پژوهشی عرفانی و اخلاقی پیرامون مقام «رضا» (2)

پژوهشی عرفانی و اخلاقی پیرامون مقام «رضا» (2)

نویسنده:ابراهیم اخوی

زمینه سازها
ویژگی های اخلاقی آن گاه در انسان بروز می کنند که پیش تر زمینه ظهور آنها در او فراهم آمده باشد. همان گونه که گل و گیاه، همیشه در سرزمین های آماده و حاصل خیز می رویند و هیچ گاه کویر، زمینه مناسبی برای رویش آنها نخواهد بود، صفات اخلاقی زیبا نیز در قلبی می رویند که از زمینه های لازم در این باره برخوردار باشد. در این قسمت، از عوامل و زمینه هایی خواهیم گفت که موجب می شوند شخص، آمادگی کافی را برای رسیدن به مقام «رضا» پیدا کند. در واقع، بدون پیدایش این زمینه ها، دست یابی به مقام «رضا» نیز مقدور نخواهد بود.

1. محبت خدا
«رضا» ثمره «محبت» است و بی آنکه شخص به مقام محبت به خدا رسیده باشد، نمی تواند از مقام «رضا» برخوردار شود. در واقع، کسی که دیگری را دوست ندارد و محبت او در دلش نیست، چگونه می تواند از او راضی باشد یا آن فرد از وی راضی شود. پس برای رسیدن به مقام «رضا» پیش از هر چیز باید خدا را دوست داشت و محبت او را در قلب خویش جای داد. خواجه نصیرالدین طوسی می نویسد: «رضا، خشنودی است و آن، ثمره محبت است».1
خواجه عبدالله انصاری در بیان شرایط تحقق «رضا» در قلب می نویسد: «از شرایط آن، این است که خداوند، محبوب ترین چیزها در نزد او بوده، از همه اشیا، بیشتر، سزاوار تعظیم و مستحق اطاعت باشد».2

2. یقین
بنده در صورتی به مقام «رضا» می رسد که یقین بداند آنچه خداوند برای او مقدر کرده و آنچه از سختی ها و ناگواری ها که برای او می فرستد، همه به صلاح و خیر او بوده و در تمام آنها حکمت ها و مصلحت هایی نهفته است که چه بسا از نگاه او پنهان است. وقتی چنین نگرشی در بنده شکل گرفت و آن را به حد یقین رساند، بدیهی است که به قضای الهی و رخدادهایی راضی خواهد بود که هم سو با مشیت خداوند برای او پدید می آیند.
گنابادی می نویسد: «رضا، خشنود بودن است به آنچه نصیب بنده می شود و این خشنودی، آن گاه حاصل می شود که شخص بداند که این امور ناملایم که در زندگی او پیش می آید، تمام، برای اصلاح وجود او می باشد».3
ابوطالب مکّی نیز «رضا از خداوند» را به عنوان برترین مقامات یقین به خدا معرفی می کند.4
3. زمام همه امور هستی را در دست خدا دیدن
یکی از نگرش هایی که زمینه دست یابی به مقام «رضا» را فراهم می آورد، این است که شخص، سررشته همه رخدادها و امور هستی را در دست خدا بداند. در این صورت، بر این باور خواهد بود که او «خود مِلک دارد و خود اختیار». در نتیجه، به آنچه او انجام دهد و از هر آنچه در آفرینش می بیند، راضی خواهد بود و هرگز عیبی بر آفرینش خدا نخواهد گرفت و اعتراضی بر آنها نخواهد داشت. «در واقع، کسی که به مقام «رضا» می رسد، هر آنچه که می بیند به قضای الهی است، مذمت و عیب جویی نخواهد نمود. او در صُنع، صانع را می بیند و در هستی، هستی آفرین را می نگرد؛ با این باور که صُنع و هستی او بر اساس حکمت بوده، از اتقان برخوردار است، به همین دلیل بر آن اعتراض نمی کند».5

