ویژگی های منتظران و جامعه ی منتظر

ویژگی های منتظران و جامعه ی منتظر

اهداف و راه کارها
بحث آرمان شهر که منتظران راستین در آن، سکنی گزیده اند و با مؤلفه هایی، چون معرفت، انتظار، آمادگی، عدالت، اصلاحات و… آراسته اند، به درازای تاریخ بشر مطرح بوده و آرزوی همه ی انسان ها، در تمام دوره ها بوده است.

نیک شهر منتظران، با ویژگی های تک تک افراد، دورنما و شمّه ای از حکومت جهانی حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که افراد آن، با زنده کردن شاخصه های موردنیاز، خود را در راستای تحقق جامعه ی ایده آل مهدوی قرار می دهند.
بدیهی است بیان شاخصه های منتظران و جامعه ی منتظر، برای معرفی و شناخت آنها، ضروری است که در این جا به بیان آنها می پردازیم:

فصل اول:

معرفت
معیار و میزانِ ارزش و بی ارزشی هر چیزی، معرفت و شناخت است. انسان فاقد معرفت، همیشه به سوی شوربختی و سقوط پیش می رود. قرآن کریم در این باره می فرماید:
«…هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ…(1)»؛
… آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند؟!… .
امام باقر (علیه السّلام) فرمود: از علی (علیه السّلام) نقل شده است:
إنَّ قیمهَ کُلِّ امریٍ وَ قَدرَهُ مَعرِفَتُهُ؛(2)
ارزش و منزلت هر کس به[ اندازه ی]معرفت او است.(3)

معرفت به حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
منجی باوری، اعتقادی است که در درون ادیان مطرح شده و در این میان، دین اسلام، مهدی باوری را در قالب مهدویّت، به جامعه ی بشر عرضه کرده است. امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
اَللَّهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتَکَ، فإنَّکَ إنْ لَم تُعرِّفنی حُجَّتَکَ َضلَلتُ عَن دینی(4)؛
پروردگارا! حجت خویش را به من بشناسان، چرا که اگر او را به من نشناسانی، از دینم گمراه خواهم شد.
معرفت به حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دانستنِ نام و نسبِ حضرت نیست، بلکه تبیین شناخت آن حضرت و جایگاه وجودی ایشان و فایده و اثر محوری او برای همه ی موجودات- اعم از عرشی و فرشی- است. اثر وجودی حضرت و جایگاه والای ایشان در دو بُعد تکوین و تشریع قابل درک است:

مقام تکوینی حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
منتظران در مقوله ی تکوین، باید به عظمت و منزلت حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پی برده و بدانند که امام معصوم (علیه السّلام) واسطه ی فیض الهی و رابطِ خالق و خلق است؛ یعنی مخلوقات به وسیله ی ایشان از خوان پربرکت الهی روزی می خورند و زمین به سبب ایشان از بلاهای آسمانی در امان می ماند و در پرتو وجود حضرت، خداوند به بندگانش نعمت می دهد.
امام رضا (علیه السّلام) فرمود:
ما حجت های خدا بر روی زمین و جانشینان او در میان بندگان خدا و امینِ‌ رازهای وی هستیم. ما کلمه ی تقوا و عروه الوثقی هستیم[ یعنی ولایت و متابعت ما، حلقه ی وصل به او است که هرکس در آن چنگ زند، گسست ندارد و او را به بهشت می رساند] ما گواهان خدا و نشانه های هدایت خدا در میان مردم هستیم و به سبب ما خدا آسمان ها و زمین را نگاه می دارد و به برکت ما باران را می فرستد و رحمت خود را می گسترد و زمین هرگز از امام قائمی خالی نباشد که ظاهر شود یا پنهان و اگر یک روز زمین خالی از حجت خدا شود، هر آینه با اهلش به موج درآید؛ چنان که دریا در طوفان با اهلش به موج می آید.(5)
هرگاه مضامین بلند روایت امام رضا (علیه السّلام) در معرفی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای منتظران روشن شد، همه ی برکاتِ آسمان و زمین را از یُمن وجود امام دانستند و هدایت های ظاهری و باطنی خدا را در پرتو امام معصوم (علیه السّلام) باور کردند به منزلت و جایگاه رفیع امام پی برده، در راه رضایت و خشنودی ایشان با استواری حرکت می کنند و هرچه در این مسیر بیشتر حرکت کرده، بر سرعت و توان خود بیفزایند، زودتر به آرزوی دیرینه ی خود- که ظهور حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است- خواهند رسید.
دکتر کُربَن فرانسوی، درباره ی این که امام رابطِ خالق و مخلوق و واسطه ی فیض الهی است، می گوید:
مذهب تشیع[ به علت وجود مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)] تنها مذهبی است که رابطه ی میان خدا و خلق را برای همیشه نگاه داشته و پیوسته ولایت را زنده و پابرجا می دارد، چون مذهب یهود نبوت را- که رابطه ی واقعی میان خدا و عالم انسانی است- در حضرت کلیم (علیه السّلام) ختم کرده، به همین دلیل به پیامبری حضرت مسیح (علیه السّلام) و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) اذعان ننموده و رابطه ی مزبور را قطع می کند. همچنین «نصارا» در حضرت مسیح، یا اهل سنت- از مسلمانان در حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) توقف کرده، با ختم نبوت در ایشان، دیگر رابطه ای میان خالق و خلق نمی دانند و تنها مذهب تشیّع است که با وجود اعتقاد به ختم نبوت با حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ولایت را- که همان رابطه ی هدایت و کمال است- هم چنان زنده می داند… وجود او(منجی)حقیقتی است زنده که نمی توان از خرافات شمرد و از فهرست حقایق حذف نمود. به عقیده ی من همه ی ادیان حقیقت زنده ای را دنبال می کنند و در تلاش برای اثبات اصلِ وجود آن، مشترکند، ولی مذهب تشیع به زندگی این حقیقت، لباس دوام و استمرار پوشانیده است… .(6)

