پیامبران الهی مأمور هدایت انسانها بودند . آنان افزون بر هدایت یکایک افراد ، رسالت هدایت و ساختن جامعه را نیز بر عهده داشتند و هر گاه موقعیت و امکانات به آنان اجازه می داد به تشکیل حکومت و اداره جامعه می پرداختند . پیامبر اعظم (ص) نیز در این امر ، اهتمام ویژه ای داشت و پس از ورود به مدینه اقدام به تشکیل حکومت اسلامی کرد . تلاشهای آن حضرت و یارانش سبب شد که جامعه اسلامی بنا گذاشته شود و مسلمانان در راه تداوم آن حکومت ، زحمات فراوانی را متحمل شدند و در نتیجه جامعه اسلامی ، به تمدنی بزرگ مبدل شد . شاخصه های مهم جامعه و تمدن موردنظر پیامبر (ص) عبارتند از :
1 . خدا محوری
نخستین هدف بعثت پیامبران ، سوق دادن انسانها و جوامع بشری به سوی خدا است . آنان می خواهند بشر را به اطاعت خداوند دعوت کنند و از اطاعت غیر خدا بازدارند :
و لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت . ( نحل : 36 )
و در حقیقت ، در میان هر امتی فرستاده برانگیختیم [ تا بگوید : ] « خدا را بپرستید و از طاغوت [ = فریبگر ] بپرهیزید » .
رسالت پیامبر اعظم (ص) نیز در همین مسیر بود . تلاش و کوشش پیگیر آن حضرت در طی 23 سال نبوت ، شاهد آن بود که ایشان لحظه ای از این هدف والا غافل نشد و همه جهادها ، جنگها و دلسوزیهای آن جناب برای همین بوده است .
خدامحوری تنها در دایره عبادات فردی و زندگی شخصی و خصوصی افراد منحصر نمی شود ؛ بلکه نظام اجتماعی انسان را برمی گیرد و لازمه تحقق این امر ، آن است که خدامحوری ، اساس حکومتها و رهبری جوامع را نیز شامل شود و در حرکت کلی جامعه نیز رضایت الهی و حرکت در جهت تقرب به خداوند ، اساس کار قرار گیرد . برای تحقق این امر ، باید در همه قوانینی که در جامعه شکل می گیرد و نیز هنگام اجرای قوانین و حل معضلات و اختلافات به وجود آمده و دعاوی افراد ، تعالیم الهی محور حرکت و تلاش جامعه باشد ؛ یعنی در قانونگذاری قانونی مشروع تلقی گردد که از ناحیه خدا وضع شده است و این همان قانونی است که خداوند در کتابش نازل فرموده و یا به وسیله حجتهای خویش به مردم رسانده است . در مرحله اجرا نیز باید رضایت الهی موردنظر باشد و رهبران و حاکمان بر جامعه کسانی باشند که از طرف خداوند ، بر این کار اذن داشته باشند . همچنین در امر قضاوت میان مردم نیز کسانی حکم برانند که از سوی خداوند ، تعیین شده اند و مبنای قضاوتشان هم ، احکام نازل شده از ناحیه او باشد .
از آیه شریفه ذیل استفاده می شود که حاکم باید از سوی خداوند باشد و چون او مطابق احکام الهی حکم می کند ، مؤمنان نیز باید به آن رضایت قلبی داشته باشند و گرنه مؤمن حقیقی محسوب نمی شوند .
فلا و ربک لایؤمنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لایجدوا فی أنفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما . ( نساء : 65 )
ولی چنین نیست ، به پروردگارت قسم که ایمان نمی آورند ، مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است داور گردانند ؛ سپس از حکمی که کرده ای در دلهایشان احساس ناراحتی [ و تردید ] نکنند ، و کاملا سر تسلیم فرود آورند .
بنایراین ، مهم ترین شاخصه جامعه و تمدن مورد نظر پیامبر (ص) ، همان خدامحوری است که باید در همه سطوح و ابعاد جامعه اجرا شود و روابط اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی بر مبنای آن شکل می گیرد .
2 . رهبری الهی
از شئون اصلی جامعه ، موضوع رهبری آن است و مشروعیت نظام حاکم بر جامعه هم در پرتو رهبری است که از سوی خداوند تعیین و نصب شود . خواه نصب مستقیم و بی واسطه ، یا نصب غیر مستقیم و با واسطه . خداوند در قرآن کریم ، تکلیف مؤمنان را روشن ساخته و فرموده است :
یا ایها الذین امنوا و أطیعو الله و أطیعوا الرسول و أولی الامر منکم . ( نساء : 59 )
ای کسانی که ایمان آورده اید ، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [ نیز ] اطاعت کنید .
به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی :
در اسلام سرپرستی جامعه متعلق به خدای متعال است . هیچ انسانی این حق را ندارد که اداره امور انسانهای دیگر را بر عهده بگیرد . این حق مخصوص خدای متعال است که خالق و منشیء و عالم به مصالح و مالک امور انسانها ، بلکه مالک امور همه ذرات عالم جود است … خدای متعال این ولایت و حاکمیت را از مجاری خاص اعمال می کند ، یعنی آن وقتی هم که حاکم اسلامی و ولی امرمسلمین چه براساس تعیین شخص آن چنان که طبق عقیده ما در مورد امیرالمؤمنین و ائمه علیهم السلام تحقق پیدا کرد و چه براساس معیارها و ضوابط انتخاب شده ، وقتی این اختیار به او داده می شود که امور مردم را اداره بکند ، باز این ولایت خداست . 1
البته دلایل نقلی فراوان در آیات و روایت وجود دارد که مراد از اولی الامر کسانی اند که پیامبر اکرم (ص) به دستور خداوند برای هدایت و رهبری جامعه معرفی نموده و آنان ، همان امامان معصوم اند . امامان معصوم (ع) نیز برای رهبری جامعه در زمان غیبت ، فقیهانی را با شرایط ویژه مشخص کرده اند و مثلاً امام حسین (ع) فرموده اند :
مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله و الامناء علی حلاله و حرامه . 2
اجرای امور و احکام را خداوند به دست عالمان دین و امینان حلال و حرام خود داده است .
سیره عملی پیامبر (ص) نیز نشان می دهد که آن حضرت تعیین رهبری در جامعه را در انحصار خداوند می دانسته اند . آن حضرت در پاسخ گروهی که ایمان آوردن خود را مشروط به شرکت در حکومت و رهبری جامعه ، پس از پیامبر می کردند ، فرمود :
این امر [ حکومت ] مربوط به خداست [ و از اختیار من بیرون می باشد ] ، او هر جا بخواهد ، قرار می دهد . 3
بنابراین ، از دیگر شاخصه های اصلی حکومت و تمدن نبوی آن است که رهبری جامعه در اختیار کسانی باشد که خداوند معین نموده و به زمامداری آنان ، رضایت داده است . البته این مطلب هرگز به معنای نفی مقبولیت مردمی زمامداران جامعه اسلامی نیست ؛ همان گونه که مشورت در تعیین فردی خاص از میان واجدین شرایط رهبری در زمان غیبت معصوم (ع) که ویژگیهای نصب عام را دارند نیز منتفی نیست . همچنین ، در نظام اسلامی ، گزینش مسئولان اجرایی کشور و یا نمایندگانی برای وضع و تطبیق قوانین جزئی در قوانین کلی اسلامی ، نه تنها ممنوع نمی باشد ، بلکه مایه استحکام نظام و دلگرمی مردم است . آری ، از منظر تعلیمات دینی ، اعتقاد به آرای عمومی به شکل بی حد و حصر و اصیل قرار دادن آن ، حتی در صورت تعارض با نظام الهی و دستورات خداوند ، در اعتقاد مؤمنان جایگاهی ندارد .
پی نوشت ها :
1. سخنرانی روز عیدغدیر خم ، 20/4/1369 .
2 .تحف العقول ، ص 172 .
3 . سیره ابن هشام ، ج 2 ، ص 425 .