4. همه هستی را مملکوک خدا دانستن
«وقتی که نفْس بنده به مقام عبودیت رسید و آنچه را که به چشم و دل خود درک نمود، همه را مملوک خدا و خاضع در برابر او دانست، قهراً از او خشنود می شود؛ زیرا می بیند که اگر خداوند به او موهبتی کرده است، همه از فضل و کرمش بوده است، نه اینکه او از خدا طلبکار بوده و بر خدا واجب باشد که آن را به او بدهد و اگر هم خداوند، چیزی را از او دریغ داشته و نداده، ندادنش نیز از روی حکمت بوده است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «ولِلّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا فِیهِنَّ وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ فرمان روایی آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست، از آنِ خداست و او بر همه چیز تواناست.» (مائده: 120) بر اساس این آیه شریفه، همه هستی، مملوک خداست و خداوند بر همه آنها سلطنت مخصوص دارد و ثمره این سلطنت مخصوصه نیز نفوذ اراده مالک است در آفرینش، به گونه ای که هر تصرفی که بخواهد، می تواند در آن انجام دهد».6

5. خود را بنده خدا دانستن
کسی که خود را بنده خدا می داند و خدا را مولای خود، معنایش آن است که هیچ گاه در برابر «خواست» او، برای خود خواستی قائل نیست و هیچ وقت برای او تعیین تکلیف نمی کند. در اصل، معنای بندگی واقعی آن است که بنده، در برابر اراده خدا به طور کامل، سرسپرده باشد؛ در مقابل فرمان او چون و چرا نکند و نسبت به آنچه خدایش عطایش فرموده، راضی باشد. بنابراین، برای رسیدن به مقام «رضا»، پیش از هر چیز باید «عبد» بود و به مقام بندگی دست یافت. به تعبیر علامه طباطبایی رحمه الله :
خداوند در قرآن کریم فرمود: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛ و جن و انس را نیافریدم، مگر آنکه مرا عبادت کنند.» (ذاریات: 56) پس هدف پروردگار از آفرینش انسان، همانا عبودیت و بندگی انسان است و خداوند آن گاه از کسی راضی و خشنود می شود که به مقام عبودیت و بندگی رسیده باشد. یعنی شخص، خود را بنده کسی بداند که مربی هر چیزی است و نه خود و نه هیچ چیز دیگر را جز بنده و مملوک خداوند نبیند. در این صورت است که به داده های خدا راضی می شود و هرگز در برابر اراده او چون و چرا نمی کند و نسبت به هر آنچه خداوند برای او مقدر فرمود، هیچ گونه اعتراضی ندارد.7

ثمره ها
کسی که به مقام «رضا» دست یابد، ثمره های فراوانی نصیبش می شود. بسیاری از این ثمره ها معنوی و برخی نیز دنیایی است. به دیگر سخن، مقام «رضا» تنها آخرت و امور معنوی شخص را سامان نمی بخشد، بلکه دنیا را نیز به کام او گوارا می کند و موجب می شود از دنیای دل چسب و گوارا برخوردار گردد. این ثمره ها عبارتند از:

1. آسان شدن سختی ها و دشواری ها و بلکه گوارا شدن آنها
مقام «رضا» نه تنها موجب می شود شخص در برابر دشواری ها، صبر پیشه کند و خود را نبازد، بلکه سبب آسان شدن سختی ها و مشکلات و حتی موجب گوارا شدن رنج ها و بلاها می شود. به بیان دیگر، اگر شخص به مقام «رضا» رسیده باشد، بلایا و سختی ها برای او تبدیل به عاملی لذت بخش و گوارا می شود. این، حقیقتی است که این گونه از سخن حضرت رسول صلی الله علیه و آله استفاده می شود:
ما گروه پیامبران، بیشتر از دیگران، به وسیله بلاها و سختی ها آزمایش می شویم؛ دیگر مؤمنان هم هر کس به نسبت ایمان خود، به واسطه سختی ها و بلاها آزمایش می شوند و کسی که در تحت حمایت خداوند، طعم بلا را بچشد، از آن، بیش از حالت نعمت و رفاه، لذت می برد. اگر آن رنج ها و بلاها را از دست دهد، به خاطر لذت بخش بودنش دوباره خواهان آن می شود؛ چرا که بر حسب میزان رضای بندگان در مقابل بلاها و محنت ها، انوار نعمت خداوندی به آنان می تابد و همچنین میزان تابش نورهای معنوی به بندگان، به میزان بلاها از حیث شدت و ضعف، بستگی دارد.8
شمس تبریزی می نویسد:
مرد آن باشد که در «ناخوشی»، «خوش» باشد؛ در «غم»، «شاد» باشد؛ زیرا که داند آن «مراد» در «بی مرادی» در پیچیده است؛ در آن بی مرادی، امید مراد است، و در آن مراد، غصه رسیدن بی مرادی.9
شهید مطهری می فرماید:
از مظاهر درخشنده حادثه کربلا و از تجلیات بزرگ الهی آن، موضوع جمع کردن حسین بن علی علیه السلام در شب عاشورا اصحاب خود را و سخنرانی برای آنهاست. باید در نظر داشت که این سخنرانی در شرایطی است که عوامل محیط، از هر جهت نامساعد و ناامیدکننده است. در چنین شرایطی هر سردار و رهبری که تنها مادی فکر می کند، جز لب به شکایت باز کردن کاری ندارد. منطقش این است: افسوس که بخت با ما مساعد نشد. همه سخنانش شکایت از روزگار و اظهار یأس است. در این میان، آنچه که شرایط را برای امام حسین علیه السلام سخت تر می کند، این است که زنان و فرزندان و خواهرانش تا 24 ساعت دیگر اسیر دست دشمن می شوند. برای یک مرد غیور و فداکار، این خیلی ناگوارتر است. در یک همچو شرایطی، دیگران چه کرده اند؟ ما در تاریخ می خوانیم که المقنع وقتی که محصور شد و در شرایط نامساعد و ناامیدکننده ای قرار گرفت، اول خاندان خود را کشت، بعد خودش را. تاریخ از این نمونه ها بسیار دارد.
اما حسین بن علی علیه السلام با این همه شرایط نامساعد مادی، دم از رضا و سازگاری با عوامل می زند! چرا؟ چون در شرایط معنوی مساعدی زیست می کند. امامان دیگر ما نیز این گونه بودند. امام حسن علیه السلام این گونه بود، امام سجاد علیه السلام این گونه بود، امام رضا علیه السلام این گونه بود. مثلاً امام رضا علیه السلام که واقعاً به مقام «رضا» رسیده بود، همه مشکلات و سختی ها را نه تنها به جان خرید که بالاتر از آن، هر سختی و بلایی را برای خود، آسان می دید و برای او همین سختی ها لذتی داشت که دیگران و کسانی که به مقام والای «رضا» نرسیده اند، از درک آن ناتوانند.10

2. رسیدن به شادی و آرامش قلبی
همه ما از غم گریزان و خواهان شادی هستیم. انگیزه ما در بسیاری از کارها این است که از دلهره و اضطراب رها شویم و به آرامش برسیم. حال، سخن این است که چگونه انسان هایی غمگین نباشیم؟ چگونه شاد باشیم؟ چگونه به قلبی لبریز از آرامش برسیم؟ بعضی ها برای رسیدن به این آرزوها، به سراغ ثروت رفتند؛ بعضی ها به لذت های زودگذر مادی روی آوردند و برخی ها در پرداختن به لهو و لعب و خوشی های ناروا، این گم شده خود را جست وجو کردند، در حالی که به اعتراف خودِ آنها نه تنها هیچ کدام از این راه ها، آنها را به شادی و آرامش قلبی نرساند، بلکه در بسیاری از موارد نیز به غم و اندوه آنها دامن زد و موجب دلهره و ناآرامی بیشتر آنها شد.
از نگاه معصومان علیهم السلام نیز انسان آن گاه از زیر بار غم های آزاردهنده رها می شود و به شادی ژرف قلبی و آرامش دل می رسد که به مقام «رضا» رسیده باشد. تنها در این صورت است که هیچ غم و اندوهی به دل او راه نمی یابد و قلب او آکنده از آرامش و شادمانی می شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:
اِنَّ اللهُ بِحُکْمِهِ وَ فَضْلِهِ جَعَلَ الرَّوحَ وَالْفَرَجَ فی الیقینَ وَالرِّضا، وَجَعَلَ اللهُمَّ وَالْحُزْنَ فِی الشَّکَِّ وَالسُّخْطِ.11
خداوند به حکمت و فضل خود، نشاط و شادمانی را در یقین و رضا، و غم و اندوه را در شک و ناخرسندی و نارضایتی قرار داده است.
مجوی تفرقه خاطر از رضاکیشان
که رخت خویش به مأمن کشیده اند امروز
صائب

3. دیدار پروردگار با چشم دل و استمرار این دیدار
بزرگ ترین آرزوی قلبی امامان معصوم علیهم السلام و بندگان عارف خدا، دیدار جمال پروردگار با چشم دل است. در مناجات دوازدهم از مناجات های خمسه عشر، از زبان امام سجاد علیه السلام می خوانیم:
الهی فَاجْلَعْنی مِنَ الَّذینَ تَرَسَّخَتْ اَشْجارُ الشَّوْق اِلَیْکَ فی حَدائِقِ صُدُورِهِم… وَقَرَّتْ بِالنَّظَرِ اِلی مَحْبُوبِهِمْ اَعْیُنُهُمْ.
خدایا مرا از کسانی قرار ده که نهال های شوق دیدارت در باغ دل هایشان سبز و خرم گشته… و به واسطه دیدار محبوبشان، چشم روشن و دلشاد گشته اند.
در سخنان بزرگان نیز از رسیدن به مقام «رضا» به عنوان شرط دیدار قلبی پروردگار یاد شده است. به دیگر سخن، یکی از ثمره های مقام «رضا» و پاداشی که خداوند به صاحب مقام «رضا» می دهد، توفیق دیدار جمال پروردگار با چشم دل است. در کتاب قوت القلوب آمده است:
اینکه خداوند فرمود «کسی که به دلیل یاد و ذکر من، از درخواست کردن از من صرف نظر می کند، به او برتر از آنچه به درخواست کنندگان می دهم، خواهد داد.» منظور این است که یعنی به او مقام «رضا» می دهم تا بر اثر آن، جمال مرا مشاهده کند و خداوند حتی بالاتر از آن را نیز به او می دهد و آن این است که به دیدار او با جمال خویش استمرار می بخشد.12

4. زیبا دیدن مرگ و اشتیاق نسبت به آن
مقام «رضا» سرنوشتی به نام مرگ را فراتر از حد «پذیرشِ» صرف از نظر شخص قرار می دهد و آن را به صورت پدیده ای «زیبا، جذاب و خواستنی» درمی آورد. صاحب مقام «رضا» دست تقدیر خدا را در پدیده مرگ می بیند و آن را حلقه ای دیگر از زنجیره های ازلی و ابدی حیات می داند که «حیات» ابدی خداوند را آیینگی می کند. بدیهی است چنین نگرشی به مرگ، که آدمی در آن، چنین پدیده ای را یکی از آینه داران «حیات» پروردگار می داند، آن را بسی زیبا و مایه لذت و سرور قرار می دهد.
5. همانندی با پیامبران و دست یابی به درجات آنها
یکی از ویژگی های پیامبران، مقام «رضا»ی آنهاست. از این رهگذر، رسیدن به مقام «رضا» همانندی با پیامبران و قدم در جای پای آنان نهادن است. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که ایشان بر گروهی گذشت و پرسید: «شما چه کسانی هستید؟» گفتند: «مؤمنان هستیم.» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسید: «نشانه ایمان شما چیست؟» گفتند: «اینکه در بلاها صبر می کنیم و هنگام راحتی ها شکر می کنیم و راضی به قضای الهی هستیم.» حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «قسم به پروردگار کعبه که اینها مؤمنان راستین هستند؛ اینها بردباران و دانشمندانی هستند که هم پایه پیامبرانند».13

5. همانندی با پیامبران و دست یابی به درجات آنها
یکی از ویژگی های پیامبران، مقام «رضا»ی آنهاست. از این رهگذر، رسیدن به مقام «رضا» همانندی با پیامبران و قدم در جای پای آنان نهادن است. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که ایشان بر گروهی گذشت و پرسید: «شما چه کسانی هستید؟» گفتند: «مؤمنان هستیم.» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسید: «نشانه ایمان شما چیست؟» گفتند: «اینکه در بلاها صبر می کنیم و هنگام راحتی ها شکر می کنیم و راضی به قضای الهی هستیم.» حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «قسم به پروردگار کعبه که اینها مؤمنان راستین هستند؛ اینها بردباران و دانشمندانی هستند که هم پایه پیامبرانند».14

6. درآمدن به بهشت، بدون روبه رو شدن با پل صراط و حساب و کتاب
چنان که از آیات و روایات استفاده می شود، بسیاری از بهشتیان، پس از آنکه دشواری های گذشتن از پل صراط و سختی های حساب و کتاب در روز محشر را پشت سر نهادند، به بهشت درمی آیند و در این میان کسی که به مقام «رضا» رسیده است، بدون روبه رو شدن با هیچ کدام از این تنگناها و سختی ها، بی حساب و کتاب وارد بهشت می شود و این یکی از ثمره ها و پاداش های بزرگی است که خداوند به صاحب مقام «رضا» می دهد. در این باره در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است:
آن گاه که روز رستاخیز فرا رسید، گروهی از امّتان من می آیند، در حالی که حالت پرواز دارند. پس از گورهای خود به سوی بهشت رفته، سرگرم استفاده از نعمت های آن می شوند. در این هنگام، فرشتگان به آنها گویند: «آیا شما حساب دیدید؟» گویند: ندیدیم. فرشتگان پرسند: «از صراط گذشتید؟» گویند: نه. می پرسند: «دوزخ را دیدید؟» گویند: نه، چیزی ندیدیم. پس فرشتگان به آنها گویند: «شما امت چه کسی هستید؟» گویند: از امت محمد صلی الله علیه و آله . پس گویند: «سوگند می دهیم شما را به خدای که به ما بگویید اعمال شما در دنیا چه بوده است که این گونه آسان به بهشت درآمدید» گویند: در ما دو خصلت بود، پس خدای عزوجل به فضل و رحمت خود، ما را به این جایگاه رسانید. فرشتگان پرسند: «آن دو خصلت چه بود؟» گویند که یکی آنکه در خلوت، شرم داشتیم از اینکه نافرمانی خداوند کنیم و دیگر آنکه به قضای الهی و آنچه او بر ما قسمت کرده بود، راضی بودیم. پس فرشتگان گویند: «حق شما بود که بدین جایگاهی دست یابید».15

7. ایمن ماندن دین و پذیرش کارها از نظر خداوند و عاقبت به خیری
در حدیثی از امام رضا علیه السلام از «ایمن ماندن دین» و «پذیرفته شدن اعمال از نظر خداوند» و «عاقبت به خیری» به عنوان یکی دیگر از ثمره های مقام «رضا» یاد شده است.
احمد بن عُمر و حسین بن یزید گفتند: به حضور امام رضا علیه السلام رسیدیم و عرض کردیم: ما دارای روزی بسیار و رفاه و آسایش در زندگی بودیم، ولی اینک حال ما کمی دگرگون شده است. از خدا درخواست نمایید که حال پیشین را به ما بازگرداند. امام فرمود: خواهان چه چیزی هستید؟ می خواهید سلطان باشید؟ آیا خرسند می شوید از اینکه مثل طاهر و هَرثَمه باشید و بر خلاف مذهبی که دارید، باشید؟ عرض کردند: نه، به خدا سوگند که خرسند نیستیم دنیا با همه طلا و نقره اش از آنِ ما باشد، ولی مذهبی بر خلاف آنچه اینک داریم، داشته باشیم. امام فرمود: همانا خداوند می فرماید: «اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا وَقَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ؛ ای خاندان داوود! سپاس گزار باشید و از بندگان من اندکی سپاس گزارند.» (سبا: 13) به خدا گمان نیک داشته باشید؛ چرا که هر کس گمانش را به خدا نیک دارد، خداوند به قدر گمانش، به او عطا فرماید و هر که به روزی کم راضی باشد، کردار کم او پذیرفته خواهد شد و هر که به روزی حلال اندک راضی و خشنود باشد، هزینه های زندگی او کاهش یابد و خانواده اش نعمت یابند و خداوند، او را به درد و درمان دنیا بینا سازد و او را سالم از دنیا به بهشت ببرد.16

پی نوشت ها :

1. اوصاف الاشراف، ص87.
2. منازل السایرین، ص361.
3. توضیح، ص124.
4. نک: قوت القلوب، ج2، ص81.
5. همان، ص88.
6.تفسیر المیزان، ج7، ص252
7. همان.
7. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج2، ص440.
8. ناصرالدین صاحب الزمانی، خط سوم، ج2، ص177.
9. مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج3، صص 114 و 115.
11. تحف العقول، ترجمه: صادق حسن زاده، ص12.
12. قوت القلوب، ج2، ص82؛ نک: منازل السایرین، ص358.
13.قوت القلوب، ج2، ص82
14. قوت القلوب، ج2، ص83.
15. احیاء العلوم، ج4، صص 598 و 599؛ قوت القلوب، ج2، ص84.
16. تحف العقول، ص814.
منبع : فصلنامه اشارت، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، شماره 148.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید