نویسنده: آیت الله سیدمحمدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری
نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی انبیاء
آغاز این سوره، وجدان آدمی را به لرزه درمی آورد و پایان آن، نور امید را می افشاند و میان این آغاز صاعقه آسا و پایان پرمهر، قرآن آیه های هشیاری را برما می خواند تا بیماری غفلت، روی گردانی، بازی و سرگرمی ما را درمان کند. قرآن در این راه، سرنوشت دروغ انگاران را یادآور می شود و اینکه زندگی جِدّی است و فرشتگان بندگانی ارجمندند و خدایانِ دروغین سود رسان نبوده، برای غافلان و کسانی که زندگی را به بازی گرفته اند، پناهگاه استواری به شمار نمی آیند.
همچنین خداوند، یکتا و بی همتاست و مرگ فرا می رسد و نتیجه ی ریشخند کردن پیامبران، عذاب است. قرآن همچنین نقش پیامبران و سرنوشت دروغ انگاران را یادآور می شود و گواهی راستین پیامبران را یاد می کند، این گواهی بر نصرتی بود که خداوند به ایشان داد.
بنابراین، چارچوب عمومی سوره چیست؟ آیا این چارچوب، محور نبوّت و نقش پیامبران را فرا می گیرد، همانگونه که نام سوره بر این موضوع دلالت دارد؟ یا اینکه محور سوره، غفلت است و اینکه این پدیده در روان آدمی چگونه درمان می شود تا او احساس مسؤولیت کند و دریابد که زندگی، شوخی، سرگرمی و بازی نیست؟
شاید این سوره با ما از پیامبران سخن می گوید، لیک از زاویه ی هشدارِ آنان به بشر و اینکه چگونه شایسته است با گوش فرادادن و ایمان به آنها و آنچه بدان فرستاده شده اند، بیماری غفلت را در جان خویش درمان کنیم.
چرا که سوره های دیگر نیز از پیامبران با ما سخن می گویند، لیک از جنبه های گوناگون، مانند سوره ی قصص که از سرشت کشمکش های اجتماعی یا سیاسی که پیامبران در آن فرورفتند، سخن گفته یا سوره ی هود که از رنجها و آزارهایی که پیامبران را رسیده و چگونگی ایستادگی آنان سخن گفته، تا اینکه خداوند پیروزشان گردانید.
احساس مسؤولیت، اوج هشیاری است و برای اینکه به این احساس برسیم، باید در برابر پدیده ی غفلت و بی خبری ایستادگی کنیم. همچنین احساس مسؤولیت با هشدار به نزدیک شدن وقت حسابرسی، محقق می شود.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد تا مردمان را هشدار دهد، لیک آنان بازی کنان به پندها گوش فرا دادند، چرا که دلهایشان مشغول بود و بر اندیشه ای پایداری نداشت.
سیاق سخن یادآور می شود رویگردانی مردم از پندهای الهی، با این ادعا بود که آن را جادو، خوابهای شوریده، دروغ های بربافته و خیالپردازیهای شاعرانه می پنداشتند… آنان دروغ انگاشتن حق را اینگونه توجیه می کردند که ما به دنبال آیات تازه ای هستیم. پس از این گفتارها، قرآن مردم را بیم می دهد که سرنوشت دروغ انگاران، هلاکت است. (آیات 1- 15)
قرآن روشن می سازد زندگانی جدّی بوده، و بازیچه نیست و پروردگار، آسمانها و زمین را به حق آفریده است، از این رو شایسته نیست آن را به بازی و سرگرمی بگیریم. (آیات 16-18)
قرآن تأکید دارد فرشتگان که از انسانها آشناتر و توانمندترند، با جدّیت پروردگار را پرستش می کنند و او را تسبیح گفته، در برابرش سجده می کنند. (آیات 19-20) بدان سبب که مشرکان عادت دارند برای گریز از مسؤولیّت در پناه خدایان دروغین قرار گیرند و گمان برند خدایان دروغین، آنان را از بازتاب کردارشان می رهانند، خداوند مشرکان را هشدار می دهد که یگانه است. (21-24) سپس سیاق سخن با یادکرد توحید و گواههای فطری آن، پی گرفته می شود (آیات 25-33) و پس از ساختگی خواندن اندیشه ی شرک ورزی توجیه گرایانه، قرآن در (آیات 34-35) با یادنمودن مرگ، ژرفای جان آدمی را می لرزاند، از دیدگاه قرآن هر نفسی چشنده ی مرگ است و حتی پیامبر خدا نزد پروردگار چنین است.
امّا به ریشخند گرفتن (که جلوه ای از جلوه های به سرگرمی گرفتن زندگی و عدم جدیّت در استقبال از قضیه ی سرنوشت ساز است) سرانجامی جز نابودی ندارد. (آیه 36)
پس از محکوم کردن شرک و به ریشخند گرفتن، قرآن در (آیات 37-39) به درمان حالت شتاب ورزی می پردازد. (زیرا آدمی با این گفتار که اگر کردار ما جزایی داشت، پس از چه رو، به تأخیر می افتد، بار مسؤولیت را از دوش خویش برمی دارد).
