4) خلقت حضرت زهرا (س)و شیعیان از سرشت یکسان
امام صادق علیهالسلام مىفرمایند: « إن اللَّه خلق محمداً من طینه من جوهره تحت العرش، و إنه کان لطینته نضح فجبل طینه أمیرالمؤمنین علیهالسلام من نضح طینه رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم، و کان لطینه أمیرالمؤمنین علیهالسلام نضح فجبل طینتنا من فضل طینه أمیرالمؤمنین علیهالسلام، و کانت لطینتنا نضح فجبل طینه شیعتنا من نضح طینتنا، فقلوبهم تحن إلینا، و قلوبنا تعطف علیهم تعطف الوالد على الولد و نحن خیر لهم و هم خیر لنا، و رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم لنا خیر و نحن له خیر». (1)
یعنى: « خداوند محمد را از طینت و سرشتى که از گوهرى در زیر عرش بود خلق فرمود، و طینت محمد را تراوشى بود که خداوند طینت امیرالمؤمنین را از همان تراوش طینت رسول خدا خلق نمود. و طینت امیرالمؤمنین را از نیز تراوشى بود که خداوند طینت ما را از باقیماندهى طینت امیرالمؤمنین خلق کرد، و براى طینت ما نیز تراوشى بوده که خداوند شیعیان ما را از همان تراوش طینت ما خلق فرموده است. دلهاى شیعیان ما مشتاق ما هستند و دلهاى ما نیز- بمانند مهربانى و شفقت پدر به فرزند- به آنان توجه دارد. ما براى شیعیانمان بهترینها هستیم و شیعیان ما براى ما بهترینها هستند، رسول خدا نیز براى ما بهترین است و ما هم براى او بهترینها هستیم».
5) تصویر حضرت زهرا (س) در بهشت
« آدم و حوا در کنار هم نشسته بودند که جبرئیل به نزدشان آمد و آنان را همراه خود به داخل قصرى از طلا برد، در آنجا تختى از یاقوت قرمز بود و بالاى آن تخت قبهاى بود نورافشان، و در میان آن قبه چهرهاى غرقه در نور، که تاجى بر سر نهاده و دو گوشوار از لؤلؤ در گوشش، و گردنبندى از نور بر گردنش آویخته بود. هر دو از نورانیت حیرتانگیز آن تمثال در شگفت شدند به حدى که حضرت آدم زیبائى همسرش حوا را فراموش نمود (زیرا شاهد یک زیبائى بىسابقه و حسن بىنظیرى بود)، لذا روى به جبرئیل کرد و پرسید این صورت کیست؟ جبرئیل گفت: این فاطمه است، و آن تاجش احمدنما، گردنبندش حیدرنما و دو گوشوارش نشانگر حسن و حسین اوست. آنگاه حضرت آدم سر خویش را به سوى قبه نور بلند کرد، و در آنجا این پنج اسم را با خط نور نوشته دید: من محمودم و این محمد است، من اعلى هستم و این على است، من فاطرم و این فاطمه است، من محسنم و این حسن است، و احسان از من است و این حسین است.
6) نامهاى گرهگشا و توبهى حضرت آدم (ع)
وقتى اسامى پنج تن مقدس را جبرئیل براى حضرت آدم قرائت کرد، جبرئیل گفت: یا آدم، این نامها را بخاطر بسپار که بعدها یقیناً به آنها نیازمند مىشوى، و آن اسماء مشکلگشاى تو خواهند بود. بعد از آنکه حضرت آدم مرتکب آن ترک اولى شد و در نتیجه بر زمین فرود آمد، بعد از 300 سال اشک ریختن (به یاد آن نامهاى مقدس افتاد) و با آن اسماء مبارک دعائى ترتیب داد و به پیشگاه خداى متعال چنین معروض داشت:
پروردگارا به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسین، یا محمود، یا اعلى، و یا محسن، یا فاطر از خطاى من درگذر و توبه مرا قبول فرما. در آن هنگام از جانب خداى تعالى خطاب آمد که یا آدم اگر (در آن حال دعا) درخواست مىکردى که گناهان همهى فرزندانت را بیامرزم هر آینه همهى آنان را مىبخشیدم».
7) عرض ولایت حضرت زهرا (س) بر موجودات
در ضمن حدیث معراج آمده است که خداوند فرمود: اى محمد، من، تو و على و فاطمه و حسن و حسین و امامان از فرزندان حسین را از نور خودم آفریدم و ولایت شما را بر اهل آسمانها و زمین عرضه کردم، هرکس آن را پذیرفت در نزد من از مؤمنین به حساب آمد و هرکس آن را منکر شد، در نزد من از گمراهان (از ستمگران. خ- ل) محسوب شد، اى محمد! اگر بندهاى از بندگان من آن قدر مرا بپرستد و عبادت کند که از کار افتد و از لاغرى و ناتوانى بسان مشک خشکیده و فرسودهاى شود و بعد به هنگام ورود بر من منکر ولایت شما باشد او را نخواهم آمرزید تا اینکه اقرار به ولایت شما نماید.
اى محمد، آیا دوست دارى آنان را ببینى؟ گفتم: آرى، پروردگارا! فرمود: نگاه کن، من به طرف راست عرش نگریستم، و اسم خود را دیدم و اسم على و فاطمه و حسن و حسین و على و محمد و جعفر و موسى و على و محمد و على و حسن را و اسم مهدى را در وسط آن به گونهاى دیدم که گویا ستارهاى درخشان است فرمود: اى محمد! اینان حجتهاى من بر آفریدگانم مىباشند و این آن کسى است که از فرزندان تو، به شمشیر قیام مىکند و از دشمنانم انتقام مىگیرد. (2)
8) فرمان الهى، بر خلقتى مبارک
روزى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در «ابطح» نشسته بود، جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند بزرگ، بر تو سلام فرستاده و مىفرماید: چهل شبانه روز از خدیجه کنارهگیرى کن و به عبادت و تهجد مشغول باش. پیغمبر اکرم بر طبق دستور خداوند حکیم، چهل روز به خانهى خدیجه نرفت. و در آن مدت، شبها به نماز و عبادت مىپرداخت و روزها روزهدار بود.
