نویسندگان : پور سید آقایی ، جباری ، عاشوری ، حکیم
فصل 5 : زمینه سازى معصومین علیهم السلام براى ورود شیعه به عصر غیبت
مسأله ((غیبت )) و ((مهدویت )) در بین مسلمانان ، به خصوص شیعیان ، داراى سابقه اى بس دیرین است و اذهان مسلمین به وسیله روایات نبوى و علوى ، آشنا با این حقیقت بوده است . منابع ما مشحون از روایاتى است که در آنها، پیامبر صلى اللّه علیه و آله و ائمه هدى علیهم السلام خبر از وقوع غیبت و مسائل مربوط به آن داده اند. ((شیخ طوسى ))در این باره مى گوید:
((… اخبار شایع و رایج شایع و رایج رسیده از پدران مهدى علیهم السلام ، که مدت ها قبل از وقوع غیبت ، صادره شده اند، دلالت بر امامت وى دارند؛ اخبارى که گویاى آن است که صاحب این امر، غیبتى خواهد داشت ، و توضیح مى دهد که این غیبت چگونه خواهد بود، و چه اختلافاتى در آن واقع مى شود و چه حوادثى رخ خواهد داد، و خبر مى دهد که او دو غیبت خواهد داشت و یکى از آنها طولانى تر از دیگرى خواهد بود و غیبت اول ، مدتش معلوم و روشن است و غیبت دوم نامعلوم … .)) (390)
((شیخ طوسى ))در ادامه به یادآورى برخى از اخبار رسیده از پیامبر صلى اللّه علیه و آله و ائمه هدى علیهم السلام درباره مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) و غیبت او مى پردازد. در منابعى همچون ((کمال الدین و تمام النعمه ))از ((شیخ صدوق )) ، کتاب ((الغیبه ))از ((ابن ابى زینت نعمانى )) ، نیز روایات متعددى از پیامبر صلى اللّه علیه و آله و ائمه علیهم السلام در این باره نقل شده است . در منابع اهل سنت هم در این مورد روایات فراوانى داریم .
با توجه به این روایات – همچنان که محققان نیز گفته اند – مى توان ادعا کرد که مسأله مهدى علیه السلام و غیبت او، در منابع شیعى و سنى از مسائل معروف ، رایج و انکارناپذیر بوده است . از این رو، شیعه در مسأله ((غیبت )) و ((مهدویت )) نه تنها مربوط به اصل مسأله مى شد، بلکه خصوصیات ، دقایق و جزئیات آن را هم که توسط پیامبر صلى اللّه علیه و آله و ائمه علیه السلام بیان شده بود، در بر مى گرفت . براى روشن شدن بیشتر این مسأله برخى از این روایات ، از پیامبر صلى اللّه علیه و آله و معصومین علیه السلام براى آماده سازى شیعه نسبت به شرایط عصر غیبت مى پردازیم . در ضمن یادآور مى شویم که در نقل روایات مربوط به غیبت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، مهمترین روایات سه کتاب گرانسنگ شیعى ؛ یعنى ((کمال الدین و تمام النعمه ))از ((شیخ صدوق ))و کتاب ((الغیبه ))اثر ((نعمانى )) ، و کتاب ((الغیبه )) تألیف ((شیخ طوسى ))مورد توجه واقع شده است ، و مراجعه به منابع گوناگون دیگر شیعه و همین طور منابع اهل سنت ، در مورد احادیث مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، به خوانندگان گرامى توصیه مى شود.
