وطاقت فرسا خواهد شد، بنابراین منافق از بس نگاه خود را یله و رها ساخته، نمیتواند براحتی از این عمل دست بردارد؛ لذا اوبیماری است در اجتماع که نه تنها خود، بلکه دیگران را نیز به خود مشغول میکند و سرگرمی او نگاهی میگردد که هیچ مقصدی را جز بازیچه قرار دادن خود و دیگران در پی ندارد.
2- نگاه خیانت
قال علی علیه السلام: «قَسمُ أَرزَاقَهُم وَ احصَی آثَارَهُم و َأعمَالَهُم وَ عَدَدَ أَنفَاسِهِم وَ خَائِنََهُ أعّیُنِهِم وَ مَا تُخفِی صُدوُرهُم مِنَ الضّمیرِ.»(47)
خداوند روزیهای مردم را تقسیم فرموده و اثرها وعمل ها و شمار نفسها و نگاههای دزدانه چشمها و آن چه را که سینهها نهام میدارند، میداند. گاهی عدهای از افراد نگاه خود را مخفی میپندارند در حالی که خداوند متعال نگاه آنان را میبیند و بدان آگاهی دارد. پس این خیال واهی را باید از سر دور سازند، به این گمان که آزاد هستند و هر کاری میخواهند میتوانند انجام دهند. در حقیقت این نگاه مخفیانه تجاوزی به حریم افراد به حساب میآید که آرامش آنان را برهم زده، زندگی آنان را مختل میسازد و خدای متعال در عوض نگاه خیانت بار آنان، در جای که خودشان تصور نمیکردند آنها راگرفتار خواهد نمود. برخی از مشکلاتی که برای افراد بوجود میآید و خود از آن خبر ندارند، شاید در اثر همین نگاه خیانت بار، و نگاه آلوده آنان باشد که سبب شده است، آنان به سختیها و مشکلاتی دچار شوند که بزودی هم نتوانند از آن مشکلات جدا گردند.
3- نگاه تند به مومن
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: «مَنْ نَظَرَ إِلَی مُؤْمِنٍ نَظْرَهً لِیُخِیفَهُ بِهَا أَخَافَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ.»(48)؛ کسی که به مؤمنی نگاه ترسناک نماید، خداوند در آن روزی که بجز سایه او سایهای نیست (قیامت) او را میترساند.
مؤمن باید در هر صورت احترامش محفوظ بماند و از بی احترامی نسبت به او خود داری شود؛ زیرا بی احترامی به او در حقیقت بی احترامی به آیین او و خدایی است که او میپرستد؛ و نگاه تند برای ترساندن مؤمن، یکی از نمونههای بی احترامی او به حساب میآید که شاید قابل جبران نباشد و برای آن عذابی دردناک نزد پروردگار قرار داده شده است. این نگاه تند علاوه بر اینکه موجب اذیت روحی مؤمن میگردد همچنین سبب میشود که اگر بین آن دو روابطی دوستانه بر قرار بوده باشد، این روابط جای خود را به جدایی و از هم پاشیدگی رفاقتشان گردد.
4-نگاه طولانی به بلا دیده
قال الصادق علیه السلام: «لَا تَنْظُرُوا إِلَی أَهْلِ الْبَلَاءِ فَإِنَّ ذَلِکَ یَحْزُنُهُم» (49)؛ مردم گرفتار بلا را هدف نگاه خود قرار ندهید؛ زیرا نگاه شما آنان را غمگین و ناراحت میسازد. گاه افرادی هستند که دچار یک حادثهای شدهاند و تاب تحملشان از دست رفته است، در این میان افرادی با نگاه طولانی خود آنها را مورد تمسخر و استهزاء قرار میدهند. دل فردی راکه مبتلای به بلا است، با یک حرف بی موردیا بواسطه یک نگاه تند وتمسخر آمیز آتش زدن، همه از اموراتی است که انسان را از مقصد نهایی و رسیدن به لقاء خداوند متعال باز میدارد.
راهکارهای برای کنترل چشم
توجه به حضور الهی
وقتی انسان خودش را در محضر خداوند بزرگ ببیند و توجه داشته باشد که او در تمام لحظات نظاره گر اوست، هیچ گاه به خود اجازه انجام کار زشت وناپسندی را نمیدهد از حضرت علی علیه السلام سؤال شد: چگونه انسان میتواند چشم خود را از نگاه حرام فرو بندد؟
فرمودند: «بِالْخُمُودِ تَحْتَ سُلْطَانِ الْمُطَّلِعِ عَلَی سِرِّک» (50)؛ انسان هنگام گناه توجه داشته باشد که او تحت قدرت خداوند قرار دارد و او از اسرارش آگاه است. هر چه توجه به حضور الهی در درون انسان زیادتر باشد خود نگه داری انسان از گناه بیشتر میگردد و هر چه این امر (حضور خدا) در زندگی، رنگ کمتری داشته باشد مسلماً، گناه جای خود را به این حضور میدهد. امام صادق علیه السلام فرمودند: «تنها در صورتی چشم از حرام فروبسته میشود که قلب جلال و عظمت خداوند را مشاهده نماید.»(51) پس انتظار کشیدن برای اینکه انسان بخودی خود دست از نگاه به ناموس مرئم بردارد امکان پذیر نیست بلکه باید این شخص احساس کند که بزرگی او را میبیند و به اعمالش واقف است.
برنامه ریزی داشتن
تنظیم اوقات شبانه روزی یکی از اصول موفقیت برای هر فردی به حساب میآید و زمینههای رشد و تعالی او را فراهم میکند، اکثر کسانی که زندگی خود را با نظم و مدیریت صحیح پیش میبرند، موفقتر از کسانی هستند که، زندگیشان بدون نظم و برنامه خاصی پیش میرود. بیهوده تلف کردن عمر، انسان به تنبلی دچار ساخته، انسان را از وارد شدن به عرصه کار و تلاش محروم میسازد، علاوه بر اینکه زمینه انواع گناهان را برا ی او فراهم میسازد، بنابراین توجه به برنامه ریزی در زندگی انسان را از ورود به گناه ومعصیت الهی مصون میدارد.
مبارزه با زمینههای چشم چرانی
یکی از علتهای اساسی معصیت و چشم چرانی، وجود زمینههای آن در اجتماع است. هنگامی که انواع ابزار چشم چرانی و تحریک برای انسان آماده باشد، در این زمان کنترل او کاری بسی دشوار خواهد بود؛ بنابراین برای کنترل چشم، ابتدا باید زمینههای چشم چرانی از قبیل: بدحجابیها، عکسها و تصاویر مستهجن در قالب فیلم، سی دی، اینترنت، ماهواره و…کنترل شوند. رسول خدا فرمودند: «لَعَنَ اللَّهُ النَّاظِرَ وَ الْمَنْظُورَ إِلَیْه» (52) خداوند، چشم چران (نگاه کننده) وفراهم آورندهی زمینهی چشم چرانی را لعنت کند.
نتیجه: یکی از از راههای نفوذ شیطان در قلب آدمی و از مهمترین عوامل ایجاد هوسهای نفسانی، نگاههای آلوده است، که میتوان ابتدا با شناخت پیامدهای منفی و سپس در نظر گرفتن آسیبهای روانی آن، راهکارهای مقابله با آن را فراگرفت و از افتادن در وادی هلاکت مصون ماند این مقاله به ما نشان داد که نگاههای آلوده آغازی بر آلودگیهای دیگر و هوسهای خطر ناک تر است که تنها با مدیریتی صحیح میتوان راه خلاصی از آن را برای خود هموار ساخت.
