نویسنده: محمدرضا بنایی
1- ازدواج پیامبر با خدیجه
پیامبر عظیم و الشأن اسلام در حالی با خدیجه بنت خویلد ازدواج کرد که بیست وپنج و طبق روایتی بیست وشش و طبق روایتی بیست و هشت سال از زندگی مبارکش می گذشت و این در حالی بود که خدیجه چهل سال سن داشت.(فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد ص31)پیامبر در مکه به امانت داری و صداقت شهره ی عام و خاص بود و خدیجه یکی از بزرگترین تجار مکه به شمار می رفت پیامبر یتیم و تحت کفالت ابوطالب زندگی می کرد و از مال دنیا چیزی نداشت. (فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد ص31)پیامبر در سفری مسئولیت یکی از کاروان های خدیجه را برعهده داشت و مسیر آنها به سمت شام بود، در بین راه راهبی مسیحی که در دیری به عبادت مشغول بود به خدیجه خبر از آینده ی پیامبر داد خدیجه با دیدن صداقت و امانت داری و روحیات و صفات برگزیده ی پیامبر و سخنی که از آن راهب شنیده بود به او علاقمند گشت پیامبر نیز از او خواستگاری کرد. (فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد ص32) در بازگشت به مکه صفیه عمه پیامبر و دختر عبدالمطلب از ماجرا آگاه شد ولی باور نمی کرد زیرا این امری شگفت آور بود صفیه به خانه ی خدیجه رفت تا از موضوع آگاهی بیشتری پیدا کند زیرا این شایعه در مکه پیچیده بود و نقل محافل شده بود که یتیم ابوطالب می خواهد با خدیجه ثروتمند و متمکن که دوبار هم شوهر کرده بود ازدواج کند.(فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد ص32)
2- خدیجه بر درهای سعادت و رستگاری
صفیه وقتی از صحت خبر آگاه شد به سراغ عمه ها و عموهای پیامبر آمد و آن ها را از این مطلب با خبر ساخت و آنان در اوج تعجب خوشحال شدند.زنان و اشراف مکه خدیجه را به تمسخر گرفتند و حتی با او قطع رابطه کردند عمه ها و عموهای پیامبر به خانه ی خدیجه رفتند و او را از خویلد پدرش خواستگاری نمودند و چنین بود که آنان ازدواج کردند و چه ازدواج میمون و مبارکی.(فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد ص32)
موضوع مهریه پیش آمد و اینک باید مهریهای درخور مقام و موقعیت بانوی بزرگ حجاز از سوی پیامبر تقدیم گردد اما از کجا و چکونه؟ و چه کسی میتواند این مبلغ سنگین و درخور شخصیت و موقعیت «خدیجه» را تقدیم دارد؟
درست در این لحظات بود که دگرباره بانوی حجاز به کار جالب و شگرفی دست زد و با هدیه نمودن چهار هزار دینار به پیامبر، از آن گرانمایهی جهان هستی تقاضا کرد که آن را به عنوان مهریه به پدرش «خویلد» بپردازد، گرچه در یک روایت آمده است که جناب «ابوطالب» مهریه را با سرفرازی و شادمانی از اموال خویش تقدیم داشت و پیمان زندگی مشترک به امضاء رسید.( فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد ص33)
آری، با اینکه بانوی خردمند حجاز به ارزشهای والای اخلاقی و انسانی بهاء میدهد و در راه بدست آوردن شرافت و کرامت، ارزشهای مادی را فدا میکند با این وصف پدرش «خویلد» از این اندیشهی بلند بیبهره است و این اختلاف دیدگاه را تنها میان این پدر و دختر نمینگریم بلکه این ناهماهنگی در اندیشه و این دو طرز تفکر میان پدران و فرزندان و میان دو برادر و دو همسر و پدر و فرزند نیز، هم در روزگاران گذشته و هم در جهان معاصر بسیار فراوان است.به هر حال جریان به خوبی پیش رفت اما رخدادی بیسابقه و بینظیر و بهتآور بود. در میان عرب کسی بخاطر نداشت که زنی خود مهریهاش را به همتای زندگیاش هدیه کند. به همین جهت جای شگفت ندارد که حس حسادتورزی ابوجهل فوران کند و آتش حسد در دل او زبانه کشد و فریاد زند که: هان ای مردم! ما دیده بودیم که مردان مهریه زنان را میپردازند اما ندیده بودیم که زنان مهریهی خویش را به مردان زندگی آینده خویش هدیه کنند. و ابوطالب، فرزانهی عرب پرخاشگرانه به او پاسخ داد که: «مردک کمخرد و پست چه میگویی؟ به جوانمردی همانند «محمد»، هم دختر میدهند و هم مهریهاش را خود هدیه میکنند، اما مردک کمخردی چون تو، اگر هدیه هم تقدیم داری، پذیرفته نمیشود و پاسخ مثبت نخواهی شنید.»و بنا به روایتی او را اینگونه سرزنش کرد:«اگر خواستگار همانند برادرزادهی سرفراز من باشد، او را به بالاترین و گرانبهاترین قیمتها میبرند و پرشکوهترین مهریهها را به او هدیه میدهند. اما اگر بسان تو باشد، با مهریه سنگین هم نمیتواند با زنی شایسته ازدواج کند.» (فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد ص35) .این پیوند مبارک به بهترین صورت تحقق پذیرفت و پیامبر به تقاضای «خدیجه» به اقامتگاه او گام نهاد.از آن لحظات بیادماندنی بود که دیگر «خدیجه» همواره احساس مینمود که نیکبختی در کاملترین شکل ممکن به او روی آورده و خورشید خوشبختیاش طلوع نموده است، بانوی بزرگ حجاز در این زندگی مشترک پسرانی بدنیا آورد که همگی آنان در کودکی از دنیا رفتند و دخترانی به نامهای «زینب» و «امکلثوم»و «رقیه» و «فاطمه» به او و پیامبر ارزانی شد که کوچکترین، اما برترین و پرشکوهترین آنان فاطمه علیهاالسلام بود. (بحارالانوارج16ص120)
3- تولد فاطمه
بحث پیرامون شخصیت بانوی خردمند جهان عرب و برخی ویژگیها و امتیازات و ارزشهای انسانی او دور میزد. ارزشهای والایی که هر کدام از آنها میتواند برای هر انسان تعالی خواه و کمالجو، نمونهای جالب و زیبا باشد و درسهای انسانسازی بیاموزد.
این بانوی ارجمند و دارندهی این ارزشهای اخلاقی است که به ارادهی خدا، سالار بانوان گیتی فاطمه علیهاالسلام را بدنیا میآورد و از شیر سرشار از مواهب و فضایل خویش به او مینوشاند و او را تغذیه مینماید.فاطمه علیهاالسلام فرزند پدر گرانقدری چون پیامبر و مادر بزرگواری همانند این بانوی بزرگ است که در صفحات گذشته به برخی از ویژگیها و ارزشهای برجستهی اخلاقی و انسانی آن پدر و مادر نمونه، اشاره رفت.(فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد ص39). با این نگرش سریع و با ترسیم این تصویر کوچک، از شخصیت آن دو بزرگوار، هم به میزانی اندک با شخصیت باعظمت فاطمه علیهاالسلام که از این رویشگاه پاک پاکیزه و از این درخت تناور و مقدس سر برآورده است، آشنا میگردیم و هم میتوانیم به گوشهای از زندگی سراسر افتخار او در پرتو اصل وراثت نظری بیافکنیم.در این مورد حقایق ثابت و تردیدناپذیری هست که انبوه روایات رسیده از پیامبر و خاندان وحی و رسالت آنها را ترسیم میکند. حقایق ارزشمندی که کشفیات و دانش نوین با همهی وسعت و گستردگیاش و با وجود دسترسی به اتم و درون آن و به ستارگان و کهکشانها و فراتر و فروتر از آنها، هنوز از دسترسی به این حقایق انکارناپذیر ناتوان است.