الف – پیشگوئى پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و ائمه علیهم السلام نسبت به ولادت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) و غیبت آن حضرت:
1 – پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله
((عبدالرحمن بن سمره ))مى گوید: به پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله عرض نمودم : اى رسول خدا! مرا به طریق نجات هدایت کن ؛ فرمود:
((هنگامى که اختلاف خواسته ها و تفرق آرا پیش آمد، بر تو باد رجوع به نزد ((على بن ابى طالب )) ، که او امام امت من و خلیفه من بر آنان بعد از من است . و او است فاروقى که به وسیله آن ، حق از باطل جدا مى شود. هر کس از او سؤ ال کند پاسخ گوید، و هر کس از او طلب هدایت کند هدایتش نماید، و هر کس که طالب حق و در پى هدایت باشد آن را نزد او مى یابد، و هر کس به او پناه برد در امان خواهد بود، هر کس به او تمسک کند نجاتش دهد، هر کس به او اقتدا کند هدایتش نماید. اى پسر سمره ! هر کس از شما دوست و موافق او باشد اهل نجات ، هر کس از شما که دشمن و مخالف او باشد اهل هلاکت است . اى پسر سمره ! ((على ))از من ، و روح او روح من ، و طینت او طینت من است ، او برادر من و من برادر اویم ، او همسر دخترم فاطمه – سیده زنان عالم از اول تا به آخر – است ، و از او است دو امام امت من و دو سید جوانان اهل بهشت ؛ یعنى حسن و حسین ، و 9 فرزند حسین ، که نهم از آنان ، قائم امت من است که زمین را از عدل و داد پر کند، پس از آن که پر از ظلم و جور شده باشد.)) (391)
((عبدالله بن عباس ))مى گوید: پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله فرمود: ((خداوند متعال نظرى بر زمین نمود و مرا به عنوان ((نبى ))خود اختیار کرد، سپس نظرى دیگر نمود و على علیه السلام را به عنوان ((امام )) اختیار نمود، و مرا امر فرمود که او را برادر، ولى ، وصى ، خلیفه و وزیر خود قرار دهم ، پس ((على ))از من است و او است همسر دخترم و پدر دو سبطم : حسن و حسین . بدانید که خداوند، من و آنان را حجت هایى بر بندگان قرار داده و از صلى حسین امامانى قرار داده که قائم به امر من خواهند بود و وصیت مرا حفظ مى کنند. نهم از آنان ، ((قائم ))اهل بیت من و ((مهدى ))امت من است ، و شبیه ترین مردم به من از نظر شمائل ، گفتار و رفتار است ، که بعد از غیبتى طولانى و حیرتى گمراه کننده ، ظاهر شده ، و امر الهى را اعلان و آشکار نموده و دین الهى را ظاهر مى کند و با نصرت خدا و ملائکه اش ، تأیید مى شود و زمین را پس از آن که پر از ظلم و جور شده ، پر از عدل و داد خواهد نمود.)) (392)
((ابوحمزه ))از امام باقر علیه السلام نقل نموده که پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: ((خوشا به حال کسى که ((قائم ))از اهل بیت مرا درک و در غیبتش و قبل از قیامش به او اقتدا کند و دوستانش را دوست ، و دشمنانش را دشمن بدارد. چنین کسى از رفقا و دوستان من و گرامى ترین امتم نزد من در روز قیامت است .)) (393)
2 – امام على علیه السلام