سیاق سخن دیگر بار، سرنوشت به ریشخندگیرندگان را روشن ساخته، می گوید: پروردگار، خود در شب و روز نگاهبان شماست، پس از او بیم داشته باشید و او را ریشخند نکنید. او همان کسی است که شما را حفظ می کند نه کس دیگر و خدایان دروغین، شما مشرکان را از عذاب الهی، دور نمی دارند. (آیات 40-43)
برخورداری پیوسته از نعمتها، اشاره ای است به انسان بر اینکه در عمر آدمی کاستی و جزایی نیست، لیک پروردگار یادآور می شود که نگاهی به زمین، برای اثبات این حقیقت کافی است که مرگ و نیستی از جوانب زمین می کاهد. (آیه 44)
انسانی که غفلت می ورزد، از وحی بهره ای نمی یابد، چرا که او کَر است و آیا چون کر بیم داده شود، دعوت را می شنود؟ حتی اگر به خطری که او را فراگرفته، هشدار داده شده باشد! (آیه 45)
اگر شمه ی اندکی از عذاب الهی کافران را در رسد، به گناه خویش اعتراف می کنند، پس چگونه از ترازوهای دقیق دادگری که در روز رستاخیز نهاده می شود، غافل هستند؟ (آیات 46- 47)
یادآوری به انسان و بیدارکردن وجدان و برانگیختن خرد او، اهدافی هستند که پیامبران برای نیل به آنها، با پندها و کتابهای آسمانی آمدند، خداوند نیز پیامبران را پیروز گردانید و دروغ انگاران و مسخره کنندگانِ آنان را نابودساخت و خود و گروندگانشان را رستگار ساخت و سخنشان را والایی بخشید. قرآن اینگونه داستان پیامبران خدا موسی (علیه السلام)، و هارون (علیه السلام)، محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم)، ابراهیم (علیه السلام)، لوط (علیه السلام)، اسحاق (علیه السلام)، یعقوب (علیه السلام)، نوح (علیه السلام)، داوود (علیه السلام)، سلیمان (علیه السلام)، ایوب (علیه السلام)، اسماعیل (علیه السلام)، ادریس (علیه السلام)، ذوالکفل (علیه السلام)، ذوالنون (علیه السلام)، زکریا (علیه السلام)، یحیی (علیه السلام)، مریم (علیها السلام) و پسرش عیسی (علیه السلام)، را برای ما حکایت می کند و از شرافت آنان نزد پروردگار سخن می گوید. کلام وحی بر یکی بودن رسالت آنان گواهی راستینی می دهد و اختلاف در آیین پیامبران را برآمده از خود مردم می داند. (آیات 48-93)
سیاق سخن از آن داستانهای درخشان، چنین الهام می گیرد که هر کس کارهای نیک انجام دهد در حالی که به خدا ایمان داشته باشد، برای تلاش او ناسپاسی نخواهد بود. (آیه 94) و این جنبه دیگری از اندیشه مسؤولیّت پذیری است.
قرآن پس از آنکه نشانه های روز رستاخیز، نزدیک شدن وعده ی حق و پشیمانی کافران را روشن می سازد و از چگونگی به آتش افکندن خدایان دروغین و پرستش کنندگان آنها به دست خداوند، سخن می راند، تأکید می ورزد و درآمدن این خدایان دروغین به آتشی که در آن ناله ای زار دارند، گواهی استوار است بر اینکه آنها خدا نیستند. (آیات 95- 100)
آیا بر آنی از آتش نجات یابی؟ پس در شمار کسانی باش که خداوند آنها را هدایت نموده است. نیز به پندها گوش فراده، آنگاه بانگ دوزخ را نخواهی شنید و دلهره ی بزرگ تو را غمین نخواهد ساخت. (آیات 101-103) خداوند آسمان را همچون درپیچیدن صفحه ی نامها، به هم در می پیچد. لیک، پیش از آن روز، زمین را به بندگان شایسته ارث خواهد داد، این سخن رسا را مردم عبادت پیشه خواهند فهمید. (104-106)
رسول خدا، رحمتی برای جهانیان است. (و رحمت او در روزی که زمین به ارث داده می شود، جلوه گر خواهد شد). پس از اینکه سیاق سخن، توحید را یادآور می شود و ما را نسبت به نتیجه ی روی برتافتن از وحی الهی، بیم می دهد، به آگاهی ما می رساند که پروردگار سخن آشکار را و آنچه پوشیده می دارید، می داند و لذتها و دارایی ها، آزمونی برای ماست، که پایان آن نزدیک است. سوره با دعایی پایان می یابد که بر اساس آن پیامبرِ (صلی الله علیه و آله و سلم) بیم دهنده، فرمان داده شده که از خداوند بخواهد به حق داوری کند (خداوند میان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و منکران داوری کند). خداوند به رغم تهمتهایی که در وصف او می زنند، بخشایشگری است که ما را در برابر دشمنان، دستگیری می کند. (107-112)
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.