نویسنده: بهاء الدین خرمشاهی
دلایل قائلان به عدم تحریف
1. آیات قرآنی و وعده های صریح الهی بر حفظ قرآن. مشهورترین آیات، سه آیه است. الف ) آیه ی حفظ: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ( حجر، 9 ) ( ما خود، ذکر [ = قرآن ] را نازل کردیم و خود نیز نگهبان آنیم. » مراد از « الذکر » قرآن است. چنان که در چند آیه پیشتر در همین سوره می فرماید: وَ قَالُوا یَا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ ( حجر، 6 ) ( و گفتند: ای کسی که ذکر [ قرآن ] بر او نازل شده است، بی شک تو مجنونی ). آیت الله خویی انواع تشکیکاتی را که در صحت استدلال و استناد به این آیه هست ( ذکر به معنای قرآن نیست، مراد حفظ اجمالی است نه همه ی آیات ) رد می کند، اما یک شبهه را به خوبی طرح می کند، ولی به همان خوبی پاسخ نمی دهد: « آری در اینجا شبهه ی دیگری هست که بر استدلال به آیه ی کریمه برای عدم تحریف وارد می شود، و حاصل شبهه این است که مدعی تحریف در قرآن احتمال تحریف در نفس همین آیه را هم می دهد، زیرا این جزو آیات قرآن کریم است و استدلال به آن صحیح نیست، مگر آنکه عدم تحریف ثابت شود و اگر بخواهیم عدم تحریف را با آن ثابت کنیم دور باطل پیش می آید » ( البیان، ص 228 ). خود ایشان این شبهه را چنین پاسخ می دهد: « زیرا این شبهه برای کسی اعتبار دارد که عترت طاهره را از خلافت الهیه برکنار می داند، اما مؤمنان با امامت آنان می دانند که عترت به کتاب [ قرآن ] استدلال کرده اند و نیز تقریر اصحاب آنان بر همین مسأله حاکی از حجیت کتاب موجود است ». به نظر راقم این سطور این پاسخ کافی نیست زیرا توسل به عترت و اینکه آنان قرآن موجود را تأیید کرده اند فی حد ذاته و بالاستقلال برای شیعه – و فقط برای شیعه – حجیت و دلیلیت دارد، دیگر لازم نیست که آن را به آیه ی حفظ با سایر آیات قرآن ضمیمه کنیم. این آیه و سایر آیات قرآنی که در این زمینه نقل خواهیم کرد فقط برای کسانی، اعم از شیعه و اهل سنت، حجت است که فقط قائل به تحریف به نقیصه باشند زیرا اینان قائل به حذف و اسقاط آیات یا سوره هایی از قرآنند، ولی قرآن موجود را صحیح و قطعی الصدور می دانند، لذا استدلال به آیات موجود را روا و درست می دانند. شبهه ی دیگری هم در اطراف این آیه هست دایر بر اینکه « له لحافظون » را راجع به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) می دانند. ولی با وجود مرجع حاضر، ارجاع ضمیر به مرجع غائب دلیل و قرینه می خواهد. ( نیز ـــ صیانه القرآن، ص 31 ). ب) آیه ی عدم اتیان باطل: وَ إِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ * لاَ یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ ( فصلت، 41-42 ) ( بی گمان آن کتابی ارجمند است، که در حال و در آینده [ دست ] باطل به آن نمی رسد، وحی نامه ی [ خداوند ] فرزانه ی ستوده است ). پیداست که تحریف، بارزترین مصداق « اتیان باطل » است که خداوند ساحت قرآن را از آن منزه شمرده است. ج ) إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ ( قیامه، 19) ( همانا گرد آوردن و بازخواندن آن بر عهده ی ماست ).
2. احادیث. الف ) حدیث مشهور ثقلین که از طرق خاصه و عامه در حد استفاضه است: « انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی انهما لن یفترقا حتی یردا علیَّ الحوض » ( من در میان شما دو یادگار گرانبها باقی می گذارم: کتاب الهی و عترتم که اهل بیت من است و آن دو از همدیگر جدایی ناپذیرند تا در آخرت در کنار حوض کوثر به نزد من بازآیند. ) و به قول آیت الله خویی، قول به تحریف قرآن، کتاب را که « ثقل اکبر » است از حجیت و اعتبار می اندازد. زیرا اولاً ) قول به تحریف مستلزم عدم وجود تمسک به کتاب منزل است. زیرا کتاب به سبب وقوع تحریف [ به قول مدعیان ] بر امت اسلام تباه می گردد، ولی وجوب تمسک به کتاب به خاطر صریح اخبار ثقلین تا روز قیامت باقی است، پس قول به تحریف جزماً باطل است. ثانیاً ) از آنجا که قول به تحریف، موجب سقوط کتاب از حجیت می گردد، پس نمی توان به ظواهر آن تمسک کرد، پس قائلان به تحریف باید به امضاء [ تأیید ] ائمه ی طاهرین برای این کتاب موجود در دست ما مراجعه کنند. و معنی این امر این است که حجیت کتاب موجود، متوقف بر امضای ائمه است تا بتوان به آن استدلال کرد. و ظاهر این اخبار متواتره این است که قرآن یکی از دو مرجع برای امت است و از میان دو حجت مستقل که تمسک به آنها واجب است، کتاب برتر است، چرا که « ثقل اکبر » است، پس نمی تواند حجیت آن فرع بر حجیت « ثقل اصغر » ( عترت ) باشد… ( البیان، صص 229-231 ). ب ) حدیث غدیر که باز حدیثی متواتر است و از طرق خاصه و عامه نقل شده است. اگر قائلان به تحریف می گویند تصریح به امامت و ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) از قرآن انداخته شده است، در پاسخ آن باید گفت که هم حدیث و هم واقعه ی غدیر و نصب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) علی (علیه السّلام) را، علی رؤوس الاشهاد بر جانشینی خویش دلالت دارد بر اینکه چنین تصریحی در قرآن نبوده است. ج ) احادیث عرض ( عرضه داشتن ) حدیث بر قرآن. « احادیث صحیحه ای داریم که قائل به وجوب عرض خبرهای متعارض، بلکه مطلق احادیث، بر قرآن کریم اند. آنگاه باید آنچه موافق قرآن است اخذ کرد و مخالف با قرآن را رها کرد، و در صورتی که سوره ها و آیات قرآن، مصون از تحریف و محفوظ از نقصان نبود، این قاعده از سوی ائمه اهل بیت طاهرین (علیه السّلام) مقرر نمی گشت » ( نیز برای نصوص احادیثی که در این باره از منابع معتبر شیعه نقل شده است ـــ التحقیق فی نفی التحریف، صص 31-32؛ صیانه القرآن، صص 35-37 ). د ) احادیث وارده در ثواب قرائت سوره در نمازها و غیر آن که اگر سوره های قرآن کاملاً مجموع و مدون و نزد مسلمانان محفوظ نبود، این امر معنی پیدا نمی کرد ( برای نصوص این احادیث ـــ التحقیق، صص 35-37 ). هـ ) احادیث وارده از ائمه (علیهم السّلام) در باب اینکه آنچه در دست مردم است، همان قرآن نازل شده از سوی خداوند است ( برای نصوص این احادیث ــــ صیانه القرآن، صص 41-42؛ التحقیق، 41-43 ).
3. دلیل سوم بر عدم تحریف قرآن، اجماع فریقین، و نیز اجماع علمای شیعه از عصر ائمه تا امروز است. بزرگان شیعه از شیخ صدوق ( قرن چهارم ) تا آیت الله خویی و امام خمینی و سایر مجتهدان و مراجع بزرگ شیعه قائل به تحریف ناپذیرفتن قرآن بوده اند. نام و نظر بعضی از آنان را یاد خواهیم کرد.
4. دلیل چهارم اعجاز قرآن است چرا که تحریف منافی با معجزه بودن قرآن است. زیرا با تحریف، معانی قرآن ضایع می گردد و مدار اعجاز فصاحت و بلاغت است که دایر مدار معنی و لفظ هستند. معجزه بودن قرآن که برای آن تحدی هم شده است و معارضان و مخالفان در این تحدی شکست خورده اند، به شرط حفظ کلیت و تمامیت آن و اینکه تمامی آن قابل استناد به حق تعالی باشد درست است، و این امر جزو معتقدات مسلمانان است که قرآن، معجزه ی جاودانه ی الهی و نبوی است ( برای تفصیل ــــ التحقیق، ص 47؛ صیانه القرآن، 37-41 ).
5. دلیل پنجم نماز شیعه ی امامیه است. زیرا ائمه ی طاهرین (علیه السّلام) و فقهای امامیه قرائت سوره ی کامله ای را بعد از حمد در رکعت اول و دوم هر نماز از نمازهای پنجگانه ی روزانه واجب می دانند؛ و این حاکی از اعتقاد امامیه به نیفتادن چیزی از قرآن است. توضیح بیشتر آنکه قائلان به تحریف نمی توانند قرائت سوره ای را که محتمل تحریف است جایز و مجزی بدانند زیرا اشتغال یقینی، برائت یقینی می خواهد. پس این ترخیص از سوی ائمه (علیه السّلام) خود فی نفسه دلیل عدم وقوع تحریف در قرآن است و اگر نه مستلزم ضایع کردن نماز واجب هر مکلف می شد ( البیان، صص 233-234؛ التحقیق، 48 )
6. دلیل ششم ضرورت تواتر قرآن است. و این امر از ضروریات دین است که مجموع قرآن و همه ی بخش ها و سوره ها و آیات آن از عهد رسالت در طی اعصار و قرون و در جمع طبقات مسلمانان به نحو متواتر نقل و قرائت شده است و آنچه مدعیان در باب قرآنیت بعضی عبارات یا تحریف پذیرفتن قرآن به طور کلی می گویند خبر واحد [ غیر متواتر ] است ( صیانه القرآن، صص 33-35؛ التحقیق، 46 ).
7و8. بعضی از محققان، اهتمام خارق العاده ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و صحابه را در حفظ و جمع قرآن و نیز مجموع بودن قرآن را در عهد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ( ولو آنکه مدون بین الدفتین نبود ) که یک واقعیت تاریخی است، جزو ادله ی اثبات عدم تحریف می دانند ( التحقیق، صص 49-50 ).
9. دلیل نهم دلیل عقلی است که بهترین بیان آن را علامه طباطبایی، اعلی الله مقامه، عرضه داشته است، و بلافاصله پیش از آغاز این بخش، یعنی « دلایل قائلان به عدم تحریف » نقل کردیم.
10. دلیل دهم یک دلیل عقلی – تاریخی است. به این شرح که « اگر قرآن امام [ = مصحف عثمانی ] که در دوران خلافت عثمانی فراهم آمده، و همین است که در دست ماست، محرّف بود، هر آینه بر علی (علیه السّلام) واجب بود که [ اعتراض کند و ] تصحیح آن را در صدر برنامه ی حکومت خویش قرار دهد، همچنانکه تغییراتی را که عثمان در سنت پیغمبر داده بود و زیان آنها کمتر از تحریف قرآن بود، در وقت اولین اعلام برنامه ی حکومت خویش یاد می کرد؛ چنان که فرمود: تیولهایی را که عثمان از بیت المال مسلمانان بخشیده است پس خواهم گرفت، هر چند به مهریه ی زنان و خرید غلامان داده باشید » ( قانون تفسیر، ص 95 ) [ و بیشتر احادیثی را که بالصراحه حاکی از تأیید امیرالمؤمنین (علیه السّلام) از عملکرد عثمان و صحت مصحف عثمانی است، نقل کردیم ].
11. دلیل و یا قرینه ی مؤیده ی دیگر این است که هیأت تهیه و تدوین مصحف امام [ عثمانی ] بسیاری از کلمات قرآنی را که شاید تعداد آنها از صد فقره بیشتر باشد، بر خلاف قواعد املای درست عربی نوشته و حتی به تعبیر جسورانه ولی صحیح مرتکب « اغلاط املایی » شده اند، و این تفاوت کتابت یا « اغلاط املایی » که فی المثل « یبسط » را یک جا با سین و یک جا با صاد نوشته اند، یا « مسیطر » را به صورت « مصیطر » نوشته اند در رسم عثمانی وارد شده و عیناً تاکنون محفوظ مانده است. یا بسم الله الرحمن الرحیم را بر سر 113 سوره از 114 سوره قرآن نوشته اند ولی به حق و به تبعیت از وحی، بر سر سوره ی توبه یا برائت ننوشته اند که دلایل آن را مفسران یاد کرده اند. یا حروف مقطّعه [ = فواتح سور ] یعنی حروف مرموز قرآنی نظیر الر یا کهیعص را که هنوز هم رمز و معنای آن بر قرآن پژوهان و مفسران و اسلام شناسان مسلمان و غیر مسلمان کشف نشده است و نظریه ی مقبولی در توجیه آنها عرضه نگردیده است، عیناً کتابت کرده اند؛ و هیچ گونه اصلاح قیاسی و اجتهاد و تصرفی را روا نداشته اند. چنان که بعدها بعضی از فقهای بزرگ از جمله مالک و احمد بن حنبل حفظ رسم یعنی رسم الخط عثمانی را واجب دانسته اند. ( برای تفصیل در این باره ــــ مناهل العرفان، زرقانی، 372/1-373 ) و این اهتمام والا و حفظ غرائب و سهوها یا اغلاط املایی، به بهترین وجه حاکی از صحت جمع و تدوین و مصونیت قرآن از هرگونه تغییر خودسرانه و افزایش و کاهش است ( برای تفصیل و مشاهده ی فهرستی از 118 فقره از غرائب املایی در رسم عثمانی ـــ التمهید، محمدهادی معرفت، 315-348؛ حقائق هامه، سید جعفر مرتضی عاملی، 189-221 ).
آراء و نظرات بزرگان شیعه در تحریف ناپذیرفتن قرآن
چون این مبحث طویل الذکر است و نقل آراء بزرگان شیعه از قرن سوم و چهارم تا امروز در گنجایش این مقاله نیست، فقط به نام و منبع قول بعضی از بزرگان اشاره می شود و در پایان چند فتوا و نظر از مجتهدان بزرگ معاصر که ممکن است کمتر در مقالات و کتب دیگر مطرح شده باشد، عرضه می گردد: 1 ) نخستین قول صریح در باب مصونیت قرآن از تحریف از شیخ صدوق ( م 381ق ) است ( الاعتقادات، الباب الثالث و الثالثون ). 2 ) شیخ مفید ( م 413 ق ) ( در اوایل المقالات، صص 93-95 ). 3 ) شریف مرتضی علم الهدی ( م 436ق ) ( که یکی از جامعترین و متین ترین بیانات را در این زمینه دارد، در مسائل طرابلسیات اولی، که تماماً در مقدمه ی مجمع البیان طبرسی، 15/1 نقل شده است ). 4 ) شیخ طوسی ( م 460ق ) ( در تبیان، 3/1 ). 5 ) شیخ طبرسی ( م 548 ق ) ( در مجمع البیان، 15/1، الفن الخامس ). 6 ) سید بن طاووس ( م 664 ق) ( در سعد السعود، 144، 192، 267 ). 7 ) علامه حلی ( م 726 ق ) ( در اجوبه المسائل المهناویه، نقل در صیانه القرآن، ص 47؛ التحقیق، ص 15 ). 8 ) محقق اردبیلی ( م 993 ق ) ( در مجمع الفائده و البرهان، 218/2 ). 9 ) قاضی نورالله شوشتری ( م 1019 ق ) ( در مصائب النواصب، در مبحث امامت ) ( نقل در آلاء الرحمن، ص 25؛ صیانه القرآن، ص 59 ). 10 ) شیخ بهایی ( م 1031 ق ) ( نقل در آلاء الرحمن، 26/1؛ صیانه القرآن، ص 50 ). 11 ) ملامحسن فیض کاشانی ( م 1090 ق ) ( در تفسیر صافی، 33/1-34، المقدمه السادسه؛ الوافی، 273/2-274 ). 12 ) شیخ حر عاملی ( م 1104ق ) ( در الفصول المهمه، ص 166 ). 13 ) شیخ جعفر کاشف الغطاء ( م 1228 ق ) ( در کشف الغطاء، « کتاب القرآن » از کتابت الصلاه، مبحث هفتم و هشتم، صص 298-299 ). 14 ) حجه ( محمدجواد ) بلاغی ( م 1352 ق ) ( در مقدمه ی تفسیرش، آلاء الرحمن، که یکی از جامعترین و پربارترین نوشته های موجز در نفی تحریف است ). 15 ) سید محسن امین عاملی ( م 1371 ق ) صاحب اعیان الشیعه ( در اعیان الشیعه، 41/1 ). 16 ) محمدحسین کاشف الغطاء ( م 1373 ق ) ( در اصل الشیعه و اصولها، ص 133، که کتابی است گران قدر و مشهور و لب لباب آراء و عقاید شیعه ی امامیه ی اثناعشریه را به دست می دهد و در آن قول به تحریف ناپذیری قرآن را اجماعی شیعه یاد کرده است ). 17 ) سید شرف الدین عاملی ( م 1381ق ) ( در الفصول المهمه، ص 163، و اجوبه موسی جارالله، صص 28-37 ). 18 ) آیت الله ابوالحسن شعرانی ( م 1352 ش ) ( در مقدمه ی تفسیر منهج الصادقین، ص 15؛ اثبات نبوت یا راه سعادت، صص 25-28 ). 19 ) علامه طباطبایی ( م 1402 ق ) ( در المیزان، 106/12-137؛ مهر تابان، ص 206به بعد ). 20 ) آیت الله بروجردی ( م 1340 ش ) ( در مقاله ی « نگاهی به روش فقهی مصلح بزرگ، آیت الله بروجردی »، نوشته ی ابوالفضل شکوری، در آینه ی پژوهش، شماره ی 7، ص 13 ). 21 ) آیت الله حکیم ( م 1390 ق ) که فتوای ایشان نقل خواهد شد. 22 ) آیت الله سید محمدهادی میلانی ( م 1395 ق ) که فتوای ایشان نقل خواهد شد. 23 ) امام خمینی ( م 1368 ش ) ( در تهذیب الاصول، تقریر به قلم آیت الله سبحانی، 165/2؛ و نقل در صیانه القرآن، ص 70 ). 24 ) آیت الله خویی ( م 1370 ش ) که یکی از بهترین و جامعترین رسالات را در رد شبهه ی تحریف و اثبات مصونیت قرآن نگاشته است تحت عنوان « صیانه القرآن من التحریف » در البیان فی تفسیر القرآن، صص 215-254؛ و فتوای کوتاه و قاطع ایشان نیز نقل خواهد شد. 25 ) آیت الله گلپایگانی ( در صیانه القرآن، صص 63-65 ).
آنچه نقل و اشاره شد فقط نام عده ای از بزرگان شیعه بود. در سه جلد کتاب ارجمند صیانه القرآن من التحریف، اثر استاد محمد هادی معرفت، التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن الشریف، اثر حجه الاسلام سیدعلی حسینی میلانی، و اکذوبه تحریف القرآن، اثر رسول جعفریان ( ترجمه ی فارسی، افسانه ی تحریف قرآن ). مجموعاً نام و رأی بیش از پنجاه نفر از اعلام شیعه که صریحاً قائل به تحریف ناپذیرفتن قرآن هستند، نقل شده است.
فتوای مجتهدان بزرگ معاصر
یکی از قرآن پژوهان شیعه که قرآن کریم را به انگلیسی شیوایی ترجمه کرده و همراه با حواشی روشنگری انتشار داده است، در مقدمه ی ترجمه اش به نفی تهمت تحریف از شیعه ی امامیه اثناعشریه پرداخته است و پس از بحثی محققانه و مستوفا، از سه تن از مجتهدان و مراجع تقلید معاصر استفتا کرده و متن فتواهای صریح ایشان را با چاپ عکسی در همان اثر درج کرده است. در اینجا نص این فتاوی نقل می شود: 1 ) فتوای آیت الله حکیم: « بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین محمد و آله الطیبین و الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. و بعد رأی بزرگان محققین و عقیده ی علماء فریقین و نوع مسلمین از صدر اسلام تاکنون بر آن است که ترتیب آیات و سور و جمع قرآن به نحوی [ است ] که فعلاً در دست می باشد. بزرگان قائل به تحریف نبوده و نیستند. از نجف اشرف، محسن الحکیم الطباطبایی، 23 ذق 1383 ق ». ( نقل از مقدمه ی ترجمه ی انگلیسی میراحمدعلی از قرآن مجید، ص 59 ). 2 ) فتوای آیت الله خویی: « بسم الله الرحمن الرحیم. قول به تحریف از خرافات است و در قرآن مجید که فعلاً در بین مسلمانان متداول است هیچ گونه تحریفی نشده و این مطلب را در تفسیر البیان مفصلاً متعرض شده ام، مراجعه شود. نجف اشرف، به تاریخ 12 شهر رمضان المبارک سال 1383 ق، ابوالقاسم الموسوی الخوئی » ( نقل از مقدمه ی ترجمه ی انگلیسی میراحمدعلی از قرآن مجید، ص 61 ). 3 ) فتوای آیت الله میلانی: « بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله و سلام علی عباده الذین اصطفی. راجع به تحریف که مورد سؤال واقع شده به طور قطع بیان می نمایم: در قرآن هیچ گونه تحریف نه به زیاده و نه به نقیصه و نه به تغییر الفاظ واقع نشده و اگر در بعضی روایات از تحریف نامی برده شده، منظور تغییر معنی به آراء و توجیهات و تأویلات باطله می باشد، نه تغییر الفاظ و عبارات، و آنچه دیده یا شنیده می شود از روایاتی در اسقاط آیات و سور از این معجزه ی خالده ی خاتمیه، همانا مجعول و ضعیف است، و خود آن آیات و سور دلیل روشنی هستند بر ساختگی بودنشان. مثلاً دو سوره که در کتاب اتقان یا سوره ای که در دبستان المذاهب یا در کتاب دیگر نقل شده، هر شخص خبیر و بصیر آنها را عرضه به قرآن کریم بدارد، مجعول و باطل بودن آنها را بدیهی خواهد دید. بعلاوه آنکه در قرآن کریم زیادتی را احدی نگفته است و آنچه بعضی توهم کرده اند که نقیصه است آن را هم نتوان گفت. با توجه به تعهد خداوندی که فرمود: انّ علینا جمعه و قرآنه، و فرمود: انا له لحافظون و فرمود: لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه و همچنین آیات دیگر که دلالت بر این معنی دارد، بالجمله به همین ملاحظات و جهات علمیه و براهین متقنه ی دیگر علماء بزرگ شیعه ی امامیه از صدر اول، مانند شیخ مفید و سیدمرتضی و شیخ طوسی و شیخ طبرسی و سائر بزرگان، خلفاً عن سلف، تصریح به عدم تحریف نموده اند و عقیده شان همان است که رئیس المحدثین شیخ صدوق فرموده است، در کتاب اعتقادات که بیش از هزار سال قبل بر این نوشته اند و عبارتشان این است: « اعتقادنا ان القرآن الذی انزله الله تعالی علی نبیه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، هو مابین الدفتین و مافی ایدی الناس لیس باکثر من ذلک ». تا اینکه می فرماید: « و من نسب الینا انا نقول انه اکثر من ذلک فهو کاذب ». و الحاصل هر کس تأمل کند و به ادله و براهین مراجعه نماید و تاریخ اهتمام مسلمین را از عصر نبوت و بعد از آن در ضبط و حفظ و تعلیم و تعلم قرآن مطالعه کند، یقین می کند که از قرآن کریم محال است یک کلمه اسقاط شده باشد و اگر کسی روایتی بیند و ظن به صدق آن پیدا کند اشتباه و خطا کرده است: « و ان الظن لا یغنی من الحق شیئا ». محمدهادی الحسینی المیلانی. شهر رمضان 1383[ ق ] ».
منبع مقاله :
خرمشاهی، بهاء الدین؛ (1389 )، قرآن پژوهی (1)، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم.