نویسنده: آیت الله سیدمحمدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری
نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی فاطر
نام این سوره، از سرآغاز آن گرفته شده، که سخن را با ستایش پروردگار می آغازد که پدیده آورنده ی آسمانها و زمین است.
سوره ی فاطر، کارهای ستایش برانگیز پروردگاری را به یاد ما می آورد که پدیدآورنده ی آسمانها و زمین است و فرشتگان را فرستادگانی گمارده و آفرینش را نیکوداشته و هستی را به شایستگی اداره می کند و او شکست ناپذیری سنجیده کار است.
از آن رو که شناخت پروردگار، سرچشمه نیکیها، ریشه ی فضایل و اخلاقِ خوب است، قرآن سینه ی مؤمنان را با بیان نامهای خداوند و کردار نیک و رحمت گسترده ی او، از پلیدی های غفلت پاک می سازد و بیان می دارد پادشاهی و کارسازی از آنِ اوست، پس هر رحمتی را که خداوند برای مردم گشاید، بازدارنده ای برای آن نیست و آنچه را که بازدارد، گشاینده ای ندارد. (آیات 1-2)
انحراف بشر از این حقیقت، او را فرا می خواند تا به پروردگار شرک ورزد. قرآن برای تمامی مردمان، یادآور می شود که پدیدآورنده ی آسمانها و زمین و آن که آن ها را از هیچ بیافرید، همانی است که آدمی را از آن ها روزی می دهد و تنها اوست که شایسته پرستش است و خدایی جز او نیست، پس چگونه از راه حق به کژراهه می روند؟! (آیه 3)
برای این که آدمی، پروردگار خویش را بشناسد، نیازمند دریدن پرده هایی چون دنیادوستی و فریفتگی به دنیا، پیروی از گمراهان و فریفتگان دنیا و تبعیت از شیطان و یا پروا نکردن کامل از اوست.
قرآن یادآور می شود که وعده ی خداوند (جزاء) حق است، از این رو شایسته است که پرده های پیشین را بدریم. قرآن، همچنین کیفر کافران و پاداش نیک نیکوکاران را بیان می دارد. (آیات 4-7)
سیاق سخن، پس از این که ما را از پرده و حجابی به نام آراستگی کردار (آراسته و زیبا به نظر رسیدن کردار آدمی که شاید همان عادات زشت باشد) می آگاهاند، بار دیگر پروردگار شکست ناپذیر را یادآور می شود تا برای بیان محوری مهم (و شاید اساسی) در این سوره، زمینه سازی کند، از دیدگاه شما این محور چیست؟
آدمی در پی سربلندی و بی نیازی است، لیک او معمولاً راه را گم می کند و به جای اینکه با ایمان به خدا و انجام دادن کردار نیک به آنها رسد، به همتایان دروغین او ایمان می آورد و با مکر و حیله کارهای بد می کند. قرآن یادآور می شود که همتایان دروغین خدا، مالک پوست هسته ی خرمایی هم نیستند و نیرنگ زشت جز دامن صاحبش را نگیرد و راه استوار رسیدن به خواسته های روا در سربلندی و بی نیازی، راه خداست و شناخت اینکه او پدیدآورنده، روزی دهنده، شکست ناپذیر و بی نیاز و پادشاهی برحق است و حکیمی است که هر انسانی را بسته به کردارش، پاداش می دهد و او نیکوکاران را دوست می دارد… .
چکیده ی محور سوره ی فاطر این است: آگاه کردن بشر از راه استوار رسیدن به خواسته های روا.
سیاق آیات بیان می دارد که پروردگار بادها را روانه می کند تا ابری را برانگیزاند، او باران را در هر سرزمینی که بخواهد، فرود می آورد و زمین را به اذن خویش زنده می گرداند، او روزی رسان است، آیا کشاورزی و دامداری به مدد باران انجام نمی پذیرد؟ این گونه است که مردمان در روز رستاخیز برای حسابرسی برانگیخته می شوند.