توسط عمار براى خدیجه پیغام فرستاد که اى بانوى عزیز، کنارهگیرى من از تو بدان جهت نیست که کدورتى داشته باشم، تو همچنان عزیز و گرامى هستى. بلکه در این کار از دستور پروردگار جهان اطاعت مى کنم، و خدا به مصالح آگاهتر است. اى خدیجه، تو بانوى بزرگوار هستى که خداوند، در هر روز چندین مرتبه به وجود تو بر فرشتگان خویش مباهات مىکند. شبها درب خانه را ببند و در بستر استراحت کن و منتظر دستور پروردگار عالم باش. من در این مدت در خانهى فاطمه دختر اسد خواهم ماند.
خدیجه بر طبق دستور رسول خدا رفتار کرد و در آن مدت از مفارقت همسر محبوب خویش و اندوه تنهایى مىگریست.
چون چهل روز بدین منوال سپرى شد، فرشتهى خدا فرود آمد. غذائى از بهشت آورد و عرض کرد:
امشب از این غذاهاى بهشتى تناول کن.
رسول خدا با آن غذاهاى روحانى و بهشتى افطار کرد. هنگامیکه برخاست تا آمادهى نماز و عبادت شود، جبرئیل نازل شد و عرض کرد:
اى رسول گرامى خدا، امشب از نماز مستحبى بگذر و به سوى خانهى خدیجه حرکت کن زیرا خدا اراده نموده که از صلب تو فرزند پاکیزهاى بیافریند.
پیغمبر اکرم با شتاب رهسپار خانهى خدیجه شد.
خدیجه مىگوید: در آن شب طبق معمول، درب خانه را بسته و در بستر استراحت کرده بودم. ناگهان صداى کوبیدن در بلند شد. گفتم: کیست؟ که جز محمد (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) کسى سزاوار نیست درب این خانه را بکوبد. آهنگ دلنشین پیغمبر بگوشم رسید که فرمود: باز کن، محمد هستم. شتابان در را باز کردم. با روى گشاده وارد خانه شد. طولى نکشید که نور فاطمه علیهاالسلام از صلب پدر به رحم مادر وارد شد.
مطلب دیگر آنکه: اعتکاف چهل روزه حضرت در خانه فاطمه بنت اسد، و شب زندهدارى و روزههاى مکرر و کنارهگیرى از مردم و از همسر بزرگوارش خدیجه، شباهتى به دوران آغازین نزول وحى و روزهاى نخستین قبل از بعثت داشت آرى: در آن ایام آماده پذیرش تحفه الهى بود که بزودى منشا پیدایش امامت و ولایت مىشد بلکه او ریشه اصلى درخت نبوت بود، همانگونه که از حضرت باقر علیهالسلام وارد شده است.(3)
مطلب دیگر آنکه حضرت سنت و روش همیشگى خود را در هنگام افطار ترک کرده و آن غذا را به خود اختصاص داده و دیگران را از ورود به آن خانه منع کرد.
نکته دیگر آنکه: سنت خود را در تطهیر و وضو گرفتن به هنگام ورود به خانه و آماده شدن براى نماز قبل از خوابیدن ترک کرد که این رها کردن سنت جاریه دلالت بر اهمیت آن موضوع دارد.
9) صحبت حضرت زهرا (س) با مادر قبل از تولد
حضرت امام صادق علیهالسلام فرمودند: چون حضرت خدیجه سلاماللَّهعلیه با پیامبر صلى اللَّه علیه و آله ازدواج کرد، زنان قریش مکه، از حضرت خدیجه سلاماللَّهعلیه دورى گرفتند و دیگر به منزل او رفت و آمد نمىکردند و مانع رفتن زنان دیگر هم مىشدند، حضرت خدیجه سلاماللَّهعلیه در وحشت و تنهایى بسر مىبردند و دلخوشى ایشان فقط به رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله بود، تا به حضرت فاطمه سلاماللَّهعلیه حامله شدند، حضرت فاطمه سلاماللَّهعلیه با مادر در وحشت و تنهائى حدیث مىکرد، و در شکم تکلم مىنمود و مادر را امر به صبر و بردبارى و تحمل در تنهائى مىنمود به طورى که یک روز رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله وارد خانه شدند، دیدند حضرت خدیجه سلاماللَّهعلیه با کسى سخن مىگوید فرمودند: خدیجه جان: با چه کسى تکلم مىکنى عرض کرد: با این فرزند که در شکم من است و انیس تنهایى و مونس دورهى وحشت و شبهاى تاریک من است. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: اى خدیجه اکنون جبرئیل به من خبر داد که این فرزند دختر است و نسل طاهرهى میمونهى سادات از رحم اوست. و او مادر ذریه من خواهد بود و ائمه دوازدهگانه مسلمین که خلفاء و جانشینان حق در زمین هستند از نسل او خواهند بود و این ائمه پس از انقضاى وحى حجت خدا بر خلق مىباشند.
پی نوشت ها:
1- بصائر الدرجات ص 14، بحارالانوار 25/ 8
2- تأویل الایات 1/ 98.
3- طریحى، مجمعالبحرین، ماده شجر.