اینها واقعتهایی هستند که نه با عدسیهای دقیق و پیشرفتهی میکروسکوپها و ابزارهای پیچیده و منظم صنعتی میتوان به آنها دست یافت و نه با دوربینها و ماهوارههای عکس برداری و اطلاعاتی و اشعهی نیرومند بنفش و ماورای بنفش، چرا که اصولا مقیاسهای طبیعی و تجربی از درک و دریافت آنها ناتوانند.این حقایق فراتر از درک و شناخت و دریافت با مقیاسهای تجربی میباشند و به همین دلیل هم حواس چندگانه؛ بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، و حس لامسه نمیتوانند آنها را دریابند، این حقایق از اسرار خدا در جهان آفرینشند و در صورت تمایل میتوان آنها را «امور فوق حسی و ماورایی»، نام نهاد.جبرئیل بر پیامبر نازل شد وبه او گفت که چهل روز از خدیجه دوری کند این مفارقت بر او گران بود ولی چون دستور خداوند بود اطاعت کرد. پیامبر در این چهل روز روزه دار بود و شبها به راز و نیاز و عبادت با پروردگار بی نیاز می پرداخت. او عمار یاسر را به سراغ خدیجه فرستاد تا وی را از نگرانی خلاص سازد و از دستور الهی آگاه کند. (فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد ص40). پس از پایان چهل روز جبرئیل بر پیامبر نازل شد و او را به تحفه ای از جانب خداوند آگاه ساخت پیامبر از او پرسید که این تحفه چیست؟ و او به پیامبر گفت طعام بهشتی میکائیل به زمین هبوط کرد و سبدی از غذاهای بهشتی برای پیامبر آورد جبرئیل به او گفت یا محمد از این غذاها افطار کن و بعد سراغ خدیجه برو که این فرمان پروردگار تو می باشد.پیامبر از غذا افطار کرد پس از آن پیامبر برای نماز آماده شد که جبرئیل به او گفت که از نماز در این موقع دوری کن به خانه برو زیرا خداوند در صلب تو فرزندی پاک و پاکیزه قرار داده است. پیامبر به خانه رفت وقتی خدیجه در را باز کرد پیامبر وارد خانه شد خدیجه از پیامبر در مورد چهل روزی که پیشش نبوده پرسید اما پیامبر بازوی او را گرفت و به بستر برد.آنگاه «خدیجه» سوگند یاد میکند : به خدایی که آسمان بلند را برافراشت و آب را از زمین جوشانید و جاری ساخت که آن شب هنوز پیامبر خدا از کنار من دور نشده بود که سنگینی وجود و حضور گرانمایهی دخت سرفرازم «فاطمه» را در سازمان وجود خود حس کردم… (خوارزمی درمقتل الحسین ص63و68) و این گونه بود که نطفه فاطمه منعقد گشت.از این روایت نکاتی چند دریافت میگردد:1- خدا به پیامبرش دستور میدهد که از بانوی خردمند حجاز برای مدتی جدا شود تا بر اثر دوری از او شور و شوق پیامبر به او بسیار گردد.2- پیامبر در این چهل شبانه روز بیش از همیشه به عبادت و راز و نیاز پرداخته و بر اثر ارتباط همیشه و پیوسته با عالم بالا از روحانیت و معنویت و شرایط روانی و روحی ویژهای بهرهور میگردد.3- آن حضرت با ارمغان آسمان افطار مینماید، با موهبتی که به خاطر لطافت ویژهای به سرعت به نطفه تبدیل میشود.4- نطفه از آن ارمغان آسمانی و بهشتی که هیچ شباهتی به غذاهای جهان ماده ندارد، فراهم میآید.5- و دیگر حرکت فوری پیامبر به اقامتگاه «خدیجه» به منظور انتقال دادن نطفه با آن مقدمات و تدابیر شگرف و هدف خاص.لازم به یادآوری است که این روایات را دانشمندان اهل سنت نیز با اندک تغییر آوردهاند. (فاطمه زهرا از ولادت تاشهادت ص144)
4- جنین با مادرش سخن می گوید
یکی از مزایای وجود نازنین و مبارک فاطمه زهرا این است که در رحم مادر با او سخن می گفت زیرا در آن روزها تمامی زنان مکه با خدیجه به خاطر ازدواج با نبی مکرم اسلام با وی قطع رابطه کرده بودند.
فاطمه در رحم خدیجه او را چنین دلداری می داد: مادر ناراحت و نگران نباش همانا خداوند همراه پدرم است.
(بحارالانوار ج43ص10)
5- طلوع خورشید تابناک فاطمه
فاطمه در سال پنجم بعثت در روز بیستم جمادی آخره به دنیا آمد مورخین گویند که در آن زمان کسی نبود که خدیجه را یاری کند حتی خدیجه به سراغ زنان مکه فرستاد ولی آنان از یاری به خدیجه امتناع ورزیدند در زمان تولد خدیجه در حالی که در خانه تنها بود و از درد زایمان رنج می برد از خداود استمداد جست و در آن زمان چهارزن برگزیده ی الهی آسیه بنت مزاحم، مریم بنت عمران، کلثوم خواهر موسی و حوا همسر آدم ابوالبشر به یاری او شتافتند و او را در ولادت فاطمه یاری کردند فاطمه متولد شد و جهان را با قدم خود نورانی کرد.
6- نام گذاری
نام گذاری که از سنت های برتر الهی است و از زمان آدم و حواء یعنی از روز خلقت و زمانی که زکریا بشارت تولد یحیی را در محراب عبادت از خداوند گرفت و خداوند او را یحیی نهاد تا آن زمان از اهمیت خاصی برخوردار می باشد واین گونه بود که نام این نوزاد مبارک را فاطمه گذاردند.
7- القاب حضرت صدیقه طاهره
1- فاطمه 2- صدیقه 3- مبارکه 4- طاهره 5- زکیه 6- راضیه 7- مرضیه 8- محدثه 9- زهرا (بحارالانوار ج43ص18) و… که در ادامه معانی القاب خواهد آمد.
8- فاطمه
علت نام گذاری حضرت صدیقه طاهره به فاطمه را احادیث و روایات متنوع و گوناگونی بیانگر است اما فاطمه از فطم مشتق شده و بمعنای قطع شدن است چنان چه می گویند طناب قطع شد «پاره شد» حال به بعضی از احادیث پیرامون علت نام گذاری اشاره می کنیم.امام صادق از پدرانش و انها از پیامبر نقل کرده اند که حضرت محمد فرمود: جبرئیل گفت او را فاطمه بنام زیرا شیعیان و پیروانش از آتش جهم قطع شده اند(بحارالانوارج43ص14)
ب- لان الله فطمها و شیعتها من النار
از امام رضا از پدرانش و آن ها از پیامبر نقل کرده اند که حضرت محمد فرمود: ای فاطمه می دانی چرا تو را به این نام نهادم؟ علی که در آن جمع بود پرسید: چرا ای رسول خدا؟ رسول خدا به علی فرمود زیرا او شیعیانش از آتش جدا گشته اند.(بحارالانوارج43ص12)
ج- لان الخلق فطمواعن معرفتها
از امام صادق روایت شده که حضرت فرمود:او را فاطمه نام گذاری کردند زیرا خلق از شناخت او عاجز هستند.
(بحارالانوارج43ص15)
د- لان الله فطمها بالعلم از امام باقر روایت شده که حضرت فرمود: زمانی که فاطمه متولد شد خداوند به ملائکه وحی فرستاد که بر زبان محمد نام فاطمه را جاری سازید. (الریاض النفذه ج 43ص 22)و احادیث بسیاری که در این مختصر به بیان آنها نمی توانیم بپردازیم.
9- صدیقه
یکی از اسماء و القاب تحضرت طاهره هل اتی فاطمه زهار صدیقه است صدیقه صفت می باشد یعنی بسیار راستگو.
از امام صادق روایت شده است که حضرت فرمود: «درحدیثی که به آن حضرت منتسب است»: و او صدیقه کبری است و بر شناخت او بر خلاق باید زمان و قرن ها بگذرد تا او را بشناسند. (بحارالانوارج43ص22)
10- مبارکه
این لقب از برکت می آید یعنی سعادت و زیادی زیرا در واقعه کربلا زمانی که حضرت امام حسین را به شهادت رساندند علی بن الحسین زین العابدین زنده ماند و نسل حسین از او ادامه یافت و این برکتی است که تنها از وجود نازنین فاطمه دیده می شود.خوارزمی در مناقب ص 299 از رسول خدا حدیثی آورده که حضرت فرمود همانا خداوند تمام ذریه پیامبر را در صلب علی نهاده است و آن تا قیامت ماندگار است.
11- طاهره
از اسماء و القاب آن حضرت به طاهره نیز می توان اشاره کرد.
