نویسنده:فرشته محیطی
منبع:روزنامه کیهان
بدون تردید امام صادق(ع) در میان ائمه معصومین(ع) بیشترین نقش و تاثیرگذاری را در تقویت نهضت نرم افزاری و تولید علم داشته و با استفاده از شرایط زمانی و مکانی و مقتضیات محیطی دوران بنی امیه و بنی عباس بیشترین شاگردان عرصه های مختلف علمی را تربیت و به عالم انسانیت عرضه نمودند. اینکه امام صادق(ع) چگونه این نهضت را شروع کرده و مبانی و شاخصه های این حرکت تمدن ساز از چه اوصاف و ویژگی هایی برخوردار بوده سلسله مباحثی است که نگارنده در مقام تحلیل و تبیین آنها برآمده است. اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.
جامعیت اسلام در پاسخگویی به نیازها
رسالت اسلام به عنوان دین کامل و تمام، دراین است تا هرآن چه را که انسان برای دست یابی به کمال و سعادت دو جهان نیاز دارد، فراهم آورد. به این معنا که گزاره ها و آموزه های دینی به عنوان کامل کننده دستاوردهای عقلانی و رهیافت عقلایی عمل می کند و در حوزه هایی که امکان دسترسی آن برای عقل فراهم نیست، وارد شده و افزون بر شناخت، راهکارهایی نیز برای عمل و یا برونرفت از مشکلات و معضلات ارایه می دهد. از این رو، اسلام به عنوان «دستگاه معرفتی» و «دستگاه حقوقی و قانونی» گزاره های معرفتی و نظریه های علمی و توصیه های علمی و آموزه های دستوری، در همه حوزه های زندگی انسان مومن حضور جدی خود را اعلام می کند. حوزه ای نیست که اسلام در آن وارد نشده باشد؛ زیرا دین اسلام، دینی با جامعیت یک مکتب فلسفی و حقوقی و نظامی با دستگاه های قانون گذاری و اجرایی است.
قرآن و اسلام با چنین بینش و نگرشی وارد زندگی مردمان حجاز شد و از قبایل پراکنده فاقد هرگونه مدنیت و دولت، امتی دارای حکومتی مقتدر و نهادهای قانونی و قضایی و اجرایی پدید آورد و برای تثبیت و مشروعیت سیاسی آن، دستگاه معرفتی ویژه ای را پی ریزی کرد تا حضور خود را در همه حوزه ها و عرصه های زندگی توجیه پذیر و مقبول سازد. این گونه است که مسلمان مومن براین باور است که دین اسلام دینی جامع، کامل و تمام است. البته این بدان معنا نیست که اسلام به همه پرسش ها و نیازهای مردم پاسخ داده و یا می دهد؛ زیرا پرسش های انسان فراتر از آن است که در یک دین و یا کتابی آورده و پاسخ داده شود. از این روست که اسلام مدعی پاسخ گویی به نیازهایی است که در درون ثابتات قرار می گیرد و این امور ثابت به گونه ای است که فراتر از زمان و مکان و تاریخ است و انسان بماهو انسان همواره در همه زمان ها و مکان ها با آن درگیر است؛ اما آن چه را به اقتضای زمان و مکان به عنوان نیاز و ضرورت، خود را نشان می دهد، نیازهایی نیست که بتوان آن ها را نیازهای اصلی انسان دانست که عقل انسانی ناتوان از حل آنها باشد. به این معنا که انسان عاقل مومن با توجه به نیازهای ثابت، پاسخ های ثابت و کلی از دین دریافت کرده است و نسبت به نیازهای متغیر می تواند با عطف آنها به نیازهای ثابت و پاسخهای ثابت دینی امکان حل عقلایی آنها را فراهم آورد.
