اصول رهیافت امنیتی پیامبر (ص) در قرآن (2)

اصول رهیافت امنیتی پیامبر (ص) در قرآن (2)

نویسنده : نجف لک زایی

د) ظلم‌ستیزی‌
شاید بتوانیم بگوییم کلید اصلی تأمین امنیت در مکتب اسلامی مبارزه همه جانبه با ظلم است:
« الَّذِینَ آمَنُواْ وَ لَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَ هُم مُهْتَدُون؛(16) کسانی که ایمان آوردند و ایمانشان را به ستمی نیامیختند، ایمنی برای آنان است و آنان راه یافتگانند».
آلوده شدن به ظلم ، امنیت را از بین می‌برد. بنابراین برای برقراری امنیت باید با انواع و اقسام ظلم مبارزه کرد. خداوند متعال، فریاد توأم با اهانت را ، فقط در مورد کسانی اجازه داده است که به آنها ظلمی شده باشد.
« لاَّ یُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ وَکَانَ اللّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا؛(17) خدا افشای بدی‌های دیگران را دوست ندارد، جز برای کسی که مورد ستم قرار گرفته است [که بر ستمدیده برای دفع ستم، افشای بدی های ستمکار جایز است‌] و خدا شنوا و داناست».
آیاتی که درباره ظلم و نکوهش آن آمده ، فراوان است، بطوری که برخی از دانشمندان رساله مستقلی در این باب نگاشته‌اند.(18)

ه) نهی از اطاعت طاغوت‌
خدا و پیامبر دوست مؤمنان هستند و دشمن طاغوت و ستمگران؛ لذا بر مبارزه با طاغوت و نهی از اطاعت طاغوت دستور داده شده است. چیزی که پیامبر صلی الله علیه وآله در سراسر دوره رسالت خویش یک لحظه نیز آن‌را فرو نگذاشت.
1. « اللّهُ وَلِی الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛(19) خدا سرپرست و یار کسانی است که ایمان آورده‌اند. آنان را از تاریکی‌ها[ی جهل، شرک ، فسق و فجور] به سوی نورِ [ایمان ، اخلاق حسنه و تقوا] بیرون می‌برد، و کسانی که کافر شدند ، سرپرستان آنان طغیان‌گرانند که آنان را از نور به سوی تاریکی‌ها بیرون می‌برند؛ آنان اهل آتش‌اند و قطعاً در آنجا جاودانه‌اند».
2. « أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلاء أَهْدَی مِنَ الَّذِینَ آمَنُواْ سَبِیلاً؛(20) آیا به کسانی که بهره‌ای اندک از [دانش‌] کتاب [تورات و انجیل‌] به آنان داده شده ننگریستی که به هر معبودی غیر خدا و هر طغیان‌گری ایمان می‌آورند؟! و درباره کسانی که کافر شده‌اند، می‌گویند : آنان از کسانی که ایمان [به قرآن و پیامبر ] آورده‌اند، راه یافته‌ترند».
3. « أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُواْ إِلَی الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن یَکْفُرُواْ بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِیداً؛(21) آیا به کسانی که گمان می‌کنند به آنچه بر تو و پیش از تو نازل شده ایمان آورده‌اند ، ننگریستی ، که می‌خواهند [در موارد نزاع و اختلافشان‌] داوری و محاکمه نزد طاغوت برند؟ [همان حاکمان ستمکار و قاضیان رشوه خواری که جز به باطل حکم نمی‌رانند] در حالی که فرمان یافته اند به طاغوت کفر ورزند و شیطان [با سوق دادنشان به محاکم طاغوت ] می‌خواهد آنان را به گمراهی دوری [که هرگز به رحمت خدا دست نیابند] دچار کند».
4. «الَّذِینَ آمَنُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا؛(22) آنان که ایمان آورده‌اند، در راه خدا می‌جنگند و کسانی که کافر شده اند ، در راه طاغوت می‌جنگند. پس شما با یاران شیطان بجنگید که یقیناً نیرنگ و توطئه شیطان [در برابر اراده خدا و پایداری شما] سست و بی‌پایه است».
5. « قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِن ذَلِکَ مَثُوبَهً عِندَ اللّهِ مَن لَعَنَهُ اللّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَهَ وَالْخَنَازِیرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُوْلَئِکَ شَرٌّ مَکَاناً وَ أَضَلُّ عَن سَوَاء السَّبِیلِ؛(23) بگو آیا شما را از کسانی که کیفرشان [از مؤمنانی که به خیال خود از آنان عیب می‌گیرید و آنان را سزاوار عذاب می‌دانید ]نزد خدا بدتر است، خبر دهم؟ [آنان‌] کسانی [از گذشتگان خود شما] هستند که خدا لعنت‌شان کرده ، و بر آنان خشم گرفته ، و برخی از آنان را به صورت بوزینه و خوک درآورده، و [نیز آنان که‌] طاغوت را پرستیدند ؛ اینانند که جایگاه و منزلتشان بدتر و از راه راست گمراه‌ترند».
6. « وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَنْ هَدَی اللّهُ وَمِنْهُم مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَهُ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ؛(24) و همانا در هر امتی پیامبری فرستادیم که [اعلام کند که‌] خدا را بپرستید و از [پرستش‌] طاغوت بپرهیزید . پس خدا گروهی از آنان را [که لیاقت نشان دادند] هدایت کرد و گروهی [دیگر را به سبب تکبّر و عنادشان‌] گمراهی بر آنان مقرّر شد . پس در زمین بگردید و با تأمّل بنگرید که سرانجام تکذیب‌کنندگان چگونه بود».
7. « وَ الَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَی اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَی فَبَشِّرْ عِبَادِ؛(25) و کسانی که از پرستیدن طاغوت [یعنی بت ها ، اربابان کفر و شیطان های سرکش‌] دوری کردند و به سوی خدا بازگشتند، بر آنان مژده باد؛ پس به بندگانم مژده ده.