((اصبغ بن نباته ))مى گوید: به نزد امیرالمؤ منین ، على بن ابى طالب علیه السلام رفتم . پس او را متفکر و خیره شده به زمین یافتم ، عرض کردم : یا امیرالمؤ منین ! چگونه است که شما را متفکر و خیره شده به زمین مى بینم ، آیا نسبت به آن راغب شده اى !؟ فرمود: ((نه والله ! هرگز، نه راغب زمین و نه راغب دنیا گشته ام ، ولى درباره فرزندى که از صلى من و یازدهم از اولاد من است تفکر مى نمودم ؛ او است آن ((مهدى ))که زمین را پر از عدل مى کند، پس از آن که از ظلم و جور پر شده باشد. و او را حیرتى و غیبتى است که در آن ، گروهى هدایت و گروهى گمراه مى شوند.))اصبغ مى گوید: عرض کردم : اى امیر مؤ منان ! آیا چنین امرى واقع خواهد شد؟ فرمود: ((بله ! این امر قطعى است ، و تو کجا و علم به این مطلب کجا؟ اى اصبغ ! آنان برگزیدگان این امت هستند که همراه نیکان این خاندان خواهند بود. عرض کردم : بعد از آن چه خواهد شد؟ فرمود: سپس خداوند آنچه اراده کند انجام خواهد داد، چرا که او داراى اراده ها، غایت ها و نهایت هائى است .)) (394)
((عبدالعظیم حسنى ))از امام جواد علیه السلام و آن حضرت از پدرانش از امام على علیه السلام نقل نموده فرمود: ((براى قائم از ما، غیبتى است طولانى ، و گویا شیعه را مى بینم که در غیبت قائم علیه السلام همانند گله گوسفند به دنبال چوپان خود هستند و او را نمى یابند. بدانید هر کس که در غیبت قائم ما قیام ، ثابت در دین باشد و قلبش به خاطر طولانى شدن زمان غیبت امامش دچار قسوت نگردد، پس او در قیامت با من و در درجه من است .))سپس فرمود: ((همانا زمانى که قائم ما قیام کند، بیعت احدى در گردن او نیست ؛ و از این رو، ولایتش مخفیانه و خودش غایب خواهد شد.)) (395)
3 – حضرت فاطمه سلام الله علیها
((جابر عبدالله انصارى ))در روایتى که به طرق مختلف نقل شده ، از صحیفه اى خبر داده است که آن را در دست حضرت فاطمه سلام الله علیها مشاهده نموده ، که درخشندگى عجیبى داشته و در آن ، نام هاى دوازده امام علیهم السلام همراه نام مادرانشان یادآور شده ، و آخرین نام ، قائم آل محمد صلى اللّه علیه و آله بوده است .(396)
4 – امام حسن مجتبى علیه السلام
((ابوسعید عقیصا))نقل نموده که ، پس از صلح امام حسن علیه السلام با ((معاویه )) ، مردم بر آن حضرت وارد شدند، بعضى از آنان ، حضرت را به خاطر صلح ، مورد ملامت قرار دادند، حضرت فرمود: ((واى بر شما! نمى دانید که چه اندیشه اى نمودم ، آنچه کردم براى شیعه ام بهتر است از آنچه خورشید بر آن تابیده یا غروب کرده است . آیا نمى دانید که من ، به فرموده رسول خدا صلى اللّه علیه و آله ، امامى هستم که اطاعتم بر شما لازم است ، و یکى از دو سید جوانان اهل بهشتم ؟))گفتند: بلى ! فرمود: ((آیا نمى دانید که خضر علیه السلام وقتى کشتى را سوراخ نمود و دیوار را برپا داشت و بچه را کشت ، این امر موجب غضب موسى علیه السلام شد، چرا که حقیقت این امور بر او مخفى بود، در حالى که این امر نزد خداوند داراى حکمت بود؛ آیا نمى دانید که هیچ یک از ما نیست ، مگر آن که در گردن او بیعتى براى طاغیه زمانش واقع مى شود، مگر قائم علیه السلام که روح الله ، عیسى بن مریم علیه السلام به او اقتدا مى کند، و خداوند ولادتش را مخفى داشته و او را غایب مى سازد براى آن که به هنگام قیام ، براى هیچ کس بر گردن او بیعتى نباشد؟ این شخص ، نهمین نفر از فرزندان برادرم حسین علیه السلام است فرزند سیده زنان است . خداوند عمرش را در دوران غیبتش طولانى کرده و سپس او با قدرت خود، به صورت جوانى با سنى کمتر از چهل سال ، آشکار مى سازد. این براى آن است که دانسته شود خداوند بر هر امرى قادر است .)) (397)
5- امام حسین علیه السلام
((عبدالرحمن بن الحجاج ))از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدرانش ، امام حسین علیه السلام روایت نموده که فرمود: ((در نهمین نفر از فرزندان من سنتى از یوسف و سنتى از موسى بن عمران است و او قائم ما اهل بیت است که خداوند امر او را تنها در یک شب اصلاح مى نماید.)) (398)
مردى همدانى مى گوید: شنیدم که حسین بن على علیه السلام مى فرمود: ((قائم این امت نهمین فرزند از اولاد من است و او است صاحب غیبت ، و کسى که میراثش در حالى که زنده است تقسیم مى شود)) .(399)
((عبدالرحمن بن سلیط))گوید: امام حسین بن على علیه السلام فرمود: ((از ما است دوازده مهدى ، که اول ایشان على بن ابى طالب علیه السلام و آخر ایشان نهمین فرزند از فرزندان من است و او است امام ((قائم ))به حق که خداوند به وسیله او زمین را پس از آن که مرده باشد، زنده مى کند و دین حق را بر همه ادیان ، على رغم میل مشرکان ، غالب مى سازد. او داراى غیبتى خواهد بود که در آن غیبت ، گروهى ((مرتد))شده و گروهى ثابت بر دین مى مانند. آنان مورد اذیت واقع مى شوند و به آنها گفته مى شود: اگر راست مى گوئید این وعده که مى دادید چه زمانى محقق مى شود؟ بدانید کسى که در غیبت او بر اذیت ها و تکذیب ها صبر کند، به منزله کسى است که با شمشیر در پیشگاه رسول خدا صلى اللّه علیه و آله جهاد کرده باشد.)) (400)
6- امام سجاد علیه السلام
((ابوخالد کابلى )) ، روایت نسبتا مفصلى از امام سجاد علیه السلام نقل کرده که خلاصه اش بدین قرار است :
((بر آقایم امام سجاد علیه السلام وارد شده و عرض کردم : مولاى من ! مرا نسبت به کسانى که خداوند طاعتشان را واجب نموده خبر ده ، فرمود: ((اینان که خداوند طاعتشان را واجب و آنها را بر مردم ، امام قرار داده است ، امیر مؤ منان ، ((على بن ابى طالب )) ، سپس ((حسن ))و سپس ((حسین )) ، دو فرزند ((على بن ابى طالب ))هستند، و سپس امر به ما منتهى شد.))در این هنگام حضرت ساکت شدند.
((ابوخالد))مى گوید: عرض کردم : اى آقاى من ! از امیر مؤ منان علیه السلام روایت شده که زمین از ((حجت الهى ))خالى نخواهد شد، ((حجت )) و امام پس از تو کیست ؟ فرمود: فرزندم ((محمد)) ، سپس ((جعفر)) . سپس حضرت اشاره به روایتى از پیامبر صلى اللّه علیه و آله نمود که فرموده است : هنگامى که فرزندم ((جعفر))متولد شد او را ((صادق ))نام گذارید، چرا که پنجم از اولاد او فرزندى خواهد داشت که نامش ((جعفر))است و مدعى امامت خواهد بود، پس او نزد خدا ((جعفر کذاب )) ، مفترى به خدا خواهد بود… و او است کسى که قصد کنار زدن پرده الهى به هنگام غیبت ولى خدا را خواهد داشت .
سپس امام سجاد علیه السلام به شدت گریسته و فرمود: گویا ((جعفر))را مى بینم که طاغیه زمان را تحریک بر تفتیش امر ولى خدا کرده …، سپس فرمود: غیبت ولى خدا و دوازدهم از اوصیاى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله طولانى خواهد شد. اى ابا خالد! همانا اهل زمان غیبت او قائل و معتقد به امامت او و منتظر ظهور او هستند برتر از اهل هر زمانى هستند، چرا که به خاطر کثرت فهم و عقل ، غیبت نزدشان به منزله مشاهده است و خداوند آنان را در این زمان به منزله مجاهدان در پیشگاه پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله قرار داده است . آنان به حق ، مخلص و شیعیان راستین هستند و دعوت گران به سوى دین خدایند. و فرمود: انتظار فرج از برترین گشایش ها است .(401)
7- امام باقر علیه السلام
روایاتى که در مورد حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، غیبت ، ظهور، علامات ظهور و حوادث پس از ظهور، از طریق دو امام باقر و صادق علیهماالسلام نقل شده است به مراتب بیشتر از روایات رسیده از سایر معصومین علیهم السلام است . ویژگى و امتیاز دیگر این روایات آن است که علاوه بر بیان اصل مسأله ، به بیان بعضى از خصوصیات نیز پرداخته اند. توجه به پاره اى از این روایات ، مى تواند دلیلى بر این مدعا باشد.