ویژگی نهضت نرم افزاری و تولید علم پیامبر(صلی الله علیه و آله)
پیامبر(ص) با ایجاد نهضت نرم افزاری و تولید علم در جامعه بدوی مکه و مدینه توانست زمینه را برای آموزش گروه ها و افرادی در جامعه فراهم آورد که بتوانند با توجه به اصول کلی اسلامی و عقلایی، پاسخ هایی را برای برونرفت از مشکلات و دست یابی به اهداف بلند انسانی یعنی سعادت با دو مولفه آرامش و آسایش فراهم آورند. هدف پیامبر(ص) از ایجاد چنین «دستگاه معرفتی» و نهضت نرم افزاری و تولید علم، ایجاد تمدن اسلامی مبتنی بر اهداف عالی اسلام بود که بر پایه فطرت انسانی و عقلانیت بشری استوار شده بود.تمدن اسلامی که پیامبر(ص) در مدینه پایه های آن را ریخت، به زودی رشد کرد و امتی بزرگ با تمدنی شکوفا و پیشرفته را پدید آورد که تا سده ها به عنوان نمونه و الگو در جهان آن عصر شناخته و معروف بود و امت ها و ملت ها خواهان بهره مندی از آن بودند و دانشمندان و دانشجویان خویش را برای بهره گیری از آن به مناطق تمدن اسلامی اعزام می کردند.
بازخوانی سیره امام صادق(علیه السلام) در عصر نهضت علمی
امام صادق(ع) در عصری می زیست که تلاش های پیامبر(ص) در حوزه تمدن سازی به بار نشسته بود و تمدن اسلامی در همه حوزه ها رشد و شکوفایی چشم گیری یافته بود. آموزه های قرآنی نسبت به شناخت جهان و تفکر و تدبر در آیات زمینی انگیزه ای شد تا دانشمندان علوم مختلف در همه چیز به تولید علم بپردازند و دانش و نهضت بزرگ علمی را در مناطق اسلامی پدید آورند.سرازیر شدن اندیشمندان و دانشمندان مناطق دیگر به جهان اسلام و ورود تفکرات و فرهنگ های مختلف، بیان گر نشاط و فعالیت روز افزون جهان اسلام بود.با این همه، همواره برای هر نهضت علمی و حرکت انسانی خطرهایی وجود دارد که بدون آسیب شناسی، امکان تداوم و استمرار نهضت فراهم نخواهد بود.
نهضت علمی و نرم افزاری که پیامبر(ص) با تلاش بیست و سه ساله آغاز کرد و اکنون در بسیاری از ابعاد و حوزه ها خود را نشان می داد، با مشکلی جدی از درون رنج می برد. این خطر همواره وجود دارد تا شاخصه های اصلی ایجاد نهضت و پایداری آن دستخوش تغییر و دگرگونی گردد و ملاک ها و معیارهای دیگری به عنوان معیارهای اصلی جایگزین گردد، به گونه ای که نهضت علمی را دچار بیماری، بحران و در نهایت نابودی سازد. از این رو، هر نهضت علمی و تمدنی و فرهنگی، نیازمند نقد علمی و بازخوانی و بازتولید است. این باز تولید با توجه به نیازهای زمانی و مکانی و نیز مقتضیات عصری، خود را برهر مجموعه علمی ای تحمیل می کند. نهضتی که نتواند خود را با دگرگونی ها و مقتضیات و نیازهای عصری هماهنگ و سازگار گرداند، در نهایت دچار بحران و فروپاشی می گردد.امام صادق در زمانی می زیست که اوج بهره گیری و بهره مندی از نهضت نرم افزاری و تولید علمی بود که حضرت رسول اکرم(ص) صدسال پیش آغاز کرده بود و اکنون به بار نشسته و آثار و ثمرات خود را می نمایاند. آن حضرت دریافت که نهضت علمی اگر مورد تحلیل، بازخوانی، نقد علمی و حتی بازسازی و باز تولید در برخی از حوزه ها قرار نگیرد، به زودی دچار بحران می گردد و معیارهای نادرست و آسیب زا، معیارهای اصلی و موثر را از کار می اندازد.
