نویسنده:منصور نصیری
مسئولیت پذیری
درشریعت اسلام ،هیچ کس در جامعه بی مسئولیت درنظر گرفته نشده است.هرکس بر اساس جایگاهی که در جامعه دارد،مسئولیت خاصی بر عهده دارد.رسول خدا(ص)در حجه الوداع،که در مقدمه ی سفارشات و بیانات مهم خود فرمود:«…من مسئولم و شما نیز مسئولید…»(1).خطاب به قاریان قرآن فرمود :«ای گروه قاریان از خدا در مورد کتاب خدا پروا کنید؛چرا که هم من مسئولم و هم شما؛ازمن در مورد رساندن رسالت الهی به مردم خواهند پرسید و ازشما درمورد کتاب خدا و سنت من که بر دوش دارید.(2)در فراز معروف دیگر ،مسئولیت را اعم از مسئولت های فردی یا اجتماعی دانسته،فرمود:«هان !که همه ی شما در جامعه شبان و نگاهبان یکدیگرید و همه نسبت به هم مسئولید؛امیری که بر مردم حاکم است،شبان و مسئول مردم است.هر کس شبان خانواده ی خود است و درباره ی آنها باید پاسخ گو باشد.زن مسئول و نگاهبان خانه ی همسر و فرزندان اوست و باید درباره ی آنها پاسخ گو باشد»(3)در فراز دیگر فرمود :«خدا از هر کسی که چیزی را در اختیار او گذاشته ،خواهد پرسید که آیا را پاس داشته یا از بین برده است؛حتی از انسان درباره ی اعضای خانواده اش نیز سوال می کند.»(4)
ما باید با در نظر گرفتن سفارش های رسول خدا(ص)و امامان ،همواره آماده ی پذیرفتن مسئولیت هایی باشیم که درجامعه بر عهده ی ما گذاشته می شود.این کار هم رضایت الهی را در پی خواهد داشت و موجب کمال معنوی و روحی آنها خواهد گردید و هم در موفقیت اجتماعی آنها نقش به سزایی خواهد داشت .شانه خالی کردن از مسئولیت،از منظر اسلامی بسیار نکوهیده و منفور است.
روزی رسول خدا(ص) با یاران خود همسفربود .در ساعتی از روز تصمیم گرفتند که استراحت کرده،غذایی بخورند .یکی ازاصحاب گفت:«سر بریدن گوسفند با من».دیگری گفت:«کندن پوست آن با من».سومی کار پخت و پزرا بر عهده گرفتند .با اینکه افراد زیادی برای انجام کارها حضور داشتند فرسول خدا(ص)فرمود :«جمع کردن هیزم از صحرا با من».یاران رسول خدا(ص)گفتند :«ای فرستاده ی خدا!شما راحت باشید؛ما خود با کمال افتخار همه کارها را انجام می دهیم.رسول خدا(ص)فرمود:«می دانم که شما این کارها را انجام می دهید؛اما خدا دوست نمی دارد که بنده اش را در میان یارانش ،دارای موقعیت و وضعیتی متمایز ببیند».(5)این را گفت :وبرای جمع آوری هیزم رهسپار شد.(6)
به صورت خلاصه ،مسئولیت های انسان دراین دنیا به چند دسته تقسیم می شود.
1- مسئولیت انسان در برابر خود.
2-مسئولیت انسان در برابر خانواده (اعم از پدر و مادر،برادران و خواهران ،و همسر .
3-مسئولیت انسان در برابر جامعه.
4-مسئولیت انسان در برابر نعمت هایی که خدا به او بخشیده .
5-مسئولیت انسان در برابر دین.
در اینجا نمی توانیم درباره ی همه این ابعاد بحث می کنیم و تنها به این امر اشاره می کنیم که برای ایفای مسئولیت انسان در برابر دین،دو تعلیم اساسی تبیین شده است.
1.امر به معروف.
2.جهاد.
اگر انسان مشاهده کند که دین یا تعالیم دینی که به عنوان یک نعمت ،در اختیار او قرار گرفته،سرکوب می شود یا احکام آن به سخره گرفته می شود یا در جامعه به آن عمل نمی شود،از باب امربه معروف و نهی از منکر و با رعایت شرایط و جزئیات آن،مسئول دفاع ازآن است و اگر به تکلیف خود دربرابر حفظ دین و مسائل دینی عمل نکند،درروز قیامت مؤاخذه خواهد شد و اگر به مملکت اسلام حمله شود،انسان موظف است به جهاد و دفاع از کشور اسلامی و دین در برابراین حمله برخیزد.
20.کار و تلاش کار،مهم ترین رکن بر پایی و پایایی انسان ،خانواده و جامعه است.در آیات و روایات نیز بر کار و تلاش در عرصه های گوناگون تأکید شده است.رسول خدا(ص)طلب روزی حلال را برهر زن و مرد مسلمان واجب می داند و می فرماید:«پی جویی روزی حلال بر هر مرد و زن مسلمان واجب است»(7)ایشان این کار را بهترین عبادت دانسته،می فرماید:«عبادت خدا ده بخش است که نه بخش آن پی جویی روزی حلال است»و در روایت دیگری فرمود:«عبادت هفتاد بخش است که بهترین آن پی جویی حلال است».(8)کسانی که تنبلی کرده،بار زندگی خود را بردوش دیگران می اندازند ،ملعون می داند:«هرکس بار زندگی خود را بر دوش دیگران اندازد ،ملعون است».(9)مردم را علاوه بر نتایج دنیوی کار،به پاداش های اخروی آن بشارت می داد:«هر کس از حاصل دسترنج خود بخورد ،خدا به او با نظر رحمت می نگرد و هرگز عذابش نمی کند».(10)بلکه همه ی درهای بهشت را به روی او باز می کند تا از هریک که می خواهد وارد بهشت شود(11)و «هرکس حاصل دسترنج خود را بخورد ،همچون برقی درخشان از پل صراط می گذرد».(12)در فراز دیگر فرمود:«هرکس از دسترنج خود بخورد،روز قیامت در شمار پیامبران قرار می گیرد و پاداش آنها را می برد».(13)
رسول خدا(ص)هرگاه مرد نیرومند و سالمی می دید و از نیروی او در شگفت می شد،می پرسید :«آیا شغلی دارد؟».اگر پاسخ منفی می شنید،می فرمود :«از چشمم افتاد».دینش را دستمایه ی زندگیش قرار می دهد.»(14)کنایه از اینکه کسی که کاری ندارد،ممکن است در اثر فشار فقر و نیازهای زندگی ،دین خود را تابع دنیایش قرار دهد و آن را وسیله ی برای تأمین زندگی خود قرار دهد یا دین فروشی کندو یا دینش را از دست بدهد.
روزی در جمع یاران نشسته بود و جوان نیرومندی را دید که مشغول کار بود .یکی از حاضران گفت:«اگراین جوان نیروی جوانیش را در راه خدا به کار می گرفت ،شایسته ی تمجید بود».رسول خدا(ص)فرمود:«این طورنگویید!اگر این جوان برای تأمین نیازهای خود با پدرو مادر ناتوان خود کار می کند،در راه خدا گام برداشته است…».(15)
انس بن مالک نقل می کند که رسول خدا(ص)پس از بازگشت از جنگ تبوک ،سعد انصاری به استقبال ایشان رفت.پیامبر هنگامی که با سعد دست داد،احساس کرد که دستان او زبر و خشن است.از او پرسید:«به دستت چه آسیبی رسیده که چنین زبرو خشن شده؟»سعد گفت :«ای پیامبر خدا!با بیل وطناب ،به کار و تأمین معاش خانواده ام مشغولم ،از این رو دستانم زبر و خشن شده است». رسول خدا(ص)با شنیدن این جمله ،دستان سعد را بوسید و فرمود:«این دستی است که آتش جهنم با آن تماس پیدا نمی کند»(16).
21.رفتار در مجالس جلسات پیامبر رحمت ،سرشار از اخلاق پسندیده و والایی بود که رسول خدا(ص)با گفتار و کردارحیات بخش خود،در افراد به وجود آورده بود.در جلسات ایشان ،هرگز گناهی انجام نمی شد.جلسات پیامبر جلوه گاه بردباری ،حیا ،راست گویی و امانت بود.صدای افراد در آنها بلند نمی شدو حریم هیچ کس نمی شکست .اگر در جلسه از کسی اشتباهی سر می زد،در جای دیگر نقل نمی شد.همه حاضران انصاف را در حق یکدیگر رعایت و با یکدیگر بر اساس تقوا و پرهیزکاری رفتار می کردند.نسبت به یکدیگرفروتن بودند و به افراد بزرگ تر اخترام کرده،با افراد کوچک تر مهربان بودند.نیازمندان را بر خود مقدم می داشتند و مراقب و محافظ افراد غریب بودن.(17)پیامبر در جلسات خود،همواره خوشرو،گشاده و نرم خو بود.هیچ گاه خشن و درشت خو یا سبک سر نبود.آن حضرت چنان رفتار کرده بود که در حضور ایشان نزاع و جدالی درباره ی یک مسئله در نمی گرفت .اگر کسی صحبت می کرد،همه ساکت می شدند تا سخنان او پایان پذیرد.همواره سعی می کرد ؛رفتاری همسان با رفتار حاضران داشته باشد و هرگز خود را تافته ای جدا بافته در مجلس محسوب نمی کرد؛برای مثال اگر حاضران از چیزی به خنده می افتادند ،رسول خدا(ص)نیز می خندید و از آنچه حاضران شگفت زده می شدند،شگفت زده می شد….رسول خدا(ص)با همه به گونه ای یکسان برخورد می کرد و حق همه ی حاضران رابه خوبی به جا می آورد،به گونه ای که هیچ کس احساس نمی کرد که از نظر رسول خدا(ص)فرد دیگری از او محترم تر است.هر کس با ایشان هم مجلس می شد،پیامبر از حضوراو بلند نمی شد،بلکه چندان می نشست و صبرمی کرد که خود برخیزد.(18)احترام افراد چنان برای ایشان مهم بود که اگر می خواست به کسی اشاره کند،هرگز با انگشت اشاره می کرد،بلکه با کف دست خود اشاره می کرد.(19)
اگر کسی نزد پیامبر می آمد،حضرت حتماً برای احترام او واکنش نشان می داد،برای مثال از مکان خود جا به جا می شد.روزی فردی به مسجد آمد.رسول خدا(ص)که تنها در مسجد نشسته بود،برای او جا به جا شد؛وی گفت:«ای فرستاده خدا!جا برای نشستن زیاد است».حضرت فرمود:«این حق مسلمان دیگراست که وقتی می خواهد بنشیند ،دیگران برای او جا باز کنند»؛(20)البته از اینکه انسان با ورود کسی بلند شود،نهی می کرد و می فرمود:«همانند عجم ها برای یکدیگر بلند نشوید،ولی اشکال ندارد که برای یکدیگر جا باز کنید»؛(21)البته بر اساس برخی روایات ،اهل بیت خود را استثنا می کرد و آن را جایز می دانست.(22)
نحوه نشستن آن حضرت بسیار مؤدبانه بود؛به گونه ای که هیچ گاه دیده نشد که پای خود را درحضور دیگران دراز کند.(23)همچنین هیچ گاه مانند بسیاری عرب ها که دامن لباس را بالا می زدند و زانوهایشان دیده می شد،زانوهای خود را زیر لباس بیرون نمی آورد.(24)بیشتر اوقات رو به قبله می نشست.(25)
روزی به یاران خود فرمود:«حق مجالس را ادا کنید.».گفتند:«حق مجالس چیست؟»فرمود:«چشم هایتان را از گناه پوشیده دارید ؛جواب سلام را بدهید؛نابینایان را راهنمایی کنید و امر به معروف و نهی از منکرکنید».(26)
پی نوشتها :
پی نوشت ها: 1…. و انی مسؤول و انکم مسوولون…(کنز العمال،ح12911).
2.تفسیر نور الثقلین ،الشیخ عبد علی بن جمعه العروسی الحویزی،تحقیق :السید هاشم الرسولی المحلاتی ،الطبعه الرابعه :1412،قم ،مؤسسه اسماعیلیان ،ج4،ص402.
3.الا کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته …صحیح مسلم،مسلم بن الحجاج النیشابوری ،بیروت :دارالفکر،[بی تا]،(8جلدی )،ج6،ص8.
4.کنزالعمال،ح14636.
5.ان الله یکره من عبده ان یراه متمیزاً بین اصحابه.
6.کحل البصرفی سیره سید البشر،شیخ عباس قمی ،ص68.(و نیز ر.ک:داستان راستان ،شهید مرتضی مطهری ،ص22.)
7.طلب الحلال فریضه علی کل مسلم و مسلمه (بحارالانوار ،ج100،ص9).
8.العباده عشره اجزاء تسعه اجزا فی طلب الحلال.(بحارالانوار ،ج100،ص9).
9.تحف العقول ،ص37.)
10.من اکل من کد یده نظر الله الیه بالرحمه ثم لا یعذبه ابداً .(بحار الانوار ،ج100،ص9).
11.من اکل من کد یده حلالاً فتح له ابواب الجنه یدخل من ایها شاء.(بحار الانوار ،ج100،ص9-10).
12.من اکل من کد یده مرّ علی الصراط کالبرق الخاطف.(بحار الانوار ،ج100،ص9).
13.من اکل من کد یده کان یوم القیامه فی الاعداد الانبیاء و یاخذ ثواب الانبیاء .(بحار الانوار ،ج100،ص10).
14.بحار الانوار ،ج100،ص9.
15.محجه البیضاء ،ج3،ص140.
16.فقبل یده رسول الله (ع)و قال :هذه ید لا تمسها النار.(اسد الغابه ،ابن اثیر،(5جلدی )،تهران:اسماعیلیان ،[بی تا]،ج2،ص269.
17.سنن النبی ،ص52.
18.بحارالانوار ،ج16،ص152؛مکارم الاخلاق،ص17.
19.مکارم الاخلاق،ص13.
20.مکارم الاخلاق،طبرسی ،ص25.
21.مکارم الاخلاق ،طبرسی ،ص26.
22.بحارالانوار،ج72،ص467.
23.بحارالانوار،ج16،ص236.
24.مکارم الاخلاق ،طبرسی ،ص17.
25.مکارم الاخلاق ،طبرسی ،ص26.
26.مکارم الاخلاق ،طبرسی ،ص26.
منبع:نشریه پایگاه نور،شماره8