و) پای‌بندی به پیمان و برخورد با پیمان‌شکنان‌
پیمان‌شکنی مخل امنیت عمومی و جهانی و وفای به عهد زمینه ساز امنیت است. در آیاتی از کتاب آسمانی قرآن بر این موضوع تأکید و بر برخورد با پیمان‌شکنان تأکید شده است.
1. « وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْیَتِیمِ إِلاَّ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لاَ نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَی وَبِعَهْدِ اللّهِ أَوْفُواْ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛(26) و به مال یتیم جز به روشی که نیکوتر است ، نزدیک نشوید تا به حدّ بلوغِ [بدنی و عقلی‌] خود برسد ، و پیمانه و ترازو را بر اساس عدالت و انصاف کامل و تمام بدهید؛ هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی‌کنیم و هنگامی که سخن گویید، عدالت ورزید هر چند درباره خویشان باشد، و به پیمان خدا وفا کنید. خدا این [گونه‌] به شما سفارش کرده تا پند گیرید».
2. « وَ مَا وَجَدْنَا لأَکْثَرِهِم مِنْ عَهْدٍ وَإِن وَجَدْنَا أَکْثَرَهُمْ لَفَاسِقِینَ؛(27) و برای بیشتر آنان هیچ‌گونه پای‌بندی و تعهدی [به وعده‌هایشان مبنی بر ایمان آوردن پس از دیدن معجزات و دلایل‌] نیافتیم و در حقیقت بیشتر آنان را نافرمان [و پیمان شکن ]یافتیم».
3. « الَّذِینَ عَاهَدتَّ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّهٍ وَهُمْ لاَ یَتَّقُونَ؛(28) همان کسانی که با برخی از آنان [بارها] پیمان بستی، ولی هر بار پیمانشان را می‌شکنند و از خدا پروا نمی‌کنند».
4. « إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیْئًا وَلَمْ یُظَاهِرُواْ عَلَیْکُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّواْ إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَی مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ؛(29) مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بستید، سپس چیزی [از شرایط پیمان را] نسبت به شما نکاستند و احدی [از دشمنان را] بر ضد شما یاری نکردند، پس به پیمانشان تا پایان مدتشان وفادار باشید؛ زیرا خدا پرهیزکاران را دوست دارد».
5. « کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِندَ اللّهِ وَعِندَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدتُّمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُواْ لَکُمْ فَاسْتَقِیمُواْ لَهُمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ؛(30) چگونه مشرکان را نزد خدا و پیامبرش پیمانی [استوار] تواند بود [در صورتی که همواره پیمان شکنی می‌کنند] مگر کسانی که با آنان در کنار مسجد الحرام پیمان بسته اید ، پس تا زمانی که [به پیمانشان‌] با شما پایداری کنند ، شما هم به پیمانتان با آنان پایداری کنید؛ زیرا خدا پرهیزکاران را دوست دارد».
6. « وَ إِن نَکَثُواْ أَیْمَانَهُم مِن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّهَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ؛(31) و اگر پیمان هایشان را پس از تعهدشان شکستند و در دین شما زبان به طعنه و عیب جویی گشودند ، در این صورت با پیشوایان کفر بجنگید که آنان را [نسبت به پیمان هایشان ]هیچ تعهدی نیست ، باشد که [از طعنه زدن و پیمان شکنی ]بازایستند».
7. « إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّهَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛(32) یقیناً خدا از مؤمنان جان‌ها و اموالشان را به بهای آن‌که بهشت برای آنان باشد خریده ؛ همان کسانی که در راه خدا پیکار می‌کنند، پس [دشمن را ]می‌کشند و [خود در راه خدا] کشته می‌شوند [خدا آنان را] بر عهده خود در تورات و انجیل و قرآن [وعده بهشت داده است ] وعده‌ای حق؛ و چه کسی به عهد و پیمانش از خدا وفادارتر است ؟ پس [ای مؤمنان! ]به این داد و ستدی که انجام داده‌اید ، خوشحال و شاد باشید؛ و این است کامیابی بزرگ».
8. « الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَلاَ ینقُضُونَ الْمِیثَاقَ؛(33) همان کسانی که به عهد خدا [که همانا قرآن است‌] وفا می‌کنند و پیمان را نمی‌شکنند».
9. « وَالَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَآ أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُوْلَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ؛(34) و کسانی که عهد خدا را پس از استوار کردنش می شکنند ، و پیوندهایی را که خدا به برقراری آن فرمان داده می‌گسلند و در زمین فساد می کنند ، لعنت و فرجام بد و دشوار آن سرای برای آنان است».
همان‌طور که ملاحظه کردید، خدا عهدش را با بندگان نمی‌شکند و این مایه آرامش بندگان در ارتباط با خداست. مایه آرامش جوامع انسانی نیز آن است که پیمانی را که با یکدیگر نمی‌بندند، نشکنند.

ز) پای‌بندی به قوانین الهی‌
نظم جامعه در صورتی عادلانه است که بر قوانین عادلانه استوار باشد. نظم عادلانه امنیت همه جانبه را به ارمغان خواهد آورد. بنابراین، با توجه به این‌که تنها قوانین الهی عادلانه است، نظم مبتنی بر قوانین الهی امنیت را به دنبال خواهد آورد. در آیات زیر بر این امر تأکید شده است:
1. « وَ اتَّبِعْ مَا یُوحَی إِلَیْکَ وَاصْبِرْ حَتَّی یَحْکُمَ اللّهُ وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ؛(35) و از آنچه به سویت وحی می‌شود، پیروی کن و [در برابر پیش آمدها و تکذیب منکران‌] شکیبا باش تا خدا [میان تو و مخالفانت ]داوری کند و او بهترین داوران است».
2. « وَ اتَّبِعْ مَا یُوحَی إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً؛(36) و آنچه را که از سوی پروردگارت به تو وحی می شود پیروی کن؛ قطعاً خدا به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است».
3. « وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ بِکُلِّ آیَهٍ مَا تَبِعُواْ قِبْلَتَکَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَهَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذَاً لَّمِنَ الظَّالِمِینَ؛(37) به خدا سوگند اگر برای اهل کتاب هر نشانه و دلیلی بیاوری، از قبله تو پیروی نمی‌کنند، و تو هم از قبله آنان پیروی نخواهی کرد و [نیز] برخی از آنان [که یهودی‌اند] از قبله دیگران [که نصرانی اند] پیروی نخواهند کرد. اگر پس از دانشی که [چون قرآن‌] برایت آمده از هوا و هوس‌های آنان پیروی کنی، مسلماً در آن صورت از ستمکاران خواهی بود».
4. « فَلِذَلِکَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن کِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ لَا حُجَّهَ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ اللَّهُ یَجْمَعُ بَیْنَنَا وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ؛(38) پس آنان را [به سوی همان آیینی که به تو وحی شده‌] دعوت کن ، و همان گونه که مأموری [بر این دعوت‌] استقامت کن ، و از هواهای نفسانی آنان پیروی مکن و بگو به هر کتابی که خدا نازل کرده، ایمان آوردم و مأمورم که در میان شما به عدالت رفتار کنم؛ خدا پروردگار ما و شماست؛ اعمال ما برای خود ما و اعمال شما برای خود شماست. دیگر میان ما و شما [پس از روشن شدن حقایق‌] هیچ حجّت و برهانی نیست؛ خدا ما و شما را [در عرصه قیامت‌] جمع می کند، و بازگشت [همه‌] به سوی اوست».
پیروی از هوا و هوس و پیروی از ابلیس، انسان را از جاده عدالت و انصاف خارج می‌کند؛ خروج از عدالت خروج از امنیت خواهد بود.

ح) در آمیختن نرمش و قاطعیت
صلح طلبی بیش از حد مشوّق جنگ و ناامنی است. چون دیگران، برای حمله به کسی که از خود دفاع نمی‌کند، تشویق می‌شوند. لذا در اسلام بر نرمش و صلح‌طلبی توأم با قاطعیت تأکید شده است. آیات زیر در این زمینه گویاست:
1. « یَا أَیُّهَا النَّبِی جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ؛(39) ای پیامبر، با کافران و منافقان به جهاد برخیز و بر آنان سخت‌گیری کن [و درشت‌خو باش‌] و جایگاهشان دوزخ است؛ و دوزخ بد بازگشت‌گاهی است».
2. « مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا؛(40) محمّد، فرستاده خداست و کسانی که با او هستند بر کافران سرسخت و در میان خودشان با یکدیگر مهربانند. همواره آنان را در رکوع و سجود می‌بینی که پیوسته فضل و خشنودی خدا را می‌طلبند؛ نشانه آنان در چهره‌شان از اثر سجود پیداست، این است توصیف آنان در تورات، و اما توصیفشان در انجیل این است که وجودشان چون زراعتی است که جوانه های خود را رویانده پس تقویتش کرده تا ستبر و ضخیم شده، در نتیجه بر ساقه هایش [محکم و استوار] ایستاده است، به طوری که دهقانان را [از رشد و انبوهی خود ]به تعجب می‌آورد تا خدا به وسیله [انبوهی و نیرومندی ]مؤمنان ، کافران را به خشم آورد. [و] خدا به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده است».

ط) برقراری عدل و قسط
امنیت همه جانبه در گرو استقرار عدالت همه جانبه است. در این آیات بر این امر تأکید و تصریح شده است:
1. « لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِی عَزِیزٌ؛(41) همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو [ی تشخیص حق از باطل ]نازل کردیم تا مردم به عدالت بر خیزند، و آهن را که در آن برای مردم قوت و نیرویی سخت و سودهایی است، فرود آوردیم و تا خدا مشخص بدارد چه کسانی او و پیامبرانش را در غیاب پیامبران یاری می‌دهند؛ یقیناً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است».
2. « وَ إِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ؛(42) و [یاد کنید] هنگامی که ابراهیم را پروردگارش به اموری [دشوار و سخت ]آزمایش کرد، پس او همه را به طور کامل به انجام رسانید، پروردگارش [به خاطر شایستگی ولیاقت او] فرمود: من تو را برای همه مردم پیشوا و امام قرار دادم. ابراهیم گفت: و از دودمانم [نیز پیشوایانی برگزین‌]. [پروردگار]فرمود: پیمان من [که امامت و پیشوایی است‌] به ستمکاران نمی‌رسد».

ی) انفاق و رسیدگی به فقیران و محرومان‌
امنیت اقتصادی ، علاوه بر این‌که خود موضوعیت دارد، زمینه ساز برخی از دیگر ابعاد امنیت نیز است؛
از این‌رو در آیات قرآن به این امر توجه داده شده است و پیامبر اسلام نیز، به عنوان یکی از مخاطبان این آیات، عامل به آن بوده است.
این آیه نمونه‌ای از آیات گوناگون در این زمینه است:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِی یَوْمٌ لاَّ بَیْعٌ فِیهِ وَلاَ خُلَّهٌ وَلاَ شَفَاعَهٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛(43) ای اهل ایمان، از آنچه به شما روزی کرده‌ایم، انفاق کنید، پیش از آن‌که روزی بیاید که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی؛ و تنها کافران ستمکارند».

خاتمه‌
در جمع‌بندی مقاله حاضر می توانیم بگوییم رسالت اصلی پیامبر اسلام ‌صلی الله علیه وآله تربیت انسان کامل بود . کمال انسان منوط به مبارزه با موانع کمال است. موانع کمال یا درونی است یا بیرونی. رذایل اخلاقی جزء موانع درونی هستند، در حالی که استبداد و استکبار از موانع بیرونی به حساب می‌آیند. بنابراین از نگاه تهدیدات اصلی امنیت انسان و جامعه انسانی تهدیدات درونی است. مبارزه با تهدیدات درونی مقدمه مبارزه با تهدیدات بیرونی است؛ در نتیجه ضرورت دارد که ما در بحث امنیت فردی موانع درونی کمال را جزء تهدیدات به حساب آوریم و در حوزه امنیت ملی و جهانی استبداد و استکبار را تهدید بدانیم و روشن است که با تهدید هم باید مبارزه کرد .آنچه در فرمایش پیامبر مکرم اسلام‌صلی الله علیه وآله با عنوان جهاد اکبر و اصغر از آن یاد شده است اشاره به چنین مضمونی است.
با توجه به آنچه گفته شد ، لازم است نگرش قرآنی مذکور در جهان اسلام و بلکه جهان احیا شود . جهان معاصر بدون ایمان به خدای سبحان و پیروی از سیره معصومین و بویژه سیره نبوی‌صلی الله علیه وآله به امنیت نخواهد رسید.

پی نوشت ها:

16) انعام (6آیه 82.
17) نساء (4) آیه 148.
18) از جمله می‌توان به رساله «آیات الظالمین» اثر آیه الله سید عبالحسین لاری اشاره کرد. این رساله در مجموعه رسائل ایشان، که توسط سیدعلی میرشریفی تصحیح و احیا شده و در سه جلد، توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده، آمده است.
19) همان، آیه 357.
20) نساء (4) آیه 51.
21) همان، آیه 60.
22) همان، آیه 76.
23) مائده (5) آیه 60.
24) نحل (16) آیه 36.
25) زمر (39) آیه 17.
26) انعام (6) آیه 152.
27) اعراف (7) آیه 102.
28) انفال (8) آیه 56.
29) توبه (9) آیه 4.
30) همان، آیه 7.
31) همان، آیه 12.
32) همان، آیه 111.
33) رعد (13) آیه 20.
34) همان، آیه 25.
35) یونس (10) آیه 109.
36) احزاب (33) آیه 2.
37) بقره (2) آیه 145.
38) شوری (42) آیه 15.
39) توبه (9) آیه 73.
40) فتح (48) آیه 29.
41) حدید (57) آیه 25.
42) بقره (2) آیه 124.
43) همان، آیه 254.
منبع:فصلنامه علوم سیاسی ، شماره 35

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید