نیابت عامه در دوران غیبت کبری

نیابت عامه در دوران غیبت کبری

نویسنده: شیخ محمد سند
مترجم: احمد خوانساری

قطع ارتباط با امام و نیابت خاصه از ضروریات شیعه است ولی این بدین معنا نیست که مؤمنان به حال خود رها شده باشند، بلکه ائمه اطهار و خصوصاً امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نواب عامی را نصب نموده اند که در هر حادثه ای مردم به ایشان رجوع کنند، چه در یادگیری احکام شرعی و چه در مسایل قضایی و استیفای حقوق و حاجت های دینی شیعیان، که همانا فقهای جامع شرایط، مثل علم به احکام شرعی از کتاب و سنت و عدالت و تقوا و … این منصب را دارا هستند.
امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرماید: « هر کس از شما (شیعیان) که احادیث ما را روایت کند و در حلال و حرام ما نظر نماید و احکام ما را بشناسد به حکم او رضایت دهید که من او را بر شما حاکم قرار دادم. پس اگر به حکم ما حکمی نمود و از او قبول نکردید، بدانید که هر کس حکم او را کوچک بشمرد حکم خدا را ناچیز انگاشته است و از ما قبول نکرده است و کسی که ما را قبول نکند، مثل این است که خدا را رد کرده است و چنین شخصی تا حد شرک به خدا خطاکار است. »(1)
و در جایی دیگر می فرماید: « بین خودتان کسی را حاکم قرار دهید که حلال و حرام ما را بشناسد که من او را بر شما قاضی قرار دادم و وای بر شما که در گرفتاری هایتان به حاکم جور مراجعه کنید. »(2)
شیخ صدوق نیز نقل می کند: « از محمد بن عثمان ( نائب دوم ) پرسیده شد گاهی نامه هایی می رسد که مسائل آن مشکل است. توقیعی به خط مولایمان صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمد:… در حوادثی که رخ می دهد به راویان احادیث ما مراجعه کنید که ایشان حجت من بر شمایند و من حجت خدا هستم و محمد بن عثمان که خدا از او و پدرش راضی باشد، مورد اعتماد من هستند و آنچه او می نویسد، نوشته من است. » در روایت دیگری امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرماید: « هر فقیهی که نفس خود را ( از گناه ) نگه می دارد و حافظ دین و مخالف هوای نفس و مطیع اوامر مولایش است، عموم مردم باید از او تقلید کنند که البته برخی از فقیهان شیعه چنین اند نه همه ی ایشان، و اگر یکی از ایشان مرتکب زشتی و گناه شد مانند علمای عامه هیچ چیزی از او قبول نکنید ( از او پیروی نکنید ).(3)
هم چنین امام صادق (علیه السلام) فرمود: « رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود حاملان این دین در هر قرنی عده ای از اهل عدالت اند که جلوی تأویلات گمراهان و تحریف های غلوکنندگان و جاهلان را می گیرند. »(4)
در روایت دیگری احمد بن ماهویه می گوید: « نامه ای به ابوالحسن سوم (امام هادی (علیه السلام) نوشتم و سؤال کردم: از چه کسی مسائل دینم را یاد بگیرم؟ برادر او نیز همین سؤال را پرسید. امام به هر دو چنین جواب دادند: مرادتان را فهمیدم هر کس که در محبت ما سابقه داشته باشد و یا سالک امر ما باشد شما را در دین بی نیاز می کند، ان شاء الله تعالی. »(5)
در جایی دیگر ابوبصیر می گوید به امام صادق (علیه السلام) گفتم: « کسی که این امر (رجوع به فقها) را نپذیرد آیا شما را نپذیرفته است؟ فرمود: ای ابوبصیر، بلکه کسی که این امر را نپذیرد مانند این است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) را نپذیرفته باشد. »(6) هم چنان که بیان احکام شرعی طبق آیه « نفر »(7) از ابتدای اسلام واجب بوده است.
بنابراین آیه بر آگاهان و فقیهان دین، انذار واجب است و بر عموم مردم نیز قبول سخنان آنان در بیان احکام شرعی واجب است؛ لذا همیشه عده ای خدمت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) و بعد از ایشان، خدمت ائمه طاهرین (علیهم السلام) می رسیدند تا واجبات و مستحبات و آداب و ارکان عقیده و ایمان را فرا بگیرند، چه برای همه ی مردم ممکن نبود که به طور مستقیم خدمت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) برسند؛ لذا این شیوه ی عقلایی برای فراگیری و انتقال مفاهیم دینی، توسط اسلام ترغیب شد.
نجاشی در کتاب رجال خود از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت به ابان بن تغلب که یکی از شاگردان امام بود فرمود: « در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده. من دوست دارم که در شیعیان مثل تو دیده شوند. »(8) و عبدالعزیز مهتدی از امام رضا (علیه السلام) سؤال کرد: « من نمی توانم هماره خدمت برسم تا مسائل دینی را از شما سؤال کنم، آیا یونس بن عبدالرحمن ( یکی از فقهای شیعه ) ثقه است تا مسائل دینی را از او اخذ نمایم؟ فرمود: بله. »(9)
مسیّب همدانی نیز چنین سؤالی از امام رضا (علیه السلام) می کند: « من از شما دور هستم و نمی توانم خدمت شما برسم از چه کسی مسایل دینی را یاد بگیرم؟ فرمود: از زکریا بن آدم قمی که در دین و دنیا مورد اعتماد ماست. »(10)
عبدالرحمن ابی یعفور نیز از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که به امام گفتم: من نمی توانم همیشه شما را ملاقات کنم و نیز در منطقه ما کسی نیست که از او سؤال کنم ( پس وظیفه چیست؟) فرمود: « چرا از محمد بن مسلم ثقفی سؤال نمی کنی که او از پدرم (امام باقر (علیه السلام)) روایت شنیده و در نزد او وجیه بوده است. »(11)
در جای دیگر شعیب عقرقوفی از امام صادق (علیه السلام) سؤال می کند: « در بسیاری موارد نیاز پیدا می کنم در مورد برخی مسائل سؤال کنم. از چه کسی بپرسم؟ فرمود: بر تو باد اسدی یعنی ابوبصیر. »(12)
روایت های فراوانی در مورد ارجاع مردم به اصحاب امامان (علیه السلام) وجود دارد که از آن ها اهتمام امامان به شناخت عمیق دین و حفظ روایات و فضیلت آن را در می یابیم.
شیخ صدوق از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) روایت می کند که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) سه بار فرمود: « خداوند جانشینان مرا مشمول رحمت خود فرما. گفته شد: ای رسول خدا، جانشینانت چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که پس از من می آیند و حدیث و سنت مرا برای دیگران نقل می نمایند. »(13)
هم چنین کشّی از جمیل بن دراج نقل می کند: « شنیدم ابا عبدالله (امام صادق (علیه السلام)) می فرماید: بشارت باد مخبتین را به بهشت که برید بن معاویه عجلی و ابوبصیر و محمد بن مسلم و زراره باشند؛ چهار بزرگواری که امین خداوند هستند بر حلال و حرام او و اگر اینان نبودند آثار نبوت مندرس و قطع می شد. »(14)
و ابوبصیر در روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند: « اگر زراره و امثالش نبودند احادیث پدرم از بین می رفت. »(15)یا « محبوب ترین اشخاص نزد من چه در بین زندگان و چه مردگان چهار نفرند، برید بن معاویه عجلی، زراره، محمد بن مسلم و احول »(16) که این چهار بزرگوار، فقیه ترین اصحاب امام صادق و امام باقر (علیه السلام) هستند و از سلیمان بن خالد از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: « هیچ کس به اندازه زراره و ابوبصیر و محمد بن مسلم و برید یاد ما و احادیث پدرم را زنده نکردند و اگر اینان نبودند هیچ کس چیزی از دین نمی فهمید و آن ها حافظان دین و امینان پدرم بر حلال و حرام خدا و پیش تازی به سوی ما در دنیا و آخرت اند. »(17)و جمیل بن دراج از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند: آن حضرت عده ای را یاد کرد و فرمود: « پدرم در حرام و حلال خدا بر آن ها اعتماد کرد و آن ها صندوق و خزینه ی علم او بودند و امروز نیز سرّنگه دار من هستند. اگر خداوند اراده فرماید که بر اهل زمین بلایی نازل کند به سبب آن ها صرف نظر می فرماید. آنان ستاره های شیعیان من هستند، چه زنده باشند و چه نباشند. آنان یاد پدرم را زنده کردند و خداوند به وسیله ی ایشان هر بدعتی را رسوا کرد… سپس گریست. گفتم: مرادتان چه کسانی است؟ فرمود: کسانی که رحمت خداوند شامل آن هاست، چه زنده باشند و چه مرده: برید عجلی، ابوبصیر، زراره و محمد بن مسلم. »(18)
احادیث بسیار زیادی در این مورد وجود دارد که مجال بیان همه ی آن ها نیست. اما نکته ی این همه تأکید و سفارش این است که فقها استوانه های اسلام اند که به وسیله آنان بدعت های باطل و ادعاهای دروغین دفع می گردد. شاید بدین جهت است که امام کاظم (علیه السلام) می فرماید: « موقعی که مؤمنی از دنیا برود فرشتگان و محل های عبادت او و درهای آسمان که اعمال او را بالا برده بر او می گریند و ضربه ای بر اسلام وارد می شود که جبران ناپذیر است، زیرا فقهای شیعه حصار اسلام اند مانند حصار شهرها. »(19) و امام صادق (علیه السلام) می فرماید: « ابلیس از مرگ هیچ مؤمنی به اندازه ی مرگ فقیه خوشحال نمی شود. »(20) هم چنین فرمود: « پدرم می فرمود: خداوند هیچ دانشی را که به زمین نازل شده نابود نمی کند، اما اگر عالمی بمیرد علمش می رود و بی خردان مشغول لهویات می شوند و پس از گمراهی دیگران را هم گمراه می کنند و هیچ خیری در چیزی که اصل و ریشه نداشته باشد نیست. »(21)

پی نوشت ها :

1.کلینی، کافی، ج1، ص 67 و ج7، ص 412 و صحیح صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 5 و تهذیب الأحکام، ج6، ص 301 و طبرسی و احتجاج، ص 194
2.شیخ صدوق، تهذیب الأحکام، ج6، ص 303
3.طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص 264و شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص 484
4.رجال کشی، ح5
5.شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج27، ص 151
6.سند این روایت، همه از بزرگان و فقهای شیعه می باشند و جایگاه ابوبصیر نیز در وثاقت و فقاهت بر همگان روشن است. او یکی از چهار فقیهی است که امام صادق (علیه السلام) در مورد آنان می فرماید: « چهار نجیب که امین خداوند بر حلال و حرام اویند. اگر این چهار نفر نبودند، آثار نبوت قطع و مندرس می گردید. »
7. توبه ، آیه 122
8.رجال نجاشی، ص 10
9.شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج18، ح27 و 33
10.همان
11.همان
12.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج27، ص 142
13.عیون اخبار الرضا، ج2، ص 37
14.رجال کشی، ج2، ص 398
15.همان، ج1، ص 345
16.شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج27، ص 143
17. همان، ص 144
18.همان
19.کلینی کافی، ج1، ص 32
20.همان، ص 38
21.همان
منبع مقاله :
سند، شیخ محمد؛ (1391) نیابت امام زمان (عج) در دوران غیبت، ترجمه احمد خوانساری، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید