نویسنده: آیت الله سیدمحمّدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری
نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی طور
سوگند به طور و کتابی نگاشته شده و سوگند به آن خانه ی آباد خدا و به بام بلند آسمان. سوگند به دریای سرشار و افروخته، که عذاب پروردگار واقع شدنی است و حتماً روی خواهد داد. (آیات 1-8)
آدمی چه بسیار جدل می کند… این سوره که برای بهبودی بخشیدن آدمی از بیماری جدل فرود آمده، با این سخنان آتشین آغاز می شود. انسان چه هنگام این حقایق را راست می انگارد؟ آیا به روزی که آسمان سخت در تب و تاب می افتد؟ یا به روزی که کوهها جملگی به حرکت در می آیند؟ و آیا راست انگاشتن آدمی در آن روز سودی به او می رساند، حال آنکه در آن، بر دروغ انگاران بانگ زده می شود که وای بر شما. (آیات 9-11)
دروغ انگاران به بیم دهندگان رویی نشان نمی دادند، بلکه در بازی خود سردرگم بودند و آیا توان آن دارند کار خویش را در روزی پی گیرند که به سختی سوی آتش جهنم کشیده می شوند؟ و آیا می توانند آتشی را که در برابرشان افروخته است، دروغ انگارند؟ یا در آن روز بگویند: این آتش، خیال و افسونی دروغین است؟
آنچه می گویند، اهمیتی ندارد و در آن روز چه بر آتش شکیب ورزند و چه نه، به حالشان یکسان است، چه، به آتش درخواهند افتاد و به سبب کرده شان آتش آنان را فراخواهد گرفت. (آیات 12-16)
آیات سوره، پی در پی می آیند تا به حالت های جدال ورزی، بازی و سرگرمی و گریز از حقایق به واسطه ی بهانه های واهی را از آدمی دور سازند. برای اینکه انسان از آرامش ظاهری و امنیّت موقت امروزی خود، آسوده خاطر نباشد، ناگزیر باید روزی را احساس کند که در آن همه چیز به لرزه درخواهد آمد، از آسمان که سقفی نگاه داشته شده بود تا کوهها که ستونهایی استوار بودند.
سیاق آیات سپس تابلویی زیبا می کشد که سیمای بهشتیان در آن نمایان است. آنان در باغهایی گسترده، در ناز و نعمت به سر می برند و از عذاب جهنم به دورند و به واسطه ی کارهای نیکی که در زندگانی دنیا به انجام رسانده اند، می خورند و می آشامند. بهشتیان بر تختهایی ردیف هم تکیه می زنند و پروردگار، حوران درشت چشم را به همسری آنان درمی آورد و فرزندان شایسته آنان، پیرامونشان را فرا می گیرند و خداوند نعمتهای گوناگونی از میوه ها، گوشت و شرابهای نیکو را برای آنان فراهم می آورد. آنان نعمتهای خدا بر خود را به یاد می آورند، آیا در میان خانواده ی خود بیمناک نبودند و از عذاب دوزخ در هراس؟
پروردگار بر آنان منت نهاده، از عذاب گرم و مرگبارشان درامان داشت. (آیات 17-27)
پس از دیدن این تابلو، که شور را در جانهای گرامی بر می انگیزد، سیاق به درمان حالت ستیزه گری و جدال ورزیدن در حقایق آشکار می پردازد، که گویا این، موضوع اصلی سوره است. سیاق در این راه، بهانه هایی را از میان برمی دارد که آدمی برای گریز از پذیرش حقیقت، بدانها چنگ درمی زند. این بهانه ها نشانه هایی برای بیماری مهلک جدال ورزی و ستیزه گری هستند. کافران گفتند: همانا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کاهن یا جن زده ای است و یا گفتند: بلکه او شاعری است و چنانچه بمیرد، دعوتش پایان می پذیرد و یا گفتند: او خود این سخنان را بربافته است.
تمام این سخنان بیهوده هنگامی از میان می رود که آدمی آنها را در چارچوب حقایق بزرگ می نهد و یا نعمتهایی (مانند: طور، کتاب نگاشته شده، بام بلند آسمان و ….) را به یاد می آورد که پروردگار به او ارزانی داشته است و یا آن هنگام که روز رستاخیز را در می یابد که در آن روز، آسمان به تب و تاب می افتد و کوهها جملگی به حرکت درمی آیند. همچنین اندیشه های مشابه دیگری نیز از میان می روند، مانند این اندیشه که نیازی به پروردگار نیست. (آیات 28-34)
سیاق می پرسد: آیا آنان خود، خویشتن را آفریده اند؟ و یا از هیچ آفریده شده اند، هرگز؛ بلکه یقین ندارد و این نخستین مشکل آنهاست و هر که می خواهد از این حقیقت روشن بگریزد به غیر از این خرافه ها چیزی فراروی خویش نمی یابد. (آیات 35-36)
آیات قرآنی، از گمراهی کافران سخن می گوید و آن را نفی می کند، پس شگفتا! چه کسی بر ذخایر آسمانها و زمین چیرگی می یابد؟ کافران سپس می گویند: پروردگار را دخترانی است. آیا آنان را پسرانی است و دختران که آنها را پست تر به شمار می آورند، از آنِ خدایند؟ آنان را چه شده است، چگونه داوری می کنند؟ (آیات 37-39)
آیا آنان می هراسند در صورت ایمان آوردن، تاوانی بپردازند و یا پاداشی از آنان خواسته شود؟ یا آنان به روشنی از غیب آگاهند که در دروغ پردازیهای خود بر آن تکیه می کنند؟
با این پرسشهای سخت و پی در پی، قرآن خرد و فطرت درونی آنان را برمی انگیزد تا خود از اندیشه های باطل خویش آگاه کردند. (آیات 40- 41)
قرآن سپس می فرماید: یا می خواهند نیرنگی به کار زنند؟ گویا این سخن، پاسخ پرسشهاست. لیک اینان باید بدانند که خود به نیرنگ دچار شده اند و خدایی مگر خدای یگانه و یکتا نیست و برای آنان به هنگامی که در عذاب می افتند، درمانی نباشد. کافران هنگامی که عذاب را می بینند، می گویند: ابری متراکم است، پس آنان را فروگذار تا روزی را ببینند که در آن بیهوش می افتند، همان روزی که در آن، نیرنگهایشان کارساز نیست و کسی نیست تا یاریشان رساند و از سختی عذاب برهاند. (آیات 42-46)
قرآن، کافران را تذکر می دهد که عذاب دنیا، هشداری بر عذاب آخرت است، آنگاه پیامبر و مؤمنان را فرمان می دهد در برابر دستور پروردگار، شکیب ورزند، که در حمایت پروردگار خویش هستند. همچنین آنان را می فرماید: در پاره ای از شب و در سحرگاهان تسبیح گوی او باشند. (آیات 47-49)
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.