من دارای افسردگی شدید هستم و همیشه می خواهم که گریه کنم شوهرم هم عصبی و فوق العاده بداخلاق است چه باید بکنم تا از این افسردگی نجات یابم؟

من دارای افسردگی شدید هستم و همیشه می خواهم که گریه کنم شوهرم هم عصبی و فوق العاده بداخلاق است چه باید بکنم تا از این افسردگی نجات یابم؟

قبل از هر مطلبی لازم است اشاره کنم که در قالب نامه نمی توان نه به علل یک مسئله پی برد ونه راهکاری ارائه داد لذا آنچه که ارائه می گردد مطالبی کلی در زمینه افسردگی است که جنبه بینشی دارد اگر چه عمل به راهکارها در شرائط غیر حاد خالی از فائده نمی باشد پس در عین  مفید بودن مطالب ارائه شده لزوم مراجعه به مشاوره منتفی نمی باشد.
علل و عوامل افسردگی: از آنجا که برای درمان افسردگی لازم است عوامل و علایم آنرا بدانیم، پس در این جا به این موارد اشاره می کنیم. علل بیماری افسردگی را می توان به علت های زیست شناختی، اجتماعی و روانشناختی تقسیم کرد.[1] الف) علل زیست شناختی: علل زیست شناختی شامل هرگونه آسیب به مغز در حالات جنینی در رحم مادر یا در حین زایمان و پس از تولد می تواند باشد. آسیب به مغز می تواند به شکل ضربه فیزیکی به آن و یا به شکل هرگونه بیماری مغزی مثلاً تومور یا عفونت مغزی باشد. برخی بیماریهای جسمی مانند: کم کاری غده تیروئید، یا سکته قلبی و مغزی و همچنین داروهایی مانند داروهای ضدفشار خون و کورتون نیز ممکن است حالت افسردگی ایجاد کند.[2] ب) علل اجتماعی: یکی از مهمترین علت اجتماعی افسردگی,مشکلات خانواده است؛ اگر شخصی در محیطی گرم، با عشق و علاقه و محبت بزرگ شود و الگوهای مناسبی در دسترس داشته باشد و اگر اجازه رشد و تکامل بیابد، به احتمال زیاد این شخص دچار فشار روحی نخواهد شد. اما اگر در خانواده ای بزرگ شودکه دچار انواع نابسامانی ها و اختلافات و کمبودهاست، یا قربانی بدرفتایهای جسمی، روانی و جنسی شود، آنگاه به احتمال قوی در چنگال آسیب های روحی، از جمله افسردگی گرفتار خواهد آمد. محیط های دیگر همانند مدرسه، محیط کار و از همه مهمتر جامعه ای که در آن زندگی می کنیم نقش مهمی در سلامت روانی ما دارند.[3] ج) علل روانشناختی: عواملی چون شخصیت فرد و قدرت انطباق او با فشارهای محیطی نقش مهمی در ایجاد بیماریهای روحی از جمله افسردگی دارد، اتکاء به نفس، خلق و روحیه فرد، طرز رفتار و برخورد او از مهمترین عواملی است که درجه انطباق شخص با فشارهای محیطی را تعیین می کند، افراد کم تحمل و یا کسانی که نگرش منفی و بدبینانه به زندگی دارند، خطر گرفتاری به افسردگی را بیش از افراد صبور و واقع بین دارند.[4] هر چند به طور قطع نمی توان گفت که زنان بیش از مردان به افسردگی مبتلا می شوند، ولی اکثر روانپزشکان بر این عقیده اند که افسردگی در مورد زنان شیوع بیشتری دارد. در اینجا به برخی از عواملی که در بروز افسردگی در زنان نقش مؤثری دارد اشاره می کنیم، این عوامل افزون بر عواملی است که در بالا بدانها اشاره شد:
الف) در زنان، تعدادی از وقایع مربوط به تولید مثل (باروری، نازایی، زایمان، استفاده از قرصهای ضد بارداری) با افسردگی در ارتباط است، در این مورد شواهدی مبنی بر تأثیر تغییرات هورمونهای زنانگی و وقایع باروری، بر خلق و خوی زنان، به دست آمده که نشانگر آن است که این وقایع موجب بروز افسردگیِ اساسی در بسیاری از زنان می گردد.[5] ب) علاوه بر این موارد، عوامل دیگری که موجب افزایش شیوع افسردگی در میان زنان می گردد عبارت است از: ازدواج ناموفق، عدم وجود روابط دوستانه میان زن و شوهر، عدم حضور شریک زندگی، کناره گیری از اجتماع و ماندن در خانه به علت وجود کودکان کم سال.[6] علایم و نشانه های افسردگی: افسردگی همچون اختلالات دیگر، دارای علایمی است که در اینجا به طور اجمال به برخی از آنها اشاره می کنیم: 1. احساس غم، اضطراب یا تهی بودن، به طور دایم یا در بیشتر وقتها. 2. اشتغال ذهنی درباره مرگ یا خودکشی. 3. احساس گناه، نومیدی یا بی ارزشی. 4. از دست دادن علاقه یا لذت در مورد فعالیت هایی که قبلاً جالب و لذت بخش بودند از جمله روابط جنسی. 5. کم خوابی یا پرخوابی. 6. کم خوری و کاهش وزن، یا پرخوری و افزایش وزن. 7. بی قراری یا تحریک پذیری. 8. دردهای جسمی مداوم که درمان در مورد آنها مؤثر نیست، مانند سردردهای مزمن، یبوست و دیگر مشکلات گوارشی. 9. دشواری در ایجاد تمرکز، یادآوری مسایل یا تصمیم گیری. 10. ضعف.
باید توجه داشت، در صورتی این علایم، نشان دهنده افسردگی است که چهار تا پنج مورد یا بیشتر، در مورد یک شخص صادق باشد و بیش از دو هفته هم دوام داشته باشند.[7] درمان افسردگی: درمان افسردگی منحصر به یک درمان نیست و از آنجا که برخی از روشهای درمانی را شخص به تنهایی نمی تواند انجام دهد، بنابراین اولین و مهم ترین کار در جهت درمانِ افسردگی یا هر نوع بیماری روانی دیگر، مراجعه به روانشناس بالینی یا روانپزشک است. در اینجا تنها آن دسته از روشهای درمانی را ذکر می کنیم که برای انجام آنها به کمک و همکاری و نظارت متخصص نیازکمتری وجود دارد ، این روشها عبارتند از:
1. بسیاری از افسردگی ها ناشی از افکار منفی ای است که فرد افسرده در ذهن خود دارد، به عنوان مثال فردی که فکر می کند کسی او را دوست ندارد، در نتیجه , رفتارش گوشه گیری از دیگران، حالت عاطفی اش احساس تنهایی و افسردگی، و حالت فیزیکی و جسمانی اش بی خوابی، بی اشتهایی و… است. بر این اساس برای درمان افسردگی، باید با افکار منفی مبارزه کرد، برای این کار لازم است از خود بپرسید که شواهد و دلایل شما برای اثبات یا ردّ افکار منفی تان چیست؟ و آنها را در یک جدول یادداشت کنید. همچنین سعی کنید برای هر رویداد، بیش از یک توضیح قایل شوید. هرچه شما بیشتر، رویدادهای روزمره تان را یادداشت کنید و سعی در تجزیه افکار منفی و جدال با آنها کنید، در این کار مهارت کسب کرده سریع تر از آنها رهایی می یابید.[8] به هر حال مقابله جدی با افکار منفی , روح و روان انسان را آرام می کند.
2. با دیگران ارتباط برقرار کنید ـ دوستان، اقوام  و آشنایان. [9] 3. با خود مهربان باشید، قبول کنید که افسردگی انرژی شما را تحلیل می برد و مانع از انجام دادن همه کارهایی می شود که قبلاً انجام می دادید. سعی کنید برای خود هدفهای دشوار در نظر نگیرید یا مسئولیت بیش از توان خود قبول نکنید.[10] 4. منظم باشید. یک روش منظم متناسب با خود پیدا کنید و تا آنجا که می توانید به آن پایبند بمانید؛ هر روز سر ساعت معین بیدار شوید و سر ساعت معین غذا بخورید و شب زود بخوابید تا خواب شبانه خوبی داشته باشید. بسیاری از کسانی که افسردگی دارند وقتی به اندازه کافی نمی خوابند حالشان بدتر می شود. پیروی از یک روش منظم می تواند ساعتِ زیستیِ شما را که اغلب به هنگام افسردگی، مختل می شود، دوباره منظم کند.[11] 5. ورزش کنید و فعالیت جسمی داشته باشید. بسیاری از درمانگران، انجام تمرینات ورزشی را به عنوان یک روش درمانی، برای معالجه افسردگی توصیه می کنند. حضرت علی ـ علیه السلام ـ در مورد نقش تفریح در سلامت روان می فرماید: «تفریح و شادی باعث فرح، انبساط، آرامش روح و مایه خرّمی است.»[12] 6. به خداوند متعال توکل کنید. حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «توکل بر قضا و قدر،  چه خوب غم و غصه را دور می کند.» [13] پرسشگر محترم ! در عین حالی که خود برای رفع افسردگی تلاش می کنید مراجعه به روانپزشک برای تجویز دارو و مراجعه به روانشناس متخصص و متعهد برای گرفتن روان درمانی از ضروریات دستیابی به مبارزه با افسردگی است. از مطالعه منابع معرفی شده نیز غفلت نکنید.

نکته پایانی:
همانگونه که گفتیم یکی از علت های افسردگی، محیط خانه و خانواده است، خانواده ای که در آن بین زن و شوهر یا فرزندان، دعوا و کشمکش و رابطه پرخاشگرانه باشد، قطعاً این خانه محیطی مناسب برای ایجاد و پرورش انواع آسیب های روحی، از جمله افسردگی است، از آنجا که به گفته خود شما، شوهرتان فردی عصبی است و این عصبانیت زمینه ساز مشکلات و آسیب های روحی متعدد از جمله افسردگی، برای اعضای خانواده است، لذا بهترین کار این است که وی به روانشناس یا روانپزشک متخصص مراجعه کند، علاوه بر این شما هم می توانید با این مرکز مکاتبه کنید و در مورد مشکل همسرتان اطلاعات بیشتری به ما بدهید تا این مرکز در حد توان، شما و همسرتان را راهنمایی کند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. درمان افسردگی، دکتر محمد نریمانی، انتشارات شیخ صفی الدین.
2. افسردگی (زمینه، پیشگیری، درمان) در مکتب قرآن و عترت، محمدحسین حقجو، نشر مرکز فرهنگی انصارالمهدی.
3. پاسخ به سؤالات رایج بیماران مبتلا به افسردگی، دکتر علی عباسعلی زاده، دکتر قربانعلی اسدالهی، نشر چهارباغ، 1379.
4. از حال بد به حال خوب ,دیوید برنز, ترجمه مهدی قراچه داغی, تهران:نشر آسیم

پی نوشت ها:
[1] . صالحی خواه، علی، افسردگی از دیدگاه اسلام و علم روز، نشر حسین فهمیده، چاپ دوم، 1380، ص 3.
[2] . شورکی، مصطفی، رهایی از افسردگی، نشر ارجمند، چاپ اول، 1379، ص 8.
[3] . همان، ص 9.
[4] . همان، ص 9.
[5] . رابرت یانگسون، آنچه همگان درباره افسردگی باید بدانند، ترجمه جهانی، محمدرضا، شیرزاد، هادی، نشر دانشگاه علوم انتظامی، چاپ اول، 1381، ص 108.
[6] . همان، ص 115.
[7] . انجمن پزشکی آمریکا، راهنمای عملی درمان افسردگی، ترجمه گنجی، مهدی، نشر ویرایش، 1378، ص 120.
[8] . رهایی از افسردگی، ص 26 و 31.
[9] . راهنمای عملی درمان افسردگی، ص 144.
[10] . همان، ص 142.
[11] . راهنمای درمان عملی افسردگی، ص 143.
[12] . آثارالصادقین، ج 8، ص 409.
[13] .همان

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید