علیکم بطلب العلم فان طلبه فریضه والبحث عنه نافله و هو صله بین الاخوان و دلیل على مرؤ ت وتحفه فى المجالس و صاحب فى السفر و آنس فى الغربه .
بر شما باد فراگیرى دانش پس همانا فراگیرى دانش واجب است و بحث از آن مستحب است و آن مایه پیوند و ارتباط بین برادران و راهنماى بر مردانگى و جوانمردى و هدیه اى در مجلسها و دوست در سفر و مونس در تنهایى است (182).
ما یعباء بمن یوم هذاالبیت اذا لم یکن فیه ثلاث خصال : ورع یعجزه عن معاصى الله و حلم یملک به غضبه و حسن الصاحبه لمن صحبه
به کسى که این خانه را قصد نماید اعتنا نمى شود زمانى که در آن سه ویژگى نباشد: پاکدامنى که او را از معصیتهاى خدا باز دارد و بردبارى که بواسطه آن بر غضبش مالک شود و خوب دوستى کردن با کسى که با او دوستى مى کند(183).
مقتل الرجل بین فکیه والراءى مع الاناه و بئس الظهیر الراءس الفطیر .
قتلگاه هر فرد بین دو فک اوست و مشورت با خودخواهان و چه بد کمک و یاورى است راءى خام و نسنجیده (184).
ما انعم الله على عبد نعمه فلعم انها من الله الا کتب الله على اسمه شکرها له قبل ان یحمده و لا اذنب العبد ذنبا فعلم ان الله یطلع علیه ان شاء عذبه و ان شاء غفر له قبل ان یستغفر .
خداوند به بنده اى نعمتى نداده که بداند آن نعمت از خداست مگر آنکه به اسم بنده شکر آن نعمت را به خدا مى نویسد قبل از آن که آن فرد حمدالهى را به جاى آورد و بنده اى گناهى را مرتکب نمى شود که بداند همانا خداوند بر او مطلع است اگر بخواهد عذابش مى کند اگر بخواهد بر او مى بخشد مگر آنکه قبل از استغفارش او را مى آمرزد(185).
کیف یضیع من الله تعالى کافله و کیف ینجو من الله تعالى طالبه و من انقطع الى غیرالله و کله الله الیه و من عمل على غیر علم افسد اکثر مما یصلح .
چگونه ضایع و تلف مى شود کسى که خداوند تعالى پذیراى تعهد اوست و چگونه نجات مى یابد کسى که خدا درپى اوست کسى که از خداوند ناامید شود و به دیگرى امیدوار شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مى کند. کسى که عملى را بدون علم انجام دهد بیشتر از آنچه اصلاح کند و کار نیک بجاى آورده تباه میکند(186).
قال له رجل اوصنى ؟ قال علیه السلام و تقبل ؟ قال : نعم قال : توسد الصبر واعتنق الفقر و ارفض الشهوات و خالف الهوى و اعلم انک لن تخلو من عین الله فانظر کیف تکون .
مردى از آن حضرت درخواست نصیحت کرد، فرمود، مى پذیرى ؟
گفت آرى .
فرمود: صبر را بالش خودساز، فقر را در آغوش گیر لذتها را واگذار، با هوس مخالفت کن و بدانکه هرگز از مراقبت خداوند بیرون نیستى پس ببین درچه حالى ؟(187).
قال علیه السلام اوحى الله الى بعض الانبیاه اما زهدک فى الدنیا فتعجلک الراحه واما انقطاعک الى فیعززک بى ولکن هل عدیت لى عدوا ووالیت لى ولیا .
خداوند به برخى از پیامبران وحى کرد: اما دل کندنت از دنیا آسایشى بود که بدان شتافتى اما پیوستنت به من عزتى بود که بدان دست یافتى (و اینها براى خودت بود) آیا براى من با دشمنم دشمنى کردى و با دوستم طرح دوستى ریختى ؟(188).
این حدیث دلالت بر اهمیت تولى و تبرى دارد.
من اصغى الى ناطق فقد عبده فان کان الناطق عن الله فقد عبدالله و کان الناطق ینطق عن لسان ابلیس .
هر که به گوینده اى گوش دهد او را پرستیده ، اگر از خدا دم زند، خدا را پرستیده واگر از شیطان گوید – شیطان را پرسیتده (189).
تاءخیر التوبه اغترار و طول التسویف حیره و الاعتلال على الله هلکه والاصرار على الذنب امن لمکرالله ولایاءمن مکرالله الاالقوم الخاسرون .
تاءخیر توبه غرور است ، ادامه تاءخیر سرشکستگى ، امروز و فردا کردن با خدا باعث هلاکت و نابودى است ، پافشارى برگناه نتیجه ایمنى از مکر خدا است ((و از مکر خدا جز زیانکاران ایمن نباشند))(190).
ان الهل عبادا یخصهم بالنعم و یقرها فیهم ما بذلوها فاذا منعوها نزعها عنهم و حولها الى غیرهم .
فرمود: خدا رابندگانى است که مخصوص گردانده آنانرا به نعمتها و پایدار مى کند آن نعمتها در ایشان تا زمانیکه بذل مى کنند آنرا، پس زمانیکه ممانعت کرده ، بذل ننمایند خداوند آن نعمتها را از آنان گرفته و غیر ایشان تحویل مى دهد(191).
منبع: الشیعه
حسین ایمانى یامچى
182-ثلاثه ائمه – احمد مغنیه ص 72.
183-خصال شیخ صدوق ص 148 حدیث 180.
184-نورالابصار ص 288.
185-الفصول المهمه ص 257 و نورالابصار ص 221.
186-الفصول المهمه ص 254.
187-تحف العقول ص 535.
188-تحف العقول ، ص 535.
189-تحف العقول ، ص 535.
190-تحف العقول ص 536.
191-کشف الغمه ج 3، ص 192.