چیستی نهضت نرم افزاری و تولید علم
پرسشی که در این جا پیش از پرداخت به نقش و کارکرد امام صادق(ع)، خودنمایی می کند، مساله نهضت نرم افزاری و تولید علم و مفهوم شناسی آن است. پرسش این است که از نرم افزار و تولید علم چه معنا و مفهومی اراده شده است؟ آیا در عصر امام صادق(ع) و یا حتی پیامبر(ص) چنین اندیشه و مساله ای وجود داشته است؟ آیا هدف پیامبر(ص) و امام صادق(ع) می تواند ایجاد نهضت نرم افزاری و تولید علم و تمدن سازی باشد؟
روشن است که مساله تولید علم، مساله زمان ما نیست. مساله انسان است. انسان از زمانی که در زمین مستقر شد و خود را در طبیعت یافت، نیازهایی او را در برگرفت که نمی توانست آن ها را بی پاسخ بگذارد اندیشه و رویکرد حل نیازها و رفع مشکلات، او را به تعقل و یافتن راهکارهایی برای شناخت عوامل و متغیرات موثر کشاند و رهیافت هایی را برای رفع نیازها و حل معضلات جستجو کرد.
رهیافت هایی که انسان به تجربه و آزمون خطا و تصحیح به دست آورد، همان تولید علم است.در حقیقت تولید علم یعنی یافتن راه هایی برای رهایی از مشکلات و رفع نیازها و شناخت پیرامونی و دست یابی به آسایش و آرامش که خود را به اشکال مختلف در عرصه زندگی بشر نشان می دهد.پیامبر اکرم(ص) نیز به عنوان انسانی کامل که خود را با مشکلات فردی و جمعی بی شماری رو به رو می دید و از همه مهم تر خود را موظف به حل آن ها می دانست، به مساله نهضت تولید علم و تمدن سازی و ایجاد آسایش و آرامش برای انسان ها در هر دو جهان، توجه ویژه ای مبذول داشت. این مساله چنان ذهن و فکر پیامبر(ص) را مشغول می داشت که خداوند در قرآن وی را به جهت به رنج انداختن در راه رفع و دفع مشکلات مردم سرزنش می کند و از وی می خواهد که در حد توان و قدرت و استطاعت در این عرصه ها وارد شود و خود را به رنج مضاعف نیافکند: لعلک باخع نفسک علی…
بنابراین دغدغه مردم و جامعه یکی از اصلی ترین دغدغه های پیامبر(ص) بود. از این رو برای حل مشکلات مادی و معنوی مردم تلاشی جانکاه را در پیش گرفت و خود را بیش از اندازه به رنج و زحمت افکند.آموزش و تعلیم و تربیت و تزکیه در همه حوزه ها، ایجاد کلاس های سوادآموزی و کارگاه های علمی و عملی، راه اندازی نهادهای قانونی، قضایی و دولتی و نیز ایجاد نهادهای نظامی و انتظامی و دستگاه های دیگر مرتبط با امور اجتماعی و سیاسی و علمی، تلاشی بود که پیامبر(ص) برای پاسخ گویی به اصول اساسی انسان در زندگی بر خود تحمیل کرد و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرد.
نهضت یا جنبش نرم افزاری و تولید علم، در حقیقت حرکت و جنبشی برخاسته از نگرش نخبگان جامعه به منظور تولید علم، نظریه پردازی و تمدن سازی است تا در پرتو آن انسان بتواند به کمال و سعادت دنیا و آخرت نایل گردد. در حقیقت هدف از جنبش تولید علم توسعه مرزهای علم و یافتن راهکارهای گوناگون جهت برون رفت از مشکلات و معضلات مادی و معنوی انسان و جامعه است. از این رو تولید نظریه های کاربردی از اهداف اصلی جنبش تولید علم است.آن چه پیامبر(ص) و امام صادق(ع) بر آن تاکید می ورزیدند، نظریه پردازی روشمند و مبتنی بر اصول ثابت وحیانی بود تا در جامعه پذیری و تمدن سازی به بهترین شیوه موثر باشد و تغییرات اجتماعی و تحولات عمیق و بنیادین را در ساخت و نیز ساختارهای جامعه ایجاد کند. پیامبر(ص) در اندیشه این بود تا با ایجاد یک دستگاه معرفتی کامل، پاسخگوی نیازهای انسان در همه حوزه ها و زمینه های بشری باشد. از این رو، تنها در اندیشه تاثیرگذاری در حوزه ها و قلمروهای فکری و یا دینی یا حتی علوم انسانی و اجتماعی نبود، بلکه در همه علوم نظری و تجربی و علوم پایه عمل می کرد. آیات بسیاری در قرآن به حوزه هایی اشاره دارد که می توان آن ها را به آسانی در مجموعه علوم تجربی و نظری و علوم پایه دسته بندی کرد. هر چند که در نهایت به عنوان هدف اصلی در همه حوزه ها، توحید مدنظر است ولی هرگز توحید و هدایت به سوی سعادت، به معنای نادیده گرفتن هدف خلقت انسان در زمین نیست. قرآن از اهداف حضور انسان در زمین، مساله عمران و آبادانی زمین را مطرح می سازد و می فرماید: هوالذی انشاء کم فی الارض لیستعمروا فیها؛ او کسی است که شما را در زمین ایجاد کرد تا در آن به آبادانی بپردازید.
این اندیشه به معنای وظیفه شناخت زمین و به کارگیری و نیز بهره مندی از امکانات آن است. این که خداوند زمین و آسمان ها را مسخر انسان گردانیده است و همه در تحت تسخیر انسان هستند، معنایی جز وجوب بهره گیری از زمین و آسمان نیست. این معنا تحقق و صورت خارجی نمی یابد مگر آن که انسان درباره زمین و امکانات آن شناخت کامل و جامعی به دست آورد و راه را برای بهره گیری از آن فراهم آورد. برای رسیدن به این مقصود، نیازمند دستگاه معرفتی خاص است که این نیز به جز از طریق ایجاد نهضت فراگیر تولید علم و بسترسازی برای تمدن سازی امکان پذیر نیست.
شاخصه های تمدن سازی در اندیشه امام صادق(علیه السلام)
امام صادق(ع) همانند جد بزرگوارش در برنامه خویش در مساله تولید علم و تمدن سازی، مولفه ها و شاخصه هایی را در نظر داشت که نمی توانست از آن عدول کند. آن حضرت(ع) برای رسیدن به تمدن مطلوب اسلامی که ما اکنون از آن به تمدن سازی شیعی و یا تمدن سازی اسلام ناب محمدی(ص) می شناسیم، بر شاخصه هایی تاکید ورزید که اکنون نیز می بایست در تجدید نهضت تولیدعلم و جنبش تمدن سازی و بازسازی تمدنی از آن بهره مند شویم. از نظر امام صادق(ع) نهضت نرم افزاری می بایست بر دو پایه اصلی تعقل و تعبد قرار گیرد. اصولا نهضتی دربعد انسانی و تمدن سازی موفق و مطلوب است که انسان را چنان که هست بشناسد و او را موجودی تک بعدی به شمار نیاورد. از این رو، همان اندازه که نادیده گرفتن معنویت و ابعاد روحی و روانی انسان، به معنای شکست نهضت تولید علم و تمدنی و هر طرح و پروژه دیگری است. نادیده گرفتن تعقل و ابعاد عقلانی و عقلایی نیز بهره ای جز این نخواهد داشت.
انسان موجودی است که می بایست آرامش را در تعبد و آموزه های وحیانی بجوید و آسایش را با تعقل و به کارگیری عقل و عقلانیت و این پیامبر درونی فراهم آورد.آرامش و آسایش دو مولفه اصلی سعادت بشری است. این دو مولفه دو بخش و دو بعد انسانی را تامین می کند. پس برای رسیدن به آرامش، نیازمند وحی و آموزه های وحیانی یعنی تعبد است و برای رسیدن به آسایش نیازمند آن است تا از عقلانیت به درستی بهره مند گردد و آن را به خوبی به کار گیرد. از این روست که امام صادق(ع) همچون پیامبر اکرم(ص) بر عقلانیت و بهره گیری از آن تاکید می ورزید؛ چنان که در کتاب اصول کافی احادیث بسیاری درباره ارزش و اهمیت عقل و جایگاه آن از آن حضرت(ع) نقل شده است. در نگرش و بینش امام صادق(ع) هرجا عقل باشد، دین و حیا به عنوان دو همراه همیشگی و جدایی ناپذیر حضور جدی دارند و هر جایی که عقل نیست نباید در جستجوی دین و حیا بود و سراغ آن را گرفت.
آن حضرت درباره تعبد نیز به شدت با اندیشه و بینش قیاس گرای ابوحنیفه درگیر می شود و کسانی که در دین سخن از قیاس و تمثیل عقلایی برای رسیدن به توصیه ها و آموزه های دستوری وحیانی (اخلاقی، حقوقی، وجوب و حرمت) می زنند، مردود و یار و یاور شیطان و اهل آن دانسته و می فرماید: اول من قاس فهو ابلیس؛ نخستین کسی که قیاس کرد ابلیس بود.از دیگر شاخصه هایی که آن حضرت (ع) برای تولید علم مبتنی بر اصول وحیانی و عقلانی بیان می دارد و بر آن باور دارد، فرهنگ سازی است. به نظر آن حضرت نمی توان بدون فرهنگ سازی از جامعه امید داشت تا به اصول علمی علاقه مند باشد و در راستای تمدن سازی اقدام به تلاش علمی و کوشش عملی نماید. از این جاست که مساله ارزش علم و دانش آموزی در نظر آن حضرت (ع) بسیار مهم جلوه می کند و روایات بسیاری در ترغیب و تشویق علم آموزی از آن حضرت وارد می شود. در این راستا امام صادق (ع) خود به ایجاد کلاس های متعدد آموزشی و کارگاه های علم آموزی اقدام می کند.
به نظر امام صادق (ع) علم می بایست پویا، اثرگذار، کاربردی و پاسخ گو باشد. از این روست که در دانشگاه آن حضرت (ع) که اختصاص به علم خاصی نداشت و همه علوم و فنون رایج تدریس می شد، نه تنها پویایی و اثرگذاری، اصل است بلکه تاکید بر کاربردی و پاسخ گو بودن به نیازهای عصری، اصل اساسی و شاخصه اصلی است.
شاگردان آن حضرت (ع) از جابربن حیان شیمیدان گرفته تا هشام بن حکم کلامی تا زراره بن اعین فقیه و حقوقدان، با توجه به این شاخصه ها عمل می کنند. دانشگاه چهار هزار نفری آن حضرت تاکیدی است بر اصل فراگیری علوم و ایجاد فرهنگ سازی عمومی در همه دانش های تمدن ساز و موثر.به نظر امام صادق (ع) جوامع، همواره در پویایی و پویش به سر می برند و نیازها و مسایل آنها دگرگون و نو می شود، از این رو، جنبش تولید علم و نهضت نرم افزاری باید پویا باشد تا بتواند با توجه به مقتضیات زمان و مکان و نیازهای متغیر انسان و جوامع عمل کند؛ از این روست که به شاگردان خود پاسخ هایی را می آموزد که متناسب با دانش های عصری آن روز است و به شاگردان تعلیم می دهد که روش پاسخ گویی می بایست با توجه به شرایط فردی و یا جمعی و نیز با هدف حل مشکلات و معضلات بشری باشد.
از دیگر شاخصه های جنبش تولید علم این است که باید به عنوان یک «نهاد» از ثبات و تداوم برخوردار باشد. اگر تولید علم نهادینه نشود، هرگز تولید نرم افزاری به اندازه نیازها و نیز در راستای پاسخ گویی به مسایل جامعه نخواهد بود. نهادینه کردن جنبش این است که توان بالقوه باید را به فعلیت رساند و موانع را از پیش روی جامعه بردارد. برای نهادینه سازی تولید علم، آن حضرت (ع) تشکیلات علمی منسجمی را پایه ریزی کرد. برای تامین نیازهای مالی با استفاده از خمس و دیگر امکانات مادی، دانشمندان جوان را در راستای تولید علم واقعی مبتنی بر اصول شیعی بسیج نمود. این اقدام امام صادق (ع) موجب شد تا حرکت های علمی فرد محور نشود و با از دست رفتن دانشمندی، علم به قهقرا نرود، بلکه دیگر شاگردان آن را ادامه دهند و به نهایت و بلوغ رسانند. چنین است که پس از مرگ هر شاگردی آن علم را به شاگردان دیگر منتقل کرده و دانشمندان شیعی در همه علوم سرآمد روزگار می گردند. اگر به کتاب هایی که به عنوان « الاوایل» و یا مانند آن مراجعه شود می توان دریافت که بیشتر علوم و دانشها از تولیدات شاگردان مکتب امام صادق (ع) است. در گزارش های تاریخی از جابربن حیان به عنوان بنیانگذار علم شیمی و از ابن هشام به عنوان بنیانگذار علم اصول و مانند آن یاد می شود که بیانگر میزان نقش امام صادق (ع) در ایجاد نهضت علمی تولید تولید علم و تمدن سازی است.
امام صادق (علیه السلام) و بازتولید علم
در اندیشه و بینش امام صادق (ع) ترس و خطر این که علم به بیراهه رود و از اهداف اصلی خود منحرف شود، ترس روشن و پرواضحی است. نمی توان امید داشت که علم در مسیر خود حرکت کند و به بیراهه در اهداف و مقصد نرود. سوء استفاده از علم همواره وجود داشته و دارد، چنان که علم بدون نقد، تحلیل و بازتولید، هرگز به کمال نمی رسد. در بینش امام صادق (ع) برای رسیدن به علم کامل، مفید و کاربردی و سازنده، لازم است همواره از همه جهات موردنقد و بررسی و باز تولید قرار گیرد تا به بیراهه نرود و در راستای اهداف ضد بشری به کار گرفته نشود. علم بررسی و تحلیل می شود تا نقاط ضعف و عدم کاربردی بودن آن شناخته و دانسته شود. باز تولید می شود تا با توجه به نیازها و مقتضیات روز و مکان، خود را هماهنگ و سازوار گرداند، در غیر این صورت علم از هدف تاثیرگذاری و سازندگی خود دور شده و هرگز به کمال خود نمی رسد.
امام صادق (ع) در روایات بسیاری به این مهم و شاخصه ها توجه داشته و اهتمام می ورزد. از این رو همواره آثار علمی گذشتگان را نقد می کند و اشکالات و نارسایی های آن را باز می نمایاند. علوم موجود زمانه خود از فلسفه و کلام و نجوم و ادبیات و فقه و قانون و نظام های حکومتی را نقد و بررسی و تحلیل می کند و نقاط ضعف و قوت ها آن ها را می نمایاند و با باز تولید علوم موجود زمانه، می کوشد تا کارآیی آن ها را حفظ یا افزایش دهد.
نگاهی گذرا به گزارش ها و روایات و اخبار می تواند این مطلب را به خوبی نشان بدهد و معلوم کند که آن حضرت (ع) تمدن اسلامی را چنان قدرتمند و سازنده و پویا نماید که آثار آن تا سده های چهارم و پنجم هجری بر جای ماند. افسوس که از سده پنجم و ششم این اصول و شاخصه ها نادیده گرفته شد و معیارهایی که آن حضرت (ع) درباره نهضت نرم افزاری و تولید علم و تمدن سازی تبیین و تحلیل نموده موردتوجه و اهتمام قرار نگرفته است. این گونه است که از این سده، غرب و تمدن غربی با بهره گیری از روش های تجربی و آزمایشگاهی آموخته شده از تمدن اسلامی، به پیشرفت های شگرفی دست یافت و امت و تمدن اسلامی راه قهقرا را در پیش گرفت. بنابر این برای رسیدن به نهضت تولید علم و تمدن سازی مدرن لازم است شاخصه های مطرح شده از سوی امام صادق (ع) دوباره موردتوجه و بازخوانی قرار گیرد و دستگاه معرفتی جامعه اسلامی برپایه تعبد و عقلانیت بازسازی شود.