نویسنده:روح اله شریعتی
الف) عرصه اجتماعی
انسان چنان آفریده شده است که زندگی اجتماعی و معاشرت با همنوعانش را دوست دارد. نیاز بشر به ارتباط با دیگر انسانها به گونهای است که گاه کنارهگیری از آشنایان و بستگان به افسردگی و بیماری میانجامد. از سویدیگر، پیوند با مردم به برآورده شدن نیازهای جسمانی و آسودگی و رفاه فزونتر میانجامد. ناگفته پیدا است، معاشرت با غیرمسلمانان از نظر معیارهای انسانی با آمد و شد با مسلمانان تفاوت ندارد؛ همه انسانند و باید حقوق اولیهشان به عنوان انسان رعایت شود. امام علی(ع) افزون بر حقوق انسانی افراد، نیکی به آنها را نیز مورد توجه قرار میدهد. برخی از اصول حضرت در معاشرت با غیرمسلمانان عبارت است از:
1. احترام به شخصیت، مذهب و مقدسات افراد
امام(ع) شخصیت، دین آداب و رسوم و موقعیت افراد را ارج مینهاد. ماجرای رفتار حضرت با راهب مسیحی بر درستی این سخن گواهی میدهد. آن بزرگوار به یارانش چنین سفارش کرده است: با مردم طبق سنت و دینشان رفتار کن… و مرزها و جوانب (شخصیت) آنان را متعهد شو.(1)
2. احترام به معاملات و عقود فرد
هر کس حق دارد به صورتِ مجاز از اموالش بهره برد. معامله باغیرمسلمانان، جز در موارد حرام مانند شراب و آلات لهو، جایز است. عنوان معاملات عام شمرده میشود و اموری چون خرید و فروش، قرض، اجاره، مضاربه و هبه را در بر میگیرد. حضرت امیر(ع) آبیاری نخلستان گروهی ازیهودیان را به عهده گرفت و دستمزدش را صدقه داد(2). امام صادق(ع) چناننقل کرده است که مردی مسلمان به سبب خرید قطعهای از زمینهای خراجی نزد حضرت امیر(ع) برده شد. حضرت فرمود:
له مالنا و علیه ماعلینا مسلماً کان او کافراً.(3)
آنچه برای ما است برای او نیز هست و و هر چه بر ما است بر او نیز خواهد بود، مسلمان باشد یا کافر.
مراد از این سخن آن است که زمیندار باید خراج زمین را بپردازد و مسلمان یا کافر بودنش در این امر تأثیر ندارد. از سوی دیگر، اجازه سکونت غیرمسلمانان در کشور اسلامی با ممنوعیت داد و ستد با آنان سازگار نیست؛ زیرا وقتی حق خرید و فروش با مسلمانان را نداشته باشند، نمیتوانند درجامعه زندگی کنند. در این موقعیت، مجاز دانستن اقامت آنان بیهوده و لغو مینماید و آنها در عمل به ترک ناگزیر میشوند.
3. کمک و مشارکتهای اجتماعی
موقعیت اقتصادی افراد یکسان نیست و نمیتوان جامعه را از نیازمندان تهی دانست. امام علی(ع) به دستگیری از نیازمندان و ریشه کن ساختن فقر بسیار اهمیت میداد. چنان که گذشت، حضرتش به امام حسن(ع) فرمود: کردار نیکت را درباره همه مردم روا دان(4). امام(ع) کمک مسلمانان به غیر مسلمانان را جایز میشمرد. در نگاه وی، وصیت مسلمانان به سود اهل ذمه(5) روا است؛ چنان که میفرماید:
وصیت فرد در یک سوم اموالش نافذ است، گرچه به سود یهودی یا مسیحی باشد.(6)
ب. عرصه خانوادگی
رفتار فرد در گستره خانواده اموری چون ازدواج، طلاق، چگونگی روابط زوجین، ارث و پیوند با خویشاوندان را شامل میشود. در این بخش برخی از موارد یاد شده از دیدگاه حضرت(ع) بررسی میگردد.
1. ازدواج
فقیهان درباره ازدواج مرد مسلمان با زن غیرمسلمان سه نظر متفاوت ارائهدادهاند. این آرا عبارت است از: جواز، حرمت، حرمت ازدواجدائم و جواز ازدواج موقت. امام(ع) در این باره میفرماید: هنگامی که زنان مسلمان کم بودند، خداوند زنان اهل کتاب را بر مسلمانان حلال ساخت. وقتی زنانمسلمان فراوان شدند، خداوند فرمود: با زنان مشرک تا وقتی مؤمن نشدهاند، ازدواج نکنید. همچنین فرمود: به گرههای (عقود) زنان کافر چنگ نزنید.(7)
ناگفته پیدا است، وجود روایات دیگر در این زمینه ناممکن نیست. نگارنده تنها بدین حدیث دست یافته و بیان کرده است.
در این باره، باید افزود چنانچه زن و شوهری نامسلمان باشند و تنها مرد اسلام را بپذیرد، میتواند بر ازدواج سابق باقی بماند.
البته ازدواج زن مسلمان با مرد غیرمسلمان جایز نیست زیرا به سلطه کافر بر زن مسلمان میانجامد. حضرت در ارتباط با زن زرتشتیِ تازه مسلمانی کهشوهرش از پذیرش اسلام خودداری میکرد(8) و همچنین درباره زن مشرکی که اسلام پذیرفته بود، فرمودند: «باید جدا شوند». چنانچه در زمان عده جدایی، شوهر نیز مسلمان شود، ازدواج آنان باقی است؛ وگرنه جداییشان قطعی میگردد. چنانچه شوهر پس از عده مسلمان شد، نمیتواند بر ازدواج سابق باقی باشد. اگر بخواهند، میتوانند دوباره با یکدیگر ازدواج کنند.(9)
2. پیوند با خویشاوندان (صله رحم)
اسلام بر پیوند با خویشاوندان، به ویژه پدر و مادر، بسیار تأکید میورزد. سخنان امام علی(ع) نشان میدهد صله رحم اثر طبیعی دارد و به فراوانیدارایی افراد میانجامد(10). از طرفی قطع خویشاوندی نیز آثاری دارد کهگریبانگیر افراد میشود.
3. حقوق دیگر خانواده
رهبران دینی بر رعایت حقوق خانوادگی افراد نیز تأکید ورزیدهاند؛ نفقه(مخارج زندگی زن و فرزندان) و مهریه دو نمونه از این حقوق به شمار میرود. از دیدگاه اسلام حتی اگر زن کافر باشد شوهر باید نفقه و مهریهاش را بپردازد.
ج) عرصه فردی
اموری مانند همراهی در سفر، غذا خوردن، دوستی، احوال پرسی روزمره در این گستره میگنجد. رفتار فردی امام علی(ع) با غیر مسلمانان بسیار قابل توجه است؛ برای مثال در تاریخ چنین میخوانیم: روزی حضرت با مردی ذمی همراه شد. آن فرد پرسید: بنده خدا، کجا میروی؟ حضرت پاسخداد: کوفه. در مسیر به جایی رسیدند که راه فرد ذمی جدا میشد. حضرت همراه ذمی به راه افتاد. مرد گفت: گمان نمیکنم به کوفه بروی. حضرت فرمود: به کوفه میروم. مرد گفت: پس راه را اشتباه آمدی. امام(ع) فرمود: میدانم. مرد پرسید: پس چرا با من میآیی؟ حضرت فرمود: همراهی کامل و تام آن است که انسان همسفرش را چند قدم مشایعت کند و با خوشآیندی از وی جدا شود، پیامبر ما این گونه دستور داده است. ذمی گفت: اینگونه؟ حضرت فرمود: آری. مرد گفت: بیتردید پیروانش به سبب رفتار بزرگوارانهاش از وی پیروی میکنند. من نیز طبق عقیده تو همراهت میآیم. بنابراین، چند گام حضرت را همراهی کرد.(11)
این کردار حضرت سبب شد، مرد ذمی اسلام را بپذیرد و در شمار مؤمنان جای گیرد. این رفتار حضرت با توجه به آن که از مقام خلافت برخوردار بود، روش برخورد با غیرمسلمانان را آشکار میسازد.
موضوع دیگری که در معاشرت فردی با غیر مسلمانان مطرح میشود پاکی یا ناپاکی آنها است. امام صادق(ع) میفرماید: «حضرت امیر(ع) نمازخواندن در لباس خریداری شده از مسیحیان، زرتشتیان و یهودیان را، قبل ازشستن، مجاز میدانست».(12) حضرت همچنین خوردن غذای اهل کتاب را جایز میشمرد. البته آن بزرگوار از خوردن گوشت حیوان ذبح شده توسط آنان نهی کرده است: از غذای زرتشتیان بخورید، جز ذبایح آنها که حلال نیست؛ گرچه نام خدا را بر آن برده باشند(13). از طرفی در صدر اسلام، وقتی با گروهی غیرمسلمان قرارداد میبستند، شرط میکردند چنانچه لشکریان اسلام از آنجا گذشتند، مهمانشان گردند. چنانچه غذا یا پیکر اهل کتاب نجس باشد، گنجاندن این شرط در قرارداد درست نمینماید. پس میتوان گفت، از دیدگاه حضرت همغذا شدن با آنان مجاز است.
احوال پرسی روزمره با غیرمسلمانان نیز اشکال ندارد. رفتار حضرت با راهب مسیحی و نیز کردارش با همسفر راه کوفه بر درستی این سخن گواهی میدهد.
پی نوشت ها :
1- حر عبدالواحد بن محمد آمدی: غررالحکم و دررالکلم، شماره ی 2419.
2- محمد باقر مجلسی: بحارالانوار، ج 41، ص 144.
3- حر عاملی: وسائل الشیعه، ج 11، ص 119.
4- عبدالواحد بن محمد آمدی: غررالحکم و دررالکلم، شماره ی 8685.
5-ذمه به معنای پناه است. اهل ذمه غیرمسلمانانی هستند که براساس پیمان با حکومت در کشور اسلامی ساکن میشوند. در این پیمان، حکومت و غیر مسلمانان متعهد میگردند اموری را به سود یکدیگر مراعات کنند.
6- میرزا حسین نوری: مستدرک الوسائل، ج 14، ص 118.
7- میرزا حسین نوری: مستدرک الوسائل، ج 14، ص 433.
8- همان، ص 438.
9- همان.
10- میرزا حسین نوری: مستدرک الوسائل، ج 14، ص 134.
11- محمد بن یعقوب کلینی: کافی، جلد 2، ص 670؛ محسن فیض کاشانی: الوافی، ج 5، ص 532.
12- محمد باقر مجلسی: بحارالانوار، ج 77، ص 464.
13- حر عاملی: وسائل الشیعه، ج 16، ص 285.
منابع:
www.bashqah.net
باشگاه اندیشه