مرز میان اخلاص و ریا

مرز میان اخلاص و ریا

چکیده :
یکی از مسائل مهمی که خداوند خیلی به آن تاکید دارد مسأله قلب و نیت اعمال است چنانچه خداوند در سوره شمس یازده قسم به رستگاری کسی که آن را تزکیه کرده، و بدبختی کسی که آن را آلوده نماید، خورده است و اینچنین از آن یاد می‌کند. پس انسان باید با تمام توان سعی کند که نیت خود را خالص نموده تا جایی که به مقام صدق در اخلاص برسد.
محقق در این تحقیقی به بحث در مورد دو واژه اخلاص و ریا پرداخته است و به بیان آیات و روایات و پیامدهایی که از عمل کردن به این دو واژه برای انسان عارض می‌شود پرداخته و راه حل‌ها و تدابیری را برای رسیدن به اخلاص و دور شدن از ریا بیان نموده است که ابتدا برای نویسنده و سپس برای خوانند گا مورد استفاده قرار بگیرد و راهی باشد برای نجات از گرداب‌های دنیا و رسیدن به سرای أبدی.

مقدمه
در آیات قرآن کلمه (فی سبیله الله) فراوان به کار رفته ( 70 بار) و این هشداری است که انسان‌ها مواظب اعمال و نیات خود باشند که این اعمال و نیات در راه خدا باشد نه برای خدا و انگیزه های نفسانی مانند جاده خطرناکی که تابلو های هشدار دهند ه فراوانی در آن نصب می‌کنند، بندگی خدا هم راهی است. که لغزشهای فراوانی دارد و این همه تاکید، هشداری برای دوری از انحراف‌هاست. به خصوص در عبادات، که بدن (قصد نیت) و (نیت خدایی) کمترین ارزشی ندارد.
ارتباط خالصانه انسان با خدا، نورانیت ضمیر و صفای باطن و بصیرتی به همراه دارد که انسان را در پیچ و خم‌های زندگی و بن بست ها و مشکلات، هدایت می‌کند. همچنان که در روایت وارد شده است که امام صادق (علیه السلام) فرمودند : اگر برای هدا اخلاص ورزیده، خداوند همه چیز، حتی گزندگان و در زندگی زمین و پرندگان هوا را از شما می‌ترساند (1) همچنین پیامبر (علیه السلام) فرمودند : هر بنده ای که چهل با مداد برای خدا اخلاص ورزد خداوند چشمه های حکمت را از دلش به زبانش جاری می‌سازد. (2) البته نتایج بسیاری برای اخلاص کردن عمل وجود دارد که ما به همین مقدار اکتفا می‌کنیم و تمام این نتایج را در مقابل یک روایتی که در مورد ریا وارد شده قرار می‌دهیم و با خوانندگان عزیز و گوشزد می‌کنیم که خیلی زیاد باید مراقب اعمال خود باشند و هرگز به اعمال خود مغور نشوند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند : { خداوند عملی را که در آن به وزن دره ای 0 خردلی ریا باشد نمی‌پذیرد }(3)
پس شاید شما نیز در اعمالتان (به اندازه خزدلی) غیر خدا را راه داده باشید و عذاب سختی در انتظارتا باشد.
پس به شما سفارش می‌کنم که این تحقیق را حتماً بخوانید و اعمال و نیات خود را با صحبتی‌هایی که از وعده های الی و عقوب هایی که در انتظار شماست تنظیم کنید و پایان خوش را برای عمر خود رقم بزنید

تعریف واژه اخلاص :
1. خالی بودن قصد و نیت از هر شائبه غیر خدایی و انجام اعمال عبادی بدون ملاحظه نظر مردم.
2. تصفیه قلب، گفتار، رفتار.
3. شاهدی به جز خدا برای اعمال خود مطالبه ننمودن.
4. یعنی اینکخ انسان دوست نداشته باشد در کاری از او تعریف کنند.

