نویسنده: آیت الله سیدمحمّدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری
نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی مُلک
شاید نشاندن هراس پنهانی از خدا در دل انسانها محوری باشد که تمامی آیات سوره ملک بدان پیوند دارند. این سوره، سرآغاز گرایشی بزرگ در سیاق قرآنی فراسوی بینشهایی است که وحی، آن ها را در دو جزء پایانی قرآن فرود آورده است؛ دو جزیی که بیشتر سوره های مکی را در برگرفته است و این سوره اصول اسلام مانند: ایمان به خدا و رسول و رسالت و آخرت را یادآور می شود.
1- در سرآغاز سوره، پروردگار بزرگ با نامهای نیکویش (تبارک، الملک، قدیر، خالق، عزیز، غفور و رحمان) تجلی یافته است، زیرا شناخت درست از پروردگار، آدمی را با وجدان، خرد و تمامی حواسش در برابر آفریدگار سبحان قرار می دهد و این کاری می کند که او در برابر پروردگارش هراس را احساس کند. بی گمان هراس آدمی از پروردگار به اندازه ی شناختی است که از او دارد، آیا خداوند نفرموده است: «إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»؛ از بندگان خدا تنها دانایانند که از خدا می ترسند. (فاطر/ 28) برای اینکه شناخت آدمی از پروردگار بدین اندازه باشد، قرآن این موضوع را با آگاه ساختن از مهمترین هدفی که برای آن آفریده شده است «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»؛ تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارید. (ملک/2) در هم می آمیزد. بنابراین در روش اسلام شناختی نیست که به عمل صالح نیانجامد، بلکه انسانهایی بهترین اعمال را دارند که خدای خود را بیشتر می شناسند.
آدمی هر اندازه با دیدگان و بینش خویش، بیشتر در افقهای پیرامونش گردش کند به معرفتی فزونتر دست پیدا می کند، چه، در این افقهاست که نامهای آفریدگار (قدرت، عظمت و بزرگی) جلوه گر می شود. آدمی به ویژه اگر با چشم و خرد خویش دوباره و چندباره در پدیده ی آفرینش و جوهره ی آن درنگ کند و پیوند اجزای آفرینش با یکدیگر را بنگرد، پروردگار و زیبایی او برایش جلوه خواهد کرد و او می تواند برخی آثار این زیبایی را که در پدیده ها، جوهر و نظام استوار و بدون اختلاف یا کاستی بازتاب یافته، بنگرد. (آیات 1-5)
2- از آن رو که کفر از حجابهایی است که مانع شناخت خدا و هراس نهانی از او می شود، آیات قرآنی کافران را به عذاب آخرت بیم می دهد و آنان را هشدار می گوید تا بیم دهندگان الهی را تکذیب نکنند. این بیم و هشدار، راهکاری است برای به لرزه درآوردن درون کافران و بیرون کردن آنان از فریب کفر و غفلت، زیرا قرآن آنان را در برابر گونه ای از عذاب خوارکننده در دوزخی جای می دهد که نزدیک است از خشم، منفجر گردد. قرآن کاری می کند آن رویداد نهانی که در آینده روی خواهد داد برای شنوایان و خردورزان دیدنی گردد و این کار، هراس را در نهاد آدمی می نشاند و آنجاست که حسرت کافران را فرا می گیرد و بر آنچه در حضور خدا کوتاهی ورزیدند و نیز از فرجام بد خود، پشیمان می شوند و راهی نمی یابند جز اینکه به گناه خویش اعتراف کنند، بدون این توجیهی برای گریز از مسؤولیت خویش بیابند و یا بتوانند بر رسوایی خود، سرپوش گذارند و چگونه می تواند اینگونه باشد، حال آنکه گواهی خدا هر چیزی را فراگرفته و او را به راز دلها آگاه است و چگونه آن باریک بین آگاه از آفریدگان خود خبر نداشته باشد؟! (آیات 6-14)
3- سیاق سپس به سراغ اندیشه های شرک آلود رفته، آنها را ویران می سازد، چه این اندیشه ها، آدمی را به سوی همتایانی دروغین فرا می خواند و اعتقاد به اینکه آنان توانایی دارند مردمان را در برابر خدا تأمین و حمایت کرده، روزی دهند، بدین اعتبار که شریکان، شافعان یا نیمه خدایانی هستند که بر خواست خداوندی اثر می گذارند، این اندیشه کاری می کند آدمی از پروردگار خویش هراس نداشته باشد. (آیات 15-30)
بر اساس حقایق سه گانه ی یاد شده، می توان گفت آیه «إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَیْبِ»؛ کسانی که در نهان از پروردگارشان می ترسند (آیه، 12) به روشنی از محور اساسی این سوره مبارک پرده برمی دارد.
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.