مقام تشریعی حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
در مقوله ی تشریع، امام والی و سرپرست جامعه ی اسلامی بوده، دارای برکت های زیر است:

1.حافظ کیان شریعت
امام (علیه السّلام) اگرچه حضور نداشته باشد- برای حفظ کیان و مرزهای شریعت و دین، نقشِ مهمی ایفا می کند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
در هر نسلی از امت من، عادلی از اهل بیتم وجود دارد که دین را از تحریف و غلوکنندگان و ادعاهای دروغ اهل باطل و تأویل جاهلان پاس می دارد.(7)

2.مایه ی امید
حضور امام (علیه السّلام) مایه ی امیدواریِ منتظران است و همین در جنبش و حرکت آنان، که همانا مبارزه با ستم گران و طاغوتیان است، نقش محوری ایفا می کند.

3. عامل وحدت
امام، سبب وحدت و انسجام جامعه اسلامی است، زیرا وقتی مردم به چنین اعتقادی برسند که امامشان زنده است و رفتار و گفتار آنها را زیرنظر دارد، جسارت و شجاعت در قلوبشان زنده شده و مصایب و مشکلات را با اتحاد و همدلی در کنار امام و با روحیه متعالی تحمل می کنند.
بنابراین، منتظران راستین، نخستین وظیفه ای که در برابر امام و مقتدای خویش دارند، معرفت و شناخت حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؛ معرفتی که با آن منتظر، بتواند حق منتظَر را ادا کرده، ابعاد وجودی اش را- اعم از تکوین و تشریع- باز شناسد. در چنین صورتی است که منتظر به مقام و عظمت رهبر و مقتدای خویش پی برده، خود را در سلک یاران و دوستداران حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار می دهد.

فصل دوم:

انتظار
انتظار، سهم چشم هایی است که رو به آفتاب زیسته اند، دستانی که شبانگاهان در وسعت نیایش، به جانب آسمان ریشه دوانیده، دل هایی که چون کبوتران خونین بال، در بی نهایتی سرخِ جاودانه تپیده اند و گام هایی که چون جنون گردباد، واژگون رقصیده اند، تا تنهایی خاک را با آسمان در میان نهاده باشند.
منتظران، عاشقانی دل سوخته اند که لب به زمزمه تر کرده و در دل، شور و شوق و امید پرورانده اند و پای افزاری از صبر و شکیب ستانده اند، تا خستگی راه، مجالشان ندهد که به «ماندن»بیندیشند، چرا که باید«رفت»تا به«راه»پیوست.(8)

