از بزرگترین نعمتهاى روز «دحو الارض» این است که کعبه را خانه خود قرار داده و اجازه داده است مردم آن را زیارت کرده و با پاداش و رضایت فراوان این عمل را از آنان مىپذیرد و این نهایت لطف، مهربانى و کرم است.
امام رضا(ع) درباره روز دحو الارض میفرماید: روز بیست و پنجم ذیقعده روز ولادت ابراهیم خلیل(ع) و عیسی مسیح(ع) است و روزی است که زمین از زیر کعبه گسترده شده است، همچنین نقل شده است که در چنین روزی حضرت آدم (ع) به زمین هبوط کرده است.
عارف بزرگ میرزاجوادآقا ملکی تبریزی در کتاب «المراقبات» خویش درباره ارتباط نعمت گسترش زمین با دیگر نعمتها این چنین مینویسد:
*آگاهی از نعمتهای الهی این روز
کار مهم در این ماه آگاهى از نعمتهایى است که خداوند در روز «دحوالارض؛ گسترش زمین» به بشر ارزانى داشته است. زیرا آگاهى از نعمت و کم و کیف آن اولین مرتبه شکر است. همانگونه که در روایات بر این مطلب تصریح و در علم اخلاق ثابت شده است. در روایات زیادى آمده است که در بیست و پنجم ذیقعده کعبه نصب شده، زمین گسترده شده، آدم پایین آمده، خلیل و عیسى(ع) متولد شدند و رحمت پخش شده است.
از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمودند: اولین رحمتى که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست و پنجم ذىالقعده بود، کسى که این روز را روزه داشته و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را در عبادت باشد، خواهد داشت، هر گروهى که در این روز براى ذکر پروردگار بزرگشان گردهم آیند، پراکنده نمىشوند مگر اینکه خواسته آنان داده مىشود، در این روز یک میلیون رحمت نازل مى شود که نود و نه هزار تاى آن براى روزهداران این روز و عبادتکنندگان این شب خواهد بود.
*ارتباط نعمت گسترش زمین با دیگر نعمتها
نعمت نصب کعبه و گسترش زمین شکل و ماهیتى دارد. شکل ظاهرى آن همانگونه که در «اقبال» به آن اشاره شده این است که خداى متعال در این روز زمین را براى سکونت و زندگى انسانها آفرید و از رحمتى که در این روز نازل شد، زمین و نعمتهاى آن حتى بدن و روزى ما به وجود آمد، بنابراین تمام نعمتها از هر جنس، نوع و صفت که کسى قادر به شمارش آن نیست، در این روز فرود آمده و پخش شده است.
بنابر این لازم است بندهاى که مراقب مولایش بوده و در پى شکر نعمتهاى اوست، درباره نعمتهایى که از آن آگاهى داشته و با آفرینش زمین و آنچه در آن است از آن بهرهمند شده، بیاندیشد، مثلاً از نعمتهاى خداوند متعال در بدن خود شروع کند که با فراوانى و لطافت آن قطعاً نمىتواند تمام آن نعمتها را درک کند که براى توضیح بیشتر مىتوان به علم تشریح پزشکى مراجعه کرد.
در کتاب جدیدى از یکى از نویسندگان اروپایى عکسهایى دیدم که پوشش عضوى را با عضو دیگر و رگها و مویرگها را با رنگهاى مختلف و مدارها، رگها و اجزاى دیگر بدن را نشان مىداد بهگونهاى که انسان و حتى پزشک به شگفت مىآید که چگونه تمام اینها به طور مستقیم یا غیرمستقیم در سلامتى آن عضو و به طور غیرمستقیم در سلامتى مزاج انسان مؤثرند و بالاخره نعمتهایى که با حس درک مىشوند بالغ بر چند میلیون هستند و از اینجا مىتوانیم بفهمیم نعمتهاى غیر محسوس بیش از نعمتهاى محسوس است.
این گونهاى از نعمتهاى بدنى است که انواع دیگرى نیز دارد که شاید تعداد آن بیشتر و عجیبتر از این باشد، از جمله نعمتها نیروهایى نامرئى است که در این اجزاء با تکثیر، تحریک، شکل دادن، تغذیه، رشد، هضم، دفع و… فعالیت مىکنند و هر کدام علامت و آثار خاص خود را دارند، یکى دیگر از نعمتها وجود ملکوتى این نیروها، قوایى که از آنها تبعیت کرده، کارکرد و تأثیر آن بر کار نیروهاى نامرئى که به شرایط زمانى، مکانى، وضعیت جسمى و روحى و سایر شرایط خارجى بستگى دارد، است؛ که هیچ کس قادر به شمارش عناوین اینگونه نعمتها نیست، مگر خدا یا کسى که از جانب او از آن مطلع شده باشد؛ چه رسد به شمارش تک تک آن و اگر انسان شکل ارتباط عوالم با یکدیگر را بفهمد، به روشنى مىیابد که تمام این عوالم در سلامتى کامل هر کدام از اعضاى بدن و حتى هر جزء از اجزاى آن عضو نقش دارند و مىفهمد که خداوند متعال براى اعطاى یک نعمت به ظاهر جزئى به او این همه مقدمات را ایجاد کرده است.
آن گاه اگر درباره نعمتهاى خارجى از قبیل خوردنى، نوشیدنى، لباس، چیزهایى که در آن دخل و تصرف مىکند و حواس ظاهرى و باطنى که در عوالم مختلف هستند اندیشه کند، فرموده خداوند: «قادر به شمارش کامل نعمتهاى خدا نیستید» و «لشکریان پروردگارت را به جز خود او کسى نمىداند» را بهتر درک مىکند، یکى از عالمهایى که انسان با نیروى خیال در آن دخل و تصرفات جزئى دارد عالم مثال است که بشر توانایى فهم و و گستردگى آن را ندارد، چه رسد به دخل و تصرفاتى که با عقل محیط خود در تمام این عالمها، مىکند.
اى مسکین! تو کجا و فهم تفصیلى یکى از امور یکى از عالمهایى که عقل تو در آن دخل و تصرف مىکند کجا؟ به این نعمتها بنگر و خود قضاوت کن که چگونه باید شکر این نعمتها را به جا آورى، تازه اینها ظاهر نعمتهایى است که آفریننده زمین با گسترش زمین به تو عنایت کرده است و اگر درباره عطایاى مالک دنیا و آخرت که با آفریدن زمین به تو عنایت کرده، اندیشه کرده و آن را کاملاً درک کنى، شگفتیت افزون خواهد شد.
در این مورد به اختصار مىتوان گفت: آنچه اهل حق و مکاشفه دریافته و روایات اهل بیت وحى(ع) به آن اشاره دارد این است که خداى متعال آدم را آفریده و او را در عالم مثال قرار داد – عالمى که در بعضى از روایات از آن به بهشت و در بعضى دیگر به شهر «جابلقا» تعبیر شده است و این همان بهشت آدم است که از آن به زمین فرود آمده، تا با عبور از این دنیا از نعمتهاى مثالى، که در عالم برزخ براى او آماده شده بهرهبردارى کند؛ که این عالم در برابر بهشت آدم بوده و «جابلسا» نامیده مىشود؛ و نیز به این جهت فرود آمد که در عالم آخرت و در بهشتهاى جاوید از نعمتهایى که براى او مهیا شده، استفاده کند.
و اگر آدم به این دنیا نمىآمد، هیچگاه به نعمتهاى سراى آخرت نمىرسید و تمام نعمتهایى که خداوند به پیامبران، جانشینان آنان، اولیاء و مؤمنین وعده داده است، از فواید سفر به این عالم بوده و این عالم ایستگاهى از ایستگاههاى سفر آخرت است. حتى از یک جهت منشأ و سرچشمه نعمتهاى آن است. به همین جهت نیز در روایات «مزرعه آخرت» نامیده شده است. و شاید این آیه قرآن نیز به همین مطلب اشاره داشته باشد: این همان چیزى است که قبلاً روزى ما بوده و اکنون مانند آن روزى ما شده است.
بنابراین تمام نعمتهاى جاوید و فناناپذیر که قابل مقایسه با نعمتهاى این دنیاى پست نیست- و خالق آن از هنگام آفرینش دنیا هیچ گاه به آن نظر نکرده و آن را براى بندگانش انتخاب نکرده و سراى پاداش نیست – منشأ و سرچشمه آن همین عالم دنیا است. بنابراین عارف مراقب در روز «دحوالارض؛ گسترش زمین» بر خود لازم مىبیند که در مقابل تمام این نعمتها شکرگزارى کند.
*بزرگترین نعمتهای این روز
از بزرگترین نعمتهاى این روز این است که کعبه را خانه خود قرار داده و اجازه داده است که مردم آن را زیارت کرده و با پاداش و رضایت فراوان این عمل را از آنان مىپذیرد و این نهایت لطف، مهربانى و کرم است، آن گاه که انسان با چشم باز در معانى اعمال حج تأمل کند به لطف بزرگ خدا پى مىبرد و بالاتر از این، مىیابد که او تا چه اندازه دوست دارد که دست عنایت خود را روى سر مؤمنین نگه دارد، نیز نهایت عنایت او در جذب آنان به در خود و دعوت آنان به نزدیکى و پناه خود را درک کرده و قدر نعمت وجود این پیامبر بزرگوار را که به واسطه آن ما را به این عالمهاى گرانقدر هدایت کرده و ما را از اسرار آن آگاه کرده و این دلهاى مرده را با نور ایمان حیات بخشیده و گمراهى آن را با نور یقین تبدیل به هدایت کرده، خواهد دانست.
*درباره نعمت نصب کعبه
به طور اختصار درباره نعمت نصب کعبه مىتوان گفت: خداوند متعال انسان را از خاک آفریده و او را به دیدار و پناه خود دعوت کرد، نزدیکى و پناه او نیز مخصوص بلند مرتبگان و افراد با معنویت است و به جهت اینکه انسان در اوایل کار، به جهت فرو رفتن در تاریکیهاى عالم طبیعت و اسارت در کره خاکى و میان آب و گل، به این عالمهاى عالى دسترسى ندارد، خداوند، عالم او را با ایجاد مکانى آباد کرده و آن را خانه خود نامید و آن را زیارتگاه زائرانش و طالبین حضرتش قرار داد تا بر گرد آن چرخیده، زیارتش کرده، به مقتضاى حال خود با پروردگارشان مأنوس شده و با این امور آماده عالمهاى قدس و نزدیک شدن به خدا گردند.
براى این زیارت نیز عبادتهایى مقرر فرموده که تمامى آنان باعث پرواز از عالم خاکى به عالم ملکوت، جبروت و لاهوت است. به عبارت دیگر این عبادتها عبادت کننده را آماده زیارت کعبه حقیقى مىکند که درباره آن در روایت آمده است: «زمین و آسمانم گنجایش من را ندارد بلکه قلب بنده مؤمنم گنجایش مرا دارد»، به عبارت دیگر این عبادات باعث شناخت نفس مىشود که شناخت پروردگار را در بر دارد. همانگونه که در مناجات شعبانیه به آن اشاره شده است: «چشم قلبهاى ما را با نگاه آن به خودت روشن فرما تا دیدگان قلبها حجابهاى نورى را پاره کرده و آنگاه به معدن بزرگى رسیده و روحهاى ما به پاکى گرانقدرت آویزان شود».