از امام باقر و او از پدرانش نقل شده که حضرت فرمود: همانا فاطمه را به طاهره نام گذاری کردند زیرا از هرگونه زشتی و پلیدی دور بود عادات ماهانه حیض و نفاس نمی دید.(عوالم العلوم ج11ص 148)و آیه تطهیر نیز در شأن اهل بیت و او نازل گشت در تمام روایتی که بر این آیه وارد شده است همه متفق شده اند که این آیه برای محمد علی فاطمه حسن و حسین نازل شده است و هیچ کس در آن شکی ندارد.که در ذیل به نمونه ای از این احادیث اشاره می کنیم:الخطیب بغدادی در کتاب تاریخش با سندهایی از ابی سعید خدری و از پیامبر حدیثی را آورده که حضرت در مورد قول خداوند فرمود:«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»(احزاب آیه33)می گوید: پیامبر علی، فاطمه، حسن، و حسین را بر زیر عبای مبارکش جمع نمود و فرمود اینان اهل بیت من هستند خداوند از آنان پلیدی و زشتی را دور کند و آنان را پاک و طاهر قرار بده ام سلمه در کنار در ایستاده بود به پیامبر عرضه داشت آیا من هم از آنان هستم حضرت فرمود تو خوب هستی ولی از اهل بیت نیستی
(.عوالم العلوم ج11ص50)
12- زکیه
در قرآن کلماتی که از این کلمه مشتق شده اند بسیار است مانند
«قدافلح من زکاها» (شمس آیه 9)
«اقتلت نفسا زکیا» (کهف آیه 74)
«لاهب لک غلاما زکیا» (مریم آیه19)
«ذلک ازکی لکم و أطهر» (بقره آیه 232)
این کلمه در پاکیزگی و رشد استفاده می شود آیه اول «قدافلح من زکاها» یعنی پاکیزه کردن اخلاق از عادات و خلقیات بد رفتاری مانند: کذب، بخل، حسد و…این واژهی مقدس در فرهنگ عرب در مورد پاکیزگی و رشد و نمو به کار میرود. از این رو معنای آیه نخست این میشود که:هر کس جان خویش را از ضد ارزشها و صفات نکوهیدهای که از شر شکم و زبان و سخن نسنجیده، خشم و حسد، بخل و دوستی جاه و مقام، دنیادوستی و خود بزرگ بینی و خودپسندی سرچشمه میگیرد، پاک و پاکیزه ساخت، رستگار گردید.اما علت نام گذاری حضرت زهرا و این که این لقب را به او دادند به علت آیه ی چهارم است رشد و تکثیر یافتن همان مطلب پس همان فاطمه مراد زکیه است با این معنا و همان مسائلی که در باب کلمه مبارک مورد بحث خویش قرار دادیم در اینجا نیز صادق است.
13- راضیه
رضا و راضی بودن به آن چه خدا تقریر بشر می کند یکی از بالاترین درجات ایمان است فاطمه زهرا همواره راضی به تقریر خداوند بودند حتی در زمان هایی که آن حضرت را مصائب بیش از حدی می گرفت مانند قول خداوند «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» (فجرآیه26)به تمام مقدرات خداوند راضی بودند.
14- مرضیه
اما درجه ی مرضیه نزد خداوند از راضیه بیشتر است یعنی او هم راضی شده بود است و این اوج مقام رضاست که در حضرت صدیقه طاهره به وضوح می توان یافت.از حافظ عسقلانی و او از رسول خدا روایت شده که حضرت فرمود: ای محمد همانا پروردگارت فاطمه را دوست میدارد پس سجده شکر کن پس سجده کردم. (لسان المیزان ج 3ص 275) همان طور که ذهبی روایت کرده که جبرئیل بر پیامبر نازل شد «هنگام ولادت فاطمه» پس به او گفت خداوند تو را سلام می دهد و سلام می دهد مولودت را که این احادیث از مقام حضرت زهرا گواهی می دهد.
15- محدثه و پاسخ به یک سؤال
اما در باب این لقب حضرت زهرا باید اول به دو سؤال پاسخ داد آیا ملائکه با غیر از پیامبر هم حدیث می گفت و وحی می فرستادند؟ آیا غیر از پیامبر هم صدای ملائکه را می شنوند؟1- خداوند در قرآن می گوید «اذ قالت الملائکه یا مریم إن الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین یا مریم اقنتی لربک واسجدی وارکعی مع الراکعین»(آل عمران آیه41) در این آیه با صراحت به این مطلب اشاره شده است که ملائکه با حضرت مریم سخن می گفته اند و به او فرمان های الهی را می دادند و حتی می گویند خود جبرئیل شخصا این فرمان الهی را برای حضرت مریم آورده است.