جایگاه انتظار
یکی از خصلت های نیک شهرِ منتظران، انتظار است. انتظار، مفهومی فطری و شهودی است که خالقِ یکتا در وجود انسان نهاده است. انسان بدون امید و انتظار، فردی بی تحرک، بی مسئولیت و بی خاصیت است. در مقابل، انسان امیدوار و منتظر، فردی است پویا، متحرک و قیام آفرین. از همین روست که در احادیث اهل بیت (علیهم السّلام) انتظار از مفهوم روان به مقوله ی عمل انتقال یافته و در میان اعمال و عبادات، برترین آنها به شمار آمده است:
قالَ رسولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): أَفَضَلُ أَعمالِ اُمَّتی اِنتظارُ الفَرَجِ مِنَ اللهِ عزَّوجلَّ(9)؛
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: برترین کارهای امت من، انتظار گشایش از طرف خداوند متعال است.
آری، انتظار در زمان غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)- که دوران سرگردانی و حیرت مردم نام گرفته- بسی سخت است و برای بسیاری، پیمودن راه انتظار و رسیدن به مدینه ی مهدوی، کاری بسیار طاقت فرسا است که تنها با عشق و علاقه به هدف، آسان می گردد.
این دشواری و سختی، در روایتی از امام باقر (علیه السّلام) چنین بیان شده است:
قالَ الامام الباقر (علیه السّلام): هَیهاتَ، هَیهاتَ، لا یَکُونُ فَرَجُنا حتَی تُغَربَلُوا، حَتی یَذهَبَ الکَدِرُ وَ یَبقی الصَّفوُ(10)؛
بی تردید خروج موعود ما [ برای شما] حاصل نمی شود، تا آن که به سختی غربال شوید تا خالصان بروند و پاکان بمانند.

خاستگاه انتظار
انتظار، امری فطری است و معرفت فطری در وجود انسان، دو مرکز و کانون دارد: یکی، دل و روان و دیگری، عقل و خرد. فطرت در قلمرو دل و روان را «احساسی و گرایشی»و در ساحت عقل و خرد را «ادراکی و عقلی»می نامند.(11)
گرایش های فطری دارای خصوصیاتی است که چند تا را برمی شمریم:
1.فهم و ادراک درونی، نیازمند دلیل نیست و بدون برهان فهمیده می شود؛
2.در همه ی افراد هست؛
3.در همه ی ادوار وجود دارد؛
4.در همه ی محیط ها، اقوام و جوامع دیده می شود؛
5.قابل سلب و نفی کلی از انسان نیست؛
6.عوامل خارجی، در اصل وجود و عدم آن تأثیر ندارند، ولی در فعلیبت و عدم فعلیّت و شدت و ضعف آن نقش دارند؛
انتظار، عقیده ای است که خداوند در نهاد و درون انسان قرار داده و فراگیر بودن آن در بین همه ی اقوام و ملت ها و دایمی بودن آن در وجود انسان، دلیلی بر فطری بودن انتظار است.(12)

پیشینه ی انتظار
تاریخ نشان می دهد، انسان هیچ گاه از اندیشه و رؤیای بهتر زیستن فارغ نبوده و برای رسیدن به آینده ای بهتر تلاش کرده است. در طول تاریخ، دانشمندان زیادی، که به طراحی«شهر طلایی» و مدنیّت ایده آل پرداخته و جامعه ی بشری را بدان بشارت داده اند؛ چنان که افلاطون نقشه ی«اتوپیا» را تهیه کرد.(13) ابونصر فارابی تابلوی«مدینه ی فاضله»را ترسیم نمود(14)، توماس کامپلانّلا ماکت«شهرآفتاب» یا «کشور خورشید»را طراحی کرد(15)، توماس مور«بهشت زمین»را نوید داد(16)، فرانسیس بیکن در آثار اومانیستی خود «نیوآتلانتیس»(17)را مطرح نمود(18) و بالاخره کارل مارکس با مسلک مارکسیستی، «جامعه بی طبقه» را وعده گاه آخرین منزل تاریخ دانسته است…(19).

عنصر صبر
انتظار بدون شکیبایی، تحمل و بردباری، مقوله ای بی هویت و بی معنا است و اساساً صبر در درون و حاق انتظار تعبیه شده است؛ زیبایی انتظار، با صبر حاصل می شود. امام رضا (علیه السّلام) فرمودند:
ما اَحسَنَ الصَّبرُ وَ إِنتظارُ الفَرَجِ(20)؛
صبر و انتظار فرج چه نیکو است.
بنابراین، انتظار؛ یعنی صبر و تحمل منتظر برای رسیدن به منتظَر و پایداری در برابر مشکلات، که در قرآن به «استقامت»تعبیر شده است:
«…وَ اصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»(21)؛
… و در برابر مصیبت هایی که به تو می رسد شکیبا باش، که این از کارهای مهم است.

فصل سوم:

آمادگی
آمادگی، از وظایفِ مهمی است که جامعه ی منتظران به آن پای بندند؛ رسالتی که با اهداف عالی،‌ برای رشد و تعالی انسان ها تأسیس شده و با هدف های ستم گران جهانی در تعارض و تضاد است. این گونه آمادگی، با همه ی ابعاد آن، در برابر تجاوز به مرزهای مدینه ی منتظران، لازم و ضروری است، چرا که وقتی هجوم دشمنان، فراگیر و همه جانبه است، آمادگی و دفاع نیز باید به تناسب حال، فراگیر و عمومی باشد. از طرفی، لازم است، منتظران برای حفظ کیان و جغرافیای مدینه، به سلاح روز و کارآمد مجهز بوده، در برابر آن بایستند و با تبیین فرهنگ و آداب و رسوم صحیح اسلامی، عملاً پاسدار مرزهای دین باشند.
بدیهی است با آمادگی و مهیّا بودن، اولین گام برای رسیدن به هدف- که همان حکومت جهانی مهدوی است- برداشته شده است.

ابعاد آمادگی

آمادگی فکری و فرهنگی
باید افکار مردم جهان آن چنان رشد و تعالی یابد که بدانند ویژگی های قومی و جغرافیایی، تفاوت زبان ها، آداب و رسوم نمی توانند نوع بشر را از هم جدا سازند؛ نباید تعصبات قبیله ای، گروهی و حزبی، مانع رسیدن بشر به حقیقت باشد؛ چنان که تاکنون نیز این گونه بوده و مرزهای ساختگی با سیم های خاردار و دیوارهایی، همچون دیوار کُهن چین نتوانست انسان ها را از هم دور سازد و بشر همواره- در شرایط متناسب- میل خود را به وحدت و یکی شدن نشان داده است.
جهانی شدن که امروز به صورت قهری در میان همه ی ملت ها، در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، حقوقی و اجتماعی مطرح می شود، از نشانه های گرایش و سیر بشر به سمت وحدت است و پیشینه ی آن هر چند از حدود 1960 میلادی بوده. لکن تفکر اصیل و ریشه داری است که در فرهنگ اسلامی پیشینه ی طولانی دارد. برخی موّرخان پیدایش اندیشه ی جهانی شدن را به این معنا، سده ی هفتم میلادی دانسته اند. از طرفی، این موضوع در احادیث شیعه نیز آشکارا مطرح شده است. امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
القائِمُ مِنّا… یَبلُغُ سُلطانهُ المَشرِقَ وَ المَغرِبَ وَ یُظِهرُ اللهُ(عزَّوجلَّ)بهِ دینهُ علی الدِّینِ کُلِّهِ(22)؛
حکومت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ما شرق و غرب جهان را فرا می گیرد و خداوند به واسطه ی او دین خود را بر همه ی ادیان پیروز می گرداند… .
البته جهانی شدن از دیدگاه اسلامی، با سایر نظریه ها تفاوت زیادی دارد؛ نظیر این که در فرهنگ اسلامی جهانی شدن، جنبه ی ارزشی دارد و با مبانی و تعالیم الهی پی ریزی می شود و حاکم آن پاک ترین، شجاع ترین، قاطع ترین و دل سوزترین فرد آن دوران خواهد بود. فرق دیگر، آن که، -برخلاف غرب- جهانی شدن در فرهنگ اسلامی(شیعی) قلمرو وسیع تری دارد و با نگاه دقیق، «رجعت» علاوه بر بعد عرضی، طولی بودن قلمرو حکومت جهانی حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نیز به اثبات می رساند.

وحدت عقیده
برای تشکیل جامعه و امت واحد، رسیدن به جهان بینی مشترک، بسیار مهم و ضروری است، چرا که جهان بینی های گوناگون و متضاد- به طور قطع- جز جدایی، دوگانگی و ناسازگاری اجتماعی، چیز دیگری را پدید نمی آورند؛ به دلیل این که جهان بینی، زیربنایِ تفکر اجتماعی و روابط انسانی است. اختلاف در مبانی جهان بینی، موجب ناسازگاری انسان در محیط اجتماعی می شود. برنامه ریزی ها و معیارها در روابط اجتماعی اگر برخاسته از جهان بینی ها و مرام های متضاد باشد، فعالیت های انسانی را در همه ی زمینه ها، ناهمگون و متضاد می سازد و در زمینه های اقتصادی، سیاسی، تربیتی و … روش های گوناگون را بر جامعه حاکم می کند و از هرگونه هم سویی مانع می گردد. به این جهت تنوع و چند گانگی در مرام ها و ایدئولوژی ها، زمینه ساز اختلاف ها و تضادها و برخوردهای دشوار در زیست اجتماعی می شود و در این شرایط، مسئله وحدت و یگانگی و تشکیل حکومت واحد جهانی نیز پوچ و نامعقول است.(23)

آمادگی اجتماعی
جهان باید از ظلم و ستم و نظام ها و مکتب های موجود خسته شده، ناکارآمدی ابزار مادّی را در زندگی تک بعدی احساس کند و به تمام معنا از آن مأیوس شود. در قرون متمادی، از دوران رنسانس و نوزایی علوم – خصوصاً در قرن هیجده و نوزده که عصر انفجار اطلاعات و علوم نام گرفت، تا قرن بیستم که به دوران طلایی لیبرالیسم یاد می شود- نویدها و امیدهای صاحبان مکتب ها، جز حرفی بر زبان و مرکبّی بر کاغذ نبوده که نه تنها در آنها، امنیت مردم جهان تأمین نشد، بلکه دامنه ی اختلاف ها گسترده و فراگیر شد.
این قوانین- به ظاهر زیبا- در تعارض با ظلم، تبعیض و نابرابری و اندیشه ی طبقاتی فراموش گردید و مفاسد پیشین، در مقیاس های بزرگ تر و شکل های خطرناک تر بروز کرد.
توجه به عمق وضع موجود، سرانجام یأس و ناامیدی و آمادگی برای یک انقلاب همه جانبه، با تعالیم و تحفه ی آسمانی برای انسان های زمین به وجود می آورد.(24)
امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
ما یَکُونُ هذا الأَمرُ حَتی لا یَبْقی صِنفٌ مِنَ النّاسِ إلا وَ قَد وَلَّوا عَلی الناسِ حتّی لا یَقُولَ قائِلٌ إنّا لَو وَلَّینا لَعَدَلْنا، ثُمَّ یَقُومُ القائِمُ بِالحقِّ و العَدلِ؛(25)
این امر[ممکن] نخواهد شد، تا این که هیچ صنفی از مردم باقی نماند، مگر این که بر مردم حکومت کند تا کسی نگوید: اگر حاکم می شدیم به عدالت رفتار می کردیم. سپس قائم به حق و عدالت قیام خواهد کرد.

آمادگی تکنیکی و صنعتی
برخلاف برخی پندارها، رسیدن به مرحله ی تکامل اجتماعی و جهانی آکنده از صلح و عدالت همراه نابودی تکنیک جدید نیست و وجود این صنایع پیشرفته، نه تنها مزاحم حکومت عادلانه ی جهانی نخواهد بود، بلکه شاید، رسیدن به چنین هدفی بدون آن امکان پذیر نباشد.
ایجاد و کنترل نظام جهانی، تقاضاها و امکانات خاص خود را لازم دارد که با آن بتوان جهان را اداره کرد، پیام ها و اطلاعات و آگاهی های موردنیاز را در کمترین مدت به همه ی نقاط دنیا رسانید.(26)
روایتی از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که در آن نکات جالبی درباره ی به کارگیری صنعت در زمان حکومت جهانی حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عنوان شده است:
إنَّ المُؤمِنَ‌ فی زَمانِ القائِمِ وَ هُوَ‌ بِالمَشرِقِ لیَری أَخاهُ الَّذی فی المَغرِب وَ کَذا الَّذی فی المَغرِبِ یَری اَخاهُ الذی فی المشَرقِ(27)؛
مؤمن در زمان قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اگر در مشرق باشد و برادر دینی اش در مغرب، او از مشرق، برادرش را در مغرب می بیند… .
اصولاً دنیایی که می خواهد به چنین مرحله ای برسد، باید آن چنان وسایل آموزشی و تربیتی در آن وسیع و گسترده و همگانی باشد که بیشتر برنامه های اصلاحی را با خودآگاهی و خودیاریِ مردم پیاده کند. بی تردید زنده کردن روحِ خودآگاهی و خودیاری عمومی- آن هم در سطح جهان- نیازمند نیرومندترین مراکز فرهنگی و وسایل ارتباط جمعی و جامع ترین رسانه، مطبوعات و مانند آن است. اگر بنا بود همه ی کارها با معجزه تحقق پذیرد، حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پی 313 یارِ شجاع و مطیع و فرمان بردار نبود و می توانست با قدرت الهی و بدون تکیه بر سرباز خود، جهان را فتح کند. بنابراین، به فرموده ی امام (علیه السّلام):«أَبَی اللهُ أَنْ یَجرِیَ الأَشیاءَ إلا بأَسبابٍ»(28)امور دنیا باید طبق روال طبیعی از مسیر علت و معلول حرکت کند و معجزه، در نظام جاریِ طبیعت قاعده ی استثنایی است که برای اثبات حقانیت ادعای نبوّت یا امامت به کار برده می شود.(29)

آمادگی نظامی
اسلوب و روش بزرگان دین(پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السّلام)) آموزش دین به صورت تدریجی، آن هم در قالب تئوری و عملی بوده است. درباره ی آمادگی مردم برای قیام جهانی و زمینه سازی بستر برای رسیدن به آن، از این دو شیوه بهره جسته اند. از لحاظ تئوری، احادیث فراوانی هست که مردم را به جمع آوری سلاح و مهمات تشویق می کند. امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
لِیَعِدَّنَّ أَحَدُکُم لِخُرُوجِ القائِمِ وَ لَوْ سَهْماً(30)؛
هر یک از شما باید برای قیام حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[ نیرویی]فراهم سازد؛ هر چند تیری باشد.
به لحاظ عملی نیز، پیامبر و ائمه (علیهم السّلام) کوشش زیادی کرده اند و جامعه را با این امر مهم، آشنا ساخته اند. بر اساس احادیث، در هر زمانی که اسم خاص حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)«قائم» برده می شد، معصومان (علیهم السّلام) با تمام قد بلند شده و دست بر سر می گذاشتند و برای شرکت در قیام امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اظهار آمادگی می کردند.(31)

فصل چهارم:

عدالت
یکی از ویژگی های بارز مدینه ی منتظران، «عدالت»است که به طور نسبی در همه ی شئون رواج یافته و قلمرو آن در حیطه ی اجتماع، سیاست، حکومت، اقتصاد، حقوق، قضاوت و فرهنگ، گسترده شده است.
ریشه ی اصلی طرح علمی و عملی مسئله«عدل» در جامعه ی منتظران، در مرتبه ی اول در قرآن کریم مطرح شده و قرآن بذر عدل را در اندیشه ها کاشته، آبیاری کرده و دغدغه ی آن را- از نظر فکری، فلسفی، عملی و اجتماعی- در دل ها ایجاد نموده است.(32)
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ …»(33)؛
ما فرستادگان خود را با دلیل های روشن فرستادیم و با آنها کتاب[آسمانی] و میزان[شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه] نازل کردیم تا مردم برای عدالت قیام کنند… .

عدالت اجتماعی
شاخصه ی اصلی حکومت مهدوی، گسترش عدل و داد است که آرزوی دیرینه ی بشر بر تحقق آن بوده و این آرزو، در زمان حکومت جهانی حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به منصه ی ظهور می رسد:
یَملاُ اللهُ الأَرضَ بهِ قِسطاً وَ عَدلاً(34)؛
خداوند به واسطه ی حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زمین را پر از عدل و داد می کند.
روایت یاد شده دارای چندین تواتر است و علاوه بر شیعیان، در میان اهل سنت نیز خبر متواتر به شمار می آید:
1.واژه ی «یَملَأ» به معنای پرکردن است؛ از این رو عدالت حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فراگیر است؛ یعنی دارای ویژگیِ کلیت و جامعیت است، نه منطقه ای، کشوری و شهری.
2.واژه «الله» که فاعل«یَملَأ» است، دلالت بر خدایی بودن این ظهور دارد، چرا که بشر به تنهایی توانایی چنین کاری را ندارد؛ هر چند این مسئله با تحقق عدالت نسبی در جامعه ی منتظران منافات ندارد و اجرای عدالت در مدینه ی منتظران، برای رسیدن به جامعه ی مهدوی، ضروری است. بی تردید آمادگی برای پذیرایی حکومت حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز نیازمند چنین حرکت هایی است، که اگر نباشد، ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به تأخیر می افتد.
امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
لَوْ قَدْ خَرَجَ قائمُ آل محمَّدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم)، لَنَصرهُ اللهُ بِالمَلائِکَهِ المُسوِّمینَ وَ المُردِفینَ وَ المُنزِلینَ وَ الکَرُّوبینَ، یَکُونُ جَبرئیلُ أَمامَهُ وَ میکائیلُ عَن یَمینِهِ، وَ إسرافیلُ عَن یَسارِهِ(35)؛
هرگاه قائم آل محمد (علیه السّلام) قیام کند، خداوند او را با فرشتگان نشاندار(مشخص)مقرّب و فرستاده شده در صف های فشرده یاری می کند، جبرئیل در پیشاپیش آنها حرکت می کند و میکائیل در سمت راست شان و اسرافیل در طرف چپ آنها… .
3.از کلمه ی «ارض» نیز کلیت و فراگیری عدل به دست می آید،‌زیرا«ارض»- در این جا- مفعول «یملأ» است و به طور مطلق ذکر گردیده و فعل الهی، که همان عدالت حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، در همین زمین به طور عموم تحقق پیدا می کند.
4.بین واژه ی «عدل» و «قسط» نسبت عموم و خصوص مطلق هست. مفهوم«عدل» نسبت به«قسط»عمومیت بیشتری دارد، زیرا«قسط»در مواردی که مربوط به ادای حقوق دیگران است به کار می رود، نظیر ادایِ‌ شهادت، قضاوت، وزن و پیمانه و امثال آن…، ولی «عدل» درباره ی حق دیگران و حق خود انسان به کار رفته است.(36)
5.از مجموع کلمه ها و واژه های این حدیث متواتر، استفاده می شود که یکی از آرمان های اساسی حکومت جهانی مهدوی، عدالت اجتماعی راستین است که به این امر، در احادیث دیگر نیز توجه شده است؛ هر چند دعوت به توحید و مبارزه با شرک و کفر اعتقادی، که در پرتو آن ایجاد و اجرای عدالت نیز نهفته است، خود در روایات جداگانه ای مطرح شده است.

فصل پنجم:

اصلاحات

1.روحیه ی اصلاح گری
یکی از شاخصه های مهم مدینه ی منتظران، داشتن روحیه ی اصلاح گری در سطح جامعه است؛ به گونه ای که این ویژگی در میان مردم به صورت یک فرهنگ و باور درآمده و هر کدام خود را در برابر جامعه و افراد آن، مسئول می دانند و در راه اصلاح دیگران با جدیّت می کوشند. البته باید در نیک شهر منتظران، چنین فرهنگی رشد یابد، زیرا برابر اصل سنخیت و تشابه منتظِر با منتظَر، ضرورت چنین مسئله ای روشن می شود. بنابراین وقتی کسی در انتظار فردی به سر می برد که او مصلح کل و منجی جهانیان است باید با اهداف و آرمان آن نجات بخش و اجرای آن در خود و دیگران آشنا بوده، لیاقت پذیرایی از آن حکومتِ مصلح را- که حاکم آن مصلحِ جهانی است- یافته، خود را در سلک مصلحان قرار دهد.

2.جایگاه امر به معروف و نهی از منکر
اسلام در فرهنگ اصیل خود، اصلاح و اصلاح گری را نهادینه کرده و آن را در قالب امر به معروف و نهی از منکر عرضه کرده است که در صورت اجرا، ضامن سلامت جامعه از ناهنجاری های اجتماعی، چالش های روانی و نابسامانی های فرهنگی خواهد بود. اهمیت امر به معروف و نهی از منکر، به اندازه ای است که قرآن کریم خود به طرح این موضوع پرداخته و امت اسلامی را به اجرای آن فراخوانده است:
«…کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ…»(37)؛
شما بهترین امتی بودید که به سود انسان ها آفریده شده اند؛[ چه این که]امر به معروف و نهی از منکر می کنید… .
از این آیه ی شریفه، چند نکته ی مهم برداشت می شود:
1.خطاب عمومی در این آیه، نشانه ی همگانی بودن امر به معروف و نهی از منکر است؛ یعنی لزوماً همه ی افراد جامعه ی اسلامی، نهادها و سازمان ها- به ویژه دولت و حاکم اسلامی- در اجرای آن، مسئولیت دارند.
2.برتری و فضیلت امّت اسلامی به دلیل وجود امر به معروف و نهی از منکر است و تداوم این فضیلت به اجرای آن بستگی دارد و اگر این تعالیم روح بخش الهی در جامعه منزوی شود، در پی آن، ناهنجاری های اجتماعی و معضلات فرهنگی و آداب و رسوم خرافی رواج یافته، مردم از مسیر فرهنگ اصیل اسلامی منحرف می شوند.
3.امر به معروف و نهی از منکر زمینه ای برای تربیت و نیرومندی افراد، در عصر غیبت به شمار می آید، زیرا اساسی ترین نیاز هر انقلاب و نهضتی، پس از پیروزی و تثبیت فراهم نمودن نیروی انسانی مجرب و قابل اعتماد است. از این رو، تشکل های سیاسی، احزاب، اتحادیه های قدرت و… همواره به مسئله ای به نام«کادرسازی» اهمیت جدی می دهند. انقلاب عظیم مصلح جهانی هم از این قاعده مستثنی نیست؛ یعنی رأس مخروط و رهبری انقلاب برای اداره ی کشوری به گستردگی چند قاره و تثبیت پایه های تمدن جدید خود، به حجم عظیمی از نیروهای ورزیده ی قابل اعتماد انسانی نیاز دارد و منتظرانِ عصر غیبت تا پیش از ظهور، باید در درون خود، عملیات بنیادین کادرسازی را آغاز کنند.(38)
از شاخص های اصلی کادر حکومت مهدوی، پارسایی، تهذیب نفس و آراستگی به مکارم اخلاق است.
امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
هر کس دوست دارد که از یاران حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، باید منتظر باشد و در این حال، به پرهیزگاری و اخلاق نیکو رفتار کند… .(39)
به یقین در جامعه ای که دعوت کنندگان به خیر و نیکی و بازدارندگان از شر و زشتی، وجود نداشته باشند، نفوس پیراسته و تربیت یافته بستری مناسب برای رشد و افزایش نمی یابند.
پی نوشت ها :

1.زمر(39)آیه ی 9.
2.شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص1، ح2.
3.البته معرفت مورد بحث در این جا، معرفت دینی است.
4.شیخ کلینی، کافی، ج1، ص 337، ح5.
5.شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص 202، باب21، ح6: قال الرضا (علیه السّلام): نَحنُ حُجَجُ اللهِ فی خَلقِهِ وَ خُلفاؤُهُ فی عِبادهِ وَ اُمناوُهُ عَلی سِرِّهِ وَ نَحنُ کَلِمهُ التَّقوی وَ العُروَهُ الوُثقی وَ نَحنُ شُهَداءُ اللهِ وَ أَعلامُهُ فی بَرِیِّتهِ بِنا یُمسِکُ السَّموات ِو الاَرضِ أنْ تَزُولا و بِنا یُنَزِّلُ الغَیثَ و یَنشُرُ الرَّحَمهَ و لا تَخلُو الأرضُ مِن قائمٍ مِنّا ظاهرٍ أو خافٍ و لَو خَلَت یَوماً بِغَیرٍ حُجَّهٍ لَماجَتْ بأهِلها کَما یَموُجُ البَحرُ بأهلِهِ.
6.مکتب تشیع، سال دوم، ص 21.
7.شیخ صدوق کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص 221، باب22، ح7: إنَّ النَّبیِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: إنَّ فی کُلِّ خَلفٍ مِن أهلِ بیتی ینفی عن هذا الدَّینِ تَحریِفَ الغالینَ وَ انتِحالَ المُبطِلینَ وَ تأویلَ الجاهِلین.
8.طاهره صفار زاده، مجموعه مقالات جشنواره دانشجویی موعود، ص 19.
9.شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص 644، باب55، ح3.
10.شیخ طوسی، الغیبه،‌ص 339.
11.ربانی گلپایگانی، معرفت دینی از منظر معرفت شناسی، ص 32.
12.دفتر همکاری حوزه و دانشگاه تعلیم و تربیت، ج اول، ص 474.
13.حمید عنایت، بنیاد فلسفه سیاسی غرب، ص 20.
14.فارابی، آراء اهل المدینه الفاضله، ص 79.
15.سید ثامر هاشم العمیدی، در انتظار ققنوس، ترجمه و تحقیق مهدی علیزاده، ص 269.
16.سید ثامر هاشم العمیدی، در انتظار ققنوس، ترجمه و تحقیق مهدی علیزاده، ص 269.
17.New Atantis
18.محسن جهانگیری، احوال و آثار و آرای فرانسیس بیکن، ص 69.
19.جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 187.
20.شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص 645، باب55، ح5.
21.لقمان(31)آیه ی 17.
22.شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص 330، باب32، ح16.
23.محمد حکیمی، عصر زندگی، ص 99.
24.ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 83.
25.محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص 274، باب14، ح53.
26.ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 85.
27.علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص 391، باب27، ح213.
28.شیخ کلینی، کافی، ج1، ص 183: خداوند ابا دارد از آن که هر چیز جریان پیدا نماید، مگر با اسباب مشخصی.
29.همو، حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 85.
30.محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص 320، باب21، ح10.
31.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص 366.
32.مرتضی مطهری، عدل الهی، ص 34.
33.حدید(57)آیه ی 25.
34.شیخ طوسی، الغیبه، ص 49.
35.محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص 234، باب13، ح22.
36.محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج1، ص 118.
37.آل عمران(3)آیه ی 110.
38.سید ثامر هاشم العمیدی، در انتظار ققنوس، ترجمه و تحقیق مهدی علیزاده، ص 285.
39.محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص 200، باب11، ح16: قالَ الامام الصادق (علیه السّلام): مَن سَرَّهُ أَن یَکوُنَ مِن اَصحابِ القائمِ فَالیَعمَلْ بِالوَرعِ وَ مَحاسِنِ الأخلاقِ… .
منبع مقاله :
امامی کاشانی و دیگران؛ (1385)، گفتمان مهدویت( سخنرانی و مقاله های گفتمان چهارم)، قم: مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ی قم)، چاپ چهارم
نویسنده: حجت الاسلام حسین الهی نژاد

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید