نویسندگان : پور سید آقایی ، جباری ، عاشوری ، حکیم
پیشگفتار
باسم رب المهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف
با شهادت امام عسکرى علیه السلام (260 ه -) دوره غیبت فرا مى رسد. غیبت هنگامى است که طرح اساسى مذهب ریخته شده است و احادیث در شکل (( اصول اربعماه )) و (( جوامع )) نگهدارى شده اند و معیار شناسایى احادیث ، و تهذیب آنها به دست آمده ، و شاگردانى مبرز و توانا براى دفاع از کیان اعتقادى و فقهى شیعه در برابر فرقه ها و گروه هاى مختلف به ویژه اهل سنت که از حمایت خلفا نیز برخوردار بودند، تربیت یافته اند و کارگشاى حوادث هستند.
حضور ((حجت )) احتیاج به بلوغى دارد که هنوز حاصل نشده ، و زمینه اى مى خواهد که هنوز فراهم نگشته است ، پس به طور طبیعى غیبت شروع مى شود و تا هنگامى که زمینه هاى رهبرى آن حضرت فراهم نشود در پرده غیبت خواهد ماند. چون همان طور که مى دانیم از وظایف امام ، حفظ اسلام و رهبرى مسلمانان است . طرح بنیادى مذهب ، حفاظت و نگهدارى آن تا زمان امام عسکرى علیه السلام انجام شده و اصول کلى آن القا گردیده است . مى ماند رهبرى مسلمانان که آن هم احتیاج به آمادگى بیشتر و زمینه اى گسترده و یارانى مناسب دارد. هرگاه این زمینه ها فراهم شد ((غیبت )) به ((ظهور)) مى انجامد، و گرنه ادامه غیبت طبیعى است .
رویداد غیبت امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) که بدون تردید از مهم ترین حوادث تاریخ تشیع است ، از دو دیدگاه اعتقادى و تاریخى قابل بررسى مى باشد.
نوشته حاضر نگاهى است از منظر تاریخى ، تلاشى است در جهت بررسى تاریخ ((غیبت صغرى )) و (( غیبت کبراى )) امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف )
در بررسى غیبت صغرى (260-329 ه -) ابتدا مرورى خواهیم داشت به بررسى منابع و شناخت وضعیت سیاسى – اجتماعى و فکرى عصر امام (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) در آستانه غیبت و آشنایى با زمینه هاى تاریخى و تمهیدات ائمه ، به ویژه عسکریین علیهماالسلام براى ورود شیعه به این عصر، بررسى سازمان مخفى وکالت ، و تکوین و فرآیند تکاملى آن و نقش آن ، شرح حال ((نواب اربعه )) و وظائف و نقش آنان در این عصر.
در بررسى غیبت کبرى (329 ه -) نیز اشاره اى خواهیم داشت به تاریخ شیعه ، نهضت ها و دولت هاى آن همراه حرکت هاى علمى و مبارزات علما و دوران هاى مرجعیت فقها و مدارس آنان ، و در نهایت بررسى کوتاهى پیرامون آثار و سیرت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ). امید که توانسته باشیم گامى هر چند کوتاه در جهت آشنایى با تاریخ آن حضرت برداشته باشیم . (1)
فصل 1 : معرفى و بررسى منابع تاریخ عصر غیبت
رویداد غیبت امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) از دو دیدگاه ((اعتقادى)) و ((تاریخى)) قابل بررسى است .
از نیمه اول قرن چهارم هجرى (دهم میلادى ) بسیارى از دانشمندان ، غیبت آن حضرت را تنها از دیدگاه ((اعتقادى ))بررسى کرده اند،(2) در حالى که بدون تردید این رویداد جنبه (( تاریخى )) نیز دارد. ظاهرا ارتباط نزدیک بین غیبت و امامت باعث جاى گرفتن این موضوع در مباحث کلامى شیعه و نادیده انگاشتن تدریجى جنبه هاى تاریخى آن شده است .
آنچه ما درصدد آن هستیم ، دیدگاه تاریخى است . آشنایى با زمینه هاى تاریخى غیبت امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) و بررسى سازمان مخفى وکالت ، و تکوین و سیر تکاملى آن ، و نقش آن در زمان غیبت صغرى ، از عمده ترین مباحث این دیدگاه است .
بررسى منابع
براى بررسى تاریخ امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) و عصر غیبت ، مى توان از کتاب هایى که در خصوص موضوع ((غیبت )) نوشته شده و نیز برخى کتاب هاى (( رجالى )) و (( تاریخى )) ، سود برد. در ذیل به بررسى اجمالى هر سه خواهیم پرداخت .
الف – کتاب هایى که در موضوع (( غیبت )) نوشته شده است
در یک نگاه کلى مى توان کتاب هایى را که در خصوص موضوع ((غیبت )) نگاشته شده به لحاظ تاریخ نگارش آنها، به سه گروه تقسیم کرد. اول آنچه که در طول زندگى یازده امام علیهم السلام تا هنگام شهادت امام عسگرى علیه السلام (260 ه -/ 874 م ) نوشته شده و دو دیگر آنچه که در فاصله غیبت صغرى و غیبت کبرى (260-329 ه -/ 874-941 م ) و از آغاز غیبت کبرى ( بعد از 329 ه -) تاکنون نگارش یافته است .
1- کتاب هایى که در موضوع غیبت ، قبل از (260 ه -/ 874 م ) نوشته شده است .
اصحاب و شاگردان ائمه علیهم السلام در طول زندگى یازده امام ، در حدود 400 کتاب نوشته اند که به ((اصول چهارصدگانه ))(الاصول الاربعماه )(3) مشهورند، این اصول و نوشته ها در قرون بعدى (چهارم و پنجم )، اساس جوامع روایى شیعه را تشکیل مى دادند. در برخى از این آثار و نوشته ها، با نقل احادیثى از پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و امامان علیهم السلام پیرامون غیبت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) بحث و گفت و گو شده است . به عنوان نمونه از کتاب هاى امامیه ، مى توان به دو کتاب (( الملاحم )) و (( القائم )) از ((على بن مهزیار)) (4) (وکیل امام نهم و دهم ) و (( المشیخه )) از (( حسن بن محبوب )) (5) (224 ه -/ 838 م ) و ((الغیبه )) اثر فضل ابن شاذان (6) (260 ه -/ 874 م ) اشاره نمود.(7)
2 – کتاب هایى که در موضوع غیبت ، در سال هاى ((غیبت صغرى )) (260-239ه -/ 874-941 م ) نگارش یافته است .
آثار و نوشته هاى این دوره غالبا بر مبناى آثار قبل از سال (260 ه -/874 م ) نگارش یافته است . نویسندگان این آثار، فقها یا مبلغینى بودند که در فعالیت هاى مخفى (( نهاد وکالت ))که توسط شخص امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) رهبرى مى شد شرکت داشتند. از این رو، اطلاعات مهمى را ثبت کرده اند که نمى توان آنها را در کتب تاریخى که در آن ایام گردآورى شده ، یافت . به عنوان نمونه مى توان کتاب هاى ((الغیبه )) نوشته ((ابراهیم بن اسحاق نهاوندى )) (8) و ((الغیبه الحیره )) از ((عبدالله بن جعفر حمیرى )) (9) ، متوفاى بعد از (293 ه -/ 905 م ) و ((الامامه و التبصره من الحیره )) اثر ((ابن بابویه ))(329 ه -/ 940 م )، را نام برد.
((کلینى ))(239ه -/ 940 م ) نیز، بخش قابل توجهى از کتاب ((الکافى )) را تحت عنوان ((الحجه )) به مسأله غیبت اختصاص داده است . او این مطالعه را با تکیه بر اطلاعات مهمى در وضعیت کلى امامت ، بین سال هاى (260-339 ه -/ 874-940 م )، با تأکید خاص بر نقش سفراى امام در این دوران انجام مى دهد. ((کلینى ))احادیثى منسوب به امامان را درباره غیبت امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) ثبت مى کند. او این اطلاعات را از نویسندگان قدیمى ((واقفیه ))و ((امامیه )) ؛ همچون ((حسن بن محبوب ))(224 ه /838 م )، ((عبدالله بن یعقوب عصفرى ))(250 ه/ 864 م ) و ((حسن بن سماعه ))(263 ه/ 877 م ) روایت مى کند. گذشته از اینها وکلاى امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) مأخذ اصلى اطلاعات او در زمینه فعالیتهاى مخفى امامیه بوده اند.(10)
3- کتابهایى که در موضوع غیبت ، بعد از (329 ه/ 941 م ) نوشته شده است .
رویداد ((غیبت کبرى ))در سال (329 ه/ 941 م ) سر فصل جدیدى را در تاریخ امامیه پایه گذارد.
غیبت امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) از یک سو به دلیل طولانى شدن و از سوى دیگر به دلیل پاسخگویى به شبهات جدید، آثار و نوشته هاى دیگرى را مى طلبید. از این رو، فقها و علماى شیعه به این مهم پرداختند و آثارى گرانسنگ از خود به یادگار گذاشتند؛ آثار این دوره عبارتند از: (( الغیبه )) اثر (( نعمانى )) (11) (360 ه/ 970 م )، (( کمال الدین و نمام النعمه )) از (( صدوق )) (12) (381 ه/ 991 م )، (( الفصول العشره فى الغیبه )) و ((الارشاد)) اثر ((شیخ مفید)) (13) (413 ه/ 1022 م ) و ((الغیبه )) تألیف ((شیخ طوسى )) (14) (460 ه/ 1067 م ).(15)
ب – کتاب هاى رجالى
کتاب هاى رجالى ، به لحاظ این که از زندگینامه علمى راویان و گردآورندگان احادیث و گرایش هاى اعتقادى و سیاسى هر یک از آنان را براى تعیین میزان وثاقت گفت و گو مى کند یکى از منابع اصلى براى تحقیق در تاریخ سیاسى امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) مى باشد؛ زیرا خواننده را قادر مى سازد تا روابط بین امامان و پیروان و وکلاى آنها به ویژه رابطه امام و وکلا، و وکلا با علماى امامیه را، در عصر غیبت صغرى کشف کند.
علماى امامیه چهار کتاب رجال مربوط به محدوده بحث حاضر در قرون (4 و 5 ه/ 10 و 11 م ) گردآورى کرده اند که عبارتند از: (( معرفه الناقلین عن الائمه الصادقین (16) )) تألیف (( کشى )) ، (( الفهرست (17) )) و ((الرجال (18) )) اثر (( شیخ طوسى )) ، و (( فهرست اسماء مصنفى الشیعه (19) )) اثر (( نجاشى )) .
ج – کتاب هاى تاریخى
مقصود از کتاب هاى تاریخى ، منابع تاریخ عمومى است که برخى از نویسندگان و آثار آنان در این زمینه اشاره مى گردد.
1 – (( طبرى )) متوفاى (310 ه/ 922 م ) در دوران (( غیبت صغرى )) مى زیست . اثر او (( تاریخ الرسل و الملوک )) که به (( تاریخ طبرى )) شهرت دارد، عارى از هرگونه اطلاعاتى درباره فعالیت هاى وکلاى امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) است (همین مى تواند مشعر به پنهانى بودن فعالیت هاى آنان باشد)؛ در عین حال فعالیت هاى مبارزاتى دیگر گروه هاى شیعه ؛ مانند (( اسماعیلیه )) را تا تشکیل حکومت آنان در سال (296 ه/ 908 م ) دنبال مى کند؛ وى همچنین کاربرد حدیث نبوى را درباره مهدى قائم به وسیله این گروه ها، در تلاش آنان براى دستیابى به قدرت در طول زمان ((غیبت صغرى )) پیگیرى مى نماید.
2 – (( مسعودى )) متوفاى (346 ه/ 957 م ) در دوره ((غیبت کبرى )) مى زیست و اطلاعات مهمى را در رابطه با رفتار خشونت آمیز عباسیان نسبت به امامان و پیروان آنها و تأثیر این سیاست را بر وقوع غیبت به دست مى دهد. این نکات را مى توان در کتاب هاى او، موسوم به (( مروج الذهب )) ، (( التنبیه و الاشراف )) و (( اثبات الوصیه )) (منسوب به او) دریافت .
3- ((ابن اثیر)) متوفاى (630 ه/ 1232 م ) در اثر خود (( الکامل فى التاریخ )) گزارش مفیدى مربوط به شکاف و اختلافات میان وکلاى امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) و نقش ((غلات )) را در ایجاد اختلافات ، به ویژه (( شلمغانى ))بر مى شمارد.
از این منابع و مآخذ دست اول که بگذریم ، در دوران معاصر و دهه هاى اخیر نیز کتاب هاى تحقیقى و در خور ستایشى پیرامون غیبت و تاریخ آن و زندگى سیاسى امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) نوشته شده که مى تواند نقش به سزایى در روشن نمودن تاریخ سیاسى آن حضرت و سازمان مخفى وکلا و پرده برداشتن از حقایق تاریخى آن عصر، داشته باشد. در ذیل به برخى از آنها اشاره مى شود:
(( منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر علیه السلام )) ، ((آیه الله صافى گلپایگانى )) .
(( تاریخ الغیبه الصغرى ))و (( تاریخ الغیبه الکبرى )) ، ((سید محمد صدر)) .
(( تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام )) (20) ، ((دکتر جاسم حسین )) .
(( حیاه الامام محمد المهدى علیه السلام )) ، (( باقر شریف القریشى )) .
در نوشته حاضر، بسیارى دیگر از آثار تاریخى ، کتب حدیث و… به کار رفته است ، به خصوص در مورد عصر غیبت کبرى و وضعیت فکرى و سیاسى – اجتماعى مسلمانان در آستانه غیبت صغرى که در هر بحث به آنها اشاره شده است .
خلاصه
غیبت امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) از دو دیدگاه اعتقادى و تاریخى قابل بررسى است براى بررسى زمینه هاى تاریخى این رویداد و نقش ((نهاد وکالت )) در ایام غیبت ، در آغاز باید منابع و مآخذ بحث را مورد شناسایى و بررسى قرار داد، این منابع سه گروه هستند:
1 – کتاب هاى نوشته شده در موضوع غیبت
2 – کتاب هاى رجالى
3 – کتاب هاى تاریخى
از کتاب هاى خوبى که اخیرا نوشته شده مى توان نوشته هاى (( دکتر جاسم حسین )) و ((سید محمد صدر)) را نام برد.
… ادامه دارد.
پی نوشت:
1- این نوشته ، کارى گروهى است که در ابتدا به سفارش ((مرکز جهانى علوم اسلامى ))براى تدریس ((تاریخ عصر غیبت ))و تحت نظارت حجه الاسلام و المسلمین پور سید آقایى در مدتى کوتاه به سرانجام رسیده است و طى سال هاى 76 و 77 در آن مرکز، تدریس شده است و از آن پس ، خلاصه آن نوشتار با نام ((درسنامه تاریخ عصر غیبت ))تدریس مى شود. اکنون پس از گذشت چند سال متن کامل کتاب با اصلاحات و اضافاتى براى استفاده عموم و نیز به عنوان کتاب کمک درسى منتشر مى شود.
شایان ذکر است که فصل هاى 1، 2، 3، 4 و 9 از حجه الاسلام و المسلمین مسعود پور سید آقایى ، و فصل هاى 5 و 6 و بخش (7 و 8) از فصل 7 از حجه الاسلام و المسلمین دکتر رضا جبارى و فصل 7 از حجه الاسلام و المسلمین حسن عاشورى ، و فصل 8 از حجه الاسلام و المسلمین سید منذر حکیم مى باشد. آنچه که باعث تاخیر در انتشار این کتاب شد بررسى و تحقیق بیشتر در مورد فصل 8 یعنى ((عصر غیبت کبرى ))بود که ماسفانه میسور نشد. امید است که این فصل در چاپ هاى بعدى پر بارتر از این عرضه شود. ان شاء الله .
2- تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، دکتر جاسم حسین ، ص 20.
3- ر.ک : الذریعه الى تصانیف الشیعه ، شیخ آقا بزرگ تهرانى ، ج 2، ص 125-167؛ کلیات فى علم الرجال ، جعفر سبحانى ، ص 465-468، المبادى العامه للفقه الجعفرى ، هاشم معروف حسینى ، ص 72-76.
4- على بن مهزیار اهوازى ، دستیار نزدیک امام نهم علیه السلام بود. امام جواد علیه السلام او را به عنوان نماینده خود در اهواز منصوب کرد و در دوران امامت امام دهم علیه السلام همچنان این وظیفه را عهده دار بود. در دو کتاب او: ((الملاحم ))و ((القائم )) ، غیبت امام و قیام او با شمشیر مورد بحث قرار مى گیرد (ر.ک : رجال نجاشى ، ص 191 و الفهرست ، شیخ طوسى ، ص 226). از این رو، بین سال هاى (260 ه/ 874 م ) و (329 ه/ 940 م ) دو پسرش : ابراهیم و محمد، وکلاى امام دوازدهم در اهواز شدند. کلینى و صدوق به استناد نوشته آنها اطلاعات مهمى را درباره روش هاى ارتباطى مورد استفاده در فعالیت هاى مخفى امامیه به دست مى دهند. (به نقل از: تاریخ سیاسى امام دوازدهم علیه السلام ، ص 22).
5- حسن بن محبوب سراد، در این اثر خود در موضوع غیبت ، چندین حکایت را که اغلب به امامان منسوب است ثبت مى کند. این اثر از بین رفته ولى نقل قول هایى از آن در مآخذ موجود امامیه در دست است . (همان ، ص 23).
6- فضل ابن شاذان نیشابورى که یکى از علماى معروف امامیه بود مورد احترام و تکریم امام یازدهم علیه السلام قرار داشت ، وى کتابى تحت عنوان ((الغیبه ))گردآورى نمود. (ر.ک : منتخب الاثر، ص 467) از آنجا که ((فضل ))دو ماه از رحلت امام عسگرى علیه السلام در سال (260 ه/ 874 م ) در گذشته است ، اهمیت اثر او در احادیثى که نقل مى کند و امام دوازدهم را قائم مى داند نهفته شده است . بسیارى از نویسندگان بعدى ؛ همچون شیخ طوسى در کتاب ((الغیبه ))بر کتاب ((فضل ))تکیه کرده اند. بهاء الدین تیلى (790 ه/ 1388 م ) نیز اثرى تحت عنوان ((الغیبه ))با تلخیص اثر ((فضل )) گردآورى کرده است . (ر.ک : الذریعه ، ج 20، ص 201). على رغم آن که اثر ((فضل ))از بین رفته است ، لکن به نظر مى رسد آثارى مانند ((کفایه المهدى فى معرفه المهدى )) ، نوشته میر لوحى متوفاى قرن (12 ه/ 18 م ) و ((کشف الاستار))از میرزا حسین نورى (1320 ه/ 1902 م ) رو نویسى این اثر باشند (ر.ک : الذریعه ، ج 16، ص 82 و منتخب الاثر، ص 467). (همان ، ص 23).
7- براى اطلاع بیشتر از کتاب هایى که توسط واقفیه و زیدیه ، پیرامون مسأله غیبت نوشته شده و به کارگیرى و نقل آنها توسط علماى امامیه ؛ مانند حسن صفار (292 ه/ 904 م )، کلینى (329 ه941/ م ) نعمانى (360 ه/ 970 م )، صدوق (380 ه/ 991 م )، و شیخ طوسى (460 ه/ 1067 م ) بنگرید: تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 21-22.
8- ابراهیم بن اسحاق نهاوندى (286 ه/ 899 م ) در سال (262 ه/ 876 م )، مدعى نیابت امام دوازدهم علیه السلام در بغداد شد (ر.ک : بحار الانوار، ج 51، ص 300). وى کتابى در باب غیبت نوشت که دیدگاه غلات را منعکس مى کند. پس از آن نعمانى (360 ه/ 970 م ) اطلاعات نهاوندى را در کتاب معروف خود ((الغیبه ))به صورت گسترده اى در آورد. (همان ، ص 24).
9- اهمیت اثر او در این نکته نهفته شده که وى یکى از دستیاران نزدیک امام دهم و یازدهم علیه السلام بود، و پس از آن کارگزار نواب اول و دوم امام دوازدهم شد. متأسفانه این اثر و نیز کتاب ((الامامه و البصره من الحیره ))ابن بابویه (329 ه/ 940 م ) از این آثار بهره وافى برده اند. (همان ، ص 24).
10- همان ، ص 24.
11- نعمانى ، محمد بن ابراهیم بن جعفر، معروف به ابن ابى زینت ، ار اهالى شهر نعمانیه ، یکى از قریه هاى واسط بود. وى به بغداد هجرت کرد و در آنجا نقل حدیث را تحت سرپرستى کلینى (329 ه/ 940 م ) و ابن عقده (333 ه/ 944 م ) آموخت . او سپس به سوریه رفت و در حدود سال (360 ه/ 970 م ) در آنج در گذشت .
چون پس از رحلت امام یازدهم ، حضرت عسگرى علیه السلام در سال (260 ه/ 874 م ) در میان شیعه هاله اى از حیرت و شگفتى مشهود بود، نعمانى کتابى تحت عنوان ((الغیبه ))نوشت . وى کوشید تا ضرورت غیبت امام دوازدهم را با روایت احادیثى از پیامبر صلى اللّه علیه و آله و ائمه علیهم السلام که غیبت آن بزرگوار را پیش بینى کرده اند اثبات کند. او اکثر اطلاعات خود را از نویسندگان قدیمى که در این باره کتاب نوشته اند، بدون در نظر گرفتن دیدگاههاى عقیدتى و آئینى ایشان کسب نمود. در میان این نویسندگان قدیمى ، حسن بن محبوب ، امامى (224 ه/ 838 م )، فضل بن شاذان ، امامى (260 ه/ 873 م )، حسن بن سماعه ، واقفى (263 ه/ 877 م )، ابراهیم بن اسحاق نهاوندى ، غالى (286 ه/ 899 م )، کلینى ، امامى (329 ه/ 940 م )، ابن عقده ، فقیه مشهور زیدى (333 ه/ 944 م )، و مسعودى (345 ه/ 956 م ) دیده مى شوند. (ر.ک : الغیبه ، ص 82-86 و 100).
سهم ارزنده نعمانى در این است که ، پس از مسعودى (345 ه/ 956 م ) نخستین کسى بود که تفسیر احادیث منسوب به ائمه را از کلینى گردآورى کرد. احادیث مذکور بر این مهم دلالت دارد که قائم ، دو غیبت در پى خواهد داشت ؛ دوران چهار نائب امام دوازدهم است ، که از سال (260 ه/ 874 م ) آغاز و تا سال (329 ه/1-940 م ) ادامه داشته است ، و غیبت دوم پس از رحلت چهارمین سفیر در سال (329 ه/ 941 م ) آغاز مى شود. (ر.ک : الغیبه ، ص 91 و 92). تفسیر او اساس آثار بعدى امامیه در این موضوع قرار گرفت . (همان ، ص 25).
12- محمد بن على بن بابویه ، معروف به صدوق (381 ه/ 874 م )، کتابى در مسأله غیبت تحت عنوان ((کمال الدین و نمام النعمه ))نوشت . محتواى ارزشمند بوده ، زیرا بر مآخذ اصلى شیعه (الاصول ) که قبل از سال (260 ه/ 874 م ) گردآورى شده تکیه دارد (ر.ک : کمال الدین ، ص 19). از این رو، درمى یابیم که وى اغلب ، خواننده را به نویسندگانى چون حسن بن محبوب ، فضل بن شاذان ، حسن بن سماعه ، صفار، حمیرى ، و ابن بابویه پدر خود که رابطه نزدیکى با سومین و چهارمین سفیر امام دوازدهم داشته است ارجاع مى دهد. صدوق به خاطر آن که پدرش از فقهاى عالیقدر و وکیل امام در قم بوده است ، توانست اطلاعات موثقى را درباره ارتباطات پنهانى بین وکلا و امام به وسیله چهار سفیر ارائه دهد. در عین حال ، مطالعه سلسله روات (اسناد) بعضى از روایات او درباره تولد امام دوازدهم این نکته را مى رساند که ، صدوق اطلاعات خود را از غلاتى چون ؛ محمد بن بحر دریافت داشته است . لذا باید در به کارگیرى این روایات دقت کافى مبذول داشت . (همان ، ص 26 و 27).
صدوق انگیزه خود را از نوشتن این کتاب چنین اعلام مى دارد: ((آنچه مرا واداشت که به نگارش این کتاب بپردازم این بود که در هنگام بازگشت از زیارت امام رضا علیه السلام وقتى به نیشابور رسیدم ، دیدم شیعیان آنجا درباره قائم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) مسأله دار شده اند. سعى کردم ، آنان را با بیان روایاتى از پیامبر صلى اللّه علیه و آله و ائمه علیهم السلام رسیده به راه درست ، رهنمون گردم . در این ایام ، یکى از بزرگان مشایخ دانش و تقوا، از اهالى قم ، به نام نجم الدین ابوسعید محمد بن احمد بن على بن صلت قمى -ادام الله توفیقه – در بازگشت از سفر بخارا، بر ما وارد شد. روزى درباره آراء و باورهاى برخى از فلاسفه و علماى منطق بخارا گفت : از آن درباره حضرت قائم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) سخنانى شنیدم که مرا در مورد غیبت طولانى حضرت ، دچار حیرت و تردید کرده است ، من مطالبى در اثبات وجود حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) براى از بین بردن تردید او بیان کردم و روایاتى چند درباره غیبت ، بر او خواندم ، حیرت او برطرف شد و دلش آرام گرفت ، از من خواست ، کتابى پیرامون غیبت حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) بنویسم ، پذیرفتم و به او وعده دادم که ان شاء الله وقتى به وطن خود (رى ) برگشتم آن را عملى خواهم ساخت ، تا این که شبى در خواب دیدم خانه کعبه را طواف مى کنم و به حجر الاسواد رسیدم و آن را استلام کردم ناگاه دیدم ، امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، کنار در کعبه ایستاده است . سلام کردم ، حضرت جواب دادند.
فرمود: چرا کتابى درباره ((غیبت ))نمى نویسى ، تا ناراحتى ات بر طرف شود؟
عرض کردم : یابن رسول الله صلى اللّه علیه و آله من کتاب ها درباره غیبت شما نوشته ام .
حضرف فرمود: ((نه ، آن موضوعات را نمى گویم ، کتابى راجع به غیبت من بنویس و غیبت هاى پیامبران را در آن نقل کن )) . سپس از نظرم غایب شد. من با اضطراب از خواب بیدار شدم و تا طلوع فجر به گریه و زارى پرداختم ، چون صبح شد، به منظور انجام امر ولى الله و حجت خدا، آغاز به نوشتن این کتاب کردم ))(ر.ک : کمال الدین ، مقدمه ).
این کتاب یک دائره المعارف روایى است با دسته بندى و تبویبى مناسب پیرامون موضوعات مربوط به امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ).
13- محمد بن محمد بن نعمان ، معروف به مفید (413ه/ 1022 م ) او مرجع تقلید شیعیان امامیه بود. در همان زمان بود که تعمق در مباحث کلامى غیبت آغاز شد. از این رو، وى پنج مقاله را در دفاع از غیبت امام دوازدهم نوشت و اثر جداگانه اى را تحت عنوان ((الفصول العشره فى الغیبه ))گردآورى کرد. این اثر اطلاعات ارزشمندى را درباره شرایط تاریخى که بر زندگى پنهانى امام دوازدهم قبل از سال (260 ه/ 874 م ) احاطه یافته بود به دست مى دهد. مفید نیز تصویرى مشابه نوبختى و سعد قمى را از 15 دیدگاه مختلفى که در میان امامیه پس از درگذشت امام عسگرى علیه السلام (260 ه/ 874 م ) رسوخ نموده بود ارائه مى کند. او شواهدى در مورد از بین رفتن 15 گروه ، تا سال (373 ه/ 983 م ) مى آورد، به جز شیعیان دوازده امامى که معتقدند رهبرشان امام دوازدهم است و در پرده غیبت به سر مى برد.
مفید در کتاب ((الارشاد)) ، روش کلینى و نعمانى را در نقل حدیث دنبال مى کرد. وى قبل از هر چیز وجود امام دوازدهم را اثبات مى نماید و سپس طولانى بودن عمر آن حضرت را که در طول عمر اشخاص معمولى فراتر رفته را توجیه مى کند. (به نقل از: تاریخ سیاسى امام دوازدهم ، ص 26).
14- عالم معروف شیعه ، محمد بن حسن طوسى (460 ه/ 1067 م ) مسأله غیبت امام دوازدهم علیه السلام را در آثار خود مطرح مى نمود، ولى مهم ترین آنها کتاب ((الغیبه ))مى باشد که در آن ، هم با استفاده از احادیث و هم با استدلال عقلى ثابت مى کند که امام دوازدهم مهدى قائم است که باید در پرده غیبت به سر مى برد. او ادعاى دیگر گروه هاى شیعه که على بن ابیطالب علیه السلام ، شهادت (41 ه/ 661م ) یا ابن حنفیه (84 ه/ 703 م ) یا امام صادق (148 ه/ 765 م ) یا محمد بن اسماعیل و امام موسى کاظم علیه السلام شهادت (183 ه/ 799 م ) را قائم مى دانستند، رد مى کند.
شیخ طوسى ، اطلاعات تاریخى موثقى را در مورد فعالیت هاى مخفى چهار نماینده امام دوازدهم با نقل از کتاب مفقود شده اى تحت عنوان ((اخبار الوکلاء الاربعه ))نوشته احمد بن نوح بصرى به دست مى دهد. اثر شیخ طوسى ماخذ اصلى نویسندگان بعدى امامیه درباره غیبت امام دوازدهم به ویژه مجلسى (1111 ه/ 1699 م ) در ((بحار الانوار))شد. (ر.ک : تاریخ سیاسى امام دوازدهم ، ص 27).
15- شایان ذکر است که پس از مفید، دو شاگرد بر جسته او سید مرتضى علم الهدى (436 ه/ 1044 م ) و محمد کراجکى (449 ه/ 1057 م )، دو کتاب به نام هاى ((مساله و جیزه فى الغیبه ))و ((البرهان على صحه طول عمر الامام صاحب الزمان ))نوشتند. اما از آنجا که در این دو کتاب به مسأله طول عمر امام دوازدهم به روش استدلالى پرداخته و فاقد هرگونه اطلاعات تاریخى مربوط به امام دوازدهم در سالهاى بین (329-260 ه/ 941-874 م ) مى باشند؛ از ذکر آنها خوددارى شد. (ر.ک : همان ، ص 26-27).
16- محمد بن عمرکشى ، از اهالى کش در نزدیکى سمرقند مى باشد. وى در همان جا تحت تعلیم و تربیت عالم امامیه محمد بن مسعود سمرقندى قرار گرفت و سراسر زندگى خود را در آن شهر سپرى نمود. بنا به گفته شیخ طوسى ، او در سال (368ه/ 978 م ) در گذشت (رجال ، نجاشى ، ص 288 الرجال ، ص 458).کشى اطلاعات خود را در پنجاه و سه نفر راوى نقل کرده ، ولى مأخذ اصلى او على بن محمد بن قتیبه نیشابورى است (ر.ک : رجال نجاشى ، ص 197). او معاصر با غیبت صغرى بوده و رابطه نزدیکى با وکلاى امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) در خراسان داشته است . ابن قتیبه اطلاعات مهمى را در رابطه با سیر تکاملى نهاد مخفى وکالت پس از امام صادق علیه السلام شهادت (148 ه/ 765 م ) فراهم مى آورد و فلسفه قیام گروه هاى واقفیه را پس از امام هفتم علیه السلام در سال (183 ه/ 799 م ) یادآور مى شود.
اثرکشى مأخذ مهمى براى علماى بعدى امامیه ؛ مانند شیخ طوسى (460 ه/ 1067 م ) شد. شیخ آن را خلاصه کرد و عنوان ((اختیار معرفه الرجال ))به آن داد. (همان ، ص 28، و نیز ر.ک : کلیات فى علم الرجال ، جعفر سبحانى ، ص 52).
17- آثار شیخ طوسى موسوم به ((الفهرست ))و ((الرجال ))دو کتاب از چهار کتاب اصلى امامیه در رجال است . وى اسناد مختلفى را که موثق هستند یادآور شده ، و خواننده را قادر مى سازد تا روابط بین علماى امامیه و وکلاى آن را در غیبت صغرى کشف شد. (همان ، ص 29).
18- آثار شیخ طوسى موسوم به ((الفهرست ))و ((الرجال ))دو کتاب از چهار کتاب اصلى امامیه در رجال است . وى اسناد مختلفى را که موثق هستند یادآور شده ، و خواننده را قادر مى سازد تا روابط بین علماى امامیه و وکلاى آن را در غیبت صغرى کشف شد. (همان ، ص 29).
19- چهارمین اثر رجالى امامیه ((فهرست اسماء مصنفى الشیعه ))است که آن را احمد بن على نجاشى (450 ه/ 1058 م ) از اهالى کوفه به رشته تحریر درآورده است . او تعالیم شیعه را در آنجا فرا گرفت و آنگاه رهسپار بغداد شد. در آنجا با سید مرتضى (436 ه/ 1044 م ) یکى از علماى رهبرى کننده امامیه همراه گردید.
اقامت وى در این دو شهر موجب شد تا با چهل و پنج تن از علماى امامیه که مدارک مربوط به دوران غیبت صغرى را در اختیار داشتند تماس برقرار سازد. این مأخذ مراتب مختلف در نهاد امامت را روشن مى سازد و اطلاعات مفیدى را در آثارى که درباره غیبت ، قبل و بعد از سال (260 ه/ 874 م ) فراهم آمده به دست مى دهد. (همان ، ص 29).
20- این کتاب توسط آقاى دکتر سید محمد تقى آیت اللهى به فارسى ترجمه شده و مى توان گفت : یکى از بهترین کتاب ها در موضوع خود مى باشد، ما نیز در نوشتن این فصل استفاده هاى شایانى از آن بردیم .
منبع:کتاب تاریخ عصر غیبت