پی نوشت:
1- سوره بلد، آیات 8-9
2- سوره مؤمنون، آیه 78
3- نگاه پاک، ص 26
4- نهج البلاغه کلمات قصار،8، ص 362
5- سوره اسراء، آیه 36
6- تحف العقول، ص 255
7-توحید المفضل، ص 55
8- نگاه پاک، ص 23
9- همان
10- همان
11- نگاه پاک، ص 24
12- سوره نور، آیه 30
13- همان
14- بحار الأنوار (ط – بیروت) ج 101، ص 31
15- نگاه پاک، ص 42، به نقل از تفسیر آلوسی، ج 18، ص 139
16- جامع السعادات، ج 2، ص 12
17- جلوه نمایی زنان، ص 122
18- جامع الأخبار، ص 93
19- میزان الحکمه، ج 10، ص 78
20- وسائل الشیعه ج 20، ص 105
21- مستدرک الوسائل ج 14، ص 270
22- نهج البلاغه، کلمات غریبه، ح 7، ص 519
23- امان از نگاه تو، ص 35-36
24- بحار الأنوار، ج 66، ص: 77
25- بحار، ج 14، ص 291
26-سوره قصص، آیه 23
27- مجمع الزوائد ج 4، ص 326
28- مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 273
29- جلوه نمایی زنان و نگاه مردان، ص 113
30- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص، 190
31- شرح آقا جمال خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم ج 4، ص 32
32- غرر الحکم ج 5، ص 45.
33- جلوه نمایی زنان ونگاه مردان، ص 123
34- سه پند شیطان، ص 34؛ به نقل از المواعظ العددیه، فصل هشتم، ص 50 .
35- بحار ج 26، ص 227
36- ارشاد القلوب دیلمی ج 1، ص 166
37- همان
38- بحار الأنوار (ط – بیروت) ج 75، ص 128
39- الکافی (ط – الإسلامیه) ج 1، ص 39
40- وسائل الشیعه، ج 9، ص 364
41- همان.
42- همان.
43- مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب) ج 3، ص 197
44- تفسیر نور الثقلین ج 1، ص 36
45- بحار ج 26، ص 13
46- تحف العقول، ص 212
47- نهج البلاغه، خطبه 76
48- بحار الأنوار (ط – بیروت) ج 72، ص 147
49- بحار الأنوار (ط – بیروت) ج 72، ص 16
50- مصباح الشریعه، ص 9
51- بحار االأنوار، ج 101 ص 41
منابع
1-قرآن کریم
2- نهج البلاغه (للصبحی صالح)، شریف الرضی، محمد بن حسین، نشر هجرت، قم، چاپ اول، سال 1414 ق
3- بحار الأنوار (ط- بیروت)، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، نشر دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، سال 1403 ق
4-ارشاد القلوب إلی الصواب (للدیلمی)، دیلمی، حسن بن محمد، ناشر الشریف الرضی قم، چاپ اول، سال 1412 ق
5-مصباح الشریعه، جعفربن محمد علیه السلام، امام ششم علیه السلام، ناشر اعلمی، بیروت، چاپ اول، سال 1400 ق
6-تحف العقول، ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، ناشر جامعه مدرسینقم، چاپ: دوم سال 1404 ق
7-الکافی (ط- الإسلامیه)، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ناشر دار الکتب الإسلامیه تهران، چاپ چهارم، سال 1407 ق
8- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، ناشر مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، چاپ اول، سال 1409 ق
9- مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب) ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، نشر علامه، قم، چاپ اول، سال 1379 ق
10- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، محقق درایتی، مصطفی، ناشر: دفتر تبلیغات قم، چاپ اول، سال 1366 ش
11-تفسیر نور الثقلین، العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعه، محقق رسولی محلاتی، هاشم نشر، اسماعیلیان قم، چاپ چهارم، سال 1415 ق
12-مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نوری، حسین بن محمد تقی، نشر مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، سال 1408 ق
13-جامع الأخبار، شعیری، محمد بن محمد، نشر مطبعه حیدریه نجف، چاپ اول، سال بی تا
14- نگاه پاک، کمالی وحدت، یاسین، نشر بوستان کتاب، چاپ دوم، سال 1388 ش
15- سه پند شیطان، شاکر اردکانی، سید اسماعیل، نشر فرهنگ اهل بیت، چاپ دهم، سال 1391 ش
16- جلوه نمایی زنان و نگاه مردان، یوسف غلامی، قم، انتشارات لاهیجی، چاپ سوم، 1385
17- امان از نگاه تو، محسن سعیدیان، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، تهران، ۱۳۸۷
منبع:مفالات حوزه 16-02-1392