تعریف واژه ریا
1. طلب اعتبار و یافتن جایگاه در دل مردم با اعمال پسندید ه و یا به خود بستن صفات و علائمی که دلالت بر داشتن صفت نیک کند مانند : اظهار بیحالی جهت فهماندن کم خوراکی و روزه بودن و بیداری شب و قصد نفوذ در قلوب مومنین به وسیله انجام عبادت (ارادت العباد بطاعه الله).
2. انجام نیکی‌ها برای نشان دادن به دیگران.
3. گفتن کارهای خوب خود برای دیگران (4)
آیات : (لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکم أَحْسَنُ عَمَلا) (5) { تا بیازماید شما را که کدام کردار بهتر دارید } امام صادق صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه فرمودند : { مقصود از کردار بهتر، کردار بیشتر نیست ولی کردار درست‌تر است، درستی کردار ترس از خدا است و به قصد پاک و خوش کرداری، سپس فرمود : کردار را تا به آخر پاک و با اخلاص نگهداشتن از خود آن کردار سخت‌تر است، کردار پاک آن است که مقصودت از آن ستایش احدی جز خدای عزوجل نباشد، نیت بهتر است از کردار، هلا خود نیت هم کرداری است } (6)
(إِلَّا مَنْ أَتیَ اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیم) (7) { جز کسی که نزد خدا آید با دلی سالم }
امام صادق (علیه السلام) { دل سالم آن دلی است که نزد خدا آید و جز او در آن نباشد، فرمود : هر دلی شرک و شک دارد ساقط است، و همانا زهد در دینا را خواستند برای آنکه دلشان فارغ باشد برای آخرت }(8)
(فَمَن کاَنَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدَا) { هر که امیدوار لقاء پروردگارش باشد پس باید کار خوب کند و شریک نکند در عبادت پروردگارش احدی را }
امام صادق (علیه السلام) در ذیل این روایت فرمودند : { مردی است کار ثوابی می‌کند ولی مقصود او رضای خدا نیست و همانا می‌خواهد نزد مردم خوب شمرده شود؛ دوست دارد که مردم آن را بشنوند، این است که در عبادت پروردگار خود شریک گرفته، سپس فرمود : هرگز هیچ بنده ای نیست که نهانی کار خیر می‌کند و روزگار بگذرد تا اینکه خدا کار خیر او را آشکار سازد، و هیچ بندهای نیست که کار بدی در نهانی کند و روزگار بگذرد تا آنکه خدا کار بد او را آشکار سازد }(9)
(لَأُغْوِیَنهَُّمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبَادَکَ مِنهُْمُ الْمُخْلَصِین) (10)
{(شیطان گفت) همه فرزندان آدم را منحرف می‌کنم مگر بندگان خالص شده تو را }
(وَ مَا أُمِرُواْ إِلَّا لِیَعْبُدُواْ اللَّهَ مخُْلِصِینَ لَهُ الدِّین) (11)
{ دستور داده نشدند مگر به عبادت و پیروی خالصانه از دین او }
(یُرَاءُونَ النَّاسَ وَ لَا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا) (12)
{ منافقین اهل ریا کاری برای مردم هستند و به یاد خدا نیستند مگر اندکی }
(فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُونَ * الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ * وَ یَمْنَعُونَ الْمَاعُون) (13)
{ وای بر نمازگزاران * کسانی که در نماز غافل اند * آنانکه برای ریا کاری عبادت می‌کنند * آنانکه حقوق مالی خود را پرداخت نمی‌کنند }
(وَ اجْتَبَیْنَاهُمْ وَ هَدَیْنَاهُمْ إِلیَ صرَِاطٍ مُّسْتَقِیمٍ * ذَالِکَ هُدَی اللَّهِ یهَْدِی بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِه وَ لَوْ أَشرَْکُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا کاَنُواْ یَعْمَلُون) (14)
{ آنان را برگزیده و با سوی صراط مستقیم هدایتشان کردیم، این است هدایت خدا که هر کس را بخواهد از بندگان خود بدان هدایت می‌فرماید و اگر شرک بورزند اعمالشان بی ثمر می‌شود }
علامه طباطبایی می‌فرمایند : (15) شرک برای انبیاء – با اینکه خداوند برگزیده و هدایتشان کرده – ممکن است و اجتبا و هدایت الهی مجبور به ایمانشان نکرده همچنان که به پیامبر فرمودند : …. رسالت را اعلام کن والّا رسالت را نرسانده ای … } (16)
(عَیْنًا یَشْرَبُ بهَِا عِبَادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونهََا تَفْجِیرًا) 17* إِنمََّا نُطْعِمُکم لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکم جَزَاءً وَ لَا شُکُورًا (18)
{ چشمه ای که بندگان خالص خدا از آن می‌نوشتند { و به دلخواه خویش } جاری‌اش می‌کنند }
اهل بیت (علیه السلام) چند قرص نان افطار داشتند و آن را انفاق کردند و فرمودند : فقط برای رضای خداوند : به شما غذا می‌دهیم، نه مزدی از شما می‌خواهیم و نه انتظار تشکر از سوی شما را داریم پس خداوند به ازای این چند جمله و کاری که خالصانه کردند در ایات بعد مزد آن‌ها را بیان نموده است. که هر کس برای خداوند عملی را انجام دهد از خداوند هم مزد کی گیرد. اما مزد آن‌ها :
1. (فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ) «خداوند آن‌ها (اهل بیت) را از شر روز قیامت، حفظ می‌کند»
2.(وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَ سُرُوراً) «خداوند آن‌ها را در روز قیامت، ملاقات می‌کند، در حالی که غرق شادی و سرورند»
3.(وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّهً) «پاداش شکیبایی آن‌ها بهشت است»
4.(وَ حَریراً) «لباس حریر به آن‌ها داده می‌شود»
5. (مُتَّکِئینَ فیها عَلَی الْأَرائِک) «در بهشت، بر تختهای تکیه می‌زنند»
6.(لا یَرَوْنَ فیها شَمْسا) «گرمای آفتاب را نمی‌بینید» (اذیتی از آفتاب نمی‌بینند)
7.(وَ لا زَمْهَریراً) «شرمای شدید به آنها نمی‌رسد»
8. (وَ دانِیَهً عَلَیْهِمْ ظِلالُها) «سایه های باغ بهشت بر آن‌ها فرو می‌افتد»
9. (وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلیلاً) «چیدن میوه های باغ‌های بهشت برای ا» ها آسان است
10.(وَ یُطافُ عَلَیْهِمْ بِآنِیَهٍ مِنْ فِضَّه) «گرادگرد آنان، ظرف‌هایی از نقره است»
11.(وَ أَکْوابٍ کانَتْ قَواریرَا. قَواریرَا مِنْ فِضَّهٍ قَدَّرُوها تَقْدیراً)
«قدح‌هایی بلورین از نقره که آن‌ها را در اندازه های مناسب آماده کرده‌اند، نزد شان است»
12.(وَ یُسْقَوْنَ فیها کَأْساً کانَ مزاج‌ها زَنْجَبیلاً)
«از جام‌هایی که طعم زنجبیل دارند، نوشانیده می‌شود»
13.(عَیْناً فیها تُسَمَّی سَلْسَبیلاً)
«در بهشت آنان، چشمه ای است که سلسبیل نامیده می‌شود»
14.(وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً)
«در گرد آنان نوجوانان (خدمات گزاران بهشتی) همیشه می‌گردند که هر گاه آنان را بینی، گمان کنی که گوهرهایی پراکنده هستند»
15.(وَ إِذا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعیماً)
«هر بار که نگاه کنی، نعمتی را که به آن‌ها عطا شده، خواهی دید»
و ادامه نعمت‌هایی که خداوند به خاطر چند قرص نان با اخلاص، عطا نموده است را می‌توانید به ادامه آیات سوره دهر (انسان) مراجعه نمایید (19)
روایات :
امیر المومنین «علیه السلام» فرمود : ریا کار و خود نما سه نشانی دارد : هنگامی که در برابر مردم باشد، نشاط به عبادت دارد، و چون تنها است کسل و تنبل است، و دوست دارد در هر کارش او را ستایش کنند (و به او آفرین گویند) (20)
در اخبار قدسیه وارد شده است که : لا اخلاص سری است از اسرار من؛ به ودیعت می‌گذارم آن را در دل هر یک از بندگان خود، که آن را دوست داشته باشم (21)
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند : سه چیز است که دل مرده مسلمان در آن‌ها آمیخته با نا خالصی نمی‌شود : کار مخلصانه برای خدا، خیر خواهی و نصیحت رهبران مسلمان و همراهی با مراجعه مسلمانان (22)
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند : فرشتگان نگهبان (اعمال) با خوشحالی عمل بنده را بالا می‌برند … حجاب‌ها را یکی پس از دیگری طی می‌کنند تا آن که در برابر خدای سبحان می‌ایستند و می‌گویند عملی صالح و دعایی آورده‌اند. خدای تعالی می‌فرماید : شما نگهبانان عمل بنده من هستید و من ناظر درون اویم. او این عمل را برای من انجام نداده است؛ لعنت من بر او باد (23)
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند : در روز قیامت، ریا کار را به چهار نا می‌خوانند، و می‌گویند :
ای کافر! (از آن رو که از جهت عقیده، خدا را نادیده گرفته است)
ای فاجر! (از آن جهت که کاری برای غیر خدا، خروجی از مرز عبودیت و بندگی و هدف آفرینش است)
ای غادر! (به آن سبب که با این خصلت، خیله گری کرده است)
ای خاسر! (چرا که از نظر نتیجه، عمری را از دست داده و چیزی به کف نیاورده است)
عمل تو فاسد، و اجر تو باطل شده، تو را امروز در پیش ما نصیبی نیست؛ برو امروز مزد خود را از آن کس بگیر که عمل از برای او می‌کردی (24)
زراره می‌گوید : به امام باقر (علیه السلام) گفتن : مردی کار خیری می‌کند و دیگری او را می‌بیند و این صاحبکار از اطلاع آن شخص دیگر شاد می‌شود؟ فرمود : عیب ندارد، کسی نیست مگر اینکه دوست می‌دارد که میان مردم برای او کار خوبی ظاهر شود، به شرط اینکه سبب اقدام به این کار خیر صرف خود نمایی و جلب توجه مردم نباشد (25)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آل) فرمودند : عالمان همه به هلاکت در افتند مگر آنان که به علم خود عمل کنند و عاملان همه هلاک شوند، مگر آنان که از روی اخلاص کار کنند و مخلصان در خطرند (26)
امام باقر «علیه السلام» فرمودند : هیچ بنده ای چهل روز ایمان خالص به خدا نیارد یا فرود : خدا را چهل روز به نیکی یاد نکند جز آنکه خدا او را نسبت به دنیا زاهد سازد و درد و دوای دنیا را به او بنماید و حکمت را در دلش پابر جا کند و زبانش را بدان گویا سازد (27)
امام علی «علیه السلام» : درباره اخلاص و ریا احادیثی بیان نمودند که به ذکر آنها می‌پردازیم :
الْإِخْلَاصُ غَایَهٌ : اخلاص غایت (عبادت و طاعت الهی) است (28)
الْإِخْلَاصُ غَایَهُ الدِّینِ : اخلاص، غایت و حد نهایی دین و آیین است (29)
لَا یُدْرِکُ أَحَدٌ رِفْعَهَ الْآخِرَهِ إِلَّا بِإِخْلَاصِ الْعَمَلِ وَ تَقْصِیرِ الْأَمَلِ وَ لُزُومِ التَّقْوَی (30)
هیچ کس به رتبه والای آخرت نرسد مگر به اخلاص عمل و کوتاه کردن آرزو و ملازمت تقوی الهی
أَخْلِصْ تَنَلْ : خالص گردان عمل خود را تا (به مراتب عالیه کمالی انسانی) برسی (31)
ان أدنی الریا شرک : به راستی که پاییین ترین مرتبه ریا و خودنمایی، شرک است (32)
اعْمَلُوا فِی غَیْرِ رِیَاءٍ وَ لَا سُمْعَهٍ فَإِنَّهُ مَنْ یَعْمَلْ لِغَیْرِ اللَّهِ یَکِلْهُ اللَّهُ إِلَی مَنْ لِمَنْ عَمِلَ لَه : کاری را که می‌کنید از روی خود نمایی و شهرت انجام ندهید، زیرا کسی که برای غیر خدا عملی انجام دهد خدای سبحان او را به همان کس وا می‌گذارد که عمل را برای او انجام داده است (33)

شرافت اخلاص :
اخلاص مقامی است رفیع از مقامات مقربین، و منزلی است منیع از منازل راه دین؛ بلکه کبریت احمر و اکسیر اعظم است. هر که توفیق وصول به آن را یافت، به مرتبه عظمی فایز گردد، و هر که موید بر تعصیل آن گردید، به موهبت کبری رسید. چگونه چنین نباشد، و حال آنکه آن، سبب تکلیف بنی نوع انسان است. (34)

اخلاص در عبادت
اخلاص، تصفیه و پالایش معانی تنزیه در توحید است. پس اخلاص جز با کندن و بریدن از همه وجوه شرک برای انسان حاصل نمی‌شود و جز کسی که به وحدانیت خدا در الوهیت و خداوندیش به معنای واقعی کلمه توحید، معتقد باشد، به گونه ای که این اعتقاد، به اعمال و رفتارش هم سرایت کند و با تمام وجود، و در اعتقاد و عمل موحد باشد و رد ملک خدا جز همان مالک حقیقی، موثری نبیند، و هیچ ضرر و نفعی را جز از ناحیه ذات باری تعالی نداند، زیرا راه سیطره شیطان در باب اخلاص و شرک، تنها از طریق رغبت و ترس است.
اگر انسان با گشودن با توحید، باب رغبت و ترس را سد نموده، بینی شیطان را به خاک مالیده و او را از خود محروم ساخته است؛ و از معصوم (علیه السلام) روایت رسیده که فرموده : عمل کنندگان جملگی هلاک گشتند مگر اهل عبادت، و عبادت کنندگان جملگی هلاک گشتند مگر عالمان، و اهل علم جملگی هلاک گشتند مگر صادقین و راست کرداران، و ادقین جملگی هلاک گشتند مگر اهل اخلاص، و مخلصین جملگی هلاک گشتند مگر متقین و پرهیزگاران، و اهل تقوا جملگی هلاک گشتند مگ یقین دارندگان، و اهل یقین در خطری بس بزرگ قرار دارند. خداوند به پیامبرش می‌فرماید : وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِین : و بندگی و عبادت نمای خدای خود را تا آنگاه که یقین آیات (35)

حقیقت اخلاص:
ابو حامد غزالی، بعد از بازگو کردن سخنان بزرگ درباره حقیقت اخلاص، می‌گوید : در این باره اقوال زیاد است ولی با روشن شدن حقیقت، نقل همه آن‌ها فایده ای در بر ندارد. بیان کافی و شافی در این موضوع همان بیان سرور جهانیان است. که وقتی از آن حضرت درباره اخلاص سوال د، فرمود : اخلاص آن است که بگویی پروردگار من خداست و سپس، همچنان که فرمان داری، بر این گفته خویش پایدار مانی یعنی هوی و هوس و نفس خود را نپرستی و جز پروردگارت را پرسش نکنی و در عبادت او، همچنان که خداوند فرمانت داده است، پشتکار به خرج دهی، این اشاره به چشم نداشتن به هیچ چیز جز خدای عزوجل است و این همان اخلاص حقیقی است (36)

معنای اخلاص دین برای خدا؟
عده ای در حقیقت متوکلین بر خدا و تفویض کنندگان به سوی خدا و راضیان به قضای او و تسلیم در برابر امر اویند، جز خیر نمی‌بینند و جز جمیل به چشمشان نمی‌خورد و همین معنا باعث می‌شود که ملکات فاضله و خلقهای کریمه – که سازگار با این نظر که نظر توحید است – در دلهایشان مستقر گردد و رد نتیجه همان طور که در عمل مخلصند در اخلاق نیز مخلص می‌شوند و معنای اخلاص دین برای خدا هم همین است :
(هُوَ الْحَیُّ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مخُْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ … ) (37)
(اوست زنده، معبودی جز او نیست پس با دینداری خالص او را بخوانید) (38)

ریشه اخلاص چیست؟ و مخلص چه کسی است؟
در روایت وارد شده است که ریشه اخلاص نومید شدن از دست مردمان است. (39)
و همچنین بیان می‌فرمایند که اولین گام اخلاص چشم امید بر کندن از دست مردمان است. (40)
در قرآن در آیه 99 سوره حجر می‌فرماید : وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتیَ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ (آنقدر عبادت کن تا یقین به تو برسد) پس انسان هر چه قدر از مرحله یقین فاصله داشته باشد از اخلاص دورتر است و این اخلاص از عبادت بدست می‌آید.
در مخلصین تعبیرات موجود دارد که به بیان آنها می‌پردازیم : جیرئیل (علیه السلام) – در پاسخ به سوال پیامبر از اخلاص – : مخلص کسی است که از مردم هیچ نخواهد تا خود بدان یابد و هر گاه بدان دست یافت خشنود شود و هرگاه چیزی از آن نزدش باقی ماند به دیگران بخشد؛ زیرا کسی که از مخلوق چیزی نخواهد به عبودیت برای خدای عزوجل اقرار کرده است و چون به نیاز خود رسید و خشنود گشت از خدا خشنود شده است و خدای تبارک و تعالی از او خشنود است و هرگاه آنچه برایش باقی مانده برای خدای عزوجل ببخشد به مرتبه اعتماد به پروردگارش رسیده است. (41)
مخلص : کسی است که انتقاد یا تمجید مردم در عمل به تکلیف او، بی تاثیر باشد و انسان به وظیفه عمل کند، چه بدانند و تشکر کنند، یا بی خبر باشند و ناسپاس. (42)
مخلص : هر کس که خدا عبادتش را قبول کند و از او راضی باشد مخلص است، گرچه عملش اندک باشد و هر کس خدا او را نپذیرد مخلص نیست؛ هر چند اعمالش بسیار باشد (43)
مخلصین : کسانی اند که باید یاری الهی به وادی اخلاص رسیده‌اند و از تیر رس شیطان مصون گشته‌اند و مقامشان بر تر از مخلصینی است که به سوی وادی اخلاص قدم بر می‌دارند و هنوز در تیر رس شیطانند. (44)

در روایات 4 چیز را جزء نشانه های مخلص شمرده‌اند :
1. قلبی سلیم دارد.2. اعضاء و جوارحش تسلیمند. 3. خیرش به دیگران می‌رسد. 4. و از بدی کردن خود دار است. (45)
برای اخلاص مراتبی وجود دارد که برای هر مومن به حسب معرفتی که نسبت به ذات باری تعالی دارد، مرتبه ای از اخلاص هست که دست یابی به غیر از آن مرتبه برای او امکان ندارد، مگر اینکه پایه معرفتش بالا رود و به مرتبه بالاتری از معرفت ارتقاء یابد.

اما این بالاترین مرتبه اخلاص و پایین‌ترین مرتبه اخلاص چیست؟
بالاترین مرتبه اخلاص، اخلاص صدیقین است که این اخلاص میسر نیست مگر اینکه از همه خواهشهای نفسانی دست برداری، و پشت پا بر هوی و هوس بزنی و دل خود را مشغول فکر و صفات و افعال پروردگار خود نمایی، و وقت خود را به مناجات او صرف کنی، تا انوار جلال و عظمت او بر ساحت دل تو پرتو افکند و محبت و انس با او در دل تو جای گیرد.
پست‌ترین و پایین‌ترین مرتبه اخلاص که آن را اخلاص اضافی می‌گویند آن است که در عمل خود قصد وصول به ثواب، و خلاصی از عقاب داشته باشد؛ و بسا طاعت و عبادت که آدمی در انجام آن خود را به زحمت می‌اندازد و آن را خالص از برای خدا می‌پندارد و حال آنکه در آن خطا کرده و به آفت آن هم بر نخورده است.
شاید شما عزیزان با خود بگویید :
ایا با این همه تفسیر و توضیحات، راهی برای ما وجود دارد که خالص شویم؟

راه های نزدیک شدن به اخلاص چیست؟

1. توجه به ارزش‌ها
اینکه انسان چه مقامی دارد، خیفه خدا روی زمین است، هدف آفرینش است و نباید خود را به کمتر از بهشت بفروشد و برای این کار حاضر نیست برای غیر خدا کار کند.

2. فکر در آفرینش
تفکر بیشتر در آفرینش، شناخت ما را به عظمت و قدرت خدا می‌افزاید و نتیجه، کارها را برای او انجام می‌دهیم و به اخلاص نزدیک‌تر می‌شویم.

3. توجه به صفات خدا
اوصاف خدای متعال را دانستن و آن‌ها را زمزمه کردن و در ذهن، زنده نگاه داشتن، سبب توجه به او و قطع نظر از غیر او می‌گردد و انسان را کم کم خدایی می‌کند.

4. توجه به نعمت‌ها
شناخت نعمت‌های خداوند و توجه به آن‌ها، انسان را شیفته خدا می‌سازد و دل را خانه عشق الهی می‌سازد و انسان عاشق خدا، جز برای او و رضای خدا، کار نمی‌کند و به اخلاص نزدیک می‌شود.

5. توجه به سود قطعی
آنان که برای دنیا و غیر خدا تلاش می‌کنند، شاید به مقصود برسند و شاید هم نرسند ولی کسانی که برای خدا. آخرت کار می‌کنند، سود و نتیجه کارشان قطعی است. قرآن می‌فرماید : (هر کس در پی آخرت باشد و تلاش خود را برای آن قرار دهد در حالی که با ایمان باشد، چنین کسانی از تلاششان قدر دانی می‌شوند و به پاداش و آرزوی خود می‌رسند) (46)

6. توجه به بی ارزشی دنیا
از دنیا به عنوان‌هایی هم چون «متاع الغرور» لَعِبٌ و لَهو «زَهرۀ الحیاۀ الدّنیا» و «متاعُ الدنیا قلیل» یاد می‌کنند و این تعبیرات از کسی است که آفریدگار هستی است و به ماهیت دنیا بهتر از دیگران واقف این. کسی می‌تواند به اخلاص دست یابد که فریفته و مفتون دنیا و علاقمند به آن نباشد.

7. توجه به ناتوانی مخلوقات
قدرت مطلق از آن خداست و همه کارها به دست اوست. بنابراین کسی غیر از خدا شایسته آن نیست که مورد توجه قرار گیرد و عبادت‌ها برای جلب نظر غیر خدا انجام شود.

8 عبرت از دیگران
بسیار از آنان که توجه به غیر خدا کردند و در پی معبود های پوشالی بودند؛ به سرنوشت شوم و درد ناکی گرفتار شدند که توجه به سرگذشت عبرت آموز آنان، می‌توان انسان را به اخلاص برساند و بی اعتباری غیر خدا را روشن می‌سازد مثل پسر نوح، قارون و ثروتمندان و باغداران که همه را جمع کردند وگذشتند و رفتند.

9. توجه به سرانجام ریا کاری در آخرت
حالا ما از کجا بدانیم که کارهایمان مخلصانه و برای رضای خداست؟

نشانه های اخلاص چیست؟

1. بی توقعی از دیگران

2. توجه به تکلیف، نه عنوان
انسان باید دنبال کاری برود که ضروری و تکلیف است و بر زمین مانده، هر چند پول و عنوان و شهرت در آن نباشد و برای انسان، رفاه و در آمد و اعتبار اجتماعی فراهم نیاورد.

3. پشیمان نشدن از کار
کسی که برای خدا کار می‌کند و از دیگران انتظار ندارد، هر گر از کارش پشیمان نمی‌شود زیرا چون برای خداوند کار کرده، اجر خود را برده است، چه نتیجه دنیایی و مطلوب بدهد یا نه.

4. یکسانی استقبال یا بی اعتنایی مردم
در انجام وظیفه؛ برای اهل اخلاص، تفاوتی نمی‌کند که مردم از او استقبال کنند یا با بی اعتنایی برخورد نمایند. ستایش و انتقاد در نظر آنان یکسان می‌باشد.

5. تداوم انگیزه و عمل
انسان مخلص، ساخته وظیفه و تکلیف الهی است، نه ساخته جو و شرایط و صرف این و آن. بنابراین آنچه را که تکلیف اوست، به طور مستمر و یکنواختی انجام می‌دهد و از تکرار آن عمل، حتی برای هزارمین بار، خسته نمی‌شود. ممکن است به خاطر ضعف جسم یا پیری، کمتر کار کند، ولی نشاطش و انگیزه‌اش تغییر نمی‌کند.

6. مانع نبودن مال و مقام
برای افراد با اخلاص، مال و مقام، مانع انجام وظیفه نیست. حتی «خود» را هم فدای تکلیف می‌کند و در این مسیر، از خواسته های خود نیز می‌گذرد. اگر دلبستگی به مال و مقام و خویشان و دوستان مانع انجام وظیفه باشد اخلاص رفت بر می‌بندد. انسان مخلص، اسیر مکان و زمان و قیافه و همسر و مسکن خود نیست و فقط رضای الهی را می‌بیند.

7. یکی بودن ظاهر و باطن
امیر المومنین علی (علیه السلام) فرمود : کسی که ظاهر و باطنش یکسان و گفته و عملش هماهنگ باشد، امانت الهی را ادا کرده و عبادت را خالص انجام داده است (47) انسان با اخلاص بدون در نظر گرفتن پسند و رضایت این و آن، به وظیفه عمل می‌کند و در راه خدا، از هیچ ملامتی هم نمی‌ترسد (48)

8. استقبال ار کارهای انجام نشده
اگر اخلاص و دلسوزی در کار باشد، انسان دنبال کارهای لازم و زمین مانده می‌رود که خلاء آن محسوس است و کسی نیست که انجامش دهد، چون نام و نانی ندارد یا مهم به حساب نمی‌آید.

ریا
در ابتدای بحث تعریف واژه ریا بیان شد. ما بحث را با روایتی از امام صادق (علیه السلام) مزین و آغاز می‌کنیم؛ امام صادق (علیه السلام)، فرمودند : نگهداری از کار خیر، از خود کار خیر سخت‌تر است، (روای) گفت : نگهداری از عمل چیست؟ فرمود : مردمی صله ای می‌کند و خرجی در راه خدای یگانه و بی شریک می‌نماید و ثواب کار خیر در نهانی برای او نوشته می‌شود، سپس آن را یاد آوری می‌کند و اظهار می‌نماید، و از دفتر کار خیر نهانی، محوی می‌شود و در دفتر کار خیر آشکار نوشته می‌شود، و باز آن را یاد آوری می‌کند و اظهار می‌دارد و یک عمل ریاء و خود نمایی برای او نوشته می‌شود. (49)
ریا و اندک باشد در روایات شرک نامیده شده است پس هر گاه در دل انسان ذره ای محبت به مدح، و ستایش و بغض و مذمت باقی مانده باشد، چنین کسی نباید به خلاصی از جمیع وجوه این شرک اطمینان داشته باشد؛ زیرا که این نو شرک امری پنهان، و بلکه از هر پنهانی پنهان‌تر است.

علامات وجود ریا (شرک) در انسان :
1. از علامات وجود شرک در انسان، این است که اگر کسی او را در حال عبادت دید، نشاطش افزون شود. نمی‌گوییم اگر کسی او را در حال عبادت دیدد، عبادتش را بیشتر کند؛ بلکه نشاطش زیادتر شود.
2. علامت دیگر اینکه هر گاه عبادت‌های پنهانی‌اش آشکار شود، قلبش احساس راحتی کند و روحش لذت ببرد.
3. علامت دیگر این است که انسان به واسطه اعمالش خود را برتر از کسانی که آن اعمال را به جا نمی‌آوردند، ببیند و از مردم توقع اکرام و مسامحه در معامله با خودس را داشته باشد (50)

ریشه و منشأ ریا چیست؟
1. طمع درمال و منافع مردمان است.
2. محبت مدح و ستایش مردمان است و لذت بردن از ان
3. کراهت از مذمت و ملامت ایشان که می‌خواهد به واسطه آن، آنچه می‌نماید به مردم از افعال حسنه و اوصاف جمیله، ایشان او را ثنا گویند و از صلحا و اخیارش خوانند.
4. جهل افراد به علم خداوند در مورد احوال و امور دنیا. (51)

علاج ریا
کسی که می‌خواهد معالجه این مرض مهلک را نماید باید :
1. در قطع اصل ماده آن سعی کند و علاج طمع و محبت مدح و ستایش و کراهت ذم و نکوهش را نماید.
2. متذکر ضرر و مفاسد ریا شود و با خود بگوید چگونه من مدح و ثنای بندگان ضعیف را می‌کنم و به امید دست مردم سودا می‌کنم و عبادت خود را با طل می‌کنم.
3. خود را عادت دهد به پنهان داشتن عبادت و در هنگام عبادت در را ه روی خود ببندد. (52)

حسابرسی و بد فرجامی برای ریا کاران
در روایات حسابرسی بسیار سختی را برای ریا کاران بیان نموده است تا جایی که بیان نموده‌اند؛ دوزخ و دوزخیان از دست ریا کاران فریاد بر می‌آورند به خاطر گرمای آتشی که ریا کاران با آن عذاب می‌شوند.
همچنین بیان نمودند که خداوند به ملک دوزخ می‌گوید : به آتش بگو پاها و دستهای او را بسوزاند زیرا با این پاها به مساجد می‌رفته و دست‌هایش را برای دعا به سوی من بالا می‌آورده و وقتی از آن‌ها علن را جویا می‌شوند، می‌گویند ما برای غیر خدا کار می‌کردیم؛ بنابراین به ما گفته شد؛ پاداش را از همانان بگیرد برایشان کار کردید البته با این صحبت‌هایی که بیان کردیم نباید انسان دچار و سوسه بشود و گمان کند که هر کاری که می‌کند ریا است چون شیطان از تمام تلاش خود استفاده می‌کند که انسان را از راه راست دور کند و دچار ریا و شرک کند و اگر از این راه موفق نشد، انسان را دچار وسوسه می‌کند که این عمل تو ریا کاری است و پیامبر (صلی الله علیه وآله) در این باره می‌فرماید : اگر شیطان سراغ شما آمد، اگر مشغول کاری آخرتی بودید تا جایی که می‌توانید آن را به درازا بکشانید و اگر سرگرم کاری دنیوی بودید را رها کنید. (53)
و امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند : در چنین حالتی بگویید : خدا یا به تو پناه می‌برم که دانسته چیزی را شریک تو قرار دهم و اگر ندانسته چنین کنم از تو آمرزش می‌خواهم (54). پس مواظب باشیم با ظاهری زیبا و باطنی بیمار، جامعه پیامبران و کردار جباران و گردنکشان زندگی نکنیم؛ چون معلوم نیست این نمازها، قرآن خواندن‌ها و حتی شهادت‌ها برای رضای خدا باشد و شاید در آن دنیا هیچ چیزی که طلبکار نباشد بلکه باید غرامت شرک قرار دادن‌ها را هم بپردازیم و ممکن است بد جایگاهی در انتظار مان باشد و همچون پزشکانی نباشیم که با مرضی از دنیا می‌روند که خود، متخصص درمان آنند! و ما چنین نباشیم که درباره اخلاص بنویسیم ولی خود، با ریا و شرک از دنیا برویم آنچه در اینجا لازم دانستیم بیان نماییم این است که عزیزان فکر نکنند اخلاص یعنی اینکه انسان منزوی باشد و به دور از مردم زندگی کند بلکه اخلاص مطلوب و ارزشمند آن است. که در متن جامعه و در میان مردم و همراه با مسئولیت‌ها و فعالیت‌های اجتماعی باشد. همانگونه که خدا شیر خالص و گوارا را از میان غذا و خون پدید آورده. (55)
انسان خالص نیز باید از لا به لای آلودگی‌ها و ناپاکی‌های محیط، جان خود را سالم نگهدارد و نیت و عمل خود را از آلایش ریا پاک سازد و رو سفید بیرون بیاید. مخلص، خود را در اختیار پروردگار می‌گذارد و دل را خانه محبت او می‌سازد و انگیزه الهی را بر همه اعمال و رفتار خویش حاکم می‌سازد و از این راه به عزت و سر بلندی می‌رسد.

نتیجه گیری :
اما حسن عسگری (علیه السلام) فرمودند: اگر همه دنیا را یک لقمه کنم و آن را در دهان کسی گذارم که از روی اخلاص خدا را عبادت کند، به نظرم در حق او کو تاهی کرده‌ام (56)
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند : آهنگ شرک در امتم پنهان‌تر است؛ از آهنگ جنبیدن مورچه سیاه بر روی پلاس سیاه در شب تار (57)
شداد بن اوس، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را درحال گریه دید. علت را جویا شد. حضرت فرمود : از ترس شرک، نسبت به امتم نگرانم. نه این که آنان بت و خورشید و ماه را نپرستند بلکه اعمال خود را ریا کارانه انجام دهند (58)
این روایات را در نتیجه بحث بیان کردیم که باز به عزیزان اهمیت موضوع ا گوشزد کنیم و بگوییم بنده باید با تمام جدیت و همت خود را برای اصلاح عمل و پاک نمودن آن از آفات و هوی هوس بکار گیرد؛ و اگر بتواند یک بار با دل، عمل، روح، باطن و تمام اعضای خود بگوید : «لا اله الا الله» بهتر از این است که در تمام عمر شب‌ها را به عبادت ایستاده، روزها را روزه گرفته و همیشه در حال ذکر با شد ولی عمل او از آنچه گفتیم، خالص نباشد.
کا رکوچکی که با نیت خالصانه صادقانه همراه باشد بهتر از کارهای زیادب است که خلوص و صداقت در ان نباشد؛ حتی اگر چندین هزار برابر باشد و این مطلب به خوبی از عبادتهای حضرت آدم (علیه السلام) و شیطان فهمیده می‌شود، زیرا عبادتهای چندین هزار ساله شیطان او را از جاودانگی در آتش نجات نداد ولی یک توبه حضرت آدم (علیه السلام) باعث بخشش خطا و برگزیدن او شد. بحث را با سخنی زیبا از امیر المومنین (علیه السلام) به پایان می‌بریم، امیر المومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه می‌فرماید : عده ای خدا را به امید بهشت می‌پرستند، این عبادت تاجران است. برخی از روی ترس از دوزخ عبادت می‌کنند، این عبادت بردگان است. اما آزاد مردان، خدا را به سپاس نعمت‌هایش عبادت می‌کنند (59) ما باید ببینیم جزء کدام قسم از عبادت کنندگان هستیم.
محقق : عباس یسلیانی
منبع : راسخون
پی‌نوشت‌ها:

1. . میزان الحکمه / 3 / 1437 / ح 4807
2. . میزان الحکمه / 3 / 14 37 / ح 4705
3. . میزان الحکمه / 4 / 1943 / ح 6786
4. . بهشت اخلاق / ج 2 ص 611 و 609 و معراج السعادت : ص 595 و ص 610.
5. . سوره ملک : آیه 2 و همچنین سوره هود آیه 7
6. . اصول کافی / 4 / 57 / باب اخلاص / ح 4
7. . سوره شعراء : آیه 89
8. . اصول کافی / 4 / 57 / باب اخلاص / ح 5
9. . اصول کافی / 5 / 177 / باب ریا و خود نمایی / ح 4
10. . حجر : آیات 39 و 40
11. . بینه : آیه 5
12. . نساء : ایه 142
13. . ماعون : آیات ( 7 الی 4)
14. . انعام : آیات ( 87 و 88)
15. . مباحث علمی در المیزان / 3 / 35
16. . سوره مائده : 67
17. . انسان : آیه 6
18. . انسان : آیه 9
19. . انسان : از ایه 6 تا 22 .
20. . کافی / 5 178 / باب ریا و خودنمایی / ح 8 .
21. . معراج السعادۀ / ص 613 به نقل از محجۀ البیضاء ج 8 ص 125.
22. . میزان الحکمه / 3/ 1427 / باب اخلاص / ح 7453
23. . میزان الحکمه / 4 / 1941 / باب ریا کاری ح 6781 به نقل از مستدرک الوسایل ج 1 / 112 / 121.
24. . معراج السعادت / 595 به نقل از بحار الانوار / ج 72 / 304 و به نقل از سفینه البحار / ج 1 / ص 499
25. . کافی / 5 / 185 / باب ریا و خودنمایی / ج 18
26. . میزان الحکمه / 3 / 1429 / باب اخلاص / ج 4768 با نقل از تنبیه الخواطر : 20/ 109 و 118.
27. . کافی / 4 / 57/ باب اخلاص / ح 6
28. . غررالحکم / 1 / 325/ باب اخلاص / ح 1
29. همان / باب اخلاص / ج 8
30. . غررالحکم / 1 / 331/ باب اخلاص / ح 67
31. . غررالحکم / 1 / 327/ باب اخلاص / ح 26
32. . غررالحکم / 1 / 453/ باب ریا / ح 4
33. . غررالحکم / 1 / 453/ باب ریاء (خود نمایی) / ح 3
34. . معراج السعادۀ / ص 613
35. . اسرار الصلاۀ / ص 1257 الی 262
36. . میزان الحکمه / 3 / 1433 / ج 4791
37. . غافر : 65 .
38. . مباحث علمی در تفسیر المیزان / 3 / 31
39. . میزان الحکمه / 3 / 1435 / ح 4801
40. . همان
41. . میزان الحکمه / 3/ 1429/ ح 4766
42. . پرتو از اسرار نماز / ص 137
43. . اسرار صلاۀ / ملکی تبریزی / ص 256
44. . بهشت اخلا / 2/ 610
45. . میزان الحکمه / 3 / 1433/ ح 4784
46. . سوره اسراء : آیه 19
47. . نهج البلاغه : نامه 26
48. . مائد : آیه 54
49. . کافی / 5/ 185 / باب ریاء و خود نمایی / ح 16
50. . اسرار الصلاۀ / ملکی تبریزی ص 254
51. . معراج السعادۀ / ص 606
52. . . معراج السعادۀ / ص 608 الی 606
53. . میزان الحکمه / ج 6815
54. . میزان الحکمه / ح 6816
55. . نحل : آیه 66
56. . میزان الحکمه / 3 / 1437/ح 4762
57. . پندهای جاویدان / ص 171 به نقل از مهر تابان / ص 26
58. . میزان الحکمه / 4 / 1945 / ح 6798
59. . نهج البلاغه / حکمت 237
منابع
1. قرآن کریم
2. نهج البلاغه / محمد دشتی / قم – مشرقین : پاییز 1379
3. اصول کافی / کلینی (ره) با ترجمه و شرح فارسی محمد باقر کمره ای / تهران انتشارات اسوه : 1379
4. میزان الحکمه / محمد محمدی ری شهری / همراه با ترجمه فارسی، قم : دارالحدیث / چاپ دوم پاییز 1379
5. غررالحکم و دررالحکم در امدی / هاشم رسولی محلاتی / تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دهم 1386
6. مباحث علمی در المیزان / محمد حسین طباطبائی / قم : جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی 1384
7. معراج السعادۀ / تالیف ملا احمد نراقی / موسسه انتشارات قم : هجرت، تابستان 1381
8. پندهای جاویدان / محمد ری شهری / تهران انتشارات تبوی / چاپ اول زمستان 1379
9. بهشت اخلاق / مهدی نیلی پور / قم : موسسه تحقیقاتی ولی عصر (عج) / چاپ سوم پاییز 1386
10. پرتو از اسرار نماز / محسن قرائتی / تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن / پاییز 1387
11. اسرار الصلاۀ / جواد ملکی تبریزی / ترجمه رضا رجب زاده / تهران، پیام آزادی سال 1387.
12. نرم افزار علوم اسلامی، نرم افزار جامع الاحادیث، نرم افزار زمزم 4 و دیگر نرم افزار های مرتبط.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید