اخلاق سیاسی و زمامداران
در اندیشه ی سیاسی امیرمؤمنان علی (ع) زمامداران باید پایبند اخلاقی سیاسی باشند و به هیچ وجه از مرزهای اخلاق و انسانیت فراتر نروند و مرزشکنی نکنند. قدرت و مکنت، آدمیان را به سرعت به سمت تعدی و مرزشکنی و خود را فراتر از حدود و قانون دیدن، پیش می برد. بنابراین مهم ترین امر در اخلاق سیاسی زمام داران پایبندی به حدود و مرزها و قوانین است.
راه و رسم امیرمؤمنان علی (ع)
پیشوای پرواپیشگان و عدالتخواهان، امیرمؤمنان علی (ع) چنان پایبند اخلاق سیاسی بود که درباره ی خود می فرمود:
«و الله لاَن اَبیتَ عَلی حَسک السَّعدان مُسَهداَ، او اُجر فی لاغلالِ مصُفَداَ، احبُ الیَ من ان القی اللهَ و رسولَه یوم القیامه ظالماً لبعَض العبَاد، و غاصباً الشیء ٍمن الحُطام، و کیف اظلم احدا لنفسٍ یُسرعُ الی البلی قُفُولهُا، و یَطُولُ فی الثَّری حُلوُلها؟»(1)
به خدا سوگند اگر شب را تا بامداد بر بستری از خار سخت بیدار به سر برم، و یا در غل و زنجیرها بسته و کشیده شوم، برایم محبوبتر است از اینکه خدا و رسولش را روز قیامت در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم کرده و چیزی از اموال دنیا را غصب نموده باشم. چگونه به کسی ستم روا دارم، آن هم برای جسمی که تار و پودش به سرعت سوی کهنگی پیش می رود [و از هم می پاشد] و مدت های مدید در میان خاک ها می ماند.
علی (ع) چنان در اخلاق سیاسی خود پایبند حدود و مرزها و قوانین الهی بود که حاضر نبود همه هستی را به او بدهند و از او بخواهند به اندازه ی گرفتن پوست جوی از دهان مورچه ای خلاف حق عمل کند؛ و می فرمود:
«و اللِه لو اُعطیتُ الاقالیمَ السَبعهَ بما تَحتَ افلاکَها علَی ان اَعصِیَ اللِه فی نَملهٍ اَسلُبُها جُلبَ شَعیرهٍ ما فَعلتُهُ.»(2)
به خدا سوگند، اگر اقلیمهای هفتگانه را با آن چه در زیر آسمانهاست به من بدهند که خداوند را با گرفتن پوست جوی از دهان مورچه ای نافرمانی کنم هرگز نخواهم کرد!
امیرمؤمنان علی (ع) در عرصه ی سیاست و حکومت جز به حق نمی اندیشید و خواهان آن بود که عدالت را بر پا دارد و مردمان را به صلاح و امنیت و آسایش برساند و این را جز با اخلاقی راستین و به دور از هرگونه فریبکاری نمی خواست. آن حضرت نمونه ی کامل پایبندی به اصول اخلاقی در سیاست و حکومت بود و معاویه نمونه ی کامل عدم پایبندی به اصول اخلاقی. علی (ع) در این باره فرمود:
«و الله ما مُعاویه بادهَی مِنی و لکنَهُ یَغدِرُ و یَفجُرُ، ولو لا کراهیهُ الغَدر لَکنتُ من اَدهَی الناسِ، ولکن کل غُدرهٍ فُجَرهٍ، و کل فُجَرهٍ کُفرهُ. و لکلِ غادرٍ لواءُ یُعرَفُ به یَوم القیامهِ. و اللهِ ما استَغفلُ بالمَکیِدهَ، ولا اسَتغمزُ بالشَدیدَه.ِ»(3)
به خدا سوگند، معاویه زیرکتر (سیاستمدارتر) از من نیست، لیکن شیوه ی او پیمان شکنی و گنهکاری است [و برای رسیدن به هدف خویش مرتکب انواع گناه و خیانت می شود]؛ و اگر پیمان شکنی ناپسند و ناشایست نبود، زیرکتر از من کسی نبود (من در این میدان نیز سیاستمدارترین مردم بودم). اما هر پیمان شکنی گناه است و هر گناهی نوعی کفر. روز رستاخیز پیمان شکن را درفشی است افروخته و او بدان درفش شناخته. به خدا، مرا با فریب غافلگیر نتوانند کرد و با سختگیری ناتوانم نتوانند شمرد.
صراحت و صداقت
در اندیشه و سیره ی سیاسی امیرمؤمنان علی (ع) صراحت و صداقت از جمله برجسته ترین ویژگی هایی است که زمامداران باید دارا باشند. بر اساس همین اخلاق سیاسی بود که چون آن حضرت زمام امور را به دست گرفت در نخستین خطبه ی حکومتی خود با مردمش چنین گفت:
«ذمِتی بَما اقُولُ رهَینهُ، و اَنا به زَعیِمُ…»(4)
پیمان من بدانچه می گویم در گرو است، و به درستی گفتارم متعهد و متکفلم.
بسیاری از زمامداران و اهل سیاست قائل به هیچ التزام عملی نیستند، وعده هایی می دهند و به جا نمی آورند و سخنانی می گویند و خلاف آن را عمل می کنند، ولی علی (ع) می آموزد که زمامداران باید درگرو پیمان خویش با مردم بمانند و بدانچه گفته اند پایبند باشند و هرگز از صداقت و صراحت دور نشوند. حضرتش در همان نخستین خطبه ی حکومتی خود فرمود:
«و الله ما کَتمتُ وشمهً، و لا کذبتُ کذبهً.»(5)
به خدا سوگند هرگز به اندازه ی سر سوزنی حقیقت را پنهان نداشته ام، و هیچ گونه دروغی نگفته ام.
پی نوشت ها :
1. نهج البلاغه، کلام 224.
2. همان.
3. همان، کلام 200.
4. همان، کلام 16.
5. همان.
منبع مقاله: دلشاد تهرانی، مصطفی، (1379)، دولت آفتاب: اندیشه سیاسی و سیره حکومتی علی (ع)، چاپ چهارم: 1387.