در نگاه فلاسفه عالم دارای چهار مرحله است؛ عالم ربوبی، عالم عقل، عالم مثال و عالم طبیعت. همچنین در دیدگاه آنان، عقول دهگانه هر یک معلول عقل پیش از خود و خداوند علت فاعلی و قریب عقل اول است. بر اساس این دیدگاه در نهایت عقل دهم، علت فاعلی بر عالم مثال و عالم مثال نیز علت عالم طبیعت و ماده است؛ چراکه عالم، عالم اسباب و مسببات است و خداوند این نظام را بر اساس آن بنا نهاده است.
حال اگر کسی سؤال کند که چرا خداوند مستقیماً و بدون واسطه، عالم طبیعت را ایجاد نکرده است؟ در جواب میگوییم بهجهت آنکه بین عالم ربوبی و عالم ماده سنخیّت وجود ندارد؛ ازاینرو عوالم مختلف را بهجهت برقراری سنخیت بین عالم ربوبی و عالم ماده و طبیعت، آفرید.
از میان موجودات عالم ماده، تنها انسان است که با عالم مثال سنخیت دارد و برای ایجاد سنخیت کامل، احتیاج به انسان کامل است؛ زیرا او واسطه فیض بر مجموعه انسانهای دیگر است و در این زمینه فرقی بین فیض تکوین و تشریع نیست.
بهعبارتدیگر همانگونه که قانون سنخیت بین علت و معلول و نیز نظام اسباب و مسببات در عالم تکوین اقتضا میکند که بین عالم ربوبی و عالم طبیعت عوالم دیگری باشد تا فیض وجود از راه آنها کانالیزه شده و به عالم طبیعت برسد، در مورد فیض معنوی خداوند و تصرفات او در قلوب انسان نیز با واسطه انجام خواهد گرفت که همان وجود انسان کامل است.
البته فیض تشریع نیز از این کانال به انسان میرسد. از این بیان بهخوبی معنای حدیث: «لولاک لما خلقت الأفلاک؛ [ای پیامبر!] اگر تو نبودی هرگز افلاک را خلق نمیکردم»[۱] روشن میشود؛ زیرا وجود این انسانهای از همهجهت کامل و سبب فیض الهی بر عالم ماده و افلاکند و حضرت زهرا سلاماللهعلیها نیز حلقه وصل بین عالم عقل و نبوت با عالم امامت و انسان کامل است.
پینوشتها
۱. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۶، ص۴۰۶.