((ابراهیم بن عمر کناسى ))مى گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم : که مى فرمود: ((همانا براى صاحب این امر دو غیبت خواهد بود و قائم ، قیام مى کند در حالى که بیعت کسى بر گردنش نیست .)) (402)
ابوبصیر از امام باقر علیه السلام نقل کرده که فرمود: ((بعد از حسین علیه السلام 9 امام مى آیند، نهم از آنان قائم ایشان است .)) (403)
((جابر جعفى ))از امام باقر علیه السلام نقل نموده که فرمود: ((زمانى بر مردم خواهد آمد که در زمان امامشان غایب خواهد شد. پس خوشا به حال کسانى که ثابت بر امر ما باشند. همانا کم ترین پاداش ایشان آن است که خداوند خطاب به آنان مى فرماید: بندگان و کنیزان من ، نسبت به سر من ایمان آوردید غیب مرا تصدیق نمودید، پس بر شما بشارت باد به بهترین پاداش از سوى من ؛ شمائید بندگان و کنیزان من ؛ از شما مى پذیرم و شما را عفو مى نمایم و به وسیله شما رحمت و باران بر بندگانم نازل مى کنم و به خاطر شما است که از بندگانم دفع بلا و عذاب مى کنم …)) (404)
8- امام صادق علیه السلام
در قیاس با روایات رسیده از امام باقر علیه السلام ، روایات امام صادق علیه السلام در این باره بیشتر است . در این روایات به ویژگى ها و جزئیات بیشترى اشاره شده است . پاره اى از این روایات را یادآور مى شویم :
((صفوان بن مهران ))از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: ((کسى که به تمام ائمه علیهم السلام اقرار کند، ولى ((مهدى ))را انکار نماید، همانند کسى است که نسبت به همه انبیا اقرار نماید. ولى محمد صلى اللّه علیه و آله را انکار کند.))از حضرت سؤ ال شد: اى فرزند رسول خدا! ((مهدى ))کدام یک از فرزندان تو است ؟ فرمود: ((پنجمین فرزند از اولاد هفتمى (امام کاظم علیه السلام ) است ، او از شما غایب خواهد شد و بر شما جایز نیست نام او را بر زبان آورید)) .(405)
((أبوالهیثم بن ابى حبه ))از امام صادق علیه السلام نقل نموده که فرمود: ((هنگامى که سه اسم ((محمد)) ، ((على ))و ((حسن ))به طور متوالى (در ائمه علیهم السلام ) جمع شد، چهارمى آن ((قائم )) است .)) (406)
((مفضل بن عمر))مى گوید: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و عرض نمودم : اى آقاى من ! کاش جانشین خودت را به ما معرفى مى نمودى ! فرمود: ((اى مفضل ! امام بعد از من فرزندم ((موسى ))است ، و امام خلف و موعود و منتظر (م ح م د) فرزند ((حسن بن على بن محمد بن على بن موسى ))است .(407)
و باز ((مفضل بن عمر))از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که ، ((خداوند 000/14 سال قبل از آفرینش مخلوقات 14 نور آفرید که همان ارواح ما بودند.))به حضرت عرض شد: اى فرزند رسول خدا! آن 14 نور کیانند؟ فرمود: ((محمد و على و فاطمه و حسن و حسین و ائمه از اولاد حسین ، آخرین ایشان ((قائم ))است که بعد از غیبتش قیام کند و ((دجال ))را بکشد و زمین را از هر ظلم و جورى پاک سازد.)) (408)
در بعضى از روایات ، آن حضرت ، شیعه را نسبت به انکار ((مهدى ))در زمان غیبت هشدار مى دهد و بدین وسیله اذهان شیعیان را براى پذیرش مسأله غیبت آماده تر مى سازد؛ به عنوان نمونه :
((ابوبصیر))از امام صادق علیه السلام نقل نموده که فرمود: ((اگر صاحبتان غیبت نمود، مبادا او را انکار نمائید!)) (409)
((عبید زراره ))مى گوید: شنیدم که امام صادق علیه السلام مى فرمود: ((مردم امامشان را گم مى کنند، پس او در موسم حج حاضر مى شود و مردم را مى بیند ولى آنان او را نمى بینند.)) (410)
((مفضل بن عمر))مى گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: ((صاحب این امر، دو غیبت خواهد داشت که یکى از آنها آن قدر طول مى کشد که بعضى از مردم نیز مى گویند: او مرده است و بعضى از مردم مى گویند: او کشته شده است ، بعضى از مردم نیز مى گویند: او رفته است ؛ تا جایى که جز عده اى محدود از اصحاب او کسى بر فرمانبردارى از امر باقى نمى ماند و بر مکان او کسى جز موالیان راستین او آگاه نخواهند شد.)) (411)
روایاتى به این مضمون ، به طرق مختلف در منابع ما؛ از جمله در کتاب ((الغیبه ))از ((نعمانى ))نقل شده است . او پس از نقل این روایات آورده است :
((این احادیث که دلالت بر دو نوع غیبت دارند، احادیثى صحیح هستند و خداوند درستى کلام ائمه علیهم السلام را آشکار ساخت و دو نوع غیبت واقع شد؛ در غیبت اول سفیرانى بین امام علیه السلام و خلق وجود داشت که به دست آنان شفا و پاسخ سؤ الات و غیر آنها صادر مى شد و غیبت دوم ، غیبتى است که سفرا و وسائط در میان نبودند به خاطر مصلحتى که خداوند آن را اراده کرده است … .)) (412)
9- امام کاظم علیه السلام
همان گونه که گذشت ، امامان شیعه علیهم السلام همواره در صدد آماده سازى اذهان شیعیان براى پذیرش مسأله غیبت بودند. شیعیان که حدود دویست و پنجاه سال با امام حاضر سر و کار داشتند، اگر یکباره و بدون آمادگى قبلى مواجه با غیبت امام معصوم مى شدند احتمال انکار و انحراف ، بسیار بود. لذا در روایات ، روایت معصومین علیهم السلام هشدارهایى در این باره به چشم مى خورد؛ از جمله این روایات ، روایت رسیده از امام کاظم علیه السلام است :
((محمد بن یعقوب کلینى ))با سند خود از ((على بن جعفر))و او از برادرش امام کاظم علیه السلام نقل کرده که فرمود: ((هنگامى که پنجمین امام از فرزندان هفتمین (امام کاظم علیه السلام ) غائب شد و مواظب دینتان باشید، همانا صاحب این امر را غیبتى است به گونه اى که معتقدان به امامت او، از این عقیده باز مى گرداند، و این امتحانى است از جانب خداوند…)) (413)
((داود بن کثیر رقى ))مى گوید: از ابوالحسن موسى بن جعفر علیه السلام درباره صاحب این امر (مهدى ) سؤ ال کردم ، فرمود: ((او رانده شده (از نزد مردم ) و تنهاى غریب و غایب از اهلش ، تنها فرزند پدرش مى باشد.)) (414)
10- امام رضا علیه السلام
((عبدالسلام بن صالح هروى ))مى گوید: از ((دعبل بن على خزاعى )) شنیدم که مى گفت : براى مولایم امام رضا علیه السلام قصیده ائى را انشا نمودم که ابتداى آن چنین است :
مدارس آیات خلت من تلاوه
و منزل وحى مقفر العرصات
تا رسیدم به این بیت که :
خروج امام لامحاله خارج
یقوم على اسم الله و البرکات
یمیز فینا کل حق و باطل
و یجزى على النعماء و النقمات
در این هنگام ، حضرت به شدت گریست ، سپس سر برداشته و فرمود: اى ((خزاعى )) ! این ((روح القدس ))بود که این دو بیت را بر زبان تو جارى نمود، آیا مى دانى این امام (که در این بیت به او و خروجش اشاره کردى ) کیست ، و چه زمانى خروج مى کند؟ گفتم : خیر، اى مولاى من ، جز این شنیده ام ، امامى از شما خروج مى کند که زمین را از فساد پاک کرده و آن را پر از عدل مى سازد، فرمود: اى دعبل ! امام بعد من ((محمد))فرزندم ، و بعد از ((محمد))فرزندش ((على )) ، بعد از ((على ))فرزندش ((حسن )) ، و بعد از ((حسن ))فرزندش ((حجت قائم منتظر))است که در زمان غیبتش مورد انتظار، و در هنگام ظهورش مورد ((اطاعت )) است . اگر باقى نماند از دنیا، مگر یک روز، همانا خداوند این روز را طولانى مى کند تا این که او خروج کند و زمین را پر از عدل کند، پس از آن که پر از جور شده است ، و اما این که چه زمانى قیام مى کند این خبر دادن از وقت است ، همانا پدرم ، از پدرش ، و او از پدرانش روایت نموده است که ، به پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله گفته شد: اى رسول خدا! چه زمانى ((قائم ))از ذریه تو قیام مى کند؟ فرمود: مثل آن ، مثل قیامت است که خداوند درباره آن فرموده : لا یجلیها لو قتها الا هو ثقلت فى السموات و الارض لایاتیکم الابغته .)) (415)
11- امام جواد علیه السلام
((صقر بن أبى دلف ))مى گوید: از امام جواد علیه السلام شنیدم که فرمود: ((همانا امام بعد از من ، فرزندم على است . فرمان من و گفتار او، گفتار من و اطاعت او اطاعت من است . امام بعد او فرزندش ((حسن ))است که فرمان او فرمان پدرش و گفتار او گفتار پدرش و اطاعت او اطاعت پدرش است .))سپس ساکت شد. عرض نمودم : پس امام بعد از ((حسن )) کیست ؟ حضرت در این هنگام به شدت گریست و فرمود: ((بعد از ((حسن ))فرزندش ((قائم بالحق و منتظر))است .))عرض کردم : اى فرزند رسول خدا! چرا ((قائم ))نامیده شده ؟ فرمود: ((زیرا، بعد از فراموشى نامش ، و ارتداد بیشتر قائلین به امامتش قیام مى کند.))عرض نمودم : چرا ((منتظر))نامیده شده ؟ فرمود: ((چون او را غیبتى است که روزگارش طولانى است و ((مخلصین )) ، انتظار خروجش را خواهند کشید و ((شکاکان ))او را انکار خواهند کرد، و انکار کنندگان یاد او را مورد تمسخر قرار مى دهند، و افرادى در تعیین زمان خروجش دروغ خواهند گفت ، و تعجیل گران در خروجش هلاک خواهند شد، و اهل تسلیم نجات خواهند یافت .)) (416)
حضرت ((عبدالعظیم حسنى ))مى گوید: بر آقایم ، امام جواد علیه السلام وارد شدم و قصد داشتم که از او درباره ((قائم ))سؤ ال کنم که ، آیا او است یا غیر او. پس آن حضرت آغاز به سخن نموده و فرمود: اى ابوالقاسم ! همانا ((قائم ))از ما، همان ((مهدى ))است که بایسته است به هنگام غیبتش ، مردم انتظارش را بکشند و به هنگام ظهورش پیروى اش کنند، و او سومین فرزند از فرزندان من است . قسم به آن که محمد صلى اللّه علیه و آله را مبعوث فرمود و ما را مخصوص به امامت قرار داد، اگر از عمر دنیا، جز یک روز باقى نمانده باشد خداوند آن را طولانى کند تا این که ((مهدى )) در آن روز خروج کند و زمین را پر از قسط و عدل نماید، همان گونه که از ظلم و جور پر شده باشد، و خداوند امر او را در یک شب اصلاح فرماید، همان گونه که امر ((کلیمش ، موسى علیه السلام ))را در یک شب اصلاح فرمود، و آن زمانى بود که براى آوردن آتش براى اهلش رفت و به هنگام بازگشت ، رسول و نبى بود. سپس فرمود: برترین اعمال شیعه ما، ((انتظار فرج )) است .(417)
… ادامه دارد.
پی نوشت:
390- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 101.
391- کمال الدین و تمام النعمه ، شیخ صدوق ، تحقیق على اکبر غفارى ، ج 1، ص 257، ح 1؛ (شیخ طوسى نیز در کتاب الغیبه ، ص 95، شبیه این حدیث را به طریق دیگر نقل کرده است .).
392- همان ، ج 1، ص 257، ح 2.
393- همان ، ج 1، ص 286، ح 2، (صدوق ، پس از آن که بایب تحت عنوان ((نص نبى صلى اللّه علیه و آله على علیه السلام ))را باز نموده ، بابى دیگر تحت عنوان ((ما أخبر به النبى صلى اللّه علیه و آله من وقوع الغیبه بالقائم علیه السلام ))مى گشاید و در آن روایات متعددى ، که از زبان پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله صادر شده به وقوع و کیفیت غیبت کرده است ، را ذکر مى نماید).
394- همان ، ج 1، ص 289، ح 1؛ الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 104، (صدوق ، پس از ذکر روایات نبوى در باره غیبت و حضرت مهدى علیه السلام به یادآورى روایات رسیده از هر یک از معصومین علیهم السلام در این باره پرداخته است ).
395- کمال الدین و تمام التعمه ، ج 1، ص 303، ح 14.
396- همان ، ج 1، ص 305، باب 27، ح 1؛ الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 2 (بنا به نقل از شیخ طوسى از جابر بن عبدالله ، در این صحیفه در دوازده نام ائمه علیهم السلام ، سه نام محمد و سه نام على وجود داشته است ).
397- کمال الدین و تمام النعمه ، ج 1، ص 315، ح 2؛ (در همین باب ، صدوق روایتى را از امام جواد علیه السلام نقل نموده که طى آن ، حضرت از جریان ملاقات و پاسخگویى امام حسن علیه السلام به سه سؤ ال حضرت خضر علیه السلام خبر مى دهد و این که پس از پاسخ امام حسن علیه السلام ، حضرت خضر علیه السلام شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر و امامت امام على علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام تا امام مهدى علیه السلام داده و خبر مى دهد و این از عدل گسترى آن حضرت مى دهد).
398- همان ، ج 1، ص 317، ح 1.
399- همان ، ح 2.
400- همان ، ح 3.
401- همان ، ج 1، ص 319-320، ح 2، (مجموع روایاتى که صدوق ، از امام سجاد علیه السلام در این باره نقل مى کند، 9 روایت است که ما به جهت اختصار تنها به روایت ابوخالد کابلى اکتفاء نمودیم ، مشتاقان به منبع مزبور مراجعه نمایند).
402- الغیبه ، نعمانى ، ص 113.
403- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 92.
404- کمال الدین و تمام النعمه ، ج 1، ص 330، ح 15 (روایات رسیده از امام باقر علیه السلام درباره حضرت مهدى علیه السلام و غیبت او و خصوصیات مربوط به غیبت و ظهور، در باب سى و دوم کتاب کمال الدین و تمام النعمه ، صدوق ، و ص 92 به بعد از کتاب الغیبه ، شیخ طوسى ، و ص 97-113 از کتاب الغیبه ، نعمانى نقل شده است ).
405- کمال الدین و تمام النعمه ، ج 1، ص 333، ح 1.
406- همان ، ح 2 و 3.
407- همان ، ص 334، ح 4.
408- همان ، ص 335-336، ح 7.
409- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 102.
410- همان .
411- همان .
412- الغیبه ، نعمانى ، ص 114.
413- همان ، ص 100.
414- کمال الدین و تمام النعمه ، ج 2، ص 361، ح 4.
415- همان ، ج 2، ص 372-373، ح 6.
416- همان ، ج 2، ص 378، ح 3.
417- همان ، ص 377، ح 1.
منبع:کتاب تاریخ عصر غیبت