نویسنده: دکتر سید جعفر شهیدی
عدل در نزد امامیه جزو اصول مذهب است، و این بدان مفهوم است که خداوند هر چه فرموده و هر حق که برای هر کس قرار داده، بر اساس عدل است.
قرآن کریم نیز بر عدالت پای فشرده است و رسول خدا نیز مظهر کامل عدل و عدالت بود.
در نهج البلاغه از این مفهوم بسیار یاد شده است و تأکید نهج البلاغه بر عدالت، بسیار بیشتر از قرآن و سنت است. این بدان دلیل است که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، از یک سوی سیل درآمدها به خزانه ی مسلمین سرازیر شد و از دیگر سوی تبعیض هایی از سوی خلفا در تقسیم درآمدها بین اقشار مردم صورت گرفت؛ بنابراین اختلاف طبقاتی شدید در اقشار جامعه حکم فرما شد.
امام علی(ع) با دو پدیده روبرو بود:
1ــ او خود مرد عدالت و تقوی بود.
2ــ با مردمی روبرو بود که سنت و سیره ی رسول خدا را ندیده و نمی شناختند و نشانی از عدالت در جامعه ی مسلمین نمی دیدند. بنابراین، میان جامعه و عدالت فاصله افتاده بود. این است که امام علی (ع)بیشترین تلاش را در به کارگیری عدالت نمود.
عارف وارسته و در عزلت نشسته، حضرت آقای آشتیانی ــ دامت افاضاته ــ را بیش از نیم قرن است می شناسم و به او ارادت دارم. سال 1325، هنگام عزم تشرف به آستان قدس رضوی، مدتی در قم به سر بردم. در آن روزها جناب آشتیانی هم در آن شهرمقدّس به تحصیل مشغول بود و هنوز عمامه بر سر نگذاشته بود؛ اما به فضل و جهد و کوشش در راه تحصیل علم شهرت داشت. با اینکه کمتر کس در آن شهر دعاگو را می شناخت، به من لطف فراوان پیدا کرد. هر روز، و گاهی روزی دوبار به دیدنم می آمد. لطف ایشان به بنده و ارادت من به او ادامه یافت و طولی نکشید که دوران افاضت ایشان شروع شد و آثار علمی شان پراکنده گردید و طالبان علم از مراتب فضل و فضیلت او آگاه گشتند. در مشهد هم با آن که دور از غوغا به سر می برد، بارها به دیدار او نایل گردیدم. خداوندش به سلامت بدارد. اکنون که ارادتمندان ایشان می خواهند جشن نامه ای برای ایشان منتشر کنند، این مقاله ی کوتاه را که درباره ی زندگی مولاامیر المؤمنین است، تقدیم او می کنم.
در تعریف عدالت گفته اند: بخش کردن چیزی است به طور یکسان، و یا برابر داشتن همه را در یک چیز، و یا موازنه و برابری میان همه، خواه در امری مادی و خواه معنوی؛ و از نمونه دوم است آنچه از رسول (ص)روایت شده است:
«بالعدل قامت السّموات و الارض».
یعنی:
«همه ی اجزای جهان با موازنه نهاده شده است؛ چنان که اگر جزیی از آن نابه جا و نا متناسب بود، نظم جهانی به هم می خورد.»
عدل از نظر امامیه چندان مهم است که جزء اصل مذهب به شمار آمده و معنی آن قرار است بدان که خداوند هر چه فرموده و هر حق که برای هر کس نهاده، براساس عدالت است.
عدالت در اسلام رکنی مهم است در قرآن کریم کار به عدالت کردن، به تقوی دست یافتن است، که:
«اعدلوا هو أقرب للتّقوی»(مائده: 8).
رسول اکرم(ص)، که خود مظهر کامل عدالت بود، در سراسر زندگانی پربرکت خویش می کوشید تا اصحابش کار به عدالت کنند و از عدالت به یک سو نشوند. هنگامی که نزدبنی قریظه رفت تا در پرداخت خون بهای دو تن از بنی سلیم از ایشان یاری خواهد (1) و آنان در نهان توطئه کردند که او را از پا در آورند، خداوند رسول را آگاهی داد و این آیه درباره ی آنان نازل شد:
«و لا یجر منّکم شنآن قومٍ علی ألاّتعدلوا».
«مبادا به خاطر کینه ای که از زشت کاری یهود در دل دارید زیاده روی کنید و کسی را به ناروا صدمه زنید».
هنگامی که خالد، پسر ولید، را برای تبلیغ فرستاد و او مردمی ازبنی جذیمه را بی جهت کشت، رسول(ص) دست به دعا برداشت و گفت: خدایا، من از خالد بیزارم. سپس علی (ع)را فرستاد تا خون بهای کشته شدگان را بپردازد و مالی را که ستم برده اند، پس دهد.
آنان که با سیره ی رسول اکرم(ص) آشنایی دارند، می دانند هنگامی که ایشان در مکه می زیست، مشرکان مکه او را بسیار آزردند. در مدینه نیز از آسیب زبانی و بغض نابخردان در امان نبود؛ اما برابر ستم آنان خشم نمی کرد و نفرین نمی نمود؛ بلکه گاهی از خدا می خواست آنان را راه نمایی کند. در بخش کردن غنیمت های نبرد حنین، هنگامی که یکی از قبیله ی تمیم، ملقب به ذوالخو یصره، بدو گفت کار به عدالت کن، تو ازعدالت به یک سو شده ای، برآشفت واین تهمت را بر نتافت و فرمود: وای بر تو، اگر من به عدالت نکنم، چه کسی عدالت خواهد کرد؟
آری؛ اسلام دین عدالت است و رسول خدا (ص)مجری و مظهر عدالت. او تا آنجا عدالت کرد که در واپسین روزهای زندگانی، در مسجد مدینه فرمود: هر کس را نز من حقی است، برخیزد و در خواست کند.
چون قرآن بدو دستور داده بود بگوید:
«امنت بمآ أنزل الله من کتابٍ و أمرت لأ عدل بینکم»(شوری: 15).
آنچنان که مسلمانان را فرموده است:
«و اذا حکمتم بین النّاس أن تحکموا بلعدل»(نساء: 58).
در قرآ ن کریم بیش از ده بار درباره ی کار کردن به عدالت سفارش شده است؛ عدالت با خود، عدالت میان خود و مردم، عدالت میان خود و خدا. این مختصری درباره ی عدالت و سفارش بدان در عصر پیغمبر بود و از همین مختصر می توان اهمیت عدالت را دراسلام دریافت.
اما در سخنان علی(ع)، خطبه ها، نامه ها و سخنان کوتاه، بیش از سه برابر این مقدار را می بینیم. سفارش مردم در به کار بستن عدالت، سفارش والیان و مأموران که کار به عدالت کنند و از راه عدالت به دیگر سو نروند.
چرا که تأکید به این مهم در سخنان علی بیش از قرآ ن کریم است؟ علت آن با شناخت جامعه ی اسلامی در سال سی و پنجم به بعد روشن می شود. آنان با تاریخ اجتماعی عربستان در آن روزگارآشنایند، می توانند به آسانی این دقیقه را دریابند.
یکی از مصداق های بی عدالتی، و می توان گفت مصداق بارز آن، افزون خواهی در مال و یا زیاد طلبی در مقام است.
در زمان رسول(ص) مالی آن چنان نبود که بر سر آن بجنگند و اندک مالی هم که می رسید، بر همگان یکسان بخش می شد و آن که کاری را تعهد می کرد، مزدی نمی گرفت، یا بهتر بگویم، مزدی نبود تا بگیرد؛ از تعهد کار، رضای خدا را می خواست در خدمت به مردم.
اما پس از رحلت رسول وضع این چنین نماند. از یک سو سیل درآمد از سرزمین های گشوده شده به خزانه ی دولت سرازیر شد و از سوی دیگر در بهره گیری از خزانه ی دولت مسلمانان را براساس زودتر و دیرتر پذیرفتن مسلمانی طبقه بندی کردند؛ در نتیجه دسته ای بی آن که کاری کرده باشند به بهره ی بیشتری دست یافتند.
در سال های نخستین حکومت خلیفه ی دوم زیان این کار آشکار نبود؛ اما با گذشت زمان، اثر آن مشهود گردید، به تعبیر امروز فاصله ی عمیق طبقاتی میان مردم پدید آمد. تقوی که در عصر رسول و چندی پس از او ملاک برتری شناخته می شد، جای خود را به زر و زمین داد. از سوی دیگر، آتش هم چشمی های خانوادگی و رقابت نژادی، که زیر خاکستر مساوات اسلامی پنهان مانده بود زبانه زد، تمیمی بر مخزونی فخر می کرد و اموی بر هر دو و هر سه به یمانی تفاخر می نمودند. دراجتماعی این چنین، علی (ع)عهده دار خلافت گردید و چه زمان نامناسبی! خود او نامساعد بودن وضع را می دانست که گفت:
«مرا بگذارید و یگری را به دست آرید، که ما پیشاپیش کاری می رویم که آن را رویه هاست گونه گون رنگ هاست؛ دل ها برابر آن بر جای نمی ماند و خردها بر پای»(علی بن ابی طالب، خ92). علی مرد عدالت و تقوا بود و این دو خصلت را همچون خصلت های دیگر در مکتب رسول خدا فرا گرفته. او می خواست بر مردمی به عدالت حکم براند که بیشترین آن ها از عدالت نامی می شنیدند و از تقوا نشانی نمی دیدند، مردمی که نه رسول خدا را دیده بودند و نه سنت او چنان که باید، می شناختند؛ از آن روز که در اجتماع درآمدند، با جنگیدن آشنا شدند و غنیمت به دست آوردن.
آن دسته از یاران رسول هم که زنده بودند، سالیانی را گذرانده، خسته و فرسوده خوش داشتند از بیت المال بیشترین سهم را ببرند و زندگی آرامی را به سر بگذرانند. میان آنان و عدالت فاصله ای پهناور پدید آمده بود. این است رمز تکرار عدالت و سفارش به کار بستن آن در سخنان علی (ع). اما آیا فرموده های او در دل مردم عصر او اثر کرد؟ می توان گفت در تنی چند نفر بی اثر نبود؛ اما در بیشترین نه. چرا؟ چون علی می خواست هر کس آن اندازه که درخور است، بهره گیرد؛ حالی که طبیعت بیشترین انسان نمایان به ستم گراینده تر است تا به عدالت.
علی نمونه ی عدل کامل بود و جهان آن روز عدالت را برنمی تافت. علی را شهید کردند، عدالت را از میان بردند و ستم را بر جای آن نشاندند و همچنان بر جاست تا روزی که خدا خواهد آن را از میان بردارد.
پینوشتها:
1 ــ میان یهود و رسول خدا(ص)پیمان منعقد بود که در پرداخت خون بها یکدیگر را یاری رسانند.
منابع
قرآن کریم.
علی بن ابی طالب.(1368). نهج البلاغه. گردآوری سیدشریف رضی . ترجمه سید جعفر شهیدی. تهران: انتشارا ت علمی ــ فرهنگی.
نشریه النهج شماره 23-24