نویسنده: حجه الاسلام و المسلمین ابراهیم نعمتی
ساختار سیاسی و اجتماعی مطلوب امام علی علیه السلام
فرهنگ مذهبی
فرهنگ مذهبی فرهنگی است که هنجارها و سنت ها و آداب و رسوم اسلام و ارزش های آن، همه از وحی سرچشمه می گیرند و به دو صورت می باشند؛ یا وحی برخی از عناصر بالا را تأسیس می کند و یا قبلاً بوده و بر آنها مهر تأیید می نهد و با استمرار در جامعه حالت عرف می یابد و نهادینه می شود. فرهنگ مذهبی اسلام از زمان بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تاکنون جایگزین فرهنگ سنتی نگردید، یعنی آنچه وحی تماماً دستور داده بود کاملاً شکل نگرفت. البته در دولت مدینه، آموزه های مذهبی بر شکل سنتی غلبه یافت اما به صورت مستمر ثابت نماند و بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حتی اواخر عمر آن حضرت در چالش با فرهنگ سنتی قرار گرفت.
ماکس وبر، رهبری مذهب را با توجه به وسعت ساخت شکنی که دارد در نوع سلطه کاریزماتیک قرار می دهد؛ پیامبر با قدرت مافوقی که دارد مردمان را گرد خود جمع می کند. نیروی کاریزما، نخست زندگی فرد را دچار دگرگونی می سازد و سپس در نهادهای اجتماعی تحول ایجاد می کند. با تحول در اجتماع و ایجاد کنش های جمعی حول محور کاریزما، نهادهایی در جامعه ایجاد می شود و ساختارهای جدیدی جایگزین ساختارهای قبیل می گردد و این ساختارها تا زمان وجود شخص فرهمند، کارآ و توانمند است اما با درگذشت شخص فرهمند، ساختارهای سنتی با ساختارهای جدید در چالش قرار می گیرند و اگر جانشین، تابع ساختارهای جدید گردد با ساختارهای سنتی که در زمان فرهمند آتش زیر خاکستر بودند و اکنون سر برآورده اند در تعارض است و یا ممکن است جانشین، ساختارهای سنتی را مقدم بدارد و در این صورت با دستاوردهای رهبر فرهمند در تعارض است. لذا در صدر اسلام بحران جانشینی شکل گرفت. از امام صادق علیه السلام می پرسند که چرا در زمان ابوبکر و عمر کشمکش ها کم تر بود ولی در زمان عثمان و حضرت علی علیه السلام درگیری به وجود آمد؟ ایشان می فرمایند آنها جانب هر دو را داشتند ولی عثمان کاملاً سنت های جاهلی و علی علیه السلام کاملاً قرآن و سنت را رعایت می کرد، و از این بیان برمی آید که خلیفه اول و دوم مراعات ظواهر را می کردند و به گونه ای هر دو فرهنگ سنتی و مذهبی را مقابل هم قرار نمی دادند؛ با مشغول کردن مردم به فتوحات و غیره. ولی در زمان عثمان فرهنگ مذهبی در حاشیه قرار می گیرد و ساختارهای سنتی بروز می یابند و در زمان حضرت علی علیه السلام کاملاً به عکس عمل می شود.
برای یافتن ویژگی های فرهنگ مذهبی، ناگزیر به سیره علی علیه السلام و دیدگاه های وی می پردازیم. چنان که ذکر شد فرهنگ مذهبی شیوع و دوام نداشت و هنجارها در عده ای کم، تجلی داشت و لذا به برخی موضع گیری ها و نظرات علی علیه السلام به عنوان شاهد اشاره می کنیم.
فرهنگ مذهبی را در ذیل پنج مشخصه می آوریم که به وجود آورنده این ویژگی ها در افراد است و تبعاً جامعه را این گونه شکل می بخشد. مشخص ها عبارتند از«امت محوری»، «اکتساب گرایی»، «جهان گرایی»، «جمع گرایی» و «عدم تعصب قومی». و در ذیل این عناوین، مواردی از سیره و اقوال علی علیه السلام شاهد می آوریم تا فرهنگ مذهبی بهتر تصور گردد.
1. امت محوری
در قرآن کریم، امت به معنای گروهی از مردمان است که یکی از رسالات و ادیان الهی بر آنان نازل شده باشد. در قانون اساسی مدینه، واژه امت مصداق وسیع تری یافته و نه فقط بر مسلمانان بلکه بر هم پیمانان غیر مسلم ایشان، از جمله یهودیان، نیز اطلاق شده است. (1) امت در مدینه الرسول عصبیت از نسبت به عقیده و ایمان متحول شد. (2) محور بودن عقیده، موجب گردآوری قبایل پراکنده بود. در دولت مدینه، جامعه متحد اسلامی شکل می گیرد و هرگاه نظام سیاسی در برگیرنده تمامی تفاوت های خویشاوندی و نژادی باشد، قانون برای آحاد افراد کشور باشد و همه در برابر آن مساوی باشند و حکومت مرکزی بتواند قوانین را در تمامی کشور اجرا کند، آن گاه با مفهوم کشور که فراتر از قبیله است مواجه هستیم که در صدر اسلام، امت اسلامی مترادف دولت ملت امروزی به کار می رفت.
در حکومت امام علی علیه السلام علاوه بر مسلمانان، اقلیت های مذهبی، گروه های نژادی و مخالفین غیرمسلح سیاسی نیز زندگی می کردند و در انجام مناسک خود آزادی داشتند. تعهداتی به حکومت اسلامی داشتند و حکومت اسلامی نیز متقابلاً تعهداتی نسبت به آنها برعهده داشت. امام علی علیه السلام خبردار شد که در منطقه ای از محدوده حکومتش نیروهای دشمن حمله برده اند و به مردم ظلم و ستم نموده و اموالشان را غارت کرده اند. ایشان در خطبه ای، مردم را به مبارزه علیه متجاوزان فرا می خواند و می فرماید:
به من خبر داده اند که مردی از شامیان در خانه زن مسلمان و زن دیگری (از اقلیت های مذهبی) وارد شده و خلخال و دستبند و گردن بند آنها را به زور درآورده …. اگر به خاطر این واقعه مسلمانی از روی تأسف بمیرد ملامت نخواهد شد. (3)
این بیان، رساننده شدت تأسف امام از تجاوز به افراد تحت حکومت وی می باشد. در استان فارس استاندارش عمربن ابی سلمه با زرتشتیان که عده زیادی را در فارس تشکیل می دادند، نسبت به کسبه و تجار و مالکین زرتشتی خوشرفتاری نمی کند. امام علی علیه السلام به وی نامه ای می نویسد و به استاندار متذکر می شود که آنها چون در عهد ما هستند و با آنها پیمان بسته ایم سزاوار دوری و جفا نیستند و توصیه می فرماید اعتدال را در میان آنها رعایت نماید. (4) مشرکین از نظر اسلامی مطرودند ولی تا زمانی که در کشور اسلامی و در پیمان با حاکم اسلامی هستند، نمی توان به آنها ظلم نمود و کلیه حقوق انسانی آنها را بایست مراعات کرد.
2. اکتساب گرایی
اکتساب گرایی، به اعطای مقام و اقتدار بر مبنای اقلیت اطلاق می شود. در جوامع سنتی، مقام، احترام و اقتدار افراد از طریق انتصاب وجود دارد. قرآن کریم ملاک ها و معیارهایی برای برتری دادن افراد بر دیگران ارائه می دهد که سه معیار برجسته آن عبارتند از: تقوا [:«ان اکرمکم عندالله اتقاکم»]، جهاد [: «فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً»]؛ و علم [:«هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون»].
این سه معیار، مورد توجه امام علی علیه السلام در اعطای مقامات و منصبها به افراد بوده است که امام علی علیه السلام زمامداری مسلمانان را با صله رحم و خویشاوندی جدا می دانستند. در اعطای حکم ولایات به طلحه و زبیر آنها از امام تشکر می کنند و می گویند: «از این صله رحم جزای خیربینی. امام علی نیز برآشفت و گفت زمامداری مسلمانان را با صله رحم و خویشاوندی چه کار، و آن گاه حکم را باز پس گرفت.» (5)
مضامین نامه های امام علی علیه السلام به حکام ولایات نشان می دهد که ایشان چگونه با ضعف مدیریت خواص خود برخورد کند، و یا آنها را عزل کند. با سیستم اطلاعاتی قوی و نظارت دقیقی که بر استان های خود داشت، کوچک ترین خلاف ها را برای وی گزارش می کردند و امام علی علیه السلام هم به استانداران تذکر می داد.
3. جهان گرایی (کاربرد همسان مقررات)
در سیره امام علی علیه السلام، همه در مقابل قانون یکسانند. در حالی که جامعه سنتی عرب نژادگرا و به عبارت دیگر خاص گرا بود، مانند عربیت در مقابل عجمیت. قرآن، خاص گرایی عربیت را منسوخ فرمودند: «انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا» و ملاک رفتار امام علی علیه السلام نیز قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود. پس از آنکه مردم با امام علی علیه السلام بیعت کردند، آن حضرت در یک سخنرانی عمومی سیاست های خود را در احیای سنت و قرآن و عدالت اجتماعی و برخورد شدید با غارتگران بیت المال، بیان داشت و آن گاه دستور داد موجودی بیت المال را به گونه ای مساوی تقسیم کنند و به هر نفرشان سه درهم می رسید
«دو زن فقیر یکی عرب و دیگر عجم در کوفه به خدمت امام علی علیه السلام آمدند و تقاضای کمک نمودند حضرت به هر کدام بیست و پنج درهم و ظرفی غذا داد. زن عرب در خطاب به امام علی علیه السلام گفت: من زنی از زنان عرب و ایشان از عجم هستند و به هر دو ما مساوی انفاق می کنی، امام فرمودند به خدا قسم من هیچ فرقی برای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق در انفاق نمی بینم». (6) این گزارش حکایت از دو مطلب می کند یکی دیدگاه عرب ها و تعصب آنها به نژاد که از بیان زن عرب برمی آید و دیگری برخورد امام علی علیه السلام که با این دیدگاه نژادگرایانه متفاوت است.
یکسانی مقررات در حکومت امام علی علیه السلام اقلیت های مذهبی و مخالفین سیاسی را هم در بر می گرفت؛ «آن حضرت زره گمشده خود را در دست یکی از یهودیان کوفه دید و فرمود: این زره مال من است. یهودی انکار کرد و گفت زره دست من است شما که ادعا می کنید باید دلیل بیاورید. چون امام دلیل نداشت، شریح، قاضی محکمه، به نفع یهودی رأی صادر کرد». (7) در طول تاریخ در کجا حاکمی و قدرتمندی پیدا شده که به قوانین و مقررات احترام بگذارد و محاکم قضایی جرأت داشته باشند علیه او رأی صادر نمایند. بلکه هرچه می خواستند قوانین قضایی و اجرایی را فدای منافع خود نمودند. امام علی علیه السلام به قوانین اسلام در اعلاء نهایت پایبند بود و عدالت را در قضاوت، تحقق بخشید و این نمونه ای است که در دولت های آرمانشهر متصور است و دمکراسی های امروز هم در آن دچار تزلزل هستند.
4. جمع گرایی
افراد جمع گرا به طور مداوم در تلاش هستند که از طریق قوانین رفتار کنند و حتی زمانی که کسی آنها را نگاه نمی کند، مدام ارزشهای شخصی را به خاطر جامعه و اجتماع فدا می نمایند. صاحبان قدرت و سلاطین، به قوانین به طور صوری و ظاهری گردن می نهند و در تعارض قوانین و منافع عمومی با منافع شخصی، اولیوت را به منافع شخصی می دهند و قانون را درباره خود تعطیل می کنند و از آن به عنوان بازیچه استفاده می نمایند. اما در باره امام علی علیه السلام، شکل دیگری را از برخورد با قانون می بینیم. در عمل کردهای امام علی علیه السلام به کرات مشاهده می کنیم که در تعارض بین قوانین و ارزش ها با منافع شخصی، قانون را مقدم داشته است هر چند به ضرر شخصی وی باشد و حتی به خاطر رعایت تمام عیار قوانین درباره نزدیکان و افراد صاحب نفوذ، جبهه های متعددی علیه وی گشودند که برای نمونه، جریان طلحه و زبیر حاکی از این خصیصه امام علی علیه السلام می باشد.
5. عدم تعصب قومی
منظور این است که فرد سایر افراد و نهادها را همچنان بی طرف و هر کس را مسئول اعمال خود به موجب قوانین در نظر می گیرد، به خلاف تعصب قومی که همواره در تلاش برای کسب امتیازات و برتری جویی قبیله ای است و همه موازین اجتماعی و مدنی را به خاطر قوم خود نادیده می گیرد.
در فرهنگ اسلامی، فرد مسئول اعمال خود است و کسی را به خاطر عمل کس دیگر مجازات یا پاداش نمی دهند؛ از آن روی که هویت فرد مسلمان در ملت اسلامی تعریف می شود نه در قبیله، لذا فرد خود را متعلق به جامعه اسلامی می داند نه قبیله، و قبیله و نژاد برای شناختن و شناسنامه طبیعی افراد است و این باعث اولویت نمی شود. اسلام به صاحب منصبان تأکید می کند که تعصب قومی خود را در امور دخالت ندهند. چنان که خود علی علیه السلام در عهدنامه اش به مالک اشتر بیان می دارد که: شخص خودت، خاندانت و نزدیکانت و آن دسته که مورد علاقه و توجه تو هستند همگی موظف به رعایت عدل و انصاف در این مواردند درباره خداوند (یعنی انجام اوامر و ترک نواهی) و نسبت به عموم مردم. اگر عدالت را رعایت و اجرا نکنی حتماً ستم روا داشته ای. (8)
رعایت عدل و انصاف نسبت به مردم و انجام اوامر الهی، لازمه اش دوری جستن از تعصب گرایی قومی و ترک ارزشهای شخصی است. همه را یکسان دیدن و تبعیض روا نداشتن، از لوازم عدل و انصاف می باشد.
ساختار سیاسی مطلوب امام علی علیه السلام
دو ویژگی برجسته در حکومت امام علی علیه السلام می باشد که در حکومت های قبلی نبود؛ اول مشارکت توده ای مردم در به قدرت رساندن امام علی علیه السلام که صاحبان قدرت و اشراف عرب نقش برجسته نداشتند. دوم اینکه طبق قرارداد بود. یعنی بین امام علی علیه السلام و پایبندی حاکم نسبت به قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، از اصول قرارداد بود.
کارگزاران امام علی علیه السلام افرادی بودند که در فضیلت های اخلاقی و عدم تعدی و ظلم مشهور بودند. در دولت امام علی علیه السلام، تقوا، جهاد و علم معیارهای اساسی در گزینش استانداران بودند؛ به خلاف حکومت قبل که وابستگی های خونی و خویشاوندی معیارهای کسب مقام بودند. همچنین در حکومت امام علی علیه السلام اموال عمومی، از دارایی شخصی حاکم جدا و او نیز در کسب مال از بیت المال مانند سایر مردم بود، هرچند که حافظ و نگه دارنده بیت المال بود و این برخلاف رویه حکومت قبل بود که مال شخصی و بیت المال یکی تلقی می شد. در حکومت امام علی علیه السلام تقسیم کار شده بود و هرکسی بایست در حیطه وظایف خود عمل می کرد. دستگاه قضایی کاملاً مستقل و پرقدرت بود و حاکم در آن با سایرین در فصل خصومت فرقی نمی کرد و صاحب منصبان و نظامیان نبایستی تأثیری در دستگاه قضاوت داشته باشند. امام علی علیه السلام در فرمان نامه اش به مالک اشتر می فرماید:
محلی را برای دادخواهی و رسیدگی به آنان قرار می دهی. باید مجلس، عمومی و در ملاء عام باشد و تو نیز شخصاً در آن مجلس عام شرکت کن و برای خداوند متعال کمال فروتنی و تواضع را انجام ده. در آن روز دستور صادر کن به لشکریان و ارتشیان و نزدیکان و همکارانت که از محافظان شخصی تو و افرادی که برای نظم و مقررات هستند به هیچ وجه در آن مکان حضور نداشته باشند و از آن جا دور شوند و حق امر و نهی نسبت به مردم که برای دادخواهی آمده اند نداشته باشند تا اینکه سخن گویان دسته های مختلف مردم بتوانند سخنان خود را بدون هیچ ترس و واهمه ای بیان کنند و بدون لکنت زبان شخصاً مسائل و مشکلات خود را با تو در میان بگذارند. (9)
این دستور امام علی علیه السلام به مالک اشتر در برگیرنده چند مطلب می باشد که مهم ترین آن در این نامه آن است که ایشان شکل یک نوع مجلس را معرفی می فرمایند که سخنگویان مردم به عنوان نماینده مردم، مشکلات را با حاکم در میان گذارند و تقاضای خود را به حاکم برسانند. معیار عمل دولتمردان و حاکم در حکومت مطلوب امام علی علیه السلام با مردم، قوانین و مقررات بودند که یا در قرآن و یا در سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وجود داشتند و معمولاً حاکم در اعمال خود به آنها استناد می کرد. لذا از این جهت که حاکم مقید به پیروی از قرآن و سنت رسول صلی الله علیه و آله و سلم است مشروطه است و از این جهت که اقبال عمومی مردم، ایشان را به حکومت رساند جمهوری است.
پینوشتها:
1. بابایی، علی و آقایی، بهمن، فرهنگ علوم سیاسی، تهران. نشر وین، 1365، ح1، ذیل واژه «امت».
2. فیرحی، داود، قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام، تهران، نشر نی، 1378، صص 140-141.
3. محمدی، سیدکاظم، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، قم، نشر امام علی، 1369، ص 172.
4. همان، ص 183.
5. قائدان، علی اصغر، سیاست نظامی امام علی، تهران، فروزان، 1375، ص 150.
6. ثقفی کوفی، ابواسحاق محمد، الغارات، تهران، انتشارات آثار ملی، 1358، ج1، ص 69.
7. همان، ج1، ص 114.
8. محمدی، سیدکاظم المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، پیشین، ص 172.
9. همان، ص 172.
منبع:فصلنامه سالنمای النهج، شماره 6-8.