نویسنده:کریم خان محمدی *
در مقاله حاضر، ضمن اشاره به اصول و شرایط ارتباط اثربخش از نگاه اندیشمندان حوزه ارتباطات، کوشش شده، سیره ارتباطات میان فردی پیامبر(ص)، به عنوان یک شخصیت فوق العاده و ارتباط گر قوی، بررسی و تحلیل شود. پیامبر با داشتن ویژگی هایی همانند گشودگی، همدلی، حمایتگری، مثبت گرایی و مساوات طلبی، شیوه ای ستودنی از ارتباطات را به منصه ظهور رساند که آرمان «ارتباطات رهایی بخش» مورد نظر هابرماس در آن کاملاً متحقق است. پیامبر(ص)، در عین پرهیز از اصول غیر اخلاقی مدیریت تاثیرگذاری، اثربخش ترین نوع ارتباطات را به نمایش گذاشت؛ وجود یک و نیم میلیارد مسلمان گواه این مدعاست.
واژه های کلیدی: ارتباطات میان فردی، سیره پیامبر(ص)، مدیریت تاثیر گذاری، اثر بخشی، زیست جهان.
درآمد
واژه «سیره» در زبان عربی از «سیر» است. سیر یعنی حرکت، رفتن و راه رفتن، اما «سیره» یعنی نوع راه رفتن. پس سیر یعنی رفتار و سیره یعنی نوع و سبک رفتار. «پیغمبر اکرم (ص)مردی بود که در عمل سیره داشت، روش و اسلوب داشت، منطق داشت، و ما مسلمانان موظفیم که سیره ایشان را بشناسیم، منطق عملی ایشان را کشف کنیم برای این که از آن منطق در عمل استفاده کنیم».(1)بدین ترتیب، هدف، پرداختن به فرایند ارتباط پیامبر(ص) و گزارش موارد جزئی نیست، بلکه هدف این است که با استناد به برخی موارد، اصول و قواعد ارتباطات میان فردی کشف شود.
ارتباطات میان فردی که عمدتاً به صورت «چهره به چهره» (face ـ to ـ face)از طریق «کلامی (verbal) و «غیر کلامی» (Non verbal) انجام میشود، در برابر ارتباط جمعی (public/mass communication) قرار میگیرد که در آن پیام به مخاطبان زیادی ارسال میشود که معمولاً برای پیام فرست، شناخته شده نیستند.(2)
امروزه بحث از ارتباطات جمعی شاید نیاز به استدلال نداشته باشد، زیرا پیدایش رسانههای جمعی به تبع فنآوریهای تکنولوژیکی، مباحثه بر سر موضوعات ارتباطات جمعی را به گفتمان غالب تبدیل کرده است. مک لوهان در دهه 1960م. در دیدگاهی جبرگرایانه در مورد تأثیر تکنولوژی معتقد بود تلویزیون جای مدارس سنتی را خواهد گرفت و کودکی که در منزل تلویزیون تماشا کند بیشتر از کودکی که به مدرسه میرود خواهد آموخت. اما تجربه تاریخی طی چند دهه گذشته نشان داده است که هیچ کودکی از طریق رسانههای عمومی بدون کمک دیگران ـ ضمیمه ارتباطات میان فردی ـ باسواد نشده است. (3) پس ارتباطات جمعی نمیتوانند جایگزین ارتباطات میان فردی گردند. هر کدام از اعتبار و جایگاه ویژه خود برخوردارند، به ویژه این که رسانههای جمعی در انتقال مقولات مذهبی و مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی از توان کافی بهرهمند نیستند. نیاز امروز به ارتباطات چهره به چهره کمتر از ادوار گذشته نیست؛ رسانه فقط میتواند «اطلاعات» را منتقل نماید؛ (4) اما از طریق رسانهها هرگز نمیتوان به قلوب مردم راه یافت. ارتباط چهره به چهره و نفس به نفس است که قلوب را تسخیر میکند. حضرت آیه الله خامنهای درباره بهره گرفتن روحانیان از این شیوه ارتباطی میگوید:
دیروز روحانیت، عرصه حضور، منبر و محراب مسجد بود و امروز این سؤال مطرح است که آیا این عرصه را تغییر دهد یا توسعه بخشد؟ مسلماً نباید آن را تغییر دهد، بلکه بایستی این عرصه را توسعه داده و رها نکند. مسجد پایگاه اصلی است و محل مواجهه رو در رو و چهره به چهره مردم با روحانیت… نباید رها شود. روحانیت وظیفهاش تداوم وظیفه پیامبران است. (5)
علاوه بر این، بسیاری از اصول و قواعد حاکم بر ارتباطات، در ارتباطات فردی و جمعی مشترک است. از این رو با کشف قواعد ارتباطات میان فردی، میتوان اصول ارتباطات جمعی را نیز اقتباس کرد. بر فرض پذیرش اهمیت ارتباطات میان فردی، هیچ الگویی نمیتواند به اندازه سیره پیامبر اسلام(ص) مهم وقابل استناد باشد. در اهمیت جنبه ارتباطی پیامبر(ص) توجه به موارد زیر لازم مینماید:
الف) معجزه پیامبر(ص) (قرآن کریم) خواندنی و بالاصاله ارتباطی است. برخلاف پیامبران پیشین که معجزات آنها، از قبیل تبدیل عصا به اژدها و زنده کردن مرده بود که زمینه را برای ارتباط اقناعی فراهم مینمود، معجزه پیامبر اعظم(ص) ماهیتاً ارتباطی است.
ب) در قرآن کریم، پیامبر اکرم بیشتر با هویت ارتباطی با عناوین «رسول» و «نبی» معرفی شده و کمتر به عنوان شخصیت حقیقی معرفی شده است. در موارد چهارگانه که به اسم «محمد» و حتی در موردی که به اسم «احمد» تصریح شده، با برجستهسازی نقش رسالتی حضرت، شخصیت حقیقی ایشان در رتبه دوم قرار گرفته است.
ـ «و ما محمدٌ إلّا رسولٌ قد خَلَتْ مِن قبِلهِ الرُّسُل».(6)
ـ «ما کان محمدٌ اَبا احدٍ من رجالکم و لاکن رسولَ الله و خاتم النبیین».(7)
ـ «محمدٌ رسول اللهِ و الذّین مَعَهُ اشدّاءُ علی الکفار رحماءُ بینهم».(8)
ـ «و الذین آمنوا و عَمِلُوا الصالحاتِ و آمنوا بما نُزِّلَ علی محمدٍ».(9)
ـ «و اذ قال عیسی ابن مریم یا بنی اسرائیل إنّی رسول الله إلیکم مصدقاً لما بینَ یدیّ من التوراه و مبشراً برسولٍ یأتی من بعدی اسمه احمد».(10)
ج) در میان کلمات و مشتقات به کار رفته آنها در قرآن کریم، پس از ماده «إله»، ماده «قول» به عنوان نماد ارتباط کلامی، با 1722 کاربرد در 1383 آیه و در 84 سوره قرآنی، در رتبه دوم قرار دارد. بدین ترتیب می توان گفت در گفتمان قرآن، گفتوگو و گفتار پس از توحید از رتبه دوم برخوردار است.
د) در برابر اسم خاص پیامبر(ص) که تنها پنج مورد را به خود اختصاص داده، ماده «رسل» 513 بار در قرآن کریم به کار رفته و در بیشتر موارد ناظر به پیامبر اسلام(ص) و سایر پیامبران است. البته همچنان که علمای ارتباطات خاطرنشان میسازند؛ ارتباط برخلاف اطلاع همواره حاوی انتقال خبر نیست؛ (11) از این رو ماده «نباء» نیز با داشتن بار معنایی خبر، با 80 بار تکرار، در 77 آیه قرآن کاربرد داشته، و بدین ترتیب فراوانی ماده «رسل» تقریباً 6/4 بار از آن بیشتر است.
ه) نگاه آماری به جمعیت پیروان رسول خدا(ص) حاکی از موفقیت آن حضرت در ارتباطات میان فردی است. چنان که میدانیم پیامبر(ص)، رسالت خویش را با ارتباط میان فردی شروع کرد و حدود سه سال این شیوه ارتباطی تنها روش تبلیغ اسلام به شمار میرفت. براساس گزارشهای مختلف آماری، دین اسلام به لحاظ فراوانی پیروان، دومین دین جهان است. (12)
مفاهیم و چارچوب نظری
پیامبر(ص) به عنوان یک انسان، چندین نوع ارتباط داشت که عبارتند از: ارتباط با خدا، ارتباط با خود، ارتباط با اشیا، ارتباط با ملایکه و ارتباط با سایر انسانها. در این مقاله، جایگاه ارتباط پیامبر(ص) با سایر انسانها و نیز اصول حاکم بر این ارتباط را بررسی میکنیم.
برای فهم نظام یافته ارتباطات میان فردی پیامبر(ص) و اصول حاکم بر آن، الگوی نظری برساخته گافمن و هابرماس را ارائه میکنیم و براساس آن، به تحلیل ارتباطات میان فردی پیامبر(ص) میپردازیم.
ارتباطات در خلأ صورت نمیگیرد بلکه معمولاً در یک فضا (space) صورت میگیرد که اروین گافمن از آن با عنوان «صحنه» نام میبرد. پس «صحنه» محیطی است که ارتباط در درون آن انجام میگیرد. فضا دارای دو بخش است: بخشی از آن طبیعی و خارج از کنترل کنشگر است و بخشی از آن قابل کنترل بوده و برای بهبود فرایند ارتباط بازسازی میشود. «پشت صحنه» جایی است که پیام فرست خود را برای ارتباط موفق آماده میکند. برای ارتباط موفق، کنشگر باید تجهیزاتی همانند لباس فرم مناسب را به همراه داشته و منش رفتاری ویژهای ـ همانند قیافه، نوع نگاه و پردازش چهره ـ را به نمایش بگذارد. (13)
گافمن تحت عنوان «مدیریت تأثیرگذاری» اصولی را به کنشگران ارتباطی منتسب کرده و معتقد است کنشگران برای ارتباط موفق معمولاً اصول زیر را به نمایش میگذارند:
1ـ میکوشند لذتهای پنهانیشان را قبل از اجرای نقش و نیز در زندگی گذشتهشان که با ایفای نقش آنها سازگار نیست از چشم مخاطب پوشیده دارند؛
2ـ تلاش میکنند خطاهایی را که ضمن آمادگی برای اجرای نقش مرتکب شدهاند و نیز کارهایی را که برای تصحیح این خطاها انجام دادهاند، از دید مخاطبان پنهان سازند؛
3ـ لازم میبینند که تنها محصول نهایی کارشان را نمایش دهند و فراگرد را پنهان نگه دارند؛
4ـ ممکن است لازم ببینند «کارهای کثیفی» را که برای تهیه محصول نهایی انجام گرفته است، از دید حضار مخفی کنند؛
5ـ کنشگران برخلاف واقعیت به مخاطبان چنین وانمود میکنند که به آنها بسیار نزدیکند؛
6ـ تلاش میکنند با تکنیک «هاله پوشی» یعنی محدود ساختن تماس با مخاطب، در چشم آنها حرمتی برای خود فراهم کنند.(14)
تصویر تاریکی که گافمن از انسان ارائه میکند وی را به جامعه شناسی منزوی و تا حدودی مطرود تبدیل کرده است. در برابر، هابرماس در جستوجوی شرایط ارتباطی ایدهآلی است که محصول آن دانش معتبر و وصول به حقیقت است. با ملاحظه سیره پیامبر(ص) میتوان میزان تحقق شاخصههای وضعیت آرمانی مورد نظر هابرماس را مقایسه کرد.
وضعیت کلامی ایدهآل یا آرمان صوری در شرایطی رخ میدهد که چهار نوع معیار برای تعیین اعتبار داعیهها مراعات گردد: نخست، باید تشخیص داده شود که بیانات گوینده قابل درک و فهماند؛ دوم، قضایایی که گوینده مطرح میکند باید حقیقت داشته باشند، یعنی او باید درباره موضوع بحث دانش موثقی را ارائه دهد؛ سوم، گوینده باید در طرح قضایایش صادق و رو راست باشد، یعنی باید تشخیص داده شود که او قابل اعتماد است؛ چهارم، گوینده حق دارد که چنین قضایایی را به زبان آورد، حتی اگر در طرح قضایایش صادق نباشد. توافق وقتی به دست میآید که همه این داعیههای اعتبار، مطرح و پذیرفته شوند.(15)
در اندیشه هابرماس گفتوگو در «زیست جهان» و حوزه عمومی، هنگامی رهایی بخش و قرین حقیقت خواهد بود که شرایط زیر برقرار باشد:
1ـ شکل و محتوای گفتوگو باید عقلانی ـ انتقادی (Rational ـ critical)
باشد؛
2ـ در حوزه عمومی تنها درباره موضوعات مدنی مشترک بین شهروندان باید گفتوگو شود و طرح موضوعات خصوصی مجاز نیست؛
3ـ شرکت کنندگان باید همه تفاوتها و تمایزات میان خود را نادیده بگیرند و همچون افراد برابر در گفتوگو مشارکت نمایند؛
4ـ فرایند گفتوگو محدود به شکلگیری افکار عمومی است و هرگز نمیتواند به تصمیم سازیهای عملی منتهی شود. به عبارت دیگر، گفتوگو آزاد است، اما مادامی که قوانین مدنی به طریق قانونی تغییر نیافته، همگان موظف به اجرا هستند؛
5ـ یک حوزه عمومی یکپارچه، که رسیدن به وفاق در آن امکانپذیر باشد، همیشه بر تنوع و تعدد حوزههای عمومی ترجیع دارد.(16)
در یک جمعبندی، نظریهپردازان ارتباطات معتقدند رعایت برخی اصول در اثر بخشی ارتباطات میان فردی در دو بعد عمل گرایانه و خشنودی تأثیر دارند:
1ـ بعد عمل گرایانه (pragmatic dimension) متوجه دستاورد موفقیت پیام فرست در رسیدن به اهداف و خواستههاست؛
2ـ بعد خشنودی شخصی (personal ـ satisfaction dimension) به لذت و شعف حاصل از کنش ارتباطی کنشگران اشاره دارد.
پنج ویژگی اثر بخش در ارتباطات میان فردی:
الف) گشودگی (openness): گشودگی، ارائه اطلاعاتی است که هر کس به صورت طبیعی میتواند آن را در بخش پنهان پنجره جوهری خود نگهدارد. برای ارتباط مؤثر، پیام فرست میبایست بخشی از اطلاعات را مخفی نگه دارد. به تعبیر گافمن، تمام زوایای پشت صحنه نباید برای حضار یا مخاطبان آشکار گردد. در عین حال، حوزه پنهان هر چه کمتر باشد و ارتباطگر بتواند اطلاعات بیشتری از خود در اختیار مخاطبان قرار دهد، فرایند ارتباط بهتر خواهد شد؛
ب) همدلی (Empathy): همدلی یعنی داشتن احساسی که دیگری بدان دست نیافته است. پس همدلی صرفاً همدردی کردن (Sympathy) با دیگران نیست، بلکه درک کامل احساس دیگری است. انسان همدل کسی است که میتواند خود را جای دیگران تصور کرده و احساسات وی را درک کند. مفهوم همدلی را لرنر وارد حوزه جامعهشناسی توسعه کرد. لرنر معتقد است افرادی که از طریق مسافرتهای برون مرزی با فرهنگهای متفاوت آشنا میشوند، بهتر میتوانند خودشان را جای دیگران فرض نمایند. به عبارت دیگر، این افراد از همدلی بالایی برخوردارند. از آن جا که ساکنان جهان سوم به ویژه روستاییان کمتر میتوانند مسافرت کنند، رسانهها به ویژه تلویزیون وسیلهای است که آنها را با فرهنگهای مختلف آشنا نموده و میزان همدلی را بالا میبرد. پس رسانهها تأثیر مثبت بر توسعه جوامع جهان سوم خواهند داشت. بدین ترتیب افرادی که از همدلی بالا برخوردارند، در ارتباط با دیگران موفقترند.(17)
ج) حمایتگری (Supportiveness): ارتباطات میان فردی همدلانه نمیتواند در یک فضای توأم با هراس و تهدید دوام یابد و دیر یا زود به دشواری کشید شده و منجر به گسستگی رابطه میشود. هر اندازه پیام فرست خود را از نظر رفتاری و پایگاه اجتماعی در تراز مخاطبان خود قرار داده و از نشان دادن برتریهای خود به آنان پرهیز کند، در ایجاد فضای مناسب ارتباطات حمایتگرانه موفقتر خواهد بود. تساوی، عدم جزمیت در سخن، مشورت و تواضع از شاخصههای حمایتگری است؛
د) مثبتگرایی (positivenwss): مثبتگرایی به نگرش مثبت به خویشتن، احساس خوشایند و مثبت به دیگران و در نهایت احساس مثبت و خوشایند در مورد وضعیت عمومی اشاره دارد. آدم مثبتگرا، کسی است که از داغ بیاعتباری رنج نمیبرد. او به دیگران و به ویژه به مخاطبان خویش خوشبین است و حالت خوشبینی را به دیگران نیز انتقال میدهد.(18)
ه) تساوی (Equlity): ارتباطات میان فردی عموماً زمانی مؤثر خواهد بود که فضای حاکم، فضایی مبتنی بر تساوی باشد. تعامل و گفتوگوی دو طرفه به جای سخنرانی یک طرفه، نگاه عادلانه به کلیه مخاطبان، عدم قطع سخن گوینده از سوی ارتباط گر مقتدر و مانند آن مؤلفههای «تساوی» است.(19)
با توجه به چارچوب مفهومی بر ساخته گافمن و هابرماس، سؤالات ذیل را درباره ارتباطات میان فردی پیامبر(ص) میتوان مطرح ساخت:
ـ در سیره پیامبر، ارتباط با مردم در مقایسه با انواع دیگر ارتباط، از چه جایگاهی برخوردار است؟
ـ پیامبر(ص) برای بهبود فرایند ارتباط برای صحنهآرایی چه تمهیداتی را میاندیشید؟
ـ پیامبر(ص) در ارتباط میان فردی در جلو صحنه چه اصولی را رعایت میکرد؟ به عبارت دیگر، مختصات کنش ارتباطی پیامبر(ص) کدامند؟
ـ آیا سیره متحقق پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) فراتر از آرمان صوری هابرماس نیست؟
پی نوشتها :
* عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع)
1. مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی (تهران: صدرا، 13ص 65.
2. علی اکبر فرهنگی، مبانی ارتباطات انسانی (تهران: چاپ هفتم، موسسه رسا، 1382) ص 116.
3. ورنر سورین و جیمز تانکارد، نظریههای ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان (تهران: چاپ اول، دانشگاه تهران، 13ص 395.
4. کلاور؟
5. آیه الله سید علی خامنهای، سخنرانی در جمع طلاب مشهد، 1386/2/26.
6. آل عمران (3) آیه 144.
7. احزاب (33) آیه 40.
8. فتح (48) آیه 29.
9. محمد (47) آیه 2.
10. صف (6 ـ آیه 6.
11. سید محمد دادگران، مبانی ارتباطات جمعی (تهران: چاپ ششم، انتشارات فیروزه، 1383) ص 19.
12. WWW. Shiayan.ir.
13. جورج رتیزر، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی (تهران: چاپ هشتم، انتشارات علمی و فرهنگی، 1383) ص 292.
14. همان، ص 295.
15. همان، ص 215.
16. محمد قلی میناوند، «اینترنت و توسعه سیاسی: حوزه عمومی در فضای سایبرنتیک»، دو فصلنامه پژوهش علوم سیاسی، ش 2 (1385) ص 125، به نقل از: Mccarthy.
17. مصطفی ازکیا، جامعه شناسی توسعه (تهران: چاپ سوم، نشر کلمه، 1380) ص 108.
18. اروین گافمن، داغ ننگ، ترجمه مسعود کیانپور (تهران: چاپ اول، نشر مرکز، 1386).
19. علی اکبر فرهنگی، پیشین، ص 111 ـ 122.
منبع:فصلنامه تخصصی تاریخ اسلام شماره 37
ادامه دارد…