نویسنده: پور سید آقایی ، جباری ، عاشوری ، حکیم
فصل 6 : پیشینه سازمان وکالت و جایگاه آن در عصر غیبت صغرى
همانگونه که در فصل قبل یادآور شدیم ، از جمله اقدامات مهم دو امام عسکرى علیه السلام تقویت و گسترش فعالیت ((سازمان وکالت )) بود که از دوره هاى پیشین ، فعالیت خود را آغاز کرده بود. این سازمان ، به خاطر ضرورتهاى موجود در عصر ائمه علیهم السلام ، از عصر امام صادق علیه السلام تشکیل و آغاز به کار نمود و در عصر دیگر ائمه علیه السلام روزبه روز بر دامنه فعالیت آن افزوده شد و البته بسته به شرایط سیاسى و اجتماعى ، داراى فراز و نشیب هایى نیز بوده است .
اوج فعالیت این سازمان به عصر غیبت صغرى مربوط مى شود؛ چرا که در این عصر، ارتباط شیعیان با امام معصوم تنها از این طریق ممکن و میسر بود. از این رو، امام هادى و امام عسکرى علیهماالسلام اقدامات لازم براى تثبیت هرچه بیشتر وکلا و جایگاه آنان در جامعه شیعه را انجام دادند. تبیین دقیقتر نوع فعالیت این سازمان و وظایف آن ، بهتر مى تواند این مدعا را اثبات کند. در عصر غیبت صغرى ، این سازمان تحت رهبرى چهار نائب خاص حضرت مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) و با فعالیت وکلاى متعددى – که در نواحى مختلف شیعه نشین بودند – در حقیقت وظیفه رهبرى شیعیان در ابعاد مختلف دینى ، سیاسى ، اجتماعى و اقتصادى را برعهده داشت . این همه ، ما را بر آن داشته که در سلسله مباحث مربوط به تاریخ عصر غیبت ، نگاهى مستقل به ((سازمان وکالت )) و پیشینه آن داشته باشیم و سپس نحوه فعالیت آن در عصر ((غیبت صغرى )) را تشریح نمائیم ، فصل حاضر عهده دار انجام این مهم است .
الف – بررسى معناى لغوى و اصطلاحى واژه وکالت و معرفى اجمالى سازمان وکالت
((وکالت )) در لغت به معناى ناتوانى از انجام مستقیم یک کار، و اعتماد بر دیگرى در آن کار است ؛(434) و در منابع فقهى ، ((وکالت )) را چنین تعریف کرده اند: ((وکالت ، یعنى واگذارى انجام کارى به دیگرى ، و نایب کردن او براى تصرف در یک امر)) ؛ و یا ((وکالت ، یعنى تفویض و واگذارى امرى به دیگرى ، براى آن که در زمان حیاتش آن را انجام دهد.)) (435)
با دقت در تعریف لغوى اصطلاحى واژه (( وکالت )) ، چنین استنباط مى شود که در ریشه این واژه ، (( ناتوانى از انجام مستقیم کار)) نهفته است ؛ یعنى (( موکل )) زمانى به تعیین (( وکیل )) اقدام مى نماید که خود، به خاطر اسباب و انگیزه هائى ، قادر به انجام مستقیم کارى نباشد، گرچه مجاز به انجام آن کار هست ، و اختیار انجام آن نیز، با تعیین وکیل ، از او ساقط نمى شود.
از این رو، اگر امام شیعه علیهم السلام نیز اقدام به تعیین وکیل مى نمودند به خاطر آن بوده که خودشان مستقیما از طریق عادى ، قادر به ارتباط با شیعیان در نقاط دور دست (و یا حتى نزدیک ) عالم اسلامى نبودند.
با توجه به تعریف لغوى و اصطلاحى (( وکالت )) ، اکنون مى توان تعریفى اجمالى از (( سازمان وکالت )) به دست داد و سپس به بررسى مشخصات و ویژگیهاى آن پرداخت .
اصطلاح (( سازمان وکالت )) بر مجموعه اى اطلاق مى شود که تقریبا از ابتداى دوران معاصرت ائمه علیهم السلام با حاکمیت عباسى شروع شد و تا آخرین روزهاى دوران (( غیبت صغرى )) استمرار یافت . گرچه مسأله ائمه علیهم السلام و عصر غیبت صغرى است . این که بر این مجموعه عنوان (( نهاد یا سازمان وکالت )) اطلاق مى شود ناشى از وجود شکلى سازمانى ، منسجم و منظم در این مجموعه است . به عبارت دیگر: این مجموعه فراتر از یک سطح کنش هاى فردى غیر مرتبط با هم و بدون وجود برنامه و دستور کار و رهبرى ناظر بر تمام مجموعه است .
وجود مجموعه اى از ویژگى ها، باعث مى شود جز اطلاق نام نهاد، سازمان ، یا نظام بر آن نداشته باشیم . اولین اصل حاکم بر یک نظام ، وجود نظم ، هماهنگى و انسجام بین خود اعضا و با اجزاى تشکیل دهنده آن است . در این میان ، وجود برنامه اى مشخص ، رهبرى حاکم و ناظر بر تمام سازمان ، اعضایى وفادار و مخلص نسبت به رهبرى و اجرا کننده برنامه هاى سازمان و وجود نظم در عملکردها را بایستى از جمله عوامل ایجاد این انسجام و هماهنگى دانست . علاوه بر اینها، شرایط حاکم بر ائمه علیه السلام اقتضا مى کرد که این سازمان به طور مخفیانه و همراه با (( تقیه )) به کار خود ادامه دهد.
تشکیل این سازمان مربوط به امام صادق علیه السلام است . در این عصر، آن حضرت تعدادى وکیل و نماینده نمود تا نقش ارتباطى بین ایشان و شیعیان را ایفا کنند. در عصر امام کاظم علیه السلام ، این سازمان شکلى وسیع تر یافت و در اواخر عصر امام رضا علیه السلام و سپس در عصر امام جواد علیه السلام ، سامان مندتر شد و فعالیت وسیعى را آغاز کرد. این وضع در عصر امام هادى و امام عسگرى علیه السلام با شدت بیشتر پیش رفت ، تا آن که در عصر غیبت ، مواجه با اوج فعالیت این سازمان مى شویم ، چرا که در این عصر تنها وسیله ارتباطى شیعه ، با امام علیه السلام این سازمان بود.
بدین ترتیب ، ((سازمان وکالت )) با این سیر حرکتى ، فعالیت خود را آغاز کرد و تا انتهاى عصر غیبت صغرى ادامه حیات داد. وکلاى ائمه علیه السلام اعضاى این سازمان بودند. آنان براى احراز این مقام لازم بود شرایط خاصى را دارا باشند. پس از احراز مقام وکالت ، امام علیه السلام وظایف خاصى بر دوش آنان مى نهاد، ولى در این میان ، عده اى انگشت شمار از آنها، راه خیانت و انحراف و فساد را در پیش مى گرفتند، و بعضى از افرادى که وکیل نبودند به خاطر انگیزهایى ، ادعاى دروغین وکالت را سر مى دادند، و به ناچار امامان شیعه علیه السلام بایستى با آنان مقابله مى نمودند. بایسته است ، هر یک از این مباحث مستقلا مورد توجه قرار گیرد تا شناخت تفصیلى نسبت به این سازمان حاصل گردد. مباحث آتى در پى انجام چنین مهمى است .
ب – علل تشکیل سازمان وکالت و استمرار و گسترش فعالیت آن تا پایان عصر غیبت
یکى از مسائل ریشه اى در این بحث ، بررسى این نکته است که چرا ائمه علیه السلام به تشکیل و استمرار فعالیت چنین سازمانى روى آوردند، و چه عوامل و زمینه هائى در میان بود که موجب مى شد ائمه هدى علیهم السلام به طور جدى نسبت به این سازمان و اعضاى آن و حفظ و توسعه آن همت بگمارند. این عوامل را مى توان تحت عناوین زیر یادآور شد:
1 – لزوم ارتباط بین رهبرى و پیروان
به نظر مى رسد یکى از عوامل اساسى ایجاد این سازمان ، لزوم ارتباط بین امامان معصوم علیهم السلام و پیروان معصوم آنها است . در هر نظام دینى ، سیاسى و اجتماعى ، ارتباط بین رهبرى و اعضاى آن اجتناب ناپذیر است . بنابراین ، مى بایست کسانى از سوى امامان شیعه علیهم السلام تعیین مى شدند، که به عنوان نمایندگان آنان نقش ارتباطى بین شیعه و ایشان را ایفاء مى کردند. این مسأله زمانى روشن تر مى شود که به گستردگى جهان اسلام در آن عصر، و پراکندگى شیعیان در نقاط مختلف – اعم از ((عراق )) ، ((حجاز)) ، (( ایران )) ، (( یمن )) ، ((مصر)) و (( مغرب ))- توجه کنیم . طبیعى است که همه شیعیان ، توانائى مسافرت به ((مدینه )) ، یا سایر مراکز سکونت امامان علیهم السلام را نداشتند. پس لازم بود کسانى به عنوان نمایندگان امامان علیهم السلام و افراد مورد اعتماد و شناخته شده ، به مناطق دور و نزدیک اعزام ، و رابط بین رهبرى و پیروانش باشند.
2 – جو خفقان عباسى و لزوم حفظ شیعیان و مکتب توسط امام علیه السلام
توجه به این حقیقت در اینجا لازم است که حتى در شرایط عادى و در صورت فقدان جو خفقان و فشار دشمنان نیز، امکان ارتباط تمامى شیعیان در دورترین نقاط جهان اسلام با امامان شیعه علیهم السلام فراهم نبود؛ چرا که با توجه به وسایل ارتباطى آن عصر، و فراوانى پیروان ، امکان سفر از مناطقى ؛ همچون (( ایران )) ، ((عراق )) و حتى ((حجاز)) به ((مدینه ))براى همه فراهم نبود، چه رسد به این که جو خفقان و رعب و وحشت از سوى عباسیان علیه ائمه علیهم السلام و شیعیان نیز در میان باشد و جاسوس ها و ماموران حکومتى به طور دائم فعالیت ها و رفت و آمدهاى امامان و شیعیان را تحت کنترل خود داشته باشند.
در چنین وضعیتى ، ایجاد (( سازمان وکالت )) براى کاهش ارتباط مستقیم شیعه و ائمه علیهم السلام و قرار دادن واسطه یا وسائطى بین دو طرف ، براى حفظ آنان و بالاتر از آن ، حفظ مکتب ، لازم و گریزناپذیر است . و لذا هرگز (( سازمان وکالت )) را از آغاز تأسیس تا پایان عصر غیبت صغرى ، داراى فعالیت آشکار و بى پرده نمى یابیم ، چرا که این سازمان نزد (( حکام عباسى )) وظیفه اى فراتر از جمع آورى وجوه شرعى و زکوات و نذورات و غیر آنها داشت . از این رو، هر چند وجود جو خفقان را نمى توان علت اصلى تشکیل سازمان دانست ، ولى به طور قطع ، وجود چنین جوى مى تواند علت تشدید فعالیت این سازمان و گسترش و توسعه آن باشد. لذا، در عصر امام کاظم علیه السلام و در عصر امام هادى علیه السلام مواجه با اوج فعالیت این سازمان هستیم .
3 – آماده سازى شیعه براى ورود به عصر غیبت
بى شک ، یکى از علل روى آورى ائمه علیهم السلام به این سازمان ، آماده سازى شیعه براى پذیرش وضعیت جدید در عصر غیبت بوده است . عصرى که در آن ، شیعه جز از طریق سفرا و وکلا، امکان ارتباط با امام خویش را نداشت . با توجه به همین حقیقت بود که هرچه شیعه به عصر غیبت نزدیکتر مى شد، راه ارتباط مستقیم او با امام علیه السلام نیز محدودتر مى گشت و ((سازمان وکالت ))نیز تقویت مى شد تا آنجا که در عصر دو امام هادى و عسکرى علیهم السلام بیشتر امور شیعیان با این دو امام بزرگوار از راه مکاتبه و از طریق وکلا و نمایندگان صورت مى گرفت . از این رو، مى توان گفت : دست کم در عصر دو امام عسکرى علیه السلام تقویت (( سازمان وکالت )) به خاطر زمینه سازى ورود شیعه به ((عصر غیبت )) بوده است .
4 – رفع بلاتکلیفى از شیعه در ایام حبس امامان علیهم السلام و در عصر غیبت
وقتى به عصر ((غیبت صغرى )) مى رسیم با توجه به اختفاى کامل امام (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) و غیبت او از انظار، ضرورت وجود این سازمان بیشتر رخ مى نماید، چرا که تنها راه ارتباطى شیعه با امام (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، سفرا و وکلا بودند. در این عصر، وکلا و سفراى خاص و عام امام (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) به عنوان تنها مرجع براى شیعه در مشکلات سیاسى ، فکرى ، اجتماعى ، اقتصادى و دینى بودند. همین طور در عصر بعضى از ائمه علیهم السلام ؛ مثل امام کاظم علیه السلام یا دو امام عسکرى علیهم السلام – که شیعه دسترسى کمترى به آنان داشت – وکلا مرجع مطمئنى براى شیعیان بودند.
… ادامه دارد.
پی نوشت ها :
434- ر.ک .معجم مقاییس اللغه ، ج 6، ص 136؛ المعجم الوسیط، ص 1053؛ لغتنامه ، دهخدا، ج 14، ص 20542.
435- ر. ک . وسیله النجاه ، ج 2، ص 103؛ جواهرالکلام ، ج 27، ص 347؛ تحریرالوسیله ، ج 2، ص 39.
منبع:کتاب تاریخ عصر غیبت