نویسنده: اتحادیه جهانی علمای مسلمان
مترجم: محمد مقدس
ما ایمان داریم که اسلام توجه بسیار زیادی به اخلاق دارد؛ تا جایی که خداوند در ستایش از پیامبر خود می گوید:«و إِنَّک لعلی خلقٍ عظیمٍ»(قلم/4)( و به راستی تو را خویی است سترگ) و پیامبر اکرم (ص) در بیان مأموریت خود می فرماید:«بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»(1) (برای کامل کردن اخلاق والا، مبعوث شدم.) و حتی اسلام برای فریضه های تعبدی نیزـ که از ارکان اسلام به شمار می روند – هدفهای اخلاقی در نظر گرفته و در پی تحقق آنها در زندگی مردم است و چنانچه تحقق نیابند، مورد پذیرش حق تعالی قرار نخواهند گرفت؛ مثلاً نماز:«تنهی عن الفحشاء و المنکر» (عنکبوت/45)( از کار زشت و ناپسند باز می دارد) و زکات:«…تطهرهم و تزکیهم بها…» (توبه/ 103) (…آنها را پاک می داری و پاکیزه می گردانی) و روزه:«….لعلکم تتقون»(بقره/183)(…باشد که پرهیزگاری ورزید.) و حجّ:«…فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحجِّ»(بقره/197)(…در حجّ، آمیزش (جنسی) و نافرمانی و کشمکش روا نیست.)
اگر این عبادتها و فرایض، ثمرات اخلاقی خود را در پی نداشته باشند، طبق حدیث «ای بسا نمازگزاری که از نمازگزاردن تنها بی خوابی آن، و روزه داری که از روزه، تنها گرسنگی آن را داشته باشد.»(2) و نیز می گوید:«کسی که سخنان بیهوده و عمل به آن را به کناری ننهد، خداوند هیچ نیازی ندارد که خوراکی و نوشیدنی خود را، کنار گذارد.» (3)اسلام بر آن است که چنین اخلاقی، تجسّم بخش ایمان درست گردد؛ قرآن کریم در توصیف مؤمنان می گوید:«الَّذینَ هم فی صلاتهم و الَّذینَ هم عن اللَّغوِ معرضون، و الَّذینَ هم للزَّکاهِ فاعلون، و الَّذینَ هم لفروجهم حافظون، إِلاَّ علی أَزواجهم أو ما ملکت أَیمانهم فإِنَّهم غیر ملومین، فمَن ابتغی وراء ذلک فأُولئک هم العادون، و الَّذینَ هم لأَماناتهم وعهدهم راعون»(مؤمنون/2 تا 8) (همانان که در نماز خویش فروتن اند، و آنان که از یاوه رویگردان اند، و آنان که دهنده زکات اند، و آنان که پاکدامن اند… و آنان که سپرده های نزد خویش و پیمان خود را پاس می دارند.)
احادیث صحیح نیز ایمان را در فضیلتها و اخلاق والا مجسم می دانند:«کسی که به خداوند و روز جزا ایمان دارد باید که صله رحم کند و هر کس به خدا و روز جزا ایمان دارد نباید همسایه اش را بیازارد و باید که میهمان را گرامی دارد و تنها نیکو بگوید یا خاموشی گزیند.»(4)؛ «مؤمن کسی است که مردم او را بر جان و مال خود امین بدانند.» (5)
همچنان که احادیث، ایمان [شخص] مرتکب رذایل و زشتیها را نفی می کنند:«هیچ زناکاری اگر مؤمن باشد، زنا نمی کند و هیچ شارب خمری اگر مؤمن باشد، خمر نمی نوشد…» (6)، «هر کس سیر سر بر بالین گذارد و همسایه اش در کنارش گرسنه باشد و این را بداند، به من ایمان نیاورده است.»(7)
اسلام این اخلاق را در متن آموزه های دینی خود- که به صورت اوامر و نواهی قرآنی و نبوی مطرح شده اند- وارد کرده است؛ فضایل اخلاقی در تمام واجباتی که خداوند به آنها فرمان داده وجود دارند و رذیلتهای اخلاقی نیز در تمام محرماتی که خداوند ما را از آنها باز داشته، نهفته اند.
عدالت و نیکی کردن، راستی و امانت داری، وفای به عهد، عمل به وعده، مهربانی با خلق و شکیبایی در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، شرم و فروتنی، عزّت ایمانی، شجاعت و گشاده دستی، عفت، بردباری، عفو به هنگام قدرت، خویشتن داری و فرو خوردن خشم و نیز نیکی به پدر و مادر، رسیدگی به خویشان، نیکی به همسایگان، توجه به مستمندان و یتیمان و در راه ماندگان و خدمتکاران، یاری ضعفا و دستگیری نیازمندان، همه و همه فضیلتهایی است که دین، ما را به آنها فرمان داده و خداوند در اوایل سوره «انفال»، ابتدای سوره «مؤمنون»، میانه های سوره «رعد»، اواخر سوره «فرقان» در توصیف بندگان خدا و در سوره «الذاریات» در وصف پرهیزگاران و نیکوکاران و در سوره «معراج» و دیگر سوره های قرآن مجید، مؤمنان را به آنها فراخوانده و به نیکوکاران و پرهیزگاران، مژده داده است.
در برابر این فضایل اخلاقی، رذایلی چون: ستم کاری و بی عدالتی، خیانت و عهد شکنی، خشونت و بی شرمی، تکبّر و فرومایگی، غیبت و نمّامی، گواهی دروغ، انجام پیدا و پنهان کارهای زشت، نوشیدن مشروبات الکلی، عاق والدین، گسستن از خویشان [قطع رحم]، آزار و اذیت همسایگان، به خشم آوردن یتیمان، سنگدلی با مستمندان و در راه ماندگان، ترک سفارش به حق و شکیبایی و مهر ورزی، بی توجهی به گسترش منکرات، هراس از ایستادگی در برابر ستمگران و پرهیز از مخالفت با آنها قرار دارند که در شمار محرمات و منکرات اسلام محسوب می شوند و حتی برخی از آنها بنابر برخی متون اسلامی، از گناهان کبیره اند:«أَرأَیت الّذی یکذِّبُ بالدِّین، فذلک الَّذی یدعُّ الیتیم، و لا یحضُّ علی طعام المسکین»(ماعون /1 تا3)( آیا آن کس را دیدی که روز جزا را تکذیب می کند؟ او همان کسی است که یتیم را می راند و مردم را به سیرکردن مستمند بر نمی انگیزد.) و « هر کس در دل ذره ای از تکبر و نخوت داشته باشد، وارد بهشت نمی شود.»(8)
«کسی که برادر مسلمان خود را تحقیر کند، در شمار اشرار است.»(9) و حدیث قدسی: «من در مورد شرک، بی نیازترین بی نیازانم. هر کس کاری کند و دیگری را با من شریک گرداند، همه آن کار برای اوست. ای بندگان! من ستم بر خویش را حرام کردم و برای شما نیز این کار را حرام کردم؛ پس ستمکاری مکنید.»(10)
«فساد میان دو تن، هلاک کننده است»(11) و « گواهی دروغ همسنگ شرک به خداوند عز و جل قلمداد شده است.»(12) و نیز «زنی به خاطر زندانی کردن یک گربه و مرگ آن، وارد دوزخ گردید.»(13)
«می خواهید شما را به بزرگترین گناه کبیره رهنمون شوم؟ شرک به خدا و عاق والدین. سپس فرمود: و دیگر سخن یاوه و شهادت یاوه و دروغ.» (14)« لا یدخل الجنه قاطع»(15) که قاطع را ترجیحاً قاطع رحم و یا دزد تفسیر کرده اند و نیز: «لا یدخل الجنه قتات»(16) قتات به معنی سخن چین آمده است. « و هیچ زناکاری اگر مؤمن باشد، زنا نمی کند و هیچ شارب خمری اگر مؤمن باشد، خمر نمی نوشد و هیچ دزدی اگر مؤمن باشد، دزدی نمی کند.»(17) اخلاق اسلامی در همه چیز حضور دارد و از هیچ یک از عرصه های زندگی باز نمی ماند و این برخلاف فلسفه دیگر تمدنهاست که میان علم و اخلاق، میان اقتصاد و اخلاق، میان سیاست و اخلاق، و میان جنگ و اخلاق جدایی قائل می شوند؛ حال آنکه اسلام همه این مسائل را در پیوند مستحکمی با اخلاق در نظر گرفته است.
اسلام نظریه “هدف وسیله را توجیه می کند” را نمی پذیرد و هرگز اجازه نمی دهد برای رسیدن به هدفهای والا و با شکوه، از ابزارهای پست و غیر اخلاقی استفاده شود و برای رسیدن به هدفهای شرافتمندانه از وسایل پاک و شرافتمندانه استفاده می کند و هرگز زیر بار آن نمی رود که برای رسیدن به حق، راه باطلی پیموده شود و مثلاً با اموال رشوه و ربا و احتکار، مسجدی بنا شود. «خداوند خوشبخت و جز خوشخویان را دوست ندارد.»(18)
پی نوشت ها :
1.”مسند احمد” کتاب باقی مسند المکثرین، شماره (8595) به نقل از ابوهریره، و با روایت «لا تمم صالح الاخلاق» تنها “احمد” و رجال ثقه او آن را نقل کرده اند و “اما مالک” در “الموطأ” آن را به صورت: «بعثت لا تمم حسن الاخلاق» آورده است، در کتاب “الجامع” باب انه قد بلغه ان رسول الله قال: “بعثت…”بدون شماره و “الالبانی: در “الجامع الصغیر”؛ اثر سیوطی آن را ضعیف دانسته است.
2. “سنن ابن ماجه” کتاب الصیام، باب ما جاء فی الغیبه و الرفث للصائم. شماره (1680) به نقل از ابوهریره و “مسند احمد” کتاب مسند المکثرین باب فی المسند السابق، شماره (8501) به نقل از ابوهریره (رضی الله عنه) که همه رجال آن ثقه هستند.
3. “صحیح البخاری” کتاب الصوم، باب من لم یدع قول الزور، شماره (1770) به نقل از ابوهریره و “سنن ترمذی” کتاب الصوم، باب ما جاء فی التشدید فی الغیبه، شماره (641) به نقل از ابوهریره و می گوید: حدیث حسن و صحیح است و “سنن ابی داود” کتاب الصوم، باب الغیبه للصائم، شماره (2015) به نقل از ابوهریره.
4. “صحیح البخاری” کتاب الادب، باب اکرام الضیف، شماره (5673) به نقل از ابوهریره و “صحیح مسلم”، کتاب الایمان، باب الحث علی اکرام الضیف، شماره (67) به نقل از ابوهریره.
5. “سنن ترمذی” کتاب الایمان باب ما جاء فی ان المسلم مَن سلم المسلمون. شماره حدیث (2551) به نقل از ابوهریره و “سنن نسایی” کتاب الایمان، باب صفه المؤمن شماره (4909) به نقل از ابوهریره (رضی الله عنه) و ترمذی درباره این حدیث گفته است: حدیث حسن و صحیحی است.
6. “صحیح البخاری”، کتاب المظالم، باب النهی بغیر اذن صاحبه شماره (2295) به نقل از ابوهریره (رضی الله عنه) و مسلم در صحیح خود، کتاب الایمان، باب بیان نقصان الایمان بالمعاصی شماره (86) به نقل از ابوهریره و “سنن ترمذی” کتاب ابواب الایمان، باب لا یزنی الزانی، شماره (2760) به نقل از ابوهریره.
7. “الطبرانی” به نقل از ” انس بن مالک” به شماره (13052) آن را روایت کرده است، “البزار” نیز با اسناد حسن، آن را روایت کرده است و ” الألبانی” می گوید: حدیث صحیحی است.
8. “صحیح مسلم” کتاب الایمان، باب تحریم الکبر و بیانه، شماره (131) به نقل از عبد الله بن مسعود (رضی الله عنه) و “سنن ترمذی” کتاب البر و الصله عن رسول الله (ص) باب ما جاء فی الکبر، شماره (1922) و “سنن ابن ماجه” کتاب المقدمه، باب فی الایمان شماره (58) به نقل از عبدالله بن مسعود (رضی الله عنه).
9. “صحیح مسلم ” کتاب البر و الصله، باب تحریم ظلم المسلم و خذله، شماره (4650) به نقل از ابوهریره، “سنن ابو داود”، کتاب الادب، باب فی الغیبه، شماره (4238) به نقل از ابوهریره، و “سنن ابن ماجه”، کتاب الزهد، باب البغی، شماره (4203) به نقل از ابوهریره (رضی الله عنه).
10. “صحیح مسلم” : کتاب البر و الصله و الآداب، باب تحریم الظلم، شماره (4674) به نقل از ابوذر، “مسند احمد”: کتاب مسند الانصار، باب حدیث ابوذر غفاری، شماره (20451).
11. “سنن ترمذی” کتاب صفه القیامه شماره (2432) به نقل از ابوالدرداء و می گوید: حدیث صحیحی است و “سنن ابو داود”، کتاب الادت، باب فی اصلاح ذات البین، شماره (4273) به نقل از ابو الدرداء و “مسند احمد” کتاب من مسند القبائل، باب من حدیث ابی الدرداء شماره (26236).
12. “سنن ترمذی”، کتاب الشهادات عن رسول الله (باب ما جاء فی شهاده الزور، شماره (2223) و می گوید:این از نظر من صحیح تر است. و “سنن ابی داود”، کتاب الاقضیه، باب فی شهاده الزور، شماره (3124) و “سنن ابن ماجه”، کتاب الاحکام، باب شهاده الزور، شماره (2363) به نقل از “خریم بن قاتل” و “مسند الامام احمد” کتاب مسند الشامیین، باب حدیث ایمن من خریم، شماره (16943) که رجال آن ثقه هستند.
13. “صحیح بخاری” کتاب بدء الحق، باب خمس من الدواب فواسق، شماره (3071) به نقل از ابن عمر و “صحیح مسلم”، کتاب السلام، باب تحریم قتل الهره، شماره حدیث (4160).
14. “صحیح بخاری” : کتاب الأدب، باب عقوق الوالدین، شماره حدیث (126) به نقل از ابو بکره.
15. “صحیح البخاری” کتاب الادب، باب اثم القاطع، شماره (5525) به نقل از “جبیر بن مطعم”، و “صحیح مسلم” کتاب البر و الصله و الادب، باب صله الرحم و تحریم قطیعتها، شماره (4636) به نقل از “جبیر”.
16. “صحیح بخاری”، کتاب الادب، باب ما یکره من النمیمه، شماره (5596) به نقل از “حذیفه” و “صحیح مسلم”، کتاب الایمان، باب غلظ تحریم النمیمه، شماره (251) به نقل از “حذیقه”.
17.”صحیح البخاری”، کتاب المظالم، باب النهی بغیر اذن صاحبه، شماره (2343) به نقل از ابوهریره؛ “صحیح مسلم”، کتاب الایمان، باب نقصان الایمان بالمعاصی، شماره (57) به نقل از ابوهریره.
18. “صحیح مسلم”، کتاب الزکاه، باب قبول الصدقه من الکسب و تربیتها ، شماره (1686) به نقل از “ابو هریره”، “سنن الترمذی”، کتاب تفسیر القرآن عن رسول الله، باب و من سوره البقره، شماره(2915) به نقل از “ابوهریره”.
منبع: اتحادیه جهانی علمای مسلمان، منشور اتحادیه جهانی علمای مسلمان، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- معاونت فرهنگی، اول، 1389، ه-ش.