هرکه سربلندی می خواهد، سربلندی یکسره از آنِ خداست (سربلندی، باید که این گونه به دست آید و آن بزرگترین خواسته و آرزوی بشر است، چه، سربلندی به معنای آرامش و نکوداشت نزد پروردگار است نه همتایان دروغین و سرکشان ستمگر) لیک چگونه؟ و چه کسی را خداوند، سربلند می سازد؟
پاسخ این است: کسی که سخنی پاکیزه بر زبان راند و کرداری شایسته به انجام رساند، امّا نیرنگ زشت، سخن پاکیزه و کردار شایسته را محو می گرداند و جز تباهی و نیستی به بار نخواهد آورد. (آیات 8-10)
از آن هنگام که نطفه یا جنینی بودیم تا آن زمان که پا به پهنه گیتی نهادیم و عمری اندک یا بسیار یافتیم، در همه ی مراحل در گستره ی قدرت پروردگار قرار داشتیم و همه ی این دورانها در کتابی نزد پروردگار مندرج است و این کار بر خدا آسان می باشد. (بنابراین از چه رو بی نیازی را از کسی به جز خدا، درخواست کنیم؟ آیا آفرینش و مرگ ما در دست قدرت او نیست؟ پس هرگاه عمرمان را کوتاه گرداند، سربلندی و بی نیازی به چه کارمان آید؟) (آیه 11)
پادشاهی در دست قدرت پروردگار است. این دو دریا را درنگر، یکی شور و تلخ مزه است و دیگری شیرین و گوارا و آن دو یکسان نیستند (پس انسان نیکوکار با انسان بدکار، برابر نیست). با این همه، پروردگار از این دو دریا گوشتی تازه به ما روزی می دهد و زیوری که آن را بر تن می کنیم. او دریاها را مرکب راهوار کشتی های موجب شکاف قرار می دهد تا کالاها را جابجا نمایند و ما را به نعمتی رهنمون سازند که برای آن، پروردگار را سپاس می گوییم.
پروردگار، شب را به روز درمی آورد و روز را به شب، او خورشید و ماه را تسخیر کرده، مسیر گردش آنها را مشخص ساخته است، او مالک حقیقی است، در حالی که همتایان دروغین، مالک پوست هسته ی خرمایی هم نیستند (پس ناگزیر باید بی نیازی را نزد پروردگار، که مالک همه چیز است بیابیم نه نزد سرکشان و خوشگذرانان.) همتایان دروغین، به هنگام سختیها، اندوه را از ما نمی زدایند، آنان دعا را نمی شوند و اگر فرضاً بشنوند، اجابت نمی کنند و روز رستاخیز، سودرسان کسی نیستند و هیچ کس، چون پروردگارِ آگاه، خبرها را بازگو نمی کند. (آیات 12-14)
سیاق آیات، تأکید دارد که آدمی- همه ی آدمیان- نیازمند خداوند است و پروردگار بی نیاز است (از این رو، روا نیست برای به دست آوردن بی نیازی، در پیشگاه این و آن، کرنش کنیم).
آیا نیازی بزرگتر از این که اگر خداوند بخواهد تمامی انسانها را می برد و به آسانی آفریدگان دیگری را بر سرکار می آورد؟ (گویا محور دوّم که قرآن در اینجا به گستردگی از آن سخن می گوید و همان محور مسؤولیت است، به محور نخست پیوند می یابد، زیرا آگاهی آدمی از این که در برابر کردارش جزایی می بیند، موجب می گردد از نیرنگ زشت روی گرداند و به کردار شایسته روی آورد و با تلاش و کوشش و از رهگذر شیوه ای درست، به اهداف خویش رسد.)
هیچ کس سنگینی کردار و گناهان کسی را بر دوش نمی کشد، اگرچه خویشاوند باشد (هیچ کس این حقیقت را در نمی یابد و از گناه و لغزش خویش نمی هراسد، مگر آنکه در نهان از پروردگار خود بهراسد و نماز را برپای دارد و پاکیزگی جوید.) فرستاده ی خداوند، تنها کسی را هشدار می دهد که از خدا بهراسد و پاکیزگی جوید و هرکس پاکیزگی جوید، تنها آن را برای خود جسته است. (آیات 15-18)
برابر نبودن کافر و مؤمن نیکوکار، باید قابل فهم و روشن باشد، چه، این شناخت و آگاهی در گزینش شیوه ی درست برای نیل به اهداف، سهم به سزایی دارد.
نابینا و بینا، یکسان نیستند (کافر و مؤمن نیز همین گونه اند) و تیرگیها و روشنایی ها نیز نابرابرند (گمراهی کجا، هدایت کجا!) سایه و گرمای آفتاب نیز اینچنین اند (آرامش، امنیت و سلامتی، از جنگ، ترس و بیماری نیکوتر است) و زندگان (که سخن خداوند را می شنوند و بدان جان می گیرند) با مردگان یکسان نیستند. (آیات 19-22)
پروردگار، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را برانگیخت تا دروغ انگاران را به کیفری دردناک بیم دهد که دامن آنان را خواهد گرفت، همانگونه که برای هر امتی هشداردهنده و بشارتگری فرستاد تا نیکوکاران را بگوید پاداشی نیک خواهند داشت. (آیات 23- 26)
آن گونه که به نظر می رسد، سومین محور سوره، اشاره به رنگ رنگ بودن کوهها، انسانها، جانوران و دامها و هشیار نمودن دانایان از رهگذر این اشارات است. این دانایان، کسانی هستند که پروردگار آنان را برگزیده و کتاب را، با گوناگونی سطح و مرتبه ای که دارا هستند، میراث آنان ساخته، از پاداشی نیک برخوردارشان خواهد ساخت. شاید این محور در ارایه ی نمونه ای زنده و پویا از کسانی که در پی یافتن خشنودی خداوند هستند، و خداوند نیز آنان را به راه استوار رسیدن به سربلندی و بی نیازی و پاداش نیک رهنمون می شود، با نخستین محور پیوند یابد.
آیا به باران نمی نگری که پس از باریدن، پروردگار میوه های رنگ رنگی را به وسیله ی آن، از زمین بیرون می آورد؟ این پدیده، از کارسازی، اداره ی شایسته و دقت پروردگار در نظم هستی، نشان دارد و این که خداوند بر آفریدگان خویش چیره است.
هنگامی که به کوهها می نگری، در آنها رگه هایی سپید و گلگون و سیاه پررنگ می بینی، که گواهی است بر لایه های سنگی زمین با جنس های گوناگون و نیز سیطره ی کامل خداوند.
مردمان، جانوران و دامها نیز رنگهایی گوناگون دارند، گوناگونی رنگ، همراه با ویژگیهای یکسان، گواهی بر تدبیر شایسته ی هستی است، همان گونه که شاهدی بر گوناگونی آفریدگان است. مردمان نیز همین گونه اند و پایه هایی یکسان ندارند و دانا با نادان برابر نیست و از بندگان خدا، تنها دانایانند که از او می هراسند و کسانی که با خواندن کتاب خدا و برپا نمودن نماز و انفاق نهان و آشکارا در راه پروردگار، با او تجارت می کنند، تجارتشان هرگز زوال نمی پذیرد و خداوند از فزون بخشی خویش به آنان می افزاید و او آمرزنده ای حق شناس است. (آیات 27-30)
کتابی که بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرود آمده، خود، حق و تصدیق کننده ی کتابهای پیش از آن است، خداوند این کتاب را میراث بندگانی می گرداند که آنان را برگزیده بود (آنان وارثان پیامبران اند، دانایانی از خاندان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) کسانی از این میراث گیران، بر خود ستمکار بودند (زیرا، آن گونه که باید، به کتاب پروردگار عمل نکردند، بلکه کردار نیک و بد را به هم آمیختند) و گروهی از آنان میانه رو بودند، (میانه روها به اندازه ای مناسب به کتاب پروردگار عمل کردند، اینان همان عالمان ربّانی بودند که روز، روزه می داشتند و شب به عبادت برمی خاستند) و گروهی نیز در کارهای نیک، پیشگام بودند (اینان، امامانی بودند که به مرتبه حقّ الیقین دست یافتند.) (آیات، 31-32)
پاداش همگی آنان، بهشتهایی همیشگی است که به آنها درخواهند آمد و با دستبندهایی از مروارید و زر زیور خواهند یافت و پروردگار را سپاس خواهند گفت که اندوه را از آنان زدود، در حالی که کافران در کیفری سخت، جاودان خواهند شد و فریادهایی را که برمی آورند، سودرسان آنان نخواهد بود و به آنان گفته خواهد شد: مگر شما را آن اندازه عمر دراز ندادیم که هر کس باید در آن عبرت گیرد، عبرت می گرفت؟ آیا برای شما هشداردهنده ای نیامد؟ (آیات 33-37)
سیاق سخن، بار دیگر نامهای نیکوی پروردگار را بیان می دارد، همان نامهایی که باید از آنها پروا کنیم و از کیفر خدا برحذر باشیم). خداوند، دانای نهان آسمانها و زمین است و اوست که به راز دلها داناست (بنابراین بنیان بر آدمی بایسته است که در نهان و آشکارا از او پروا کند) و مردمانی را جایگزین مردمی دیگر می کند و پایان کفر، زیان و خسارت است و امّا همتایان دروغین، نمی توانند کافران را از کیفر خداوند برهانند، زیرا آنان مالک چیزی نمی باشند و چیزی از زمین را نیافریده اند و در اداره ی آسمانها اثری ندارند و خداوند اداره ی کارهای آفریدگان را به آنان واگذار نکرده است و ستمکاران جز فریب، به خود وعده نمی دهند. خداوند، آسمانها و زمین را نگاه داشته، از نابودی باز می دارد، پس از سرکشان و خوشگذرانان چه کاری ساخته است؟ (آیات 38- 41)
شاید آیات پایانی سوره، تأکیدی دیگرباره، برمحورهای سوره است، با این بیان که کافران به پروردگار سوگند یاد کردند که اگر هشداردهنده ای برای آنان بیاید، بیشتر از امتهای دیگر پذیرای او شوند، لیک چون هشداردهنده ای برای ایشان آمد، جز بر نفرتشان نیفزود، علت این نفرت آن بود که آنان می خواستند از رهگذر کفر و استکبار به سربلندی دست یابند و ثروت را از راه نیرنگ به چنگ آورند. امّا کفر، جز زیان و پستی را بهره ی آنان نساخت و نیرنگ نیز تهی دستی را میراثشان کرد و زیان را به آنان بازگرداند و نیرنگ زشت، جز دامن صاحبش را نگیرد. (آیات 42-43)
سیاق آیات به کافران هشدار می دهد که به سرنوشت پیشنیان خویش، دچار خواهند شد، پس آیا جز سرنوشت شوم پیشینیان را انتظار می برند، که سنّت الهی بر آنان جاری گشت؟ همان سنتی که تبدیل و دگرگونی نخواهد یافت؟ آنان را فروگذار تا در زمین بگردند و فرجام ستم پیشگان پیش از خود را درنگرند. (آیه 44)
سوره ی فاطر، که سخن در آن بر اداره ی آفریدگان به دست قدرت خداوند تمرکز یافته، با این گفتار به پایان می رسد که اگر خدا مردم را به سزای آنچه انجام داده اند مؤاخذه می کرد، هیچ جنبده ای را بر پشت زمین باقی نمی گذاشت، لیک تا مدّتی معیّن مهلتشان می دهد و چون اجلشان فرا رسد، خداوند به کار بندگانش بیناست. (برخی را کیفر داده، برخی را می آمرزد) (آیه 45)
چگیده ی گفتار در چارچوب این سوره: این سوره، گردِ اندیشه ای اساسی و مؤثر در تربیت و پرورش آدمی، می گردد و آن این که پروردگار بر آدمی چیره است و هموست که امور آدمی و کارهای هستی را اداره می کند، انسانی که به این حقیقت گواهی دهد، تنها در آستان پروردگار خویش آرامش نمی یابد، بلکه این احساس او را وا می دارد تا رفتار و کردار خویش را با شیوه های خداوند، سازگار کند.
این اندیشه، نکته ی دیگری را نیز در خود پنهان دارد و آن اینکه: انسان به آسایش و آرامش تکیه نکند و به هنگام سختی نیز